مرز کشورها، بخشی اجتنابناپذیر از چشمانداز جهانی محسوب میشوند که برخی آرام و برخی مورد مناقشه هستند. در این میان، لئون مک کارون، متولد ایرلند شمالی، بهبررسی اثرات مرزها روی افرادی که در داخل آنها زندگی میکنند، پرداخته است. او میگوید، من جایی بزرگ شدم که فقط یک مرز را میشناختم. در یک طرف مرز، مردم مثل من صحبت میکردند و علائم راهنمایی در جادهها، مسافت را به مایل نشان میداد؛ در طرف دیگر مرز که با حصار سیمهای خاردار، تیرکها و سربازان مرزبندیشده بود، مردمی زندگی میکردند که لهجهی عجیبوغریبی داشتند و از واحد کیلومتر برای مسافرت استفاده میکردند. بهقول مادرم، ما جادههای صافتری داشتیم و آنها بنزین ارزانتر. در دوران کودکی، این تمایزها عجیب و غیرضروری بهنظر میرسید و حتی در جوانی نیز برایم روشن بود که این مرز و فرایندهای مرتبط با آن است که «ما» و «آنها» را بهوجود میآورد.
مرز ایرلند شمالی و جمهوری ایرلند
از دوران کودکی تاکنون دریافتهام که این دیگران (کسانی که هموطن من نیستند) در جاهایی فراتر از سواحل ایرلند شمالی ساکن هستند و به هرجایی که سفر کردهام، این مرزها همیشه مانع بودهاند. در ایرلند دیگر از آن تقسیمبندیهای پیشین خبری نیست و به همین دلیل میتوان بین ایرلند شمالی و جنوبی آزادانه سفر کرد. سایر تغییرات بهحدی جزئی هستند که بهچشم نمیآیند. در واقع، بزرگترین امتیاز زندگی من، متولدشدن در کشوری است که به من شانس مسافرت را میدهد و بهلطف داشتن پاسپورت ایرلندی و انگلیسی، بلیط طلایی بازدید از نقاط مختلف دنیا را در دست دارم. با اینکه مرزها گاهی اوقات دردسرساز هستند، اما خوشبختانه برای من چیزی بیشتر از تأخیر در پروازم، اتفاق نیفتاده است. هرچند وقتی به کشورهای دیگر سفر میکنم، میبینم که آنها بهاندازهی من خوششانس نبودهاند.
مرز فلسطین و رژیم اشغالگر قدس
همیشه فضای خاصی در مناطق اطراف مرز وجود دارد و به همین دلیل اکثر توصیههای مسافرتی به مسافران هشدار میدهند که بیشتر از حد نیاز در این مناطق نمانند. توصیهی ادارهی امور خارجه و کشورهای مشترکالمنافع برای سفر به یک سری از مناطق دنیا حتی کوریدورهای ۱۶ کیلومتری در هر طرف مرز را بهعنوان منطقهی ممنوعه مشخص کرده است که شامل بیمهی مسافرتی نمیشود. در سفر ۶ هفتهای خود به ایران وقتی فهمیدم که ناخواسته بیش از ۲۰ بار وارد منطقهی قرمز ادارهی امور خارجه و کشورهای مشترکالمنافع شده بودم، احساس کردم که با این توصیه مشکل دارم، چراکه آن سفر یکی از لذتبخشترین و امنترین سفرهای زندگیام بود.
مرز ایران و عراق
در سفر اخیرم به ایالات متحده، از آریزونا به کلرادو و در ادامه برای اولینبار برای سه روز در امتداد مرز مکزیک دوچرخهسواری کردم، تقریبا هرساعت خودروهای گشت مرزی از کنارم عبور کرده و همگی مدارکم برای حضور در خاک آمریکا را کنترل میکردند. دلیل چنین تنشی در مرز آمریکا و مکزیک مشخص است. مرزهای مشابه و موانع فیزیکی که اغلب بین آنها ساخته میشود، اختلافات زیاد بین ما را نشان میدهند. گاهی اوقات، مرزهایی مثل مرزهای آمریکا برای ممانعت از ورود مردم هستند و در برخی کشورها نیز برای ممانعت از خروج مردم کشور بهپا میشوند که شاید بزرگترین نمونهی آن را بتوان اتحاد جماهیر شوروی معرفی کرد.
مرز آمریکا و مکزیک
مرزها، نهتنها حدود بین کشورها را مشخص میکنند، بلکه تفاوت فاحش زبانی، مذهبی، ثروت یا سیاست را نیز نشان میدهند. پایان جنگ جهانی دوم، راه را برای تاسیس اتحادیهی اروپا و اروپای صلحآمیز هموار کرد و از آن زمان تاکنون ما به ایدهی آزادی حرکت در اروپا عادت کردهایم. تقریبا در تمام عمرم میتوانستم بدون هیچ مشکلی با پاسپورت قانونی از شرقیترین منطقهی اروپا به غربیترین نقطهی آن بروم.
حضور نیروهای نظامی در مرزهای ایرلند، یک استثنا بود، هرچند که باز هم شاهد دیوارکشیهای بیشتر و محدودیت دسترسی به مرزها از سال ۲۰۱۵ هستیم که با بیش از ۱,۲۹۰ کیلومتر حصارکشی در صربستان، مجارستان، یونان، اتریش و... همراه بوده است. دلیل اصلی این موضوع، هجوم پناهندگان از آفریقا و خاورمیانه بوده است و با وجود نظرات اولیهی رهبران اروپایی مبنی بر امکان اقامت آوارگان و کسانی که از مناقشات و جنگ فرار کردهاند، این طرز فکر بهسرعت تغییر کرد و سختگیرانه شد.
مرز آلبانی و مونته نگرو که سابقاً نیروهای نظامی در آنجا مستقر بودند
مرزهایی که بهواسطهی جهانیشدن و وابستگی به یکدیگر باز بودند، اکنون بهاسم ملیگرایی بهسرعت در حال بستهشدن هستند
مرزهایی که بهواسطهی جهانیشدن و وابستگی به یکدیگر باز بودند، اکنون بهاسم ملیگرایی بهسرعت در حال بستهشدن هستند. به همین دلیل است که در سال ۲۰۱۹ مشغول نوشتن دربارهی این موضوع شدم.
با اینکه تعدادی از مردم جهان همیشه نسبت به مناطق مرزی نزدیک به خودشان کاملا آگاهی داشتهاند و میدانند که چه تأثیری بر زندگی روزمرهی مردم دارند، اما بسیاری از جمعیت اروپا و آمریکای شمالی همین اواخر بهفکر بررسی دقیقتر این مفهوم افتادهاند.
روستایی در مونته نگرو که در مرز آلبانی قرار دارد
طی ۱۰ سال سفری که داشتهام، انواع وسیعی از پدیدههای مرزی را تجربه کردهام. برخی از آنها شگفتانگیز و عجیب بودند، از جمله مرز بین هلند و بلژیک که عملاً از وسط شهرهای بئرلرتوگ و بارله ناسائو عبور کرده است و برای اینکه با خانه یا خیابانی برخورد نکند، بهصورت مارپیچی است. این مرز با صلیبهای سفید مشخص شده است و با پیادهروی در این شهرها احتمالاً ۱۰ بار یا بیشتر از روی خط مرزی عبور خواهید کرد. در حدود ۱۶۰۰ کیلومتری جنوبغربی این شهرها، برای عبور از روی رودخانهای بینالمللی بین اسپانیا و پرتغال، بنام رود گوادیانا از زیپ لاین استفاده کردم و برای عبور از این مرز نیازی به پاسپورت نداشتم.
مرز ایران و عراق
من مسیر مرزی دورافتادهای را در کوههای بین کوزوو، مونته نگرو و آلبانی پیادهروی کردهام، جایی که مرزها دیگر مفهوم جغرافیایی-سیاسی سابق را نداشتند. علاوه بر این، برای عبور از گیتهای دیوار حایل بین رژیم اشغالگر قدس و فلسطین در کرانهی باختری در صف ایستادم؛ اینجا یکی از نظامیترین مرزهای دنیا است که شاید بیشترین انتقاد به آن میشود.
مرز رژیم اشغالگر قدس و کرانه باختری
مرزهایی نیز در دنیا وجود دارد که جای مناقشه هستند، بهعنوان مثال مرز واهگه بین هند و پاکستان که بهدلیل اختلافات چندین دهه بر سر کشمیر، حالت نمادین پیدا کرده است. هرروز، درست قبل از غروب خورشید، پرچم کشورها در هر دوسوی مرز پایین میآید و سربازان در مراسم تاکردن پرچم و رژه شرکت میکنند و پس از آن، سربازان سبیلدار حاضر در رژه منطقه را ترک میکنند و مرز بسته میشود.
مرز هند و پاکستان
بیر طویل، ناحیهای بین مرز سودان و مصر است که مثل جنوبگان، تحت قیومیت هیچ کشوری نیست. از آنجا که مرز بین این دو کشور مورد مناقشه بود، منطقهای بهبزرگی ۳,۳۷۰ کیلومتر مربع، خالی و غیرمسکونی باقی ماند. دو جزیرهی دیومد بزرگ (متعلق به روسیه) و دیومد کوچک (متعلق به آمریکا) تقریبا در میان تنگهی بیرینگ قرار دارند که روسیه و آلاسکا را از یکدیگر جدا میکنند و همچنان باعث تعجب هستند. این جزایر با اینکه فقط چند کیلومتر با هم فاصله دارند، خط بینالمللی زمان متفاوتی دارند، بهطوری که جزیرهی بزرگتر متعلق به روسیه، ۲۱ ساعت جلوتر از جزیرهی کوچکتر است.
مرز مصر و سودان
پس از گذر از مرزهای مختلف، دریافتم که این مرزها مثل همیشه وجود خواهند داشت. در سطح جهان بهنظر میرسد که تمایل به مرزبندی و جداسازی زمینها روبه افزایش است، موضوعی که از ترس روزافزون کشورها از سایر جوامع و کشورها حکایت دارد. این موضوعات نگرانکننده هستند، هرچند که به گواهی تاریخ، اوضاع بدتری هم در دنیا وجود داشته است.
بخش فلسفی همه پژوهشهای من به این نقطه ختم میشود که اهل هر جایی که باشیم، اصول بشریت، محدودیتهای مرزی را درمینوردد و بیشتر از آنکه مرزها باعث جدایی ما شوند، عامل اتحاد ما هستند. ما باید امیدوار باشیم، بهخصوص که نمونههای متعددی نشان دادهاند که موضوعات بشری بهطور کلی از بین نرفته است. با اینکه برخی کشورها به دیوارکشی اصرار دارند، برخی دیگر در حال ایجاد پل ارتباطی هستند.