روشمار: ۲۴ آذر؛ ساخت كاغذ در چين
چينىها اولين ملتى در جهان بودند که موفق به اختراع كاغذ شدند. در سال ۱۰۵ بعد از ميلاد شخصى به نام «تاسى لون» موفق به اختراع كاغذ شد.
مقاله مرتبط:
شبههای نیست که کاغذ از مهمترین موادی است که انسان را در مرحله علم و تمدن با قدمهای سریع پیش انداخته و در این راه به او کمکهای بزرگ کرده است. تا قبل از آن که انسان به ساختن کاغذ توفیق یابد در محیط محدود محصور بود و جز یک طبقه معین دیگران به آن دسترسی نداشتند و موادی که در آن ایام برای نوشتن بکار میرفت هم استعمال و حمل و نقل آن چندان آسان نبود، هم هرگز مانند امروز ذخیره کردن آنها امکان نداشت.
پیش از ساختن کاغذ، مردمان باستان برای ماندگار کردن نظرهای خود از کندهکاری روی سنگ و چوب و لوحهای گلی بهره میگرفتند.
«خانبالیق» نام قدیم پکن است که واژهای ترکیبی از الفاظ ترکی است. لیق و لیک در ترکی پسوندهایی هستند که به آخر پارهای از اسامی اضافه میشوند و معنای محل مربوط به آن اسم را بیان میکنند. ترکیب همین واژه با «خانبا» که برگرفته از کلمه ترکی «خان» مانند «چنگیزخان» به عنوان یک مقام دولتی و یا اجتماعی است، معنای پایتخت و محل زندگی خان بزرگ را میدهد. کاغذ خانبالیق یا کاغذ چینی یا کاغذ ختایی در انواع مختلف ساخته میشد، اما با ضخامت نسبتاً زیاد، زیرا که روش کتابت با قلم موی چینیها نیاز به کاغذ ضخیم مقاوم در مقابل آب داشت.
چینیهای باستان نخست روی پارچه ابریشم مینوشتند، اما از نزدیک ۱۵۰ سال پیش از میلاد، آموختند که میتوانند پوست درخت توت را خرد کنند، به صورت خمیر درآورند و از آن کاغذ بسازند. در سال ۱۰۵ میلادی، یکی از درباریان، ماده جدیدی را برای امپراطور توصیف کرد که از پارچههای کهنه، پوست درختان، کنف و علف تهیه میشد و روی آن مینوشتند. به مرور زمان، شیوه تهیه کاغذ بهتر شد و آن را با الیاف گیاهانی مانند خیزران میساختند. آنها به کاغذهای خود ساقههای کتان و رشتههای تور ماهیگیری کهنه نیز میافزودند تا محکمتر شود. هر چند این گیاهان در بیشتر جاها یافت میشدند، اما چینیها شیوه ساختن کاغذ را به صورت راز نگه داشته بودند. این راز زمانی فاش شد که عربهای مسلمان در سال ۷۵۱ میلادی، اسیرانی را از چین با خود به سمرقند، از بزرگترین و شناختهشدهترین شهرهای دیرین ایران، آوردند. از جمله اسیرانی که «صالحبنزیاد» از چین با خود به سمرقند آورد، کسانی بودند که در کار ساختن کاغذ مهارت داشتند. ایرانیان مسلمان شیوه ساختن کاغذ را از آنان یاد گرفتند و آن را بهبود بخشیدند و بهزودی سمرقند بزرگترین مرکز خرید و فروش کاغذ در جهان شد.
یافتههای باستانشناسی نشان میدهند که از قرن اول میلادی، در چین کاغذ وجود داشته است. چینیها در قرن ششم اولین کارخانه کاغذسازی را در سمرقند احداث کردند. نخستین اسکناس نیز در سال ۱۰۲۴ میلادی در چین تهیه و مبادله شد. شهر سمرقند برای سالها بزرگترین مرکز ساختن و خرید و فروش کاغذ بود.
تاریخچه صنعت كاغذسازى در ایران
آنچه از مدارک و مستندات تاريخى برمى آيد، اين است كه صنعت كاغذسازى از قرن هفتم هجرى به بعد در ايران وجود داشته و گسترش يافته است. در ایران فعالیت کاغذسازی اولین بار با تاسیس کارخانه مقواسازی و با استفاده از کاغذهای باطله در سال ۱۳۱۳ شمسی در کرج شروع شد.
در سال ۱۳۲۶ هجرى شمسى شركتى با سرمايهگذارى چند تن از جمله «حسن على حكمت»، «دكتر صلح دست» و «ژرژ عيسانيان» تأسيس شد، اما بعد از ملى شدن صنعت نفت اين تلاش ناموفق ماند. در سال ۱۳۴۴ اولين كارخانه كاغذسازى در هفت تپه خوزستان ايجاد شد و در ۱۳۴۶ شركت كاغذ پارس تأسيس شد.
تاریخچه کاغذ در اروپا
کاغذسازی از شمال آفريقا به سرزمينهای مسلماننشين اروپا، يعني جزيره سيسيل (صقليه) در ايتاليا و شهرهای شاطبه و قرطبه در اسپانيا (اندلس) راه يافت و در سال ۱۲۷۶ ميلادی در ايتاليا و اسپانيا به فراوانی به کار میرفت. نخستينبار زايران مسيحی که از زيارتگاهی در اسپانيا بازمیگشتند، چند تکه کاغذ ساخت مسلمانان را با خود به مرکز اروپا بردند. پيش از آن، اروپاییها از کاغذ پوستی و پاپيروس برای نوشتن بهره میگرفتند.
اما کاغذ مسلمانان بر آن دو ماده نوشتنی برتری داشت. از اين رو، بازرگانی نورنبرگی در سال ۱۳۹۰ ميلادی نخستين کارخانه کاغذسازی را در آلمان بر پا کرد و در اين کار از کاغذسازان ايتاليایی بهره گرفت که خود آنها از شاگردان مسلمانان بودند. نخستين کارخانه کاغذسازی انگلستان نيز در سال ۱۴۹۰ کار خود را آغاز کرد که البته چيزی نبود جز يک آسياب آبی از کار افتاده که برای خرد کردن چوب به کار گرفته شد.
کاغذسازی آرامآرام در اروپا گسترش يافت، اما تا سده نوزدهم ميلادی، مانند سرزمينهای اسلامی، به صورت دستی انجام میشد. کاغذسازان قالبی بزرگ و پهن داشتند که شبکهای توریمانند از سيمهای نازک به هم بافته شده داشت. قالب را در ظرف بزرگی فرو میبردند که دارای خميری آبکی از چوب خرد شده درخت بود. سپس قالب را از ظرف بيرون میآوردند، در حالی که سطح آن را لايه نازکی از خمير چوب پوشانده بود. آنگاه قالب را چنان به راست و چپ و عقب و جلو تکان میدادند تا لايه يکدست و همواری از خمير چوب به وجود آيد و آب آن نيز بيرون رود.
برگه خيس کاغذ را روی پارچه پشمی میگذاشتند و پارچه ديگری را روی آن برگه کاغذ میگذاشتند و برگه کاغذ ديگری را روی آن پارچه دومی میگذاشتند و همينطور برگههای کاغذی و پشمی را يکدر ميان روی هم میچيدند. در پايان، بسته به دست آمده را زير ابزار فشردهکننده میگذاشتند تا آب آن بيرون بيايد. سپس کاغذها را در انباری آويزان میکردند تا خشک شوند. سرانجام، کاغذها را در حمام ژلاتين فرو میبردند و بار ديگر خشک میکردند تا آب زيادی را به خود نگيرند.
انگلیسیها آخرین کشوری بودند که هنر کاغذسازی را یاد گرفتند. در تمام این سالها کاغذ به صورت دستی ساخته میشد تا این که در سال ۱۹۹۸ میلادی، یک شاگرد چاپخانه به نام «لوئیس رابرت» موفق به ساخت ماشینی شد که میتوانست کاغذهایی به طول ۱۵-۱۲ متر بسازد اما به دلیل این که او امکانات مالی نداشت اختراع خودش را به کارخانهدار فرانسوی فروخت و این کارخانهدار فرانسوی به لندن رفت و در آنجا با دو برادر به نامهای فورد و رینر آشنا شد، آنها هم به این ماشین علاقهمند شدند و روی آن سرمایهگذاری کردند.
در سال ۱۷۰۴ میلادی، اولین ماشین کاغذسازی ساخته شد و به یاد این دو برادر اسم این ماشین را «فورد رینر» گذاشتند.
پس از اين، دستگاههای ديگری ساخته شد که در کار آمادهسازی خمير کاغذ بسيار کارآمد بودند. سرانجام در سالهای پايانی سده نوزدهم ميلادی، دستگاهی ساخته شد که همه مرحلههای آمادهسازی خمير تا ساختن برگههای کاغذ را انجام میدهد. نمونههای امروزی اين دستگاههای خودکار نزديک ۱۰۰ متر داراز و ۴ متر پهنا دارند و کاغذ را به صورت طاقههای استوانهای بزرگی میسازند که ممکن است بيش از ۲۰ تن وزن داشته باشند.
امروزه کشورهاى سوئیس و آلمان در ساخت کاغذ مقدم بر کشورهاى دیگرند و انواع و اقسام کاغذهاى سفید و رنگى را تولید مىکنند.
در همین روز:
- كشف انرژی حرارتی زغال سنگ در انگلستان (۱۸۰۵ میلادی)
- اولین اقدام برادران رایت برای پرواز (۱۹۰۳ میلادی)
- كشف قطب جنوب توسط «روآلد آموندسن» دريانورد نروژی (۱۹۱۱ میلادی)
- برقراری اولين تماس بين كره زمين و سياره زهره (۱۹۶۲ میلادی)
- تأييد توافقنامه صلح بوسنی معروف به «صلح ديتون» در آمريكا (۱۹۹۵ میلادی)
دیدگاه