توصیههای یک اقتصاددان برای مدیریت ریسک سفر


ریسک بخش مهمی از زندگی است و حذف کامل آن شدنی نیست. بهترین راهکار برای مقابله با ریسک، بهطور کلی، و ریسک سفر، بهطور خاص، پذیرش و مدیریت آن است.
پس از خطری که در پرواز بر فراز نیوجرسی از بیخ گوش جین رز اسمیت گذشت، این نویسنده تصمیم گرفت تا دربارهی اینکه مسافران چگونه باید با ریسکها و تردیدها در مسافرت خود مقابله کنند، اطلاعات بیشتری به دست بیاورد و به همین منظور، با آلیسون شراگر به مصاحبه نشست. شراگر، اقتصاددان است و دربارهی همهچیز با اسمیت حرف زد. ادامهی این مقاله از کجارو را از زبان اسمیت میخوانید:
جایی در آسمان نیوآرک در نیوجرسی بود که اوضاع هواپیما بههم ریخت و جهنمی بهپا شد. در طرف راست خودم نوک ساختمانها را میدیدم که فاصلهی خیلی کمی با ما داشتند. به نظر میرسید مهماندار هواپیما که در راهروی وسط ایستاده بود و جلیقهی نجات را برای فرود اضطراری به مسافران نشان میداد، سعی میکرد گریههای خودش را فرو بخورد و چیزی بروز ندهد. مسافران دور و بر من در حال گریه و دعا خواندن بودند.
کف دستان من از همان زمان صعود هواپیما و خیلی پیشتر از آنکه خلبان از کار افتادن یکی از موتورها را اعلام کند، از عرق خیس شده بود. این پرواز، اولین گام از سفر من از ورمون بهسمت بوگوتا در کلمبیا بود و تصمیم داشتم که سفری یک ماهه را با کولهپشتی و دوچرخه در کوههای آند تجربه کنم. آیا تابهحال، دستههای صندلی خود را با مسافری شریک شدهاید که از شدت عصبی بودن، چیزی زیر لب زمزمه میکند و ناخنهایش را میجود؟ من، همان مسافر عصبی هستم. درست برعکس آنچه که باید باشد، من از هواپیما بیشتر از دوچرخهسواری در شهرهای جرمخیز کلمبیا (که از این لحاظ، شهرهی عالم هستند) میترسم.
در بیشتر مواقع، ریسکها و عدم قطعیتهای یک سفر بسیار بیشتر از چیزی است که در خانه تجربه میکنیم. سوال اینجا است: با توجه به اینکه آنها بخشی مهم و اجتنابناپذیر از سفر هستند، چگونه میتوانیم ارزیابی بهتری از ریسک سفر داشته باشیم و آنها را کاهش بدهیم؟
مقالههای مرتبط:
بهنظر میرسد فقط من نیستم که اینگونه فکر میکنم. طبق گفتههای آلیسون شراگر، اقتصاددان و نویسندهی کتاب «اقتصاددانها برای شناخت ریسک، به محلهای غیرمنتظره میروند»، انسانها بهطور پیشفرض از شهود خود برای شناختن ریسک استفاده میکنند:
موضوعاتی مانند حملهی کوسهها و سقوط هواپیماها تاثیر زیادی روی ما میگذارند؛ بنابراین، اهمیت بیشتری به آنها میدهیم. حتی با اینکه میدانیم رانندگی بهسمت یک فروشگاه مواد غذایی، احتمالا از نظر آماری پرمخاطرهتر [از رفتن به دریا یا مسافرت هوایی] است.
ترس من از پرواز به آن معنی نیست که من تا ابد به یک زندگی پر از پروازهای اضطرابآور محکوم شدهام. شراگر به این نکته اشاره میکند که شواهد نشان میدهد با اینکه ما با مهارتهای ارزیابی دقیق ریسک متولد نشدهایم، با گذشت زمان و تمرین بسیار میتوانیم در این زمینه پیشرفت کنیم:
افرادی مانند تاجران یا پوکربازان حرفهای که بر اساس حرفهی خود ریسک میکنند، معمولا به روشی بسیار هوشمندانهتر ریسک را میپذیرند؛ اما این فقط به آن خاطر است که آنها تجربهی بیشتری در این زمینه دارند.
اتفاقاتی مانند حملهی کوسهها یا سقوط هواپیماها واقعا ما را تحتتاثیر قرار میدهند و به همین دلیل، ما اهمیت بیشتری نسبت به سایر اتفاقات به آنها میدهیم؛ حتی با اینکه میدانیم رانندگی بهسمت یک فروشگاه خواروبار، حقیقتا، از نظر احتمال آماری ریسک بیشتری دارد
این باور شراگر که قضاوتهای ما غالبا ناقص است و میتوانیم آنها را با آموختن بهتر کنیم، موضوع محوری کتاب او است. او در کتاب خود ابزاری برای مدیریت ریسک در خارج از محیطهای کاری و در هیاهوی دنیای واقعی معرفی و به همین منظور، با موجسواران حرفهای و پرورشدهندگان اسب ملاقات میکند که همگی، بهصورت حرفهای با ریسک برخورد میکنند و از استراتژیهای خاص خودشان برای کاهش خطرات در حوزهی فعالیت خود برخوردار هستند. نتیجهی حاصل این است که ریسک در همهجا وجود دارد؛ اما لزوما موضوع بدی هم نیست.
آلیسون شراگر: اگر هدف روشنی ندارید، نمیدانید چقدر باید ریسکپذیر باشید و شاید ریسکها را بهدلایلی اشتباه قبول کنید
شراگر میگوید:
اگر ریسک را نپذیرید، هرگز نمیتوانید پا به دنیای بیرون بگذارید. پذیرش ریسک، واقعا، بخش مهمی از زندگی است.
موضوع فوق بهویژه برای مسافران صدق میکند؛ خواه مشغول آمادهشدن برای شروع اولین کولهگردی خود باشید، خواه برای کوهنوردی اکتشافی سالانهی خود برنامهریزی میکنید. البته، خواندن چند صفحه از راهکارهای یک اقتصاددان هم به این معنی نیست که شما توانستهاید همه ریسکهای احتمالی سفر را به حداقل برسانید. بلکه، در واقع، شراگر بر ارزش نگاه دقیق به ریسک پافشاری میکند، طوری که بدانید چه زمانی باید عقبنشینی کنید و چه زمانی باید خود را با فشار بیشتری به جلو برانید.
موجسواران حرفهای و پوکربازان در زمرهی افرادی هستند که بهصورت حرفهای با ریسک برخورد میکنند و از استراتژیهای خاص خودشان برای کاهش خطرات ویژهی حوزهی فعالیت خود برخوردار هستند
شراگر میگوید اولین گام، ارائهی تعریف دقیقی از اهداف است:
اگر هدف روشنی ندارید، نمیدانید باید چقدر ریسکپذیر باشید و شاید ریسکها را بهدلایلی اشتباه پذیرا باشید.
اگر میخواهید کوهنوردی کنید، ابتدا نتیجهی مطلوب خود را تعیین کنید. شاید گروه شما تنها خواهان داشتن یک روز خوب است، یعنی باید یک نقطهی توقف برای بازگشت انتخاب کنید و همچنین، به مقدار زیادی زمان برای گشتوگذار در اطراف محوطهی کمپ نیاز دارید. اگر آنها بهدنبال فتح قله هستند، باید برنامهای با ریسک بیشتر انتخاب کنید و یکی از این انتخابها میتواند بههمراه داشتن تجهیزاتی برای گذراندن شب در ارتفاعات بالا باشد.
از دیدگاه یک اقتصاددان، مدیریت ریسک رابطهی تنگاتنگی با بهرهوری دارد و شراگر خاطرنشان میکند که انجام صحیح این کار بهمعنی دریافت حداکثر پاداش از کوچکترین ریسکهایی است که با آن برخورد میکنید.
هنگامی که میزان مطلوب ریسک را تعیین کردید، حالا باید به مدیریت عواقب آن توجه کنید. اگر اتفاقات بر اساس برنامههای تعیینشده پیش نرفت، آنوقت چطور؟ از دیدگاه اقتصاددانان، بیمه ابزاری کلیدی برای کاهش ریسک و استراتژی موثری است که بهاندازهی خود برنامهریزی برای ماجراجویی ارزشمند است.
برخی از تفریحات ماهیتی مخاطرهآمیز و پر ریسک دارند.؛ اما اگر پیش از انجام دربارهی آنها فکر کنید، در صورت بروز اتفاقاتی خارج از برنامه، میتوانید راههایی برای مدیریت عواقب آنها بیابید
شراگر میگوید:
هیچ راهی وجود ندارد که بتوانید با امنیت کامل سوار موجی به ارتفاع ۲۵ متر بشوید؛ چراکه این موضوعی است که بنا به تعریف خود، کاری پرمخاطره است؛ اما راههایی وجود دارد که بتوانید آن را ایمنتر کنید.
اگر تابهحال برای شما اتفاق افتاده باشد که بطری بزرگی محتوی آب را پیش از آغاز یک پیادهروی به دست آورده باشید، در آن صورت میتوان گفت بیمه را نیز وارد ماجراجوییهای خود کردهاید.
برای مدیریت ریسک سفرهای خودتان، بهتر است یک جعبهی کمکهای اولیه را نیز به کولهپشتی خود اضافه کنید و با خودتان فکر کنید که اگر تجهیزات اولیهتان از کار افتادند، چه کار خواهید کرد. در پیادهروی آخری که در شبهجزیرهی سینا داشتم، یک فانوس دریایی ماهوارهای بههمراه بردم تا در صورت نیاز، به امداد اضطراری سرعت ببخشم. حتی، پس از اینکه گزارش بیماریهای هاری در منطقه را خواندم، اقدام به واکسیناسیون برای ایمنی در برابر این بیماری کردم که البته، خیلی هم کار گرانقیمتی است.
نوع دیگر بیمه، بیمهی واقعی است. حتی اگر در شرایط عادی از بیمه مسافرتی استفاده نمیکنید (که استفاده نکردن از آن کار اشتباهی است)، زمانی که مرزهای جغرافیایی را در نقطهای ناآشنا از کرهی زمین درمینوردید و به جلو میروید، وجود یک بیمه میتواند به شما آرامش خیال بدهد.
بیمه مسافرتی از وقوع اتفاقات بد در حین سفر جلوگیری نمیکند؛ اما این ویژگی را دارد که در صورت پیشآمدن چنین پیشامدهایی به مسافران کمک کند و حتی میتواند مانعاز اتفاقات بد بیشتر شود؛ مثلا پرداخت هزینههای گزاف برای ویزیت پزشکان و خرید داروهای گرانقیمت و گاه کمیاب
البته، هیچکدام از موارد بالا در پرواز پر وحشت نیوآرک به من کمک نکرد. در آن سفر، بیمه مسافرتی من کالای لوکس و بیفایدهای بود و من وقایع وحشتآوری را پشت سر گذاشتم. شراگر، پس از واکاوی دقیق مدیریت ریسک در کتاب خود، گفتههایش با فصلی به پایان میرساند که یادآوریکنندهی خاطرات آن روز من است:
آلیسون شراگر: همیشه آمادهی تغییر برنامه باشید
اتفاق و شرایط نامعلوم، همیشه وجود دارد.
او با مقایسهی مدیریت ریسک و برنامهریزی برای یک سفر جادهای، اینگونه مینویسد:
نقشه، بهطور یقین، احتمال انجام یک سفر موفق را بالا میبرد؛ اما نمیتواند به شما بگوید که آیا کامیونی با شما تصادف خواهد کرد یا خیر.
برخی از ریسکها لزوم کمتری نسبت به سایرین دارند؛ اما این مثل قدیمی که «نابرده رنج، گنج میسر نمیشود» در دنیای سفرهای ماجراجویی واقعا نصیحتی کارآمد است
با اطمینان میتوان گفت که سفر کردن گاهی میتواند همراه با موجهای عظیم اسنیکر، ریزش تختهسنگهایی بهاندازهی یک اتوبوس یا حتی ابتلا به بیماریهای گرمسیری باشد که ما را از راهمان باز دارد. آنطور که شراگر میگوید، انعطافپذیری بهترین سیاست در زمان مواجهه با یکی از این وقایع است:
به خاطر داشته باشید که این احتمال هست که برنامهها ناقص باشند و اتفاقاتی پیشبینی نشده رخ بدهند. به همین خاطر، همیشه آماده باشید و احتمال تغییر برنامهها را بدهید.
پس از اتفاقی که در حین سفر هوایی برای من روی داد، برنامهام را تغییر دادم و خودم را برای یک فرود اضطراری آماده کردم. وقتی که در نهایت هواپیما روی باند فرودگاه مملو از وسایل نقلیهی نجات به زمین نشست و آرام گرفت، حال همه خوب بود. پس از اینکه با گذر از پل اتصال به هواپیما به فرودگاه نیوآرک رسیدم، زمانم را طوری تنظیم کردم تا بهموقع به گیت پرواز بوگوتا برسم که تنها چند دقیقه با پرواز فاصله داشت.
میدانید واقعیت چیست؟ من آنقدرها هم نگران سقوط هواپیما نبودم. از همه مهمتر، پرواز با هواپیما، ایمنترین راه برای مسافرت است.
دیدگاه