گشتوگذار در خیابان ولیعصر به سبک پونتیا فلاحی، مهاجر ایرانی-آمریکایی
پونتیا فلاحی در آمریکا متولد شده و زندگی کرده و اکنون ۳ سالی میشود که ساکن تهران است و تلاش میکند تصورات غلط دربارهی سرزمین مادری خود را تغییر دهد، درهمین راستا راجع به سکونت در ایران بهعنوان یک مهاجر مینویسند و از تجربههای خود در وبسایت شخصیاش «MyPersianCorner.com» میگوید. در این مقاله از زبان او به تجربهای که از گشتوگذار در خیابان ولیعصر داشته است، میپردازیم.
من فهرستی از همه کارهایی که میخواهم در تهران انجام دهم، تهیه کردهام؛ هرچند وقتی شما ساکن یک شهر میشوید، معمولا وقت انجام این برنامهها را پیدا نکرده یا آن را به هفتهی آینده موکول میکنید. با اینکه توانستم بهتدریج آنها را انجام دهم و از فهرستم حذف کنم، اما یک مورد باقیماند: خیابان ولیعصر. خوب همیشه یک بهانهای پیدا میکردم، هوا خیلی گرم یا سرد است، ماه رمضان است، روز جمعه میخواهم استراحت کنم، در تهران نیستم، حسوحال این کار را ندارم و...
تااینکه بالاخره همراه با تعدادی از دوستان تصمیم گرفتیم در روز ۲۱ اردیبهشت، این برنامه را عملیاتی کنیم. اینبار دیگر نمیتوانستم بهانهای برای تعویق آن بتراشم. با من همراه شوید تا گشتی در طولانیترین خیابان تهران بزنیم و برخی از جاهای موردعلاقهام و تعدادی از آثار هنری جالب در طول این مسیر را به شما معرفی کنم.
ولیعصر از میدان تجریش در شمال تهران تا میدان راهآهن در جنوب تهران کشیده شده است و به همین دلیل بلندترین خیابان پایتخت و در برخی محاسبات، بلندترین خیابان خاورمیانه بهحساب میآید. اینجا برای من مثل یک نقشهی راه است، زیرا هر زمانی که راهم را گم میکنم، با خود میگویم، خب ولیعصر کجاست؟ و با پیداکردن موقعیت خیابان ولیعصر مشکلم حل میشود. علاوه بر این، اینجا از معدود خیابانهای تهران است که عرض کافی آن، امکان پیادهروی دلپذیری را فراهم میکند. پیادهروها بدون دلیل خاصی پهن و باریک میشوند، درختهایی در مسیر وجود دارد که از وسط بتن بیرونزدهاند و راه شما را سد میکنند یا ساختوسازی در حال انجام است که شما را مجبور میکند برای ادامهی مسیر وارد خیابان شوید و در فاصلهی نزدیکی از کنار خودروها حرکت کنید.
در واقع، این یکی از بزرگترین مشکلات شهر برای بسیار از افراد مهاجر مثل من است که اجازه نمیدهد دو نفر در کنار یکدیگر قدم بزنند و باخیال راحت صحبت کنند؛ هرچند خیابان ولیعصر تفاوت دارد و بهلطف درختهای طرفین آن، بهحدی دوستداشتنی است که حتی والدینم باعشق از آن یاد میکنند. این روزها تعداد درختها در برخی نقاط کمتر شده است، اما وقتی از تقاطع پارکوی عبور میکنید، زیر سایهبانی از درخت چنار قرار میگیرید.
من قبلا مسیرهای مختلفی از خیابان ولیعصر را طی کرده بودم، از پارکوی تا تجریش، از پارکوی تا ونک و از میرزای شیرازی تا ونک که طولانیترین مسیری بود که رفتم، اما هیچوقت از ابتدا تا انتهای آن را پیادهروی نکرده بودم. کسانی که با تهران آشنایی دارند، میدانند که شمال تهران از محلهها و مردم شیکی برخوردار است که در جنوب شهر کمتر دیده میشود و ازآنجاکه خیابان ولیعصر از شمال به جنوب شهر کشیده شده است، ضمن حرکت از یک سمت شهر بهسمت دیگر شاهد تغییر چشمگیر مردم، فرهنگ، مغازهها و... خواهید بود.
من بخشهای جنوبی شهر را بهخاطر درها و پنجرههای قدیمیاش دوست دارم. در طول راه به تئاتر شهر و یکی از جذابترین بخشهای شهر، یعنی پارک ساعی با پلهها و مجسمههایی دیدنی در داخل و اطراف آن رسیدیم. بهنظرم رسید که خیابان ولیعصر از بعد از میدان ونک عریضتر میشود، درهمین محدوده بوی پیراشکی کرمدار به مشامم خورد که بسیار هوسبرانگیز بود. زمانی که به پارک نزدیک میشوید، حس آرامش پیدا میکنید؛ بعد از عبور از پارکوی، زیر سایهی درختان چنار قرار میگیرد که تا خود تجریش امتداد یافتهاند.
اتفاقی غیرمنتظره
با توجه به طوفان شب قبل که باعث شده بود هوای تمیز و خنک و فوقالعادهای برای یک پیادهروی طولانی فراهم شود، من و دوستانم از میدان راهآهن راه افتادیم و ضمن حرکت بهسمت شمال، از چیزهای جالب این مسیر طولانی عکس میگرفتیم و با هم به زبان انگلیسی صحبت میکردیم. زمانی که میخواستیم از تقاطع خیابان امام خمینی عبور کنیم، خانمی چادری از کنار ما عبور کرد، لبخندی زد و با خجالت گفت:
سلام، به ایران خوشآمدید.
ما از او تشکر کردیم، او نیز برایمان دست تکان داد و خداحافظی کرد و به راهش ادامه داد. باید اضافه کنم این اتفاق دقیقا دو روز پس از خارجشدن آقای ترامپ از برجام رخ داد. هفتهها قبل از این ماجرا، در انجمنهای آنلاین متعدد میدیدم که خارجیها نسبت به امنبودن سفرشان به ایران در زمان اعلام خروج از برجام، بحثها و گفتگوهایی را مطرح میکردند. خوب فکر کنم، رفتار آن خانم، این موضوع را بهخوبی نشان داد.
پارک ملت
ما برنامهریزی کرده بودیم که در بخشهایی از مسیر، استراحت کنیم و کسانی که خسته میشوند، هرجا خواستند توقف کنند و با اتوبوس خود را به مقصد بعدی ما برسانند. توقف ما در پارک ملت، از آن تجربههایی بود که هیچوقت فراموش نخواهم کرد. در حالی که مشغول خوردن اسنکهای سبک و انرژیزا بودیم، بانگاهی به اطراف، علاوه بر هوای تابستانی تمیز و ابرهای بارانی در کوههای شمال تهران، خانوادهها و دوستانی را دیدم که برای قدمزدن آمده بودند و زنان و مردان سالخوردهای که روی نیمکتهای پارک در حال صحبت بودند. یک نفر هم ایده خوبی داشت و زیر نور خورشید، چرت میزد. بهنظر میرسید که افراد داخل پارک هیچ دغدغه و نگرانی در این دنیا ندارند. درهمینحال به این فکر کردم که اکنون سیانان با نشاندادن واقعیتی کاملا متفاوت از ایران مشغول سیاهنمایی کشور و بهحاشیهراندن این صحنههای زیبا است.
هنرهای خیابانی
اگر روزی تصمیم گرفتید که کل خیابان ولیعصر را پیادهروی کنید، پیشنهاد میکنم که دوربین عکاسی خود را بههمراه ببرید. هنرهای خیابانی چشمگیر و همین طور نقاشیهای دیواری سفارشی باعث زیباترشدن این خیابان شدهاند. یکی از جذابترین بخشها برای من، پلهها هستند. اولینباری که تصاویری از این پلهها را هنگام پیادهروی در مسیر میرزای شیرازی به ونک در اینستاگرام گذاشتم، در کمال تعجب دیدم که افراد زیادی نسبت به آنها بیاطلاع هستند.
راهپلهی خسرو و شیرین با کاشیهای آبیرنگ و راهپلهی رز، جزو پلههای موردعلاقهی من هستند. علاوه بر این، میتوانم به تیرهای برق اشاره کنم که پایین آنها نقاشی شدهاند تا شبیه به آپارتمانها شوند، ساعتهای آلیس در سرزمین عجایب، نقاشیهای دیواری هنرمندان محلی که هر سال عوض میشود و مجسمههایی که در اطراف پارکها نصب شده است. یکی از تغییرات جدید شهر، نقاشی کاشیکاری و مینیاتورهای ایرانی روی جعبههای برق هستند.
درهرصورت بالاخره توانستم خیابان ولیعصر را از ابتدا تا انتها پیادهروی کنم. باید اعتراف کنم که پس از شروع از نقطهی مبدا در منطقهی ۱۱، رسیدن به میدان تجریش در منطقهی یک بود که مایهی مسرت و شعف من شد. موفق شدم! میخواهم دوباره این کار را انجام دهم، اما اینبار از بالای شهر به جنوب شهر!
برای سفر به پایتخت و بازدید از خیابان ولیعصر و سایر جاهای دیدنی تهران میتوانید بهترین و ارزانترین بلیط هواپیما را در کجارو جستجو و تهیه کنید، چراکه جستوجوی آسان و تنوع قیمت بلیطها از دهها فروشنده معتبر، به شما این امکان را میدهد تا ارزانترین بلیط به مقصد مورنظرتان را پیدا کنید.