در سال ۱۲۷۱ میلادی، که مارکو پولو از کرمان دیدن کرد، شهر مرکزی تجاری شده بود که خلیج فارس را به خراسان و آسیای مرکزی وصل میکرد.
هنری پاتینجر، افسر انگلیسی، در زمان فتحعلیشاه قاجار (سال ۱۱۸۹ شمسی) در سفرنامهاش ضمن شرح شرایط اقلیمی ایران، از موقعیت کرمان نیز نوشته است:
«بهطور کلی ایالت کرمان کوهستانی است و بیشتر کوههای آن سلسلهای هستند که نرمان شیر را از لارستان جدا میکند و در سمت جنوب غربی در فاصلهی چهار روزه تا گمبرون (بندرعباس) قرار دارد. از اینجا به بعد پس از متمایل شدن بهسمت غرب و شمال غربی به کوهستانهای فارس میپیوندد.
آب و هوای کرمان مانند شکل ظاهری آن بسیار متغیر است و از ناسالمترین قسمتهای ایران محسوب میشود. در این منطقه بارندگیهای سنگین و فراوان بهندرت اتفاق میافتد ولی در زمستان کوهستانهای آن را برفهای سنگین میپوشاند و بهعلت ارتفاع زیاد کوهستان، برف در قسمت اعظم سال در قلهها باقی میماند و این تناقض در فصل گرم این طور است که مردم در دشت و جلگه از شدت گرما لهله میزنند اما قلهی کوهستانهای نزدیک به آنها هوای سرد و حتی یخبندان دارد.
زمانی کرمان یکی از پررونقترین شهرهای ایران بود و پس از پایتخت، یعنی اصفهان، دومین شهر محسوب میشد. این شهر که بر سر راه مستقیم خراسان و بلخ و بخارا و ماوراءالنهر و تمامی قسمتهای شمالی ایران قرار دارد اهمیت غیر قابل وصفی به دست آورده است؛ به همین دلیل شهر کرمان را مرکز ثروت و تجمل و عظمت و جلال معرفی میکنند.
دربارهی بانی اصلی شهر مدارک و اسنادی در دست نیست؛ آنچه میتوان گفت آن است که پس از حمله و هجوم اعراب به ایران، پادشاهان ایران به این شهر پناه آورده و آن را پایتخت خود قرار دادند تا موقعی که شاهنشاهی ایران کاملاً مقهور اعراب شد و پیروان زرتشت نیز متفرق شدند. در یک کتاب خطی تاریخ خواندم هنگامی که در سال ۹۰ هجری مکران تسخیر شد، کرمان شهری آباد و وسیع و پر از ثروت و تجمل بود و سلاحهایی که در آن ساخته میشد بسیار شهرت داشت.
روی هم رفته میتوانیم بنای این شهر یا حداقل شروع دوران شکوهش را همزمان با عظمت و جلال شهر هرمز، که در سواحل کرمان واقع است و بنا بر نوشتهی تاریخ خطی گفته شده بهوسیلهی یکی از اولین شاهان ساسانی با همان نام هرمز بنا شده، بدانیم.
داستانهایی که درباره اسم کرمان وجود دارد متفاوت است؛ بعضی آن را مشتق از «خرمن»، که بهمعنای انبار غله است، میدانند و این حاکی از وفور محصولاتی است که به این شهر سرازیر میشده است. بعضی دیگر بنای شهر و نامگذاری آن را به واقعهای ربط میدهند؛ بدین شرح که روزی شاهزاده خانمی زرتشتی در نزدیکی محل فعلی کرمان سیبی میخورد و در وسط این سیب کرمی میبیند. بدین جهت عهد میکند شهری بسازد تا مانند کرمی که توی سیب است کلیهی خوبیهای نقاط و سرزمینهای اطراف را به خود جلب کند.
این قصه گرچه معتبر نیست اما با این وجود عجیب است؛ چون بر وجود عقیدهی عموم مردم مبنی بر انتخاب مکان شهر در محل مناسب و مرفه دلالت دارد و همین امتیاز باعث شده که این شهر بتواند با وجود تمام مصیبتهایی که بر آن وارد شده مقاومت کند. هیچ شهری در مشرق زمین این اندازه در معرض فلاکت قرار نگرفته و این قدر با قتل و غارت و جنگهای داخلی و خارجی روبهرو نبوده است.
گرداگرد کرمان حصاری از دیوارهای گلی بلند با ۱۹ برج وجود دارد. دور دیوار حصار هم خندقی به عرض ۱۸ متر و عمق ۹ متر کندهاند. شهر چهار دروازه دارد و ارگ، که حکمران در آن مینشیند در جبههی جنوبی قلعه است و بهوسیلهی استحکاماتی همانند حصار دور شهر از آن دفاع میشود. در بازار کرمان انواع و اقسام کالاها از هر کشوری دیده میشود.
سقف قسمتی از بازار را گنبدهایی زیبا میپوشاند که از یک نوع سنگ معدنی آبی رنگ قشنگ ساخته شده است و این سنگها را از کوههای مجاور میآورند. در داخل این محدوده ۸-۹ کاروانسرا وجود دارد.
پرسی سایکس، دیگر افسر انگلیسی، در سال ۱۲۶۹ از شجاعت تاریخی مردم کرمان نوشته است:
«مردم کرمان دلاور و جنگاورند و مردان این شهر تا رشادتی از خود بروز ندهند، زن اختیار نمیکنند. در کرمان یکی از خانهای محلی به من گفت که چندی پیش به هنگام خاکبرداری از زمینهای باغ خود مقداری اشیا و ابزارهای مفرغی کشف کرده است. تصور میرود اشیا مربوط به دوره هخامنشی باشد من این اشیا را خریداری کردم و به موزهی بریتانیا فرستادم».
ادوارد براون، شرقشناس انگلیسی، دربارهی خوی تهمتزنی در کرمان نوشت و اینکه چقدر سخنچینی میان کرمانیها رواج داشته است. با این حال، سنت سفر خارجیها به کرمان هنوز که هنوز است متوقف نشده است. علاوه بر باغ شاهزاده ماهان و کلوت شهداد، که پیشتر دربارهشان نوشته بودیم، جاذبههای دیگری هم در کرمان وجود دارد که پای خارجیها را به آن میکشاند. در ادامه نظرات گردشگران دربارهی چند نمونه از این جاذبهها را میخوانیم.
مجموعه گنجعلی خان
مسافر استرالیایی در آبان ۹۶ صفت شگفتانگیز را برایش برگزیده است:
«مجموعه گنجعلی خان واقعاً زیبا بود. حمامها زیبایی شگفتانگیزی دارند. کاشیکاریها بیهمتا هستند. از بادی که در راهروها جریان داشت خوشم آمد؛ همین طور که در طول آنها قدم میزنید با زیباییهای بیشتری مواجه میشوید. اینجا چیزهای زیادی برای دیدن هست».
توریست هلندی در بهمن ۹۶ حمام گنجعلی خان را بهترین حمام ایران دانسته است:
«عروسکها و ماکتهایی آنجا وجود دارد که جو را واقعیتر میکند. خیلی جالب است که میفهمیم حمامها در گذشته چگونه کار میکردهاند. اینجا میتوان معماری ایران قرن نوزدهم را دید».
مسافر انگلیسی در بهمن ۹۶ از کاروانسرا و حمام گنجعلی خان دیدن کرد:
«مجموعهی گنجعلی خان بزرگ است و بخشهای متعددی دارد. هم کاروانسرا و هم حمامش ارزش دیدن دارند؛ حس زندگی در دوران گذشته را تداعی میکنند. بهترین بازار ایران مجموعه را در بر گرفته است».
گنبد جبلیه
مسافر بلژیکی در مهر ۹۶ از قدمت نامعلوم بنا گفته است:
«گنبد جبلیه سازهی هشتضلعی خیلی قدیمی است اما تاریخش دقیقاً مشخص نیست. انگار آتشکدهای قدیمی بوده است. داخل بنا هم سنگ قبرهای زیبایی وجود دارد».
گردشگر استرالیایی در آبان ۹۶ از چشمانداز اطراف گنبد گفت:
«محیط اطراف گنبد زیبا است؛ من عاشق کوهها شدم. انگار همیشه به تو نگاه میکنند. پارک زیبایی هم اطراف گنبد وجود دارد».
باغ فتح آباد
توریست چینی در مهر ۹۵ آنجا را جاذبهای شبانه دانسته:
«باغ فتح آباد نسخهی کوچکتر باغ شازده است. اما اگر در کرمان هستید دسترسی راحتتری به این باغ دارید تا باغ شازده. در روشنایی روز خیلی زیباییاش به چشم نمیآید. اما هنگام شب، که چراغهایش روشن میشوند، خیلی زیبا میشود. میتوان اینجا، به دور از بیابان، از باغ لذت برد».
مسافر استرالیایی در خرداد ۹۷ غروب باغ فتح آباد را زیبا یافته:
«باغ ماهان انگار مشهورتر است اما این باغ به نظرم هم بهتر از ماهان است و هم ارزانتر. باغ پر از گلهای رز است و بناهایش هم بهخوبی مرمت شدهاند. ارزش دیدن دارد. باغ زیبا است؛ بهخصوص جریان آبی که در آن راه دارد بر این زیبایی افزوده است».
دیدگاه