درخشش آثار ایرانی در ویترین خارجی | ناتوانی موزههای ایران در نمایش آثار ارزشمند
آثار ایرانی در حالی زینتبخش نمایشگاههای خارجی میشوند که در ایران مهجور ماندهاند.
یادداشت| نمایشگاه شکوه ایران باستان در کاخ موزه شهر ممنوعه پکن چین بهتازگی افتتاح و مورد توجه علاقهمندان قرار گرفته است. فارغ از ارزش بالای آثار ارسال شده به این نمایشگاه، موزهپردازی میزبان، این نمایشگاه را چشمنوازتر کرده است. موزههای جهان سالها است از امکانات مختلف برای نمایش آثارشان استفاده میکنند؛ در حالی که موزههای ایران همچنان ویترینهای کمدی تک لامپ دارند و ارزشمندترین آثار ایران را در آنها به نمایش میگذارند.
در سالهای گذشته چندین نمایشگاه از آثار موزههای ایرانی در کشورهای مختلف، بهویژه کشورهای مطرح اروپایی برگزار شده است. مقایسه وضعیت آثاری که از ایران به نمایشگاههای خارجی رفتهاند و نحوه نمایش آنها در موزههای کشور به روشنی وضعیت موزههای مهم و دولتی ایران را مشخص میکند. این اختلاف سطح بهقدری واضح است که مخاطبان ایرانی هنگام دیدن تصاویر نمایشگاه آثار ایران در خارج از کشور نیز متوجه آن میشوند.
موزههای ایران گاهی یک شی موزهای ارزشمند را به شکلی در ویترین قرار میدهند که نهتنها وجوه آن را با بزرگنمایی و بازنمایی به رخ مخاطب نمیکشد که ارزشهای آن را نیز نادیده گرفته و کوچکنمایی میکند.
بهطور مثال در همین روزها، سفال معروف شهر سوخته که از آن بهعنوان نخستین انیمیشن جهان یاد میشود به شکلی در یک از ویترینهای موزه ملی به نمایش درآمده که اگر مخاطبان دقت نکنند حتی متوجه این اثر نمیشوند؛ اثری که آنقدر ارزشمند و سرشناس است که خود بهتنهایی و در داخل یک ویترین بهشکل تک اثر میتواند موضوع یک نمایشگاه در داخل موزه باشد و مخاطبان فقط برای تماشای آن به موزه بروند.
نمونههایی از این دست بسیار است؛ وقتی نحوه نمایش یک اثر مشخص در نمایشگاههای خارجی و موزههای داخلی در کنار هم قرار بگیرند، موضوع بهقدری شفاف است که مخاطبان غیرمتخصص هم متوجه اختلاف سطح میشوند؛ اختلافی که اگرچه بخشی از آن ناشی از کمبود زیرساختهای موزهای است، بخش دیگر آن به سلیقه و مدیریت برمیگردد.
تفاوت بهنمایش گذاشتن نقاشی «صف سلام فتحعلیشاه» در موزه لوور پاریس و کاخ گلستان تهران
اگر چند موزه ایران مانند «موزه آبگینه» را مستثنی کنیم، باقی موزهها بهویژه موزههای بزرگ کشور با مشکل نمایش آثار روبهرو هستند. اوج این مشکل را در موزهای میبینیم که مهمترین موزه کشور است؛ «موزه ملی ایران». به تعبیر درستی، موزه ملی ایران سالهاست که متاسفانه به «تابوت آثار ملی» تبدیل شده است؛ موزهای که بهعنوان موزه مادر کشور فعال است اما هیچ زیرساخت مناسبی برای نمایش آثار ندارد.
موزه ایران باستان که قلب موزه ملی ایران است در سال ۱۳۱۴ با طراحی آندره گدار (Andre Godard)، معمار و باستانشناس مشهور فرانسوی ساخته شد. نقل است که در طراحی گدار توجه او به عظمت بنا و استفاده از عناصر باستانی معماری ایران بوده و به نظر میرسد که گدار موزه ایران باستان را با تکیه بر نور محیطی طراحی کرده است.
در عکسی قدیمی از آندره گدار و همسرش یدا گدار (Yedda Godard) که احتمالا در دهه ۳۰ گرفته شده، تمام پردههای موزه ایران باستان کنارزده دیده میشود و منبع تامین نور، نور طبیعی است. عجیب اینکه به نظر میرسد برخی از ویترینهای داخل این عکس همچنان در سالن ایران باستان موزه ملی ایران در حال استفاده است و باید خود این ویترینها را جزو آثار موزهای به شمار آورد!
آندره گدار و همسرش در موزه ملی ایران
موزه ملی ایران با مرکزیت ساختمان ایران باستان نزدیک به ۹۰ سال پیش و برای نمایش آثار آن زمان ایران طراحی و ساخته شد. طی این سالها نیز طرحهای متعدد بازسازی و گسترش این موزه اجرایی نشد و حالا این موزه در نمایش آثار ضعف شدید دارد.
در سال ۱۳۹۴ موزه دوران اسلامی در مجموعه موزه ملی ایران، بعد از ۹ سال تعطیلی، بازگشایی شد. موزهای که از ابتدا با مشکل ویترین روبهرو بود و نامناسب بودن ویترینها افتتاح آن را با تاخیر مواجه کرد.
گفته میشود که مدیر سابق موزه ملی ایران در دولت قبل بهدلیل تن ندادن به افتتاح این موزه با ویترینهای نامناسب از سمت خود کنارهگیری کرد. هر چند این موزه با همان وضعیت بازگشایی شد و مدتی بعد نیز شیشه یکی از همان ویترینهای غیر استاندارد سقوط کرد و باعث آسیب جدی به دو اثر موزهای شد.
موزه دوران اسلامی اگرچه از لحاظ ویترین و موزهپردازی وضعیت بهتری از موزه ایران باستان دارد، هنوز ایرادهای اساسی ویترینها و نمایش آثار در آن پابرجاست.
ویترین آسیبدیده تالار سلجوقی موزه دوران اسلامی در سال ۱۳۹۵
اتفاق عجیبتر اما میزبانی موزه ملی ایران از نمایشگاههای خارجی است. هرچند به خاطر وظیفه میزبانی و حضور خارجیها وضعیت نمایشگاههای موزه ملی ایران بهتر است اما این نمایشگاهها هم در ایران گرفتار مدیریت دولتی میشوند.
بهترین نمایشگاه خارجی در موزه ملی ایران را میتوان «نمایشگاه موزه لوور در تهران» دانست اما همین نمایشگاه نیز با وجود حساسیت و سختگیریهای اولیه با مشکلات متعددی مواجه شد. بهطور مثال، توضیحات آثار در جای نامناسب نصب شده بود، نور برای خواندن کافی نبود، توضیحات فارسی پر از مشکلات نگارشی بود، نوشتههای روی دیوار جا افتادگی و ریختگی داشت و در نهایت نوع چینش و مدیریت نمایشگاه صحنه عجیبی از قرار دادن خطرناک یک نوزاد در کنار یک اثر موزهای را رقم زد.
نمایشگاه موزه لوور در موزه ملی ایران
به دور از انصاف است اگر به نمایشگاههای موقت موزه ملی ایران نپردازیم؛ نمایشگاههایی که بهشکل موضوعی در محل طبقه نخست ساختمان دوران اسلامی برگزار میشود و در اکثر مواقع کیفیت مناسبتری از بخشهای دیگر موزه دارد. عجیب اینکه گاهی درخشش برخی آثار در چنین نمایشگاهی مخاطبان را میخکوب میکند؛ اما همان آثار وقتی در ویترین تالارهای اصلی موزه قرار میگیرند، مخاطبان، بیتفاوت از کنار آنها گذر میکنند.
دستگاه اطلاعرسانی وزارت میراث فرهنگی ایران چند روزی است که تبدیل به ستاد تبلیغاتی نمایشگاه آثار ایران در چین شده و ذوق انتشار آمار بازدید از این نمایشگاه را دارد. تلاش میشود از این نمایشگاه برای وزارتخانه میراث فرهنگی و مدیرانش دستاوردسازی شود؛ فارغ از اینکه میتوان حدس زد آغوش کشورهای زیادی برای برپایی چنین نمایشگاهی از آثار منحصربهفرد ایرانی باز باشد.
نیاز به تاکید نیست که برگزاری چنین نمایشگاههایی در صورت رعایت مسائل امنیتی و اقدام متقابل طرف دیگر اتفاقات مثبتی هستند اما کاش گعده مدیران دولتی که زحمت سفر به کشورهای خارجی و افتتاح چنین نمایشگاههایی را میکشند، یک بار با دقت موزهپردازی موزههای خارجی را تماشا کنند و وقتی به موزه ملی و دیگر موزههای ایران میروند کمی به مقایسه این دو بپردازند؛ چنین اتفاقی هر چند دور به نظر میرسد اما شاید برحسب اتفاق، دلسوزی پیدا شود و فکری به حال مشکل نمایش گنجینه ارزشمند آثار موزهای ایران کند.
دیدگاه