ما را به «خیر» تو امید نیست | درباره یک خیریه دولتساخت
انجمن خیرین میراث فرهنگی یک انجمن دولتساخت با کارکردی نامعلوم است.
یادداشت| مدتی از مراسم لوکس رونمایی «انجمن خیرین میراث فرهنگی» میگذرد و هنوز سوال اصلی در رابطه با تشکیل این انجمن خیریه بیپاسخ مانده است؛ چرا دولتیها خیریه راه انداختهاند؟
«انجمن خیریه میراث فرهنگی» شاید در نام، اتفاق مثبتی قلمداد شود. سالها است که فعالان عرصه میراث فرهنگی پیگیر استفاده از ظرفیت «کار خیر» در حوزه میراث فرهنگی هستند. ظرفیتی فرهنگی و اجتماعی که میتواند موجب توجه به موضوع مغفولمانده «میراث فرهنگی» شود. نمونههای موفقی از انجمنهای خیریه در کشور وجود دارد که اتفاقا کارنامه مناسبی در عملکرد خود دارند و توانستهاند تا حد امکان ضعفهای عملکردی دولت را پوشش دهند. با این حال، یک تفاوت مهم بین این نهادهای خیریه با «انجمن خیرین میراث فرهنگی» وجود دارد؛ آنها مستقل از دولت هستند و تنها با دولت مشارکت و همکاری میکنند اما «انجمن خیرین میراث فرهنگی» یک خیریه دولتساخت است.
علی دارابی، قائم مقام و معاون میراث فرهنگی وزارت میراث فرهنگی و گردشگری، مقامی بود که خبر از تشکیل این انجمن داد و در نخستین خبر از سوی او اعلام شد:
انجمن خیرین میراث فرهنگی به درخواست وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و موافقت وزارت کشور تشکیل شده و یک نهاد خیریه نیکوکاری و غیردولتی است.
همان جمله نخست این اعلام وجود با یک تناقض آغاز شد؛ دارابی انجمن خیرین میراث فرهنگی را انجمن غیر دولتی توصیف کرد که با پیشنهاد وزارت میراث فرهنگی تشکیل شده است. پس از انتشار خبر رسمی تشکیل انجمن بر اساس اساسنامه هم مشخص شد که هیئت موسس این انجمن خیریه متشکل از معاونان وزارت میراث فرهنگی است و در آن نامهای معاون توسعه و مدیریت، معاون حقوقی، معاون گردشگری و معاون میراث فرهنگی وزارتخانه دیده میشود.
هر چند که هیئت موسس پس از تشکیل، فاقد مسئولیت اعلام شدند؛ سوال اصلی هنوز این است که چرا مقامات دولتی در حوزه فعالیت کاری خود اقدام به تشکیل خیریه کردهاند؟ اگر دولت قصد تسهیل روند پیچیده تشکیل انجمن خیریه در وزارت کشور را داشته آیا بهتر نبود در این زمینه افرادی را خارج از مسندهای دولتی برای این کار گردهم آورد و در نهایت از جهت کمک به تشکیل آن، به وزارت کشور تنها توصیه کند؟
عزتالله ضرغامی، وزیر میراث فرهنگی و گردشگری در مراسم رونمایی از این انجمن خیریه گفت:
بودجه در حوزه میراث فرهنگی بسیار عدد پایینی است. درمجموع ۱۵۰۰ میلیارد تومان بودجه داریم که البته هنوز به دست ما نرسیده است. با توجه به ثبت ملی ۳۵ هزار اثر و با توجه به بودجه و اعتبارات دولتی به هر اثر ۳۰۰ هزار تومان اختصاص مییابد. این آثار دارد از بین میرود و باید برای مرمت آنها از کمکهای مردمی استفاده کرد.
این گزاره خبری هم بخش دیگری از وضعیت مدیریت در وزارت میراث فرهنگی را نشان میدهد؛ عدد اعلامی وزیر میراث فرهنگی درباره ۳۵ هزار اثر ثبتی عددی بدون مستندات قابلاطمینان است. بهطور مثال سه اثر نخست فهرست ثبت ملی ایران اکنون در خاک کشور عراق وجود دارند و بسیارند بناهای ثبت ملی که تخریب شده و به خاطرهها پیوستهاند. در این بین، بسیاری از بناهای ثبت ملی مالکیت خصوصی دارند -هرچند دولت موظف به حمایت از آنها است- و بسیاری نیز مالکیت دولتی دارند.
تقسیم بودجه تخصیصنیافته وزارت میراث فرهنگی بر کل این عدد توسط وزیر میراث فرهنگی اطلاعاتی را به ما میدهد که در بهترین حالت، اطلاعات گمراهکننده است. اما بخش مغفول مانده این آمار، آثار ثبت ملیای است که نهادهای حاکمیتی و دولتی در اختیار دارند. بسیاری از نهادهای دولتی و حاکمیتی حتی لیست آثار ثبت ملی در اختیار خود را اعلام نمیکنند و از وضعیت آنها اطلاعی در دست نیست؛ آیا وزیر میراث فرهنگی و قائم مقامش بهتر نیست بهجای راهاندازی انجمن خیریه میراث فرهنگی، تلاش کنند تا یک بار برای همیشه، تکلیف این آثار مشخص شود و از جایگاه قانونی خود استفاده کنند تا نهادهای دولتی و حاکمیتی سر و سامانی به وضعیت نگهداری آثار ثبت ملی تحت مالکیت خود بدهند؟
کمبود منابع و تخصیص پیدا نکردن بودجه، احتمالا مهمترین علتی است که دولتیها را به تشکیل خیریه ترغیب کرده است. هر چند نگاهی به گزارش اخیر مرکز پژوهشهای مجلس شاید علت تخصیص پیدا نکردن بودجه وزارت میراث فرهنگی را روشن کند.
در گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، از ارزیابی میزان تحقق اعتبارات وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی ذیل قانون بودجه ۱۴۰۲ در هشت ماهه ابتدایی سال آمده است که:
نزدیک به ۸۳ درصد از بندهای تبصره بودجه سال ۱۴۰۲ مرتبط با وزارت مذکور فاقد عملکرد یا دارای عملکرد مبهم بوده است که دلیل این وضعیت به واگذار شدن عملکرد به جلسات یا گزارشدهیهای تکمیلی مرتبط است. بنابراین بهنظر میرسد تخصیص اعتبارات و اقدامات مرتبط با بندهای تبصرههای بودجه سال ۱۴۰۲ عملکرد مطلوب ندارد و اقدامات آتی پیشبینی شده این دستگاه را با مخاطره روبهرو خواهد کرد.
در این گزارهها، وضعیت عملکردی وزارت میراث فرهنگی شفاف است؛ هرچند که باید پیچهای قانونی و بودجهای را هم در نظر داشت. اما بخشهایی از وزارت میراث فرهنگی اتفاقا بخشهای درآمدزایی است؛ بهطور مثال، بر اساس قانون، درآمد بلیط موزهها مستقیم به حساب دولت میرود و با وجود تلاش مدیران اسبق این وزارت برای مستثنی کردن برخی از بناها و موزهها از این رویه، این اتفاق هنوز رخ نداده است. به نظر میرسد مدیران ارشد وزارت میراث فرهنگی، با توجه به همسو بودن دولت و مجلس، اگر تلاش خود را بهجای تشکیل خیریه به حل این موضوع متوجه میکردند، بخشی از مسائل اعتباری حل میشد. در نظر داشته باشید مجموعه تخت جمشید با بالاترین تعداد بازدیدکننده، تمام درآمد خود را مستقیم به حساب دولت واریز میکند و بعد، برای اندک هزینههای جاری خود باید چشم انتظار تخصیص بودجه باشد. حل همین یک مسئله قدیمی در قوانین میراث فرهنگی، کمک بزرگی به اعتبارات این مجموعه است.
موضوع دیگر، شفاف نبودن عملکرد این خیریه و دخالتهای احتمالی دولت با در نظر گرفتن نقش آنها در تاسیس این انجمن است. در مراسم رونمایی این انجمن از جمع شدن ۲۲۰ میلیارد تومان پول برای میراث فرهنگی خبر داده شد. از آنجایی که منبع و مقصد این پولها در انجمنهای خیریه همیشه حاشیه برانگیز بوده، هنوز رویه شفافی برای این موضوع در انجمن خیرین میراث فرهنگی نیز مشخص نشده است.
در شرایطی که طرحهای بهروزتری مانند «تامین مالی جمعی» در حال استفاده است، انجمن خیرین میراث فرهنگی همان شیوه قدیمی گلریزان را استفاده کرده است. در روش تامین مالی جمعی میتوان از ابتدا پروژهها را با هزینههای مورد نیاز اعلام و در یک رویه شفاف اقدام به جمعآوری کمک کرد. اتفاقی که از چندسال پیش برخی از فعالان میراث فرهنگی بهدنبال آن بودند اما با وجود پیگیری از وزارتخانه، این طرح بی نتیجه ماند تا حالا انجمن خیرین میراث فرهنگی با عدد و رقمها خیرهکننده و محل اعتبارهای نامعلوم تشکیل شود.
ذات تشکیل انجمن خیرین در حوزه میراث فرهنگی را باید اقدام مثبتی در نظر گرفت. میراث فرهنگی ایران مانند طبیعت ایران، این روزها نیاز به کمک مردم در حوزههای مختلف دارد تا کمکاریها یا محدودیتهای دولتی را جبران کند. مسئله اما تشکیل خیریه توسط همان مقاماتی است که مدیریتشان چنین وضعیتی را رقم زده است. انجمن خیرین میراث فرهنگی تازه در ابتدای راه است و باید امید داشت در ادامه این راه، دولتیزدایی شود تا بتواند اعتماد عمومی را به دست آورد؛ وگرنه شاید باید در انتظار فرجام دیگری باشد، فرجامی شبیه آنچه در مثلها آمده: ما را به خیر تو امید نیست... .
دیدگاه