با ایران شناسان؛ ادوارد بروان
شاید در ایران کمتر کسی باشد که نام پروفسور بروان را نشنیده باشد و از خدمات علمی و سیاسی او در راه شناساندن ایران به مردم اروپا و دفاع از حقوق ملی ایرانیان آگاه نباشد. اگر شما از کسانی هستید که با این مرد بزرگ آشنا نیستید با کجارو همراه باشید.
زندگی و جوانی
پروفسور ادوارد گرانویل بروان پسر صاحب و رییس کارخانهای کشتیسازی از اهالی نیوکاسل در شمال انگلیس بود. او در تاریخ ۷ فوریه ۱۸۶۲ در نیوکاسل به دنیا آمد. پس از آنکه تحصیلات ابتدایی خود را تمام کرد، پدرش او را به دبیرستان ایتون فرستاد و قصدش این بود که او را در همان رشته مهندسی کشتیسازی که کار خود او بود، پرورش دهد، ولی ادوارد بروان شوقی و علاقهای به آن نداشت و هنوز شانزده سالش تمام نشده بود که از آن دبیرستان بیرون آمد. در این هنگام (۱۸۷۷-۱۸۷۸ م.) میان روسیه و عثمانی جنگ در گرفته بود. روسیه با آن قدرت و عظمت و آن خیالات کشورگشایانه تلاش داشت تا عثمانی (ترکیه) را بگیرد. تصور این حال و مشاهده اینکه ترکها چگونه در برابر دشمن قوی خود استقامت میکنند و رفتار ناشایست حزب ضد ترکیه در انگستان در آن جوان شانزده ساله چنان علاقه و عشقی نسبت به ترکیه ایجاد کرد که حتی حاضر بود در راه نجات ترکیه جان خود را فدا کند، برای اینکه بتواند روزی به خدمت سپاه ترکیه در آید به آموختن زبان ترکی روی آورد.
مقاله مرتبط:
پدرش چون دید که او میلی به مهندسی ندارد او را به تحصیل طب واداشت و به دانشگاه کمبریج فرستاد (۱۸۷۹م.). ادوارد بعد از یک سال که به آموزش زبان ترکی پرداخت، فهمید برای درک بهتر و یادگیری سریعتر زبان ترکی بهتر است اول زبانهای عربی و فارسی را بیاموزد؛ بنابراین در سال نخست اقامت خود در کمبریج به فراگرفتن زبان عربی پرداخت و در سال بعد نزد فردی هندو که مقیم کمبریج که فارسی و عربی را خوب میدانست، مشغول تحصیل زبان فارسی شد و به خواندن گلستان پرداخت. از همان هنگام بود که مجذوب ادبیات ایران شد و ادبیات ترکی و زبان ترکی را در نظر او بیجلوه کرد.
در تابستان سال ۱۸۸۲ دو ماه در استامبول به سر برد، ولی آرزوی او رفت به ایران و زیارت خاک پاک شیراز و دیگر شهرهای ایران بود. در بازگشت به کمبریج دو سال دیگر را به آموزش زبانهای شرقی گذراند.
بروان از سال ۱۸۸۴ تا ۱۸۷۷ در بیمارستانهای لندن به طبابت پرداخت، ولی تمام ساعات آزاد خود را صرف خواندن کتابهای فارسی میکرد یا به معاشرت و گفتگو با دوستان ایرانی خود میپرداخت. از ادبیات ایران چیزی که بیش از همه توجه او را به خود جلب کرده بود، دیوان اشعار شعرای صوفی و عارف مسلک ایرانی و بیش از همه مثنوی و حافظ بود و خود میگوید:
کلمات بلند حافظ مانند این شعر:
ترا ز کنگره عرش میزنند صفیر ندانمت که در این خاکدان چه افتادست
در صمیم قلب من کارگر شد و در درون جانم جا گرفت.
سفر به ایران
هرچه با زبان فارسی و مردم ایران بیشتر آشنا میشد، علاقه او به دیدار از ایران نیز بیشتر جان میگرفت. عاقبت در سال ۱۸۸۷ و در سن ۲۵ سالگی آرزویش محقق شد و به ایران سفر کرد. او یک سال تمام به هر گوشه و کناری رفت و با ایرانیان در هر طبقهای درآمیخت. در این سفر آنچه نصیب هیچ اروپایی نشده بود نصیب او شد، یعنی با طرز تفکر و تعقل ایرانیان و اندیشههای مذهبی و صفات باطنی ایشان کاملا آشنا شد، بهگونهای که از لحاظ روحی تبدیل به یک ایرانی تمام عیار شد.
بسیار اروپاییانی که به ایران سفر کردند و سالها در آن زیستند، ولی هیچگاه زبان فارسی را درست و کامل فرا نگرفتند، اما از قرار معلوم بروان ۲۵ ساله وقتی وارد ایران شد فارسی را چنان خوب و زیبا حرف میزد که مایه تعجب ایرانیان شده بود. او بهقدری در فارسی ورزیده بود که میتوانست با ایرانیان به مباحثه بپردازد.
ادوارد جوان حافظه خارقالعادهای داشت و تمام مذاکراتی که با اشخاص مختلف در طول سفر یکسالهاش به ایران انجام داده بود در حافظه خود داشت و از این میان آنچه به نظرش شیرین و دلپسند و سودمند بود در سفرنامه خود مطرح کرد و تا آخر عمر از خاطرات و ماجراهای زندگیش در ایران تعریف میکرد.
اما با این حال و طبق نوشتههای دوستش، «سر دنیس راس» او هرگز فرانسه و آلمانی را بهخوبی فارسی و ترکی فرا نگرفت و همچنین خودش میگفت از زبان هندوستانی، یعنی اردو، هیچوقت لذت زیادی نبرده است. زبان فارسی را چنان خوب یاد گرفته بود که گویی زبان مادری خودش است و با تمام دوستان خود به زبان فارسی مکاتبه میکرد. او بان ترکی و عربی را بهاندازه زبان فارسی میدانست و به هر سه زبان می نوشت، میخواند و تکلم میکرد.
ادوارد براون در کتاب تاریخ ادبیات ایران مینویسد:
«تضمینی که اکنون نقل میکنم یکی از اشعار معدودی است که مؤلف این کتاب به فارسی سروده و آن به خواهش دوستی که به بانویی جوان به نام می (May) دل بسته بود، انشا شده است. شیخ سعدی شیرازی در گلستان فرماید:
مست می بیدار شود نیم شب مست ساقی روز محشر بامداد
و من از این شعر تضمین زیر را ساختم:
«مست می بیدار شود نیمشب» فرمود شیخ این اگرچه قول شیخ است، نیست جای اعتماد
من میای دانم که هرگه مستِ آن شود کسی سر ز مستی برندارد روز محشر بامداد
که در آن، علاوه بر تضمین و جناس تام (در کلمه «می»)، اغراق نیز آمدهاست.»
تدریس در کمبریج
او بلافاصله بعد از مراجعت به انگلستان در دانشگاه کمبریج به تدریس زبان فارسی مشغول شد و در سال ۱۸۹۳ نخستین کتاب خود را منتشر کرد. این کتاب که شرح اقامت او در ایران و معاشرت و آمیزش با طبقات و اصناف مختلف مردم ایران بود به نام «یک سال در میان ایرانیان» خوانده شده، بیشک این کتاب در باب ایران و ایرانیان یکی از بهترینها است.
پس از سفر به ایران چند سال به تحصیل و تتبع فرقههای مذهبی ایران پرداخت و گذشته از تمام مقالات و کتبی که در موضوعات ادبی و تاریخی و سیاسی ایران نوشت چندین کتاب و مقاله در مورد مذاهب اسماعیلیه، حروفیه و شیخیه و بابیه منتشر کرد. همچنین نسخههای خطی تحریرات شیخیه و بابیه که او جمعآوری کرد شاید از حیث کثرت در دنیا بینظیر باشد، زیرا از ۴۶۸ کتاب خطی فارسی و عربی و ترکی متعلق به او که تقدیم دانشگاه کمبریج شد ۶۸ مجلد آن مربوط به این دو فرقه است.
براون به موضوعات دینی و اجتماعی و جریانهای فکری و اعتقادی توجه خاص داشت، و از همان آغاز مطالعات ایرانی و اسلامی خود، چندین مقاله درباره باطنیه، حروفیه و شیخیه در جراید علمی اروپا منتشر ساخت. از اواسط قرن نوزدهم درگیری فرقههای بابیه و بهائیه و ازلیّه با یکدیگر از یک سو با حکومت مرکزی و مراجع دینی و اکثریت جامعه از سوی دیگر، بهصورت جریانی گسترده و پرآشوب درآمده و فضای فکری و سیاسی ایران را فراگرفته بود. کتاب معروف «ادیان و فلسفهها و آسیای مرکزی» نوشته آرتور دو گوبینو باعث جلب توجه براون به این موضوع شد. براون طی چند سفر به استانبول و قبرس و فلسطین و ملاقات با سران بابیه و بهائیه، چون میرزا یحیی صبح ازل و میرزا حسینعلی معروف به بهاءالله و برخی دیگر از منتسبان به این فرقهها، به گردآوری و نشر نوشتههای آنان پرداخت. در سال ۱۹۱۰ براون کتاب «نقطهالکاف» میرزا جانی کاشانی را که نسخه منحصربهفرد آن در کتابخانه ملی پاریس به دست او افتاده بود، با مقدمهای به نفع ازلیها و به زیان بهاییها انتشار داد. او معروفترین شرقشناس انگلیسی بود که بسیاری از کتب و مقالاتش را در مورد مذهب بابی و بهایی نوشته است.
تألیفات و تتبعات
او متجاوز از ۶۰ کتاب و مقاله به زبان انگلیسی نوشته است و همه آنها بدون استثنا (حتی کتابی که در باب تاریخ طب شرقی به نام «طبابت عربی» تالیف کرد) در باب ایران و مربوط به ایرانیان است. از جمله مهمترین آثار او عبارت است از:
- تاریخ ادبی ایران، جلد اول: از قدیمترین روزگار تا زمان فردوسی
- تاریخ ادبی ایران، جلد دوم، نیمه نخست: از فردوسی تا سعدی
- تاریخ ادبی ایران، جلد دوم، نیمه دوم: از فردوسی تا عدی
- تاریخ ادبی ایران، جلد سوم، از سعدی تا جامی
- تاریخ ادبی ایران، جلد چهارم، از صفویه تا مشروطیت
- تاریخ مشروطیت ایران
متن اصلی کتاب شامل ۱۱ بخش است که گزیده آن عـبارتست از: بـیوگرافی سـید جمال الدین، امتیاز تنباکو، روزنامه قانون، کشته شدن ناصرالدیـن شـاه، اعطای مشروطیت از طرف مظفرالدین شاه، جلوس محمدعلیشاه بر تخت شاهی و اختلاف او با مجلس، قرارداد روس- انگلیس، کودتای ۲۳ ژوئن سال ۱۹۰۸ نمایندگان سیاسی و رویدادهای اول تیر، تاریخچه ظـهور قـزاق در ایـران، جنگ تبریز، مشروطهطلبان ایران، استبداد، انجمن ایرانیان در انگلستان، برکناری محمد علی شاه آغاز جنبش جبهه ملی، جلوس سـلطان احمد شاه به تخت شاهی و نیز بازداشت ظل السلطان.
- تصحیح تذکرهالشعراء دولتشاه سمرقندی
- تصحیح لبابالالباب عوفی (با همکاری محمد قزوینی)، دو جلد
- ترجمه خلاصه تاریخ طبرستان ابن اسفندیار
- ترجمه تاریخ گزیده حمدالله مستوفی، دو جلد
- ترجمه چهار مقاله نظامی عروضی
- تاریخ طب اسلامی
کتاب مذکور از دو مقدمه و چهار خطابه، فهرست اشخاص، امکنه، بیماریها، دردها و درمانها، اصطلاحات و در پایان نیز فهرست نام کتابها و مجلات تشکیل شده است.
- یک سال در میان ایرانیان (سفرنامه)
در آغاز این کتاب پیشگفتاری تـوسط «سر الیس اچ مینس» نوشته شده است که در آن درباره جایگاه و اهمیت کتاب مذکور در بـین آثار دیـگر سـخن رانده است. همچنین او در این قسمت از تاثیرپذیری خود از ادوارد براون و رمز محبوبیت وی در قلبها سخن به میان میآورد. بخش دیگر کتاب زندگی نامه ادوارد براون است که توسط «سرا دنیس راس» نوشته شده و به شرح درباره زندگی بـراون و آثارش پرداخته است.
براون با بهرهگیری از کتب متفاوت که کتب تاریخ ادبیات فارسی هرمان اته یکی از آنها است و نیز با مطالعه و تحقیقات خود درباره ادبیات ایران در اثر خود «تاریخ ادبـی ایران»به گونه ژرف و عمیق و بسیار گسترده ادبیات این سرزمین را مورد بررسی قرار داده و آن را در درجه اول به مردم سرزمین خود و در درجه دوم به جامعه جهانی معرفی کرده است.
بروان در سال ۱۹۰۲ علاوه بر زبان فارسی به تدریش زبان عربی در دانشگاه کمبریج میپرداخت و درهمان سال جلد اول «تاریخ ادبی ایران» را به چاپ رساند. جلد دوم در سال ۱۹۰۶ منتشر شد و در همین سال بود که ازدواج کرد و میتوان گفت در هر یک از کتابها و مقالاتی که ادراود بروان در عرض بیست سال زندگی مشترک خود نوشت گذشته از همت بلند و پشتکار خودش، علاقهای که همسرش در پیشرفت کار او داشت نیز دخالت داشت.
فعالیتهای بروان
ادوارد براون بین سالهای ۱۹۰۵ تا ۱۹۱۲ از عالم ادبـیات بـه دنـیای سـیاست روی آورد که آن داستان انـقلاب مـشروطیت ایران و خروش مردم این سرزمین برای حفظ حقوق و دفاع از استقلال و آزادی سرزمینشان بود. ادوارد براون در این زمان با قـلم و تـألیفات و حـتی توان و مال خود در پیشبرد هدف مهینپرستان و آزادیـخواهان ایـران اهتمام تمام کرد.
وی تـنها حـامی و هـوادار استقلال ایران در انگلستان به شمار میرفت و درباره ایران مقالات متعددی نوشت و آنها را در روزنامهها و مجلات انگلستان منتشر کرد و در آنها اعمال ناپسند مستبدین ایران و اقدامات ناپسند روسیه تزاری را مورد انـتقاد قرار داد. وقتی گروهی از آزادیخواهان و پیشروان مشروطیت ایران به اروپا فرار کردند او آنها را به انگلستان دعوت و با همکاری آنها انجمنی با عنوان«انجمن ایران» تأسیس کرد با مقالات و سخنرانیهای خود، به انتقاد از تجاوزات و اقدامات ستمگرانه روسها و تقبیح روش سازشکارانه انگلستان پرداخت، و با تأثیرگذاری بر افکار عمومی و جلب نظر و توجه عناصر مؤثر در مجلس، دولت انگلیس را تحت فشار قرار داد تا در سیاست خود با روسها و در روشی که نسبت به ایران در پیش گرفته بود تجدیدنظر کند.
با تلاشهای مداوم ادوارد براون، سرانجام انگلیس مجبور به تغییر روش سیاسی خود در آن مورد شد و از ساختوساز با حکومت تزاری روسیه دست کـشید تـا اینکه آزادیخواهان ایران پیروز شدند و مستبدین بر جای خود نشستند. براون در زمینه تاریخ وقایع مشروطه ایران رسالات و کتب بسیاری از خود بهجای گذاشته است که مـهمترین ایـن کتب عبارتاند از «انقلاب ایران» و «جراید و اشـعار ایران جـدید». برخی از آثار وی که برای شناساندن ایران جدید و اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی آن نوشته است، عبارت است از: شرح مختصری از وقایع ایران، بحران دسامبر ۱۹۱۱ ایران، انقلاب ۱۹۰۵–۱۹۰۹ ایران، مطبوعات و شعر جدید در ایران، حکومت وحشت در تبریز، نهضت مشروطه ایران. آثار براون در موضوعات و مسائل سیاسی و اجتماعی ایران دارای اهمیت تاریخی بسیار است و از اسناد و منابع مهم تحقیقی این دوره از تاریخ ایران به شمار میرود.
به ادعای اسماعیل رائین او همان کسی است که بعضی از مشروطه خواهان ایران از او در داخل کشور و همچنین در انگلستان الهام میگرفتند و به تصدیق و تأیید مشروطهخواهانی که با انگلیسیها مربوط بودند، وی همواره در جراید کشور و بهوسیله دوستان خویش در پارلمان از آنها طرفداری و حتی میتوان گفت آنها را اداره میکرد.
وی از سال ۱۹۱۳ م. به اتمام تاریخ ادبی ایران، همت گماشت و ضمن نوشتن جلد سوم و چهارم آن به تاریخ دوره مغول و فرقه اسماعیلیه و سلسله صفویه علاقهمند شد و حدود یک سـال و نـیم پیش از فوتش اغلب وقـت خـود را به این کار میپرداخت.
براون به عدالت اهمیت بسیار میداد و عقیدهاش نیز مبتنی بر عدالت بود. تعصبات ضد هندی وی در برگیرنده فارسیزبانان مقیم هند هم میشد. برای وی مشکل بود که در تالیف جلد چـهارم تـاریخ ادبی ایران به مهارت و لیاقت شعرایی مانند صائب تبریزی و امیر خسرو دهلوی اذعان کند، البته دیدگاه او در اواخر عمرش نسبت به این موضوع تغییر و نظر موافقی نسبت به مسلمانان هندی یافت و هـمه ایـنها به واسـطه دانشجویان هندی صورت گرفت که با تلاش و عشقی وافر در زمینه ادبیات اسلامی در کمبریج به تحصیل میپرداختند.
سالهای پایانی عمر
ادوارد براون در ۱۹۰۳ به عضویت فرهنگستان بریتانیا و در ۱۹۱۱ به عضویت کالج سلطنتی پزشکی پذیرفته و در ۱۹۲۲ به نیابت ریاست انجمن سلطنتی آسیایی منصوب شد. در سر سال شصتم عمر او جمعی از مردان سیاسی و علمی و ادبی ایران که غالب آنها را بروان حتی نمیشناخت به او تبریکنامهای نوشتند و هدایای چندی برایش فرستادند و در پایان این سال دوستانش در اروپا جشنی گرفتند و کتابی محتوی مقالات متعدد به قلم گروهی از شرقشناسان در مسائل مربوط به ادبیات مشرق زمین تهیه کردند که به فارسی به نام «عجبنامه» خوانده شده است و لفظ «عجب» نقل تلفظی سه حرف E.G.B است که حروف ابتدای سه اسم او یعنی Edward Granville Browne است.
کتابهای او به کتابخانه دانشگاه کمبریج منتقل شد. مجسمهای از او در ۱۳۱۷ در کتابخانه دانشسرای عالی تهران نصب و یکی از خیابانهای نزدیک دانشگاه تهران در ۱۳۳۴ش به نام او نامگذاری شد. شرح احوال ادوارد براون را ادوارد دنیسن راس در مقدمهای بر طبعهای اخیر کتاب یک سال در میان ایرانیان، نیکلسون در مقدمه فهرست نسخههای خطی متعلق به ادوارد براون و آربری در «مقالات خاورشناسی» نوشتهاند.
او در سالهای آخر عمر خود مشغول تهیه فهرست مفصل و مشروحی از نسخههای خطی عربی، فارسی و ترکی کتابخانه خویش شد و یادداشتهایی که در این باب دیده بود. بعد از مرگ او به پروفسور نیکلسن سپرده شد و او بقیه را نیز تمام کرده و فهرستی را در سال ۱۹۳۲ به چاپ رسانید و خود نسخ چنانکه گفته شد با سایر کتابهای چاپی نادر و مهم او به کتابخانه دانشگاه کمبریج اهدا شد.
مرگ
در نوامبر ۱۹۲۴ بروان ناگهان دچار بیماری قلبی شد و بیماری چنان سخت بود که او را بهکلی از کار انداخت. مدت ۸ ماه همسرش بهقدری از او مراقبت کرد که خود نیز بیمار شد و هنوز بروان بهبود نیافته بود که همسرش وفات یافت. مرگ او بهاندازهای به حال و فکر و مزاج بروان خلل وارد کرد که دیگر کمر راست نکرد و هفت ماه پس از فوت زنش در پنجم ژانویه ۱۹۲۶ در سن ۶۴ سالگی در گذشت.
خبر مرگ او در تمام دنیا منتشر شد. در ایران به دعوات انجمن ادبی مجلس سوگواری محتشمی در تالار وزارت معارف منعقد شد و جمعی از مشاهیر رجال ایران از او یاد کردند و صورت خطابهها و گفتههای ایشان را مجله «تعلیم و تربیت» منتشر کرد و در مجله «ایرانشهر» برلین نیز به زبان فارسی منتشر شد.
چهل سال از عمر بروان شب و روز صرف تتبع ادبیات مشرق زمین و شناساندن ان به انگلیسیزبانان دنیا شد و در همین مدت چهل سال به کار تدریس زبان عربی و فارسی و علوم و ادبیات مربوط به این دو زبان در دانشگاه کمبریج نیز پرداخت و دانشکده زبانهای زنده خاورمیانه که در لندن تأسیس شده است در حقیقت نتیجه و محصول کوشش بیمنتهای او در تحصیل بودجه برای آن و واداشتن اولیای امور به ساختن آن است.
دیدگاه