چهارشنبه سوری؛ از جشن های باستانی ایران
چهارشنبه سوری، جشنی پر از شور و لذت و شادمانی است که در شب آخرین چهارشنبه سال برگزار میشود و مقدمهای برای استقبال از سال نو به حساب میآید.
چهارشنبه سوری، یکی از جشنهای سنتی ایرانی است که در غروب آخرین سهشنبه سال خورشیدی و پیش از فرارسیدن نوروز برگزار میشود و شامل رسوم مختلفی از آتشافروزی و آتشبازی تا خوردن آجیل مشکلگشا، دورهمیهای خانوادگی، قاشقزنی و... میشود که برخی از این آدابورسوم به فراموشی سپرده شدهاند.
چهارشنبه سوری از پرشورترین رسوم مقدماتی نوروز در اقصانقاط ایران است که آتش، مهمترین عنصر آن به شمار میرود و نامش نیز از شعلههای آتش گرفته شده است؛ هرچند که امروزه استفاده از مواد آتشزا و انفجاری، این جشن را به مراسمی پرمخاطره تبدیل کرده است که صدمات جسمی و حتی مرگ افراد را در پی دارد. این جشن وابسته به هیچ مذهب یا قومیتی نیست و از مسلمان تا زرتشتی، مسیحی و... در این جشن شرکت کرده و آن را از نسلی به نسل دیگر منتقل میکنند. این مراسم در کشورهای دیگری همچون جمهوری آذربایجان، افغانستان، ترکیه و همین طور توسط ایرانیان مقیم خارج از کشور نیز جشن گرفته میشود. برای آشنایی بیشتر با چهارشنبه سوری، تاریخچه و آدابورسوم آن با این مقاله همراه شوید.
هرآنچه باید درباره چهارشنبه سوری بدانید:
- چهارشنبه سوری چیست؟
- چهارشنبه سوری چه روزی است؟
- تاریخچه چهارشنبه سوری
- چهارشنبه سوری در شاهنامه
- فلسفه چهارشنبه سوری
- آداب و رسوم چهارشنبه سوری
- چهارشنبه سوری در مناطق مختلف ایران
- غذاها و تنقلات چهارشنبه سوری
چهارشنبه سوری چیست؟
چهارشنبه سوری یکی از جشنهای ایرانی است که در غروب آخرین سهشنبه سال با آداب خاصی برگزار میشود. برخی پژوهشگران واژه «سور» را بهمعنای «جشن» و برخی دیگر آن را برگرفته از واژه پهلوی «سوریک» بهمعنای «سُرخ» میدانند که نشانهای از سرخی آتش یا سرخی و سلامتی فرد است. شاید گواه این ادعا را بتوان در تلفظ «چارشمبه-سُرخی» در اصفهان دانست.
منبع عکس: ایسنا (عکاس: مهناز دژبان)
این جشن در مناطق مختلف ایران نامهای مختلفی همچون گول گوله چهارشنبه (گیلان)، چوارشمه کوله (کردستان)، چارشمبه-سُرخی (اصفهان)، كوله چهارشنبه (قزوین) و... دارد و با وجود وجه اشتراک بین آنها، هر منطقه چهارشنبه سوری را با آدابورسوم خاص خود برگزار میکند.
چهارشنبه سوری چه روزی است؟
چهارشنبه سوری برخلاف اسمش از غروب آخرین سهشنبه اسفند هر سال آغاز میشود و تا پاسی از شب ادامه مییابد. چهارشنبه سوری سال ۱۴۰۱ مصادف با روز سهشنبه ۲۴ اسفند است.
تاریخچه چهارشنبه سوری
از آنجا که ایرانیان قبل از اسلام، روزهای ماه را با یک نام میخواندند و هفته و اساسا چهارشنبه نداشتند و همین طور پریدن از روی آتش و بیاحترامی به آن با آیین زرتشتیان همخوانی ندارد، برخی معتقدند که نمیتوان چهارشنبه سوری را جشنی متعلق به دوران پیش از اسلام دانست.
درباره ارتباط چهارشنبهسوری با آیین زرتشتی میتوان به صحبتهای کتایون مزداپور، پژوهشگر زرتشتی و نویسنده آثار زرتشتی، استناد کرد که گفته است:
جشنها و آیینهای ایرانی به همه ایرانیان تعلق داشتهاند و دارند. بسیاری از آنها به دوران پیش از مهاجرت آریاییها به این سرزمین بازمیشوند و خیلی از آنها هرگز زرتشتی نبودهاند، مثل چهارشنبه سوری.
در هر صورت، قدیمیترین منبعی که به چهارشنبه سوری اشاره کرده، کتاب «تاریخ بخارا» از ابوبکر محمد بن جعفر نرشخی است که میگوید:
چون امیر منصور بن نوح به مُلک بنشست، اندر ماه شوال سال ۳۵۰، به جوی مولیان فرمود تا آن سرای را دیگر بار عمارت کردند و هرچه هلاک و ضایع شده بود بهتر از آن به حاصل کردند. آنگاه امیر به سرای بنشست و هنوز سال تمام نشده بود که چون شب سوری چنان که «عادت قدیم» است، آتشی عظیم افروختند.
منبع عکس: ایسنا (عکاس: مهناز دژبان)
این طور به نظر میرسد که در متون قديمی، بهخصوص قبل از اسلام، هیچ اشارهای به چهارشنبه سوری نشده است و از همین رو گفته میشود كه بعد از اسلام این جشن در ايران رواج پیدا میکند. يكی از دلايل این موضوع، برگزاری آن در شب چهارشنبه آخر سال است؛ در واقع بر اساس تقويم قمری، روز چهارشنبه از غروب سهشنبه شروع میشود.
علاوه بر این، اعراب روز چهارشنبه را روزی نحس میدانستند و آن روز را برای مراسم عروسی، مسافرت و... انتخاب نمیکردند. همان طور که منوچهری دامغانی در این بیت شعر گفته است:
چهارشنبه که روز بلاست باده بخور به ساتکین میخور تا به عافیت گذرد
احتمال دارد که ايرانیها نیز به تبعیت از آنها، برای دورکردن نحسی آخرين چهارشنبه سال، جشن و مراسمی در آن روز به پا میکردهاند. با این اوصاف میتوان گفت که تا قبل از اسلام، آيين چهارشنبه سوری امروزی برگزار نمیشد؛ هرچند از آنجا که شکل آغازین چهارشنبهسوری بهشکل روشنکردن آتش بر بامها در برخی نقاط ایران نظیر خراسان جنوبی هنوز هم برگزار میشود، مشخص است که این جشن در ایران باستان ریشه دارد.
شواهد و قرائن نیز نشان میدهد که این جشن، پیشینه بسیار کهنی دارد و قدمت آن حتی به دوران قبل از ظهور مذهب زرتشت در ایران برمیگردد. در واقع همان طور که اشاره شد در ایران باستان هفته وجود نداشت و زمان برگزاری چهارشنبه سوری در فاصله ۱۰ روز پایانی سال بود؛ تا اینکه ظاهرا این جشن در قرون اولیه اسلامی در روز چهارشنبه آخر سال تثبیت میشود و از آن برای رفع نحسی و بلا استفاده میشود.
آتشافروزی بر بام خانهها، آخرین مراسم از آیینهای روزهای پایان سال یا گاهنبار پنجه است که بر اساس آن، افرادی به نام آتشافروزان چند روز پیش از نوروز به شهرها و روستاها میرفتند تا پیامآور این جشن اهورایی باشند. این زنان و مردان هنرمند برای شادی و سرگرمی مردم به اجرای نمایشهای خیابانی، سرود و آواز و... میپرداختند. علاوه بر این، از هفت روز قبل از فرارسیدن سال نو تا روز چهاردهم نوروز، همزمان با تاریکی هوا شروع به روشنکردن آتش در نقاط مختلف شهر و روستا میکردند. این آتش، نمادی از نور و دوستی و مهر بود و هدف از این آتشافروزی، برگرداندن نیروی نیکی به مردم بود تا بتوانند بر غم و افسردگی غلبه کنند.
در شب سوری این آتش را برای طلب گرما و فراریدادن سرما روی بیشتر بامها روشن میکردند که به باور نیاکان ما تنوره آتش و دود روی بامها علاوه بر خوشیمنبودن، فروهر درگذشتگان را بهطرف خانههایشان هدایت میکرد. در آثار تاریخی نظیر کاخ چهلستون نیز میتوان اشاره به چهارشنبه سوری را مشاهده کرد. در ضلع جنوبی این کاخ نقاشی جالبی از آیینی شبیه به چهارشنبه سوری به چشم میخورد. این نقاشی عصر صفوی که با نظارت رضا عباسی کشیده شده است، آتش و تجمع افرادی به دور آن را نشان میدهد.
چهارشنبه سوری در شاهنامه
در شاهنامه نیز میتوان ردپای چهارشنبه سوری را پیدا کرد؛ بهعنوان مثال در داستان رزم بهرام چوبینه با پرموده پسر ساوهشاه، یک ستارهبین به بهرام پند میدهد:
ستارهشمر گفت بهرام را که در «چارشنبه» مزن کام را
اگر زین بپیچی گزند آیدت همه کار ناسودمند آیدت
یکی باغ بد در میان سپاه از این روی و زان روی بد رزمگاه
بشد «چارشنبه» هم از بامداد بدان باغ کامروز باشیم شاد
ببردند پرمایه گستردنی می و رود و رامشگر و خوردنی
....
ز جیحون همی آتش افروختند زمین و هوا ار همی سوختند
علاوه بر این، گروهی از پژوهشگران گذر سیاوش از آتش برای نشاندادن پاکی خود را نقطه شروع چهارشنبه سوری میدانند.
سیاوش اسیر عشق و وسوسه سودابه، نامادریاش، میشود؛ تا اینکه خبر این ماجرا به پدرش كيكاووس میرسد، از سیاوش میخواهد که از هفت تونل بگذرد و بیگناهی خود را ثابت کند. به این ترتیب، سیاوش در آخرین سهشنبه سال با سربلندی از آتش بیرون آمد و کیکاووس از چهارشنبه تا جمعه را جشن ملى اعلام کرد و مردم سراسر کشور به سور و شادمانى پرداختند.
از آن زمان به بعد، ایرانیها سهشنبه شب هر سال به یاد سیاوش و پاکى او، از روی آتش میپرند و این روز را جشن مىگیرند.
فلسفه چهارشنبه سوری
منبع عکس: ایرنا (عکاس: امین جلالی)
چهارشنبه سوری در واقع پیشدرآمدی برای جشنهای ایام نوروز است و مردم با برگزاری آن به استقبال بهار میروند. مهمترین اصل این آیین باستانی روشنکردن آتشی بزرگ و پریدن از روی آن است تا با این کار بیماری و مشکلات را به آتش بسپارند و سرخی و نیرو و گرما را از آتش هدیه بگیرند. دودکردن اسفند، جاروسوزی، زاجسوزی، سوزاندن وسایل کهنه، ریختن خاکستر آتش به بیرون خانه و حتی کوزهشکنی همگی اقداماتی در جهت دفع بلا و نحسی و رفع چشم زخم بوده است.
یکی از فلسفههای برگزاری این جشن و آتشافروزی، گریز از سرما و طلب گرما بوده است؛ ضمن اینکه آریاییها آتش را پاککننده و وسیلهای برای تطهیر و پاکسازی خود میدانستند. همچنین ایرانیان معتقد بودند که پنج روز آخر سال تا پنج روز بعد از سال نو، فروهر افراد درگذشته به زمین میآیند تا نزد خانوادههایشان بروند و آنها را از وضعوحال خود مطلع کنند. گفته میشود که اساسا به همین دلیل مراسم چهارشنبه سوری شکل گرفته است. مردم در اولین شب از پنج شب آخر سال، آتشی در پشتبامها روشن میکردند تا علاوه بر انجام یک کار مقدس، فروهرها را بهسمت منزل خود هدایت کنند. ماجرا به همین جا ختم نمیشد و مردم با خانهتکانی و پوشیدن لباس نو، خود را برای سال نو و دورشدن از دشمنیها و کدورتها آماده میکردند و با این کار موجبات خشنودی فروهرها را فراهم میکردند.
آداب و رسوم چهارشنبه سوری
عکاس: نامشخص
در روزهای آخر سال و در گیرودار آمادهشدن برای عید نوروز و سال جدید، برگزاری مراسم چهارشنبه سوری شوروحس جالب و متفاوتی در نقاط مختلف کشور به وجود میآورد.
طبق رسم، در شب چهارشنبه کوچکترها به دیدار بزرگترها میروند تا این شب را در کنار هم خوش بگذرانند. از یک یا دو روز قبل، مردم به جمعآوری هیزم یا بوته مشغول میشوند؛ هرچند که در برخی شهرها مثل گیلان از ساقه برنج و در شهر خور از برگ خرما استفاده میکنند. در بعدازظهر سهشنبه، این هیزمها در محیطهای باز همچون حیاط خانه، خیابان یا میدان روستا به فاصله چند متری از یکدیگر روی هم چیده میشوند. با تاریکی هوا، مردم این هیزمها را به آتش میکشند و همه افرادی که دور آتش جمع شدهاند، از زن و مرد و پیر و جوان، با خواندن «سرخی تو از من، زردی من از تو»، از روی آن میپرند تا زردی و ضعف بیماری و غم را به آتش بدهند و از خود دور کنند و سلامتی و شادی و سرخی را از آتش بگیرند. علاوه بر این، «غم برو، شادی بیا، محنت برو، روزی بیا!»، «ای شب چهارشنبه، ای کلید چهار دنده، بده مراد بنده!» نیز هنگام پرش از روی آتش بین تهرانی خوانده میشود.
آتشبازی فقط گوشهای از این جشن به شمار میرود؛ دورهمی و در کنار یکدیگر بودن، پایانبخش این مراسم باستانی است.
در برخی نقاط ایران این آتشها را به حکم همان سنت دیرینه روی پشت بام روشن میکنند و پس از پریدن همه اهالی خانه از روی آن، اجازه میدهند که آتش خودش خاموش شود یا با کوزه آب آن را خاموش میکنند. در ادامه یکی از اعضای خانواده خاکستر را با خاکانداز جمع میکند و از خانه بیرون میبرد. جالب اینکه هنگام برگشت به خانه، در میزند و این مکالمه جالب بین او و اهالی خانه ردوبدل میشود: «کیست؟» «منم»، «از کجا میآیی؟» «از عروسی»، «چه آوردهای؟» «سلامتی.»
عکاس: نامشخص
مراسمی موسوم به «دِرندِز» یا «دیاراندآراج» در ۱۴ فوریه (۲۵ بهمن) توسط ارمنیهای ایران برگزار میشود که شبیه به چهارشنبه سوری است و شامل پریدن از روی آتش میشود.
متاسفانه چهارشنبه سوری در سالهای اخیر دچار تغییر و تحولاتی شده است و امروزه شاهد استفاده از مواد منفجره و صداهای وحشتناک انفجار در گوشهوکنار شهر هستیم. بهغیر از سوزاندن کاغذ و زباله بهجای بوته و چوب که زحمت مضاعفی را برای پاکبانان به وجود میآورد؛ صداهای مهیبی از انفجار مواد محترقه شنیده میشود که علاوه بر ایجاد آلودگی صوتی، آسیبهای جسمی زیادی به مردم وارد میکند. این رسم دیرینه که در گذشته عاملی برای دورهمی خانوادهها و مردم محل بود، حالا مایه رعب و وحشت مردم شده است و عواقبی نظیر سوختگیهای شدید یا حتی مرگ را بههمراه دارد.
طبق یافتههای پژوهشی، تمام آیینهایی که مردم ایران بر پا میداشتند و همچنان برخی از آنها به قوت خود باقی هستند، با خرد و منش نیاکان ما درآمیخته بودند و اعتقاد به پروردگار، نبرد با اهریمن و امید به زندگی در آنها گنجانده شده بود. رفتار خشونتآمیز این روزهای جامعه در ایام چهارشنبه سوری در پیشینه هیچ یک از این آیینها به چشم نمیخورد.
منبع عکس: ایرنا (عکاس: امین جلالی)
در کنار افروختن آتش و پریدن از روی آن، آیینهای دیگری نیز در نقاط مختلف ایران انجام میشود. بهطوری که برخی خانوادهها درست در روز بعد از چهارشنبهسوری، شروع به خانهتکانی میکنند یا در گوشه دیگری از این کشور نظیر شیراز، مردم در این روز آش رشته میپزند. در ادامه این مقاله به برخی از مهمترین آیینهای چهارشنبهسوری میپردازیم.
کوزه شکنی | قاشق زنی | فال گوش نشینی | شال اندازی | آتش بازی | آجیل مشکلگشا | آب پاشی و آب بازی | بخت گشایی | فال گرفتن با بولونی | بالن آرزوها
کوزه شکنی
شکستن کوزه یکی از رسمهای جالب و البته فراموششده در چهارشنبه سوری است که پس از پریدن از روی آتش، کوزه را میشکنند. ظاهرا این اعتقاد وجود دارد که با شکستن کوزه، بدشانسی و بدبختی اهالی خانه از بین میرود. با این حال، شکستن کوزه با تفاوتهایی همراه است؛ به این ترتیب که مثلا در تهران چند سکه در کوزه میاندازند و آن را از روی پشت بام به کوچه پرت میکنند. تا آن زمان که یک نقارهخانه در میدان ارگ تهران وجود داشت، برخی افراد به آنجا میرفتند و کوزهای نو را از بالای سر در نقارهخانه به پایین میانداختند تا قضا و بلا از خود و خانوادهشان دور شود.
عکاس: نامشخص
اهالی خراسان، اول یک سکه بهعنوان نمادی از تنگدستی، مقداری نمک بهنشانه شورچشمی و کمی زغال برای سیاهبختی در کوزه سفالی میریزند و بعد هر عضو خانواده کوزه را دور سرش میچرخاند تا از این طریق هرگونه بدیمنی به کوزه منتقل شود و در ادامه نفر آخر کوزه را از بام خانه به کوچه میاندازد و میگوید:
درد و بلای خانه را ریختم تو کوچه.
این در حالی است که مردم اراک و آشتیان برای کوزهشکنی، دانههای جو را در کوزه میریزند.
عکاس: نامشخص
در مناطق جنوبشرق و شرق ایران، اغلب از کوزههای بدون استفاده بهجای کوزههای نو استفاده میکنند که احتمالا ریشه بهداشتی دارد؛ چراکه در دوران قدیم، ایرانیها معتقد بودند که ظروف سفالی نباید بیشتر از یک سال در خانه بماند و با نزدیکشدن به پایان سال، این ظروف سفالی را در چهارشنبه سوری میشکستند. در واقع از آنجا که ظروف سفالی لعاب ندارند، قابل شستن نیستند و تنها راه دفع زیان آنها، شکستن این ظروف بود؛ همچنین این روش باعث رونق کسبوکار کوزهگرها میشد.
در برخی مناطق، مراسم کوزهشکنی عصر روز چهارشنبه سوری انجام میشود و خانوادهها حین شکستن کوزه سفالی کهنه خود، میگویند:
برو چهارشنبه نحس، تا دیگر برنگردی، برو و تمام نحوست را با خود ببر.
قاشق زنی
منبع عکس: ایسنا (عکاس: حمید املشی)
در مراسم قاشقزنی، دختران و پسران جوان روی سرشان چادری میکشند تا شناخته نشوند و بعد در خانه هفت همسایه را میزنند و با قاشق به کاسههای در دستشان میزنند، صاحبخانه با شنیدن صدای قاشقزنی، به در خانه میرود و کاسههای آنها را با آجیل، شکلات، شیرینی، نقل یا پول پر میکند. طبق این سنت کسانی که از صاحبخانهها چیزی بگیرند، حاجتروا میشوند.
منبع عکس: ایسنا (عکاس: پیمان یزدانی)
ریشه آیین قاشقزنی احتمالا از این عقیده نشئت میگیرد که ارواح درگذشتگان در حالی که رویشان را پوشاندهاند، در آخر سال به خانه بازماندگان سر میزنند تا یادبود و برکتی از آنها دریافت کنند. در واقع طبق زند اوستا، اورمزد از پنج روز آخر سال تا پنجم فروردین، دوزخ را خالی میکند و به این ترتیب ارواح برای ۱۰ روز رها میشوند. ارواح بهجای زبان گفتاری، از زبان بدنی برای برقراری ارتباط استفاده میکنند که بهشکل قاشقزنی کرد پیدا میکند.
فال گوش نشینی
فال گوش نشینی، از دیگر رسمهای چهارشنبهسوری است که افراد، بهخصوص دختران جوان، غروب شب چهارشنبه در سر گذر میایستند و به صحبت رهگذران گوش میدهند و با تفسیر این سخنان به نتیجه نیت خود پی میبرند. بهطوری که اگر صحبت شاد و خوبی بشنوند، میپندارند که حاجتشان برآورده خواهد شد و با شنیدن سخنان تلخ و غمبار به این نتیجه میرسند که در سال نو به مراد و آرزوی خود نخواهند رسید.
شال اندازی
آیین شالاندازی نیز از رسمهای فراموششده به شمار میرود؛ هرچند که هنوز هم در برخی نقاط ایران نظیر همدان و زنجان همچنان حفظ شده است.
برگزاری این رسم به این شکل است که جوانان با گرهزدن چندین دستمال حریر و ابریشمی به یکدیگر، طناب رنگی بلندی درست میکردند و بعد یک سر این طناب پارچهای را از روزنه دودکش به داخل منزل همسایهها میانداختند و با چند سرفه بلند حضورشان را به صاحبخانه اعلام میکردند. صاحبخانه با دیدن این طناب رنگی، چیزهایی را که بهعنوان هدیه چهارشنبه سوری از قبل آماده کرده بود، در گوشه شال میریزد و آن را گره میزند و با یک تکان ملایم به صاحب شال میگوید که شال را بالا بکشد.
این هدیه حکم فال را نیز برای صاحب شال داشت؛ به این معنا که نان نشانه نعمت، شیرینی بهمنزله شادی و شیرینکامی، انار اشارهای به برکت و تعداد زیاد فرزندان بود. علاوه بر این، گرفتن فندق و بادام را به استقامت در برابر مشکلات، گردو را نشانه طول عمر، سکه نقره را نماد سپیدبختی یا نیت خواستگاری، کشمش را نمادی از پربارانی سال نو و... تعبیر میکردند.
آتش بازی
منبع عکس: ایرنا (عکاس: مرضیه موسوی)
آتش بازی از رسمهای جذاب هنگام آتشافروزی به شمار میرود که امروزه شکل افراطی به خود گرفته و سایر برنامههای سنتی شب چهارشنبهسوری را تحتالشعاع قرار داده است.
واقعا مشخص نیست که آتشبازی (فشفشه، ترقه و...) از چه زمانی وارد جشن چهارشنبه سوری شد؛ اما نشانههای آن را میتوان در دوران قاجار پیدا کرد. در آن زمان، آتشبازی در اعیاد و جشنها کاربرد داشت و از تفریحهای سلطنتی و عمومی بود. اشاره به آتشبازی در سفرنامه سیاحان اروپایی که در زمان قاجار از تهران دیدن کرده بودند، خود گواهی بر این مدعا است.
خوردن آجیل مشکلگشا
عکاس: نامشخص
در گذشته رسم بر این بود که اقوام و آشنایان دور هم جمع میشدند و آخرین دانههای نباتی که از ذخیره زمستان باقیمانده بود نظیر تخمه کدو، تخمه هندوانه، پسته، فندق، گندم و شاهدانه، بادام و تخمه خربزه را روی آتش بو میدادند و پس از تبرک با نمک میخوردند.
نیاکان ما معتقد بودند که خوردن این معجون باعث مهربانترشدن افراد و دورشدن بدیها از آنها میشود. طبق علم پزشکی هم مغزها بهخاطر داشتن انواع ویتامینها و مواد مغذی، افسردگی و بیماری را از انسان دور میکنند.
آب پاشی و آب بازی
عکاس: نامشخص
در برخی مناطق روستایی ایران، مردم برای رفع آفت و بلا در غروب آخرین سهشنبه سال بدون اینکه با دیگران صحبت کنند، جام یا کوزه خود را برمیداشتند و بهطرف رودخانه، نهر یا چشمه میرفتند. پس از پرکردن کوزه با آب، به خانه برمیگشتند و آب را روی در و دیوار وسایل خانه میپاشیدند.
گاهی اوقات نیز در راه هر کسی را که میدیدند، از آب کوزه به او میپاشیدند تا سال نو را در سلامتی و شادی به سر ببرد. برخی افراد هم وارد چشمه یا رود میشدند و با چوبدستی آب را به افراد حاضر در کنار چشمه یا رود میریختند تا متبرک شوند.
بخت گشایی
منبع عکس: ایسنا (عکاس: حمید املشی)
در گذشته دختران دم بخت در چهارشنبه سوری، مراسم خاص خود را داشتند. در یکی از این رسمها، از یک عطاری که رو به قبله بود، مقداری نبات و هفت عدد گردو میخریدند و راهی کوزهگری میشدند تا سوار چرخ کوزهگری شوند و آن را هفت بار بچرخانند. آنها با خواندن شعرهای خاصی، در هر دور یک گردو میشکستند تا بختشان باز شود. در نهایت، به کوزهگر پول و نبات میدادند و به خانه برمیگشتند.
یکی از رسمهای مخصوص تهرانیها، توپ مروارید بود. توپی قدیمی در میدان ارگ تهران وجود داشت که با رسیدن شب چهارشنبه سوری، زنان و دختران برای گشایش در کارها و بازشدن بخت از زیر توپ عبور میکردند یا از آن بالا میرفتند. آنها معتقد بودند که با انجام این کار حاجتشان برآورده میشود.
فال گرفتن با بولونی
فال گرفتن با بولونی یکی از شیرینترین آداب قدیمی چهارشنبه سوری محسوب میشود که بیشتر جنبه بازی و تفریح داشته است. بولونی، کوزه دهان گشاد کوچکی بود که برای نگهداری ترشی، مربا، ادویه و غیره به کار میرفت. زنان و دختران جوان دور هم جمع میشدند و هر کسی چیزی را در این کوزه میانداخت. علاوه بر این، اشعاری را نیز روی کاغذ مینوشتند و درون کوزه میریختند. سپس یکی از آنها ابتدا کاغذی را از بولونی درمیآورد و شعر روی آن را میخواند و بعد یکی از اشیای درون بولونی را بیرون میکشید. شعری که خوانده میشد، به صاحب آن شیء تعلق داشت و وصف حال و فال او بود.
بالن آرزوها
عکاس: نامشخص
یکی از رسمهایی که اخیرا جای خود را در مراسم چهارشنبه سوری باز کرده است، فرستادن بالن آرزوها به آسمان است که ریشه در فرهنگ ما ندارد. افراد با روشنکردن این بالنها و فرستادن آن به آسمان، آرزو میکنند.
چهارشنبه سوری در برخی مناطق ایران
تهران
در گذشته بوتههای خشک را از بیابانهای اطراف تهران میآوردند و پس از غروب خورشید، با این بوتهها و اثاثیه چوبی کهنه، آتش درست میکردند و همه با خواندن «سرخی تو از من، زردی من از تو» از روی آن میپریدند؛ هرچند امروزه بیشتر شاهد بمبها و نارنجکهای دستساز نوجوانان هستیم که از جذابیت و لذت این شب کاسته است.
منبع عکس: ایسنا (عکاس: حمید املشی)
یک رسم قدیمی دیگر در تهران خالیکردن آب حوض بود که از یکی دو روز مانده به شب چهارشنبهسوری زنها ظروف و هر چیز کثیف شستنی مانند لباس را آب میکشیدند و روی بند پهن میکردند و برای استحکام بیشتر پیوندهای خانوادگی، آنها را به هم گره میزدند. در ادامه آب حوض را خالی و عوض میکردند.
شیراز
در شهر شیراز علاوه بر روشنکردن آتش، رسمهایی نظیر فالگوشی، دودکردن اسفند و گرداندن نمک دور سر همراه با خواندن وردهای خاص، رواج داشته است.
عکاس: نامشخص
در این شب طبق یک رسم دیرینه، دختران دمبخت ابریشم هفت رنگی را به کمر میبستند و صبح روز بعد از کودک نابالغی میخواستند که با بازکردن این پارچه ابریشمی، بخت بستهشان را باز کند. دختران جوان همچنین برای بختگشایی به محل معروفی به نام «خانه سید ابوتراب» در کوچه شیشهگرها میرفتند و زیر درخت کهنسال آن خانه، حلوا میپختند و بین افراد مستمند تقسیم میکردند. طبق گفته ابوالقاسم فقیری در کتاب «آداب و رسوم نوروزی در فارس»، دختران دمبخت در شب چهارشنبهسوری برای بختگشایی به زیارت حضرت احمد ابن موسی شاهچراغ (ع) میرفتند. یکی از رسمهای دیگر مردم شیراز برای برآوردهشدن حاجت، درستکردن حلوا پای منبر مسجد جامع شیراز بود.
شیرازیها ارادت ویژهای به حضرت حافظ دارند و از همین رو در دورهمی شب چهارشنبه سوری، به دیوان حافظ تفال میزنند که به آن «فال دوره» گفته میشود.
کردستان
در سهشنبه آخر سال، در صورت مساعدبودن هوا، مردم به دشت و صحرا میروند و در بالاترین نقطه کوه آتش روشن میکنند. علاوه بر این، در مکان مناسبی آتش بزرگی به راه میاندازند و به رقص محلی و پایکوبی دور آتش مشغول میشوند. رقص کردی بخشی جداناپذیر از مراسم چهارشنبه سوری است.
منبع عکس: ایرنا (عکاس: امین جلالی)
زنان روستا در این روز چند تار مو از سر فرزندان خود كوتاه میکردند و دور میانداختند تا درد و مشکلات سال كهنه به سال جديد منتقل نشود. طبق رسم این خطه از ایران، مردم موقع بازگشت به خانه، معمولا چهار سنگريزه برمیداشتند و حین راهرفتن از روی شانه خود به پشت پرتاب میکردند.
جالب است بدانید که در گذشته زنان سنندجی به دباغخانه میرفتند و دست و صورت خود را به آب بدبوی آن آغشته میکردند و حتی مقداری از این آب را به خانه میبرند تا به گوشهوكنار آن بریزند؛ چراکه معتقد بودند پليدی جز با پليدی از بين نمیرود.
آتشافروزی روی پشت بام و حياط خانه يا كوچه و پریدن از روی آن نیز در این منطقه رواج دارد.
اصفهان
منبع عکس: ایسنا (عکاس: حسن شیروانی)
روشنکردن آتش و پریدن از روی آن در اصفهان رواج دارد؛ هرچند که رسمهای فراموششدهای همچون کوزهشکستن، فالگوشی، گرهگشایی و... بین اهالی این خطه از ایران انجام میشد. در غروب سهشنبه آخر سال بوتهای را آتش میزدند و بعد برای رفع بلا در سال نو، یک کوزه آب را همراه با چند دانه اسفند روی آتش میریختند.
یکی دیگر از رسمهای جالب در چهارشنبهسوری این بود که اگر فردی در وضعیت نابسامانی به سر میبرد، گوشه دستمال یا پارچهای را گره میزد و منتظر میماند تا اولین رهگذر گره را باز کند.
تدارک آجیل مشکلگشا در اصفهان قدیم شامل هفت مغز یا میوه خشک نظیر سنجد، پسته، بادام، کشمش، انجیر، گردو و خرما میشد که گاهی اوقات تکههای کوچک نبات و نارگیل هم در لابهلای آجیل میگذاشتند.
تبریز
منبع عکس: ایرنا (عکاس: امین جلالی)
در گذشته اهالی تبریز در عصر روز سهشنبه همراه اعضای خانواده خود به چهارشنبه بازار میرفتند تا علاوه بر شیرینی، میوه خشک و آجیل موسوم به «چارشنبه یمیشی» بخرند که شامل مغز گردو، فندق، بادام، نخود و کشمش بود. همچنین یکی از رسمهای قدیمی تبریز در چهارشنبه سوری (آخیر چرشنبه) این بود که خانواده تازه عروس، برای داماد «چهارشنبه لیق» میفرستادند که شامل آجیل چهارشنبه سوری، پارچه و پیراهن میشد.
آتشافروزی و پریدن از روی آن یک رسم قدیمی دیگر در این منطقه است که همچنان در گوشهوکنار شهر برگزار میشود. مردم هنگام پریدن از روی آتش اشعاری میخواندند که از آن جمله میتوان به این ترانه اشاره کرد:
آتیل ماتیل چرشنبه بختیم آچیل چرشنبه
آغریم اوغروم تؤکولسون اودا توشوب کول اولسون
یانسین اَلُو ساچیلسین منیم بختیم آچیلسین
آغیرلیغیم، اوغورلوغوم گِئت قادا بالام، یورقونلوقوم گِئت
فالگوشایستادن نیز بین دختران و پسران جوان رواج داشت و به صحبت اهالی خانه گوش میدادند و بسته به لحن و کلام آنها، فال خود را خوب یا بد تعبیر میکردند. به همین دلیل بود که در این شب مردم حرف بد نمیزدند، رفتار بدی نداشتند و با ترانه با هم مکالمه میکردند.
خوزستان
منبع عکس: ایرنا (عکاس: نامشخص)
در غروب آخرین سهشنبه سال در خوزستان مرسوم بود که مردم برای جمعآوری بوته گیاهان خشک به صحرا می رفتند و مشابه سایر شهرها آتش درست میکردند تا از روی آن بپرند. آنها در حال پریدن از روی آتش با صدای بلند میگفتند:
زردی من از تو، سرخی تو از من
در شهرهایی مثل بهبهان مردم هنگام پریدن از روی آتش، برای دورشدن غم و طلب شادی، ترانه «غم برو شادی بیا، محنت برو روزی بیا» را میخواندند.
مراسم قاشقزنی نیز در اهواز مرسوم بوده است که پس از آتشافروزی انجام میشد و مردم با رفتن به در خانه همسایهها، از آنها خوراکی یا آجیل دریافت میکردند.
یزد
عکاس: نامشخص
علاوه بر زرتشتیان، مسلمانان یزد نیز در جشن چهارشنبه سوری شرکت میکنند. مردم با جمعآوری هیزم در فضای باز، در غروب روز سهشنبه آنها را آتش میزنند و مرد و زن از روی آتش میپرند. همچنین اسفند و کندر در این آتش میریزند و این شعر را میخوانند:
بترکه چشم حسود و حسد و دیده منافق، چه بیرون و چه داخل، شنبهزا، یکشنبهزا، دوشنبهزا،... ، جمعهزا، زاغ چشم، ازرق چشم،...
«اسفند و اسفند دونه، اسفند سی و سه دونه، بترکه چشم حسود و بیگونه» نیز در این مراسم خوانده میشود.
برخی روستاییان استان یزد در رسمی جالب، سیبزمینیهایی را در خاکستر آتش میگذارند و گرد هم مینشینند و با شادی آنها را تناول میکنند.
از دیگر رسمهای چهارشنبهسوری در یزد میتوان به شکستن کوزه، فال کوزه و توزیع آجیل مشکلگشا (لرک) اشاره کرد که امروزه بهجای فال کوزه، اغلب فالگوش ایستادن دختران دمبخت در برخی نواحی مانند تفت، میبد و... رواج دارد.
زنجان
منبع عکس: ایرنا (عکاس: سید مصلح پیر خضرانیان)
آتشافروزی، شلیک تفنگ، ترقه و... از سنتهای مردم زنجان در شب چهارشنبه آخر سال بود. جالب است بدانید که مردم این منطقه در گذشته تمامی چهارشنبههای ماه اسفند را جشن میگرفتند و از چهارشنبه اول تا چهارشنبه آخر هر یک بهترتیب با اسامی «یئکه چهارشنبه»، «قودوق چهارشنبه»، «کوله چهارشنبه» و «آخر چهارشنبه» خوانده میشد. طبق رسم، مردم در چهارشنبه اول اسفند، به بالای پشتبام میرفتند و عدس، گندم یا نخود را به نشانه برکت جلوی ناودانها میریختند. در ادامه اعضای خانواده دور سفرهای از میوه و هفتمغز جمع میشدند و شب خوشی را سپری میکردند.
علاوه بر این، پس از روشنکردن آتش در کوچهها یا پشتبام منازل، جوانان هنگام پریدن از روی آن میخوانند:
آتیل ماتیل چرشنبه، آینا تکین بختیم آچیل چرشنبه
یکی از رسمهای مردم زنجان به محله «کوچه خان ناظم دروازه ارک» مربوط بود که آتش بزرگی بعد از اولین بنبست روشن میشد و اهالی محل دور آن جمع میشدند. اگر هم یکی از همسایهها قوم و خویش نزدیک خود را در آن سال از دست داده بود، اهالی ضمن حفظ حرمت از او دعوت میکردند تا در شادی چهارشنبه آخر سال با آنها شریک شود.
زنان زنجانی که دوست داشتند مادر شوند، در این شب چوب کبریتی را در یک گهواره میانداختند؛ اگر چوب داخل آن میافتاد، این طور تعبیر میکردند که بچهدار خواهند شد.
«شال سالاما» یا «شال آتما» که هنوز در بیشتر مناطق روستایی زنجان رواج دارد؛ همان شالاندازی است که جوانان از روی پشتبام همسایهها دستمالی را آویزان میکردند و صاحبخانه با گفتن «چک! الله مطلبین ورسین» یعنی «بکش! خداوند مرادت را بدهد»، دستمال آنها را با آجیل و میوه پر میکند.
سیستان و بلوچستان
عکاس: نامشخص
مردم سیستان و بلوچستان طبق سنتی دیرینه، هنگام غروب آفتاب هیزم و بوته را آتش میزنند و از روی آن میپرند؛ هرچند در مناطقی که نخلستان وجود دارد، از برگ خشکشده خرما برای آتشافروزی استفاده میکنند.
در گذشته اهل خانه و اقوام دور هم جمع میشدند و آخرین دانههای نباتی آن زمستان از تخم هندوانه تا تخم کدو، تخم خربزه، پسته، فندق، بادام و... را روی آتش بو میدادند و میخوردند.
یکی از رسوم قدیمی مردم سیستان و بلوچستان این است که خوشههای نارس گندم را میچینند و روی آتش شب چهارشنبهسوری میپزند که بهاصطلاح «پَلو» گفته میشود و آن را میل میکنند. در این منطقه آش نیز میپزند که بیشتر برای رسیدن به مراد و شفای بیماران پخته میشود.
گیلان
عکاس: نامشخص
مردم گیلان در شب چهارشنبه علاوه بر دودکردن اسپند و کندر، شمع روشن میکنند و گلاب بهصورت خود میزنند. آتشافروزی نیز در این منطقه رواج دارد؛ هرچند گیلانیها صبح چهارشنبه خاکستر آتش را پای درختها میریزند تا بارور شوند.
مناطق مختلف استان گیلان چهارشنبه سوری را بهشکلهای متفاوتی برگزار میکنند. در گذشته این مراسم با شلیک تیر و ترقه همراه بود و گاهی اوقات یکی از اهالی با تبر بهطرف درختی میرفت که بار نمیداد و وقتی دیگران ضمانت میکردند که سال بعد بار دهد، شخص تبر بهدست منصرف میشد.
جالب است بدانید که در منطقه ماسال و تالش چارشنبه سوری را «کولی کولی چارشنبه» مینامند و پشتههای کاه را بهطرف قبله میگذارند و آنها را هنگام غروب آفتاب به آتش میکشند و از روی آن میپرند. عدهای هم با شلیک تفنگ به شادی در این مراسم میپردازند و سپس سر سفره شامی جمع میشوند که در آن هفت نوع خورش و خوردنی چیده شده است.
در بندر انزلی هنگام پریدن از روی آتش میگویند:
گول گول چارشنبه، به حق پنشنبه، نکبت بشه، شوکت بیه، زردی بشه، سرخی بیه
مردم آستارا نیز کلش برنج (ساقه برنج) را به تعداد پنج، هفت تا ۹ کپه میچینند و پس از آتشزدن آنها، اول بزرگترها و بعد کوچکترها از روی آن میپرند.
غذاها و تنقلات چهارشنبه سوری
عکاس: نامشخص
آش ابودردا که همانند آش رشته معمولی است و هفت نوع حبوبات در آن به کار میرود، اغلب توسط خانوادههای دارای بیمار برای رواشدن حاجت و بهبود بیمارشان، در شب چهارشنبه آخر سال پخته و پخش میشود.
از خوردنیهای معروف این جشن نیز آجیل هفت مغز یا آجیل چهارشنبهسوری است که در گذشته نقش مشکلگشا را داشت و مردم آجیل را از مغازه رو به قبله میخریدند و برای برآورده شدن حاجاتشان بین مردم پخش میکردند. این آجیل شامل گردو، کشمش، توت خشک، فندق، بادام، پسته، برگه، باسلوق و... میشود.
آجیل چهارشنبه سوری در مناطق مختلف ایران دارای اقلام مختلفی است؛ بهعنوان مثال در استان آذربایجان غربی انجیر، نخودچی، آب نبات، خرما، سنجد، برنجک، برگه هلو، تخمه بدون نمک و گندم برشته نیز در آجیل به چشم میخورد.
در بخشهایی از استان خراسان چهار نوع پلو یعنی رشته پلو، زرشک پلو، عدس پلو و ماش پلو میپزند و اغلب بین اقوام و فقرا تقسیم میکنند. جالب اینکه آجیل خراسانیها هیچ نمکی ندارد؛ چراکه نمک نشانهای از شوربختی به حساب میآید.
یکی از خوراکیهای خوشمزه زنجان در شب چهارشنبه سوری، «ششانداز» است كه از ترکیب شیره انگور، روغن، پیاز، خرما، گردو، كشمش و تخممرغ تهیه و در کنار آن زعفران پلو یا رشته پلو پخته میشود.
گیلکیها هم برای این جشن خورش «ترشه تره» تهیه کرده و آن را با کته و ماست نوش جان میکنند. در مازندران انواع آشها نظیر آش هفت ترشی پخته میشود و در آن از هفت نوع ترشی، سبزی و حبوبات استفاده میکنند.
اگر شما چهارشنبه سوری را بهشکل متفاوت و خاصی در دیار خود جشن میگیرید، در پایین این مقاله از کجارو آن را با کاربران ما در میان بگذارید.
دیدگاه