گرافیتی در کیپ تاون؛ تلاشی هنرمندانه برای تغییر چهره شهر
ساکنان لانگا، با پیشینهای غنی از اعتراضات خیابانی، حالا روش دیگری برای بیان دیدگاههای خود برگزیدهاند و تلاش میکنند که حرفهای خود را با استفاده از نقاشیهای دیواری به گوش جهانیان برسانند و پای گردشگران را به این منطقه باز کنند.
مقالههای مرتبط:
در یکی از محلههای فقیرنشین کیپ تاون، آفریقای جنوبی، که هنوز درگیر هیاهوی صنعت گردشگری نشده است، فرهنگ نقاشی دیواری یا همان گرافیتی تبدیل به ابزاری تاثیرگذار و کاربردی در دست افرادی از نسل جدید شده است تا با روشی خلاقانه، ایدهها و دیدگاههای خود را بیان کنند. این هنر خیابانی، بهتدریج، توانسته است توجه مسافران را به خود جلب کند. «تایلا جنتل» با سفر به لانگا (Langa Township)، با بومیهای این منطقه که تصمیم گرفتهاند خودشان تصویر محل زندگی خود را بسازند، گفتوگو کرده است؛ در ادامه، گزارشی از این دیدار را میخوانید:
لانگا؛ کیپ تاون؛ آفریقای جنوبی
«لانگا» همیشه در همه چیز پیشگام بوده است. مارس ۱۹۶۰ که هنوز آپارتاید در اوج قدرت بود، یک دانشجوی ۲۳ ساله پیشاپیش جمعیت معترضی بالغ بر ۳۰٬۰۰۰ نفر (۳۰ هزار نفر) در خیابانهای کیپ تاون به راه افتاد و به سیاستهای تبعیض نژادی اعتراض کرد. این حرکت، نقطهی عطفی در سیاست آفریقای جنوبی محسوب میشود و همه این ماجراها از لانگا شروع شد.
لانگا، که یکی از قدیمیترین محلههای شهری آفریقای جنوبی است، در سال ۱۹۲۷ بنا و تبدیل به مکانی برای اسکان اجباری سیاهپوستان آفریقای جنوبی شد و در عمر نود و چند سالهی خود، بیشتر از آنچه که حقش بود شاهد اعتراض، مقاومت، قتل عام و درد و رنج بود. اما، امروزه، این انبوه نامنظم و پراکنده از آجرها، قوطیهای حلبی و الوار خاستگاه صداهای نسل جدید، مکانی برای هنری که در حال متولد شدن است، اقامتگاههایی دوستداشتنی و کافههایی صمیمی است.
پنج سال پیش هیچ مسافری حتی یک شب هم در لانگا اقامت نمیکرد؛ اما امروز فقط کافی است که سری به Airbnb بزنید و برای صبحانهی روز بعدتان بهراحتی میزبانی از این منطقه انتخاب کنید
یکی از کسانی که سعی میکند با استفاده از هنر گرافیتی صدای خود را به گوش دیگران برساند، «تولانی» (Thulani) است؛ یکی از افراد محلی با چشمانی تیزبین که بر اساس برآوردهای من، او در اصل شهردار غیررسمی لانگا است. او، با پای پیاده و گاهی با استفاده از اتوبوسهای کومبی، من را به یک تور باشکوه در خیابانهای منطقه مهمان کرد؛ گویی که با همراهی رئیسجمهوری در حال انجام یک بازدید رسمی بودیم. در همان حین که مانند نامزدهای انتخابات در زمان مبارزات انتخاباتی با خانمهای مسن ملاقات میکردیم و برای کودکان دست تکان میدادیم، تولانی برایم توضیح میداد که لانگا، زمانی طولانی خانهی انقلاب بود؛ اما حالا در ابتدای راه برای معرفی بهعنوان یک مقصد گردشگری است.
سال ۲۰۱۵ که شرکت رد بول (Red Bull)، آکادمی آمافیکو (Amaphiko Academy) را که یک برنامهی توانمندسازی اجتماعی است در لانگا برگزار کرد و گروهی از بهترین هنرمندان گرافیتی کار جهان را به این محله آورد، لانگا در کانون توجهات بینالمللی قرار گرفت. این نخستین باری بود که لانگا بهعنوان چیزی بیشتر از صرفا یک شهرک مسکونی به جا مانده از دوران آپارتاید مطرح میشد و همه اینها را مدیون فرهنگ گرافیتی بود.
تولانی، که در عکس مشاهده میکنید، در اصل شهردار غیر رسمی لانگا است و تورهای منحصربهفرد او به مسافران کمک میکند تا درک بهتری از جزئیات صحنههای هنری خیابانهای محله به دست بیاورند
از آن زمان، گردشگری رشدی آهسته اما پیوسته را در لانگا تجربه کرده است. در حالی که پنج سال پیش، هیچ مسافری از ترس نمیتوانست حتی یک شب را در لانگا بگذراند، اما امروز بهراحتی میتوانید در Airbnb جستوجو کنید و با میزبانی که از این منطقه انتخاب میکنید، صبحانه میل کنید.
دههی ۱۹۶۰ شاهد اعتراضات نوجوانان لانگا در خیابانهای بود؛ و اکنون جوانان انقلابی لانگا خلاقیت را بهعنوان سبک اعتراضات خود برگزیدهاند و هنر گرافیتی، روشی برای بیان این اعتراضات است. این جنبش هنر خیابانی بهطور دقیق همان چیزی است که من را به اینجا کشانده است؛ به منطقهای که تا همین چند وقت پیش، تقریبا پای هیچ گردشگری به آن نرسیده بود.
هنرمندی با نام «فالک وان» (Falk One) با استفاده از نقش یک فیل و یک کاکتوس، دربارهی خشکسالی کیپ تاون ابراز عقیده میکند
مقالههای مرتبط:
لانگا، زیباییهای خاص خود را دارد. من اصلا آمادگی دیدن کلکسیونی عجیب و غریب از خانههای متفاوت را نداشتم: کاخهای دو طبقهای که در کنار آلونکهای حلبی بنا شدهاند؛ خیابانهای بزرگ شهرک به خاطر اتاقکهای محقری که رو به ویرانی گذاشتهاند، نمای خود را از دست دادهاند؛ در حالی که کلاسهای درس، فروشگاهها و ادارات دولتی در حال رقابت با یکدیگر برای یافتن مکانی در چهارراههای شلوغ و پر رفت و آمد هستند؛ و از همه اینها مهمتر، من هیچوقت منظرهای بهتر از این از کوه تیبل (Table Mountain) ندیده بودم. نماد لانگا، مانند غولی بزرگ و دوستداشتنی، از فراز شهر نگهبانی میداد و ساکنان شهر، در سایهی آن وقت میگذراندند.
وقتی که تولانی میگوید که دنزل واشنگتن، یکی از فیلمهای خودش (خانهی امن، ۲۰۱۲) را در اینجا تصویربرداری کرده یا اینکه میگوید کیپ جاز (سبکی از موسیقی جاز که مخصوص کیپ تاون است) در اینجا متولد شده است، اصلا تعجب نمیکنم.
هنر خیابانی، قلب لانگا است و فرصتی به کودکان محلی میبخشد که در فعالیتهای هنری شرکت کند
نور لانگا در ساعتهای طلایی روز، رویای هر عکاسی است و شیرینیهای دونات نمکی و شیرینی که در مک دونالد محلی فروخته میشود، لیاقت کسب یک ستاره میشلن (نظام بینالمللی ارزشیابی کیفیت غذای رستورانها) را دارد؛ و اگر در حین خوردن دوناتها به موسیقی آفروبیت (ترکیبی از جاز آمریکایی، فانک و ضرب نیجریهای) گوش بسپرید که از باندهای استریوی اتومبیلهای در حال گذر پخش میشود، لذت خوردن آنها دو چندان هم میشود.
به رغم اینکه هنوز هنر لانگا را ندیدهام، اما کمکم دارد از اینجا خوشم میآید. وجب به وجب دیوارهای عمومی منطقه نقاشی شده است. ورزشکاران ملی در این دیوارنگاریهای بزرگ زندگی جاودانه یافتهاند، گردهبرداریهایی که از ابرقهرمانان نقابدار انجام شدهاند، نوید برابری را در آیندهای نزدیک میدهند و فیلهای صورتی تشنه روی دیوارها به سوگواری تغییرات آب و هوایی نشستهاند.
تولانی، همان طور که از پنجرهی ون به بیرون خم شده است و به یکی از آثار معروف فولک وان، هنرمند محلی، اشاره میکند، میگوید:
فرهنگ لانگا، آمیختهای از فرهنگ خیابانی است. آنچه که اکنون میبینید، یک سقوط ناگهانی است. «ما» میخواهیم کودکانمان بدانند که هیچ رنگی جز آنچه که روی دیوارها میبینند، وجود ندارد.
منظور تولانی از «ما»، گروه خلاق او است؛ جمعی از هنرمندان لانگایی از هر شکل و اندازه که تنها ابزارشان، اسپرهای رنگ است. یکی از بچههای گروه به نام روبن را در یکی از اغذیهفروشیهای محلی پیدا میکنیم، وارد یک اتوبوس میشود، شلوار گرمکن و کفشهای اسنیکری را میپوشد که لکههای رنگ روی همه جای آن دیده میشود و اعلام میکند که بعد از تمام شدن تور ما، او مستقیم به همین جا برمیگردد تا مرغهایی که سفارش داده است را بخورد. او را سرزنش نمیکنم؛ عطری که از این غذاها بلند شده است، من را به یاد مرغهای «پولو» (رستورانهای زنجیرهای که شهرتشان به خاطر مرغهای خوشمزهی آن است) انداخت.
یکی از نقاشیهای روبن
روبن، مهمترین هنرمند لانگا در نقاشی دیواری است. او در دوران ابتدایی دههی ۲۰۰۰ یک رنجر نقاش بود که تک و تنها بهشدت مشغول کار در مناطقی از شهر بود که پر از آلونکهای کوچکی بود که تبهکاران و ولگردهای زیادی در آنها زندگی میکردند؛ تنها سلاحی که او برای این کار در اختیار داشت، فقط یک مدرک مهندسی از دانشگاه و یک سطل رنگ بود.
او از کودکیاش و چگونگی علاقهمند شدنش به گرافیتی برایم حرف زد و توضیح داد که بزرگ شدن در «Cape Flats» تجربهی سختی برای او بود، ولی یکی از نقاشیهای دیواری «Tupac» و «Snoop Dogg» زندگی او را ازاینرو به آن رو کرد:
من آن نقاشی را دیدم و همین دیدن کافی بود. خیال و رویا سراسر وجودم را فرا گرفت. من آن اثر را تا وقتی که وارد دبیرستان شدم و کمیک را شناختم، با خودم نگه داشتم و ناگهان، به خودم آمدم و دیدم که در حال فروش سیدی و چیزهای دیگر هستم تا آثار کمیک بخرم... بعد شروع به خریدن قوطیهای رنگ کردم. من هیچوقت به عقب برنگشتم.
گرافیتی روی دیواری که با سیم خاردار محافظت میشود
نکتهی کنایهآمیز این است که او بهمعنای واقعی کلمه به عقب نگاه میکند، در حالی که خلاف آن را به من میگوید. من شاهد آن هستم که روبن با احتیاط از نردههای خانهی یک غریبه رد میشود، چون یادش میآید که زمانی، شاید ده سال پیش، در حیاط پشتی آنها یک پرتره نقاشی کرده است. یا شاید، حیاط خانهی همسایهشان بود؛ خودش هم در این مورد تردید داشت.
دیواری معمولی در لانگا مزین به چهرهی یک زن
روبن که خیلی وقتها ذهن من را میخواند و میداند چه سوالاتی در سر دارم، برایم توضیح میدهد که ساکنان این شهرک احترام زیادی برای گرافیتی قائل هستند و تقریبا هیچوقت هنر را تخریب نمیکنند. او میگوید:
من کارهای زیادی با حروف انجام دادهام و خیلی وقتها هم اسم بچههای بومی را روی کارهایم نوشتهام. آنها این کار را دوست دارند؛ چون باعث میشود که احساس کنند آنها مالک بخشی از شهر هستند.
یک پرترهی معروف از «اسکوبالیستو»
او داستان مردی را برایم تعریف میکند که اجازه داد خانهی مادرش را نقاشی کنند. در ابتدا مادرش خیلی از این کار ناراحت بود و تلاش میکرد تا نقاش را از آنجا دور کند. اما، بعد از اینکه شاهد جان گرفتن اثر هنری بود، کمکم عاشق آن شد. ده دقیقهی بعد، ما در حال گذشتن از نزدیکی همان خانهی بودیم و وقتی شعار روی آن را خواندم غافلگیر شدم: «هر قهرمانی زمانی کودکی بود که رویایی در سر داشت».
یک زن محلی که از کنار نقاشی اسکوبالیستو میگذرد
واضح است که روبن و تولانی بهطور جدی به نسل آینده اهمیت میدهند؛ طوری که آنها دربارهی فراهم کردن روشهای دسترسی جوانان به هنر صحبت میکنند بهشدت هر فردی را تحتتاثیر قرار میدهد. یکی همان جوانان با استعداد، جانی کوئل است. او که بهآرامی صحبت میکند و یک کلاه بافتنی سبز رنگ پوشیده، میگوید که گرافیتی باعث آشنایی او با هنرهای زیبا و معماری شده و به اخذ مدرک تحصیلی در رشتهی انیمیشن به او کمک زیادی کرده است.
تولانی (سمت چپ)، جانی کوئل (وسط) و روبن (سمت راست) در سفری با کومبی در تور کیف کومبی (Kiff Kombi Tours)
جانی برخلاف روبن از ابتدا در مقابل دنیای گرافیتی زیرزمینی مقاومت میکرد. او میگوید که ترجیح میداد با اسم مستعار یک زن نقاشی کند تا اینکه با آنچه که به تصور او یک فرهنگ مردسالارانهی نَفْسْ محور است، شناخته شود. اما خیلی زود فهمید که فرهنگ هنر لانگا با چیزی که فکر میکرد، فرق میکند.
جانی، گرافیتی را «زیباسازی لانگا» مینامد. در منطقهای که بیشتر مردم آن توان مالی کافی برای خرید یا انجام کار هنری را ندارند، کسانی مانند روبن، جانی و تولانی هنر را برای مردم به ارمغان میآورند حتی به تغییر زمینه برای هنر هم کمک میکنند.
علیرغم همه اینها باز هم لانگا بههیچوجه در فهرست برترین مقصدهای مسافرت در آفریقای جنوبی قرار نمیگیرد. اما زمان در حال تغییر است. این شهرک در حال شکوفا شدن است، هنر آن در حال پا گرفتن است، Airbnbs و Shebeens (کافههای محلی) تابهحال به این اندازه در این منطقه مورد استقبال قرار نگرفته بود و تولانی (با همکاری گروه خلاقش) آماده است تا آن را به رخ جهان بکشد.
دیدگاه