میدان نقش جهان اصفهان از نگاه سفرنامه نویسان خارجی (قسمت دوم)

رضا اردو
رضا اردو شنبه، ۳۰ دی ۱۳۹۶ ساعت ۲۲:۱۵
میدان نقش جهان اصفهان از نگاه سفرنامه نویسان خارجی (قسمت دوم)

میدان نقش جهان اصفهان از معدود جاهایی از ایران است که مسافران خارجی برای توصیف زیبایی آن گوی سبقت را از یکدیگر ربوده‌اند.

بیشتر مسافران اروپایی که در عصر صفوی به اصفهان آمده‌اند در نوشته‌های خود مطالب متنوعی را درباره‌ی زندگی روزمره‌ی مردم در میدان نقش جهان ارائه داده‌اند. از مجموع این نوشته‌ها می‌توان دریافت که افراد مختلف از هر صنف و طبقه‌ای چه در روز و چه در شب در میدان، که هسته‌ی اصلی شهر بود، حضور داشتند. به گفته‌ی آنان در قسمت غربی میدان و نزدیک عالی قاپو، فال‌گیران و پیشگویان می‌نشستند. در گوشه‌ی دیگر عده‌ای به طاس‌بازی مشغول بوده و تعدادی درویش نیز در گوشه‌ای از میدان از روی کتاب‌های خود پیشگویی می‌کردند. در قسمت ورودی بازار بزرگ (قیصریه) نیز خرده‌فروشان و سمسارها و دیگران کالاهای خود را می‌فروختند.

بر طبق گزارش‌های سیاحان هر روز هنگام طلوع آفتاب و هر شب پس از اتمام کار، میدان و به‌خصوص محوطه‌ی مرکزی را آب‌پاشی می‌کردند تا هنگام عبور چارپایان گرد و غبار پخش نشود و فعالیت کسبه را مختل نکند.

سانسون (Sanson) فرانسوی که در سال ۱۰۶۲ خورشیدی (۱۶۸۳ میلادی) به ایران سفر کرد میدان نقش جهان را چنین توصیف می‌کند: «این میدان جالب‌ترین میدان مشرق‌زمین و بسیار وسیع است. حجره‌های چهارطرف شبیه به ساختمان در ورودی قصر شاه است. در این میدان فرزندان امیران و بزرگان به نمایش‌ها و تمرین‌های مختلف می‌پردازند؛ از جمله امیرزادگان جوان در این میدان سواره چوگان‌بازی و نیزه‌پرانی می‌کنند.

میدان نقش جهان

نقاشی سانسون از عالی قاپو و چوب بلند وسط میدان

آن‌ها همانطوری که به سرعت اسب می‌تازند بدون اینکه پای خود را از رکاب درآورند خود را خم می‌کنند و نیزه‌ها را از روی زمین جمع می‌کنند و به رسم پارت‌های قدیم، در حالی که چهارنعل اسب می‌تازند و فرار می‌کنند از عقب تیر از کمان در می‌کنند و باز به همین ترتیب در حالی که به سرعت اسب می‌تازند روی خود را برمی‌گردانند و از پشت سر وسط بشقاب طلایی را که بر سر چوب بلندی در وسط میدان برپا داشته‌اند هدف قرار می‌دهند و تیر از کمان رها می‌کنند.

شاه که تمرین تیراندازی را از تالار بزرگ قصر تماشا می‌کند به هر کس که جام طلا را به زیر می‌آورد جایزه‌ای می‌دهد و بشقاب طلا را نیز به او می‌بخشد و همچنین برای او پولی می‌فرستد تا وسایل پذیرایی شاه را در منزلش فراهم کند؛ زیرا معمول چنین است که کسی که بشقاب طلا را نشانه می‌کند شاه برای تشویق او به منزلش می‌رود و در آنجا غذای مختصری صرف می‌کند».

انگلبرت کمپفر (Engelbert Kaempfer)، سیاح و محقق آلمانی، در سال ۱۰۶۳ خورشیدی (۱۶۸۴ میلادی) در اصفهان اقامت گزید. او در سفرنامه‌ی خود می‌نویسد: اصفهان میدان‌های بسیاری دارد که مشهورترین آن‌ها میدان کهنه و میدان نو یا میدان شاه در جنوب غربی اصفهان است. پیرامون میدان را کارگاه‌ها، دکه‌های هنرمندان و قهوه‌خانه‌ها فراگرفته بود. تنها چیزی که او در سفرنامه‌ی خود به مطالب دیگران می‌افزاید این است که می‌گوید شاه سلیمان به‌علت خسیس بودن چندان علاقه‌ای به ورزش نشان نمی‌دهد.

میدان نقش جهان

نقاشی کمپفر از میدان نقش جهان

جملی کارری (Gemelli Careri) مسافر ایتالیایی، که در سال ۱۰۷۲ خورشیدی (۱۶۹۳ میلادی) به اصفهان وارد شد، میدان نقش جهان را به شرح زیر توصیف می‌کند:

«این میدان و اغلب عماراتی که در اطراف آن دیده می‌شوند به حکم شاه عباس روی ویرانه‌های یک میدان قدیمی، که سابقاً مقر یکی از شاهزادگان ایرانی و سپس فرمانداری شهر بود بنا شده است. گویا میدان قدیمی کوچک‌تر از میدان کنونی بوده است. دیر پرتغالی‌ها، که من نیز اکنون ساکن آن هستم، در نزدیکی این میدان قرار گرفته است. زیبایی وضع میدان، تناسب ستون‌ها، طاق‌ها، مغازه‌ها، درها و پنجره‌های این میدان را با بزرگ‌ترین میدان‌های اروپا قابل مقایسه می‌سازد.

با توجه به عظمت و ظرافت معماری می‌توان گفت این میدان از میدان سنت مارکو ونیز باشکوه‌تر است. طاق‌های میدان سنت مارکو به‌وسیله‌ی دیوارهایی بسته شده در صورتی که طاق‌های این میدان راه‌های مساجد و عمارات اطراف‌اند. بالای مغازه‌ها به‌طرز جالبی بنا شده‌اند که عموماً منزل و محل سکونت هنرمندان است. در اطراف میدان جوی‌های باریکی از سنگ تعبیه شده اما به‌ندرت آب در آن‌ها جریان دارد؛ معمولا آب کمی در ته جوی‌ها می‌ماند و می‌گندد و بوی تعفن به اطراف پخش می‌شود.

میدان سن مارک ونیز

میدان سنت مارکو ونیز

از درختان چناری که شاه عباس به دست خود در این میدان کاشته بود هنوز چندتایی باقی مانده است. جایگاه‌هایی در عالی قاپو بنا شده که محل تحصن گناهکاران و جنایتکاران بود و حتی درماندگان و ستمدیدگان، که از طرف حاکمان مورد ستم قرار می‌گرفتند، برای دادخواهی به این محل می‌آمدند و شاه در این محل شخصاً به شکایت‌های پناهندگان می‌رسید. در پشت عالی قاپو در بزرگی به چشم می‌خورد که به در علی موسوم و در آستانه‌ی آن سنگ مدوری است که مورد احترام زیاد ایرانی‌ها است.

در میدان حوضی قرار دارد که فواره‌های آن به‌وسیله‌ی مخصوصی، که آن را به برج‌هایی می‌رساند، کار می‌کنند. اغلب مردم تنگ قلیان خود را با آب تمیز و خنک این حوض پر می‌کنند. این محل پاتوق عده‌ای از اهالی شهر به‌ویژه درویش‌هایی است که با صدای منکر خود صبح تا شب برای گرفتن پول از مردم داد می‌کشند. در طبقه‌ی آخر کاخ، تخت سلطنتی قرار گرفته و شاه می‌تواند در حال نشسته تمام میدان را زیر نظر داشته باشد.

درهای متعددی هم در اطراف کاخ دیده می‌شود که یکی از آن‌ها دور از نظرها و برای این تعبیه شده که پادشاه هروقت اراده کرد از آن در به مسجد شاه برود. روی در دوم مسجد شاه، که رو به حیاط داخلی مسجد باز می‌گردد، پارچه‌های کوچک و بزرگ نقره کوبیده شده است. درون مسجد نقش و نگار طلایی و تزیینات عربی زیبایی دارد. کف آن با بهترین فرش‌های نفیس بافت ایران مفروش شده است. در اطراف مسجد شیخ لطف الله دکه‌هایی قرار دارد که در آن‌ها مرغ بریان و گوشت کوبیده‌ی پخته به فروش می‌رسد.

گاهی در جلوی کاخ، برای سرگرمی شاه، گاوبازی یا با حیوانات وحشی مقابله می‌کنند. علاوه بر اینها عده‌ای طناب‌باز شیاد و مسخره نیز با ادا و حرکات خود مردم را سرگرم می‌سازند».

مسافر مشهور دیگری که در زمان صفویه به اصفهان آمد کرنلیوس دبروین (Cornelius de Bruyn) هلندی است. او در سال ۱۰۸۲ خورشیدی (۱۷۰۳ میلادی) به اصفهان آمد. توصیفی که او از میدان می‌دهد چیزی به توصیف‌های پیشینیان اضافه نمی‌کند ضمن اینکه جهت‌ عمارت‌ها را نیز به اشتباه ذکر می‌کند.

میدان نقش جهان

طرح دبروین از میدان نقش جهان

جیمز موریه (Morier) در سال ۱۱۸۸ شمسی (۱۸۰۹ میلادی) این میدان را دیده و می‌نویسد که تمام درختان آن را از ریشه در آورده و به‌جای آن‌ها درختان چنار تازه‌ای نشانده‌اند که سایه‌ی مطبوعی ندارد و میدان دارای آن نظم و ترتیب و منظره‌ای که شاردن شرح می‌دهد نیست.

میدان نقش جهان

طرح روی جلد کتاب حاجی بابای اصفهانی از جیمز موریه

اوژن فلاندن (Eugene Flandin) نقاش فرانسوی در سال ۱۲۱۹ خورشیدی (۱۸۴۰ میلادی) اصفهان را دیده و توصیف کرده است. او درباره‌ی میدان نقش جهان می‌نویسد:

در جنوب شهر محلی بزرگ به اسم میدان شاه یا محل سلطنتی وجود دارد که در یک طرف آن گنبد و مناره‌های مسجد بزرگ بر شکوه آن افزوده است. این مکان، که یکی از باشکوه‌ترین مکان‌های جهان است، فضایش مستطیلی‌شکل و در درونش مستطیل دیگری است که دورش را جوی آبی احاطه کرده است. بعضی درخت‌ها را برای ساختن پایه‌ی توپ قطع کرده‌اند و به جایش درختی ننشانده‌اند و تنها باید افسوس خورد؛ زیرا در موقع گرمی هوا غیرممکن است بشود از این میدان گذر کرد.

قسمت اعظم میدان را اکنون تاجران خارجی اشغال کرده‌اند. این محل یک نوع بازار دائمی است که بیچارگان و فقرا لبا‌س‌های کهنه و کم‌قیمت خود را برای فروش به آن محل می‌آورند. این نوع بازار، که در هوای آزاد دایر است، متعلق به تاجر‌های بیچاره است که قدرت اجاره کردن دکان ندارند. مالیات‌های عایدی از آن خرج مسجد شاه می‌شود. نزدیک این محل آشپزان مشول آشپزی هستند و پیوسته سیخ‌های کباب را روی اجاق کوچکی قرار می‌دهند؛ با مخارج کمی می‌توان غذای لذیذی تهیه کرد.

میدان نقش جهان

نقاشی فلاندن از میدان نقش جهان

در گوشه‌ای درویش‌ها به مدح علی و نقالان قصاید و غزلیاتی از دیوان حافظ و گلستان سعدی و شاهکارهای فردوسی مثل رستم و سهراب می‌خوانند. در میدان پاسبانی وجود دارد که مزاحمان را مجازات می‌کند. قبلاً دورتادور میدان شاه مغازه بوده اما امروز به نصف رسیده است. اکنون بخش زیادی از این میدان بایر است که مال‌داران مال‌های خود را به جولان آورده نمایش‌هایی از قبیل یورش و غیره انجام می‌دهند تا چابکی و استقامت اسب‌هایشان را نشان دهند.

دیولافوا (Dieulafoy) مسافر فرانسوی که از سال ۱۲۶۰ خورشیدی (۱۸۸۱ میلادی) به ایران آمد درباره‌ی میدان نقش جهان چنین می‌نویسد:

وسعت زیاد آن و قرینه بودن ساختمان‌ها بی‌اندازه جالب توجه و قابل ملاحظه است. این امتیازات و ویژگی‌ها که نتیجه‌ی ذوق و سلیقه‌ی معماران است نه‌تنها این میدان را بر تمام عمارت‌های شرقی برتری داده بلکه در موقعی که ساخته شده در اروپا نظیری نداشته است. آیا حیرت‌آور نیست که در اواخر قرن شانزدهم در مملکتی که در آن صنعت و هنر چندان رونقی نداشته بناهایی به وجود آید که از حیث نظم و ترتیب دارای ویژگی‌های معماری قرن هفدهم فرانسه باشد؟

میدان نقش جهان

میدان نقش جهان در زمان دیولافوا

در مقابل این شکوه و جلال انسان از خود می‌پرسد که آیا روح معماران امپراتوری روم قبل از حلول در وجود غربیان در وجود معماران چهارباغ و بناهای میدان شاه وارد شده است؟ من می‌توانم با نهایت اطمینان بگویم که در دنیای متمدن امروز هیچ‌گونه بنایی وجود ندارد که بتواند از حیث وسعت و زیبایی و تقارن بناها شایسته‌ی مقایسه با این میدان باشد. مسافرانی که از قرن هجدهم به بعد به ایران آمده‌اند و این بناها را دیده‌اند همه موافق هستند که در هیچ‌یک از شهرهای مهم اروپا مجموعه ساختمانی نیست که قابل مقایسه با میدان شاه اصفهان باشد.

مسجد شیخ لطف الله محل ساعت بزرگ ونیز را به خاطر می‌آورد و روبه‌روی آن به‌جای مناره‌ی ناقوس کلیسا کاخ رفیع عالی قاپو واقع شده است؛ به عقیده‌ی من نباید به این مقایسه پرداخت زیرا که به زیان ایتالیا تمام خواهد شد. کجا در ایتالیا می‌توان به تماشای آسمان صافی پرداخت که اشعه‌ی زرین آفتاب روی کاشی‌های قشنگ فیروزه‌ای با اشکال زنبق‌های مارپیچی سفید و زرد بتابد؟ آفتاب پرده‌ی زرین روی تمام این بناها انداخته است. نقاره‌چیان با آن کرناهای بلند قبل از طلوع آفتاب و بعد از غروب آن در بالای عمارت نقاره‌خانه به رسم نیاکان باستانی خود به آفتاب، که بزرگ‌ترین نماینده‌ی قوای زنده‌ی طبیعت است، سلام می‌دهند.

ساعت ونیز

ساعت ونیز

هینریش کارل بروگش (Heinrich Karl Brugsch) دوبار به ایران سفر کرده است. سفر دوم او در سال ۱۲۶۵ خورشیدی (۱۸۸۶ میلادی) انجام شد. او در بدو ورود به اصفهان، برخلاف انتظارش اصفهان آبادی ندید. البته هرچه به مرکز شهر نزدیک‌تر میشد آثار حیات را بیشتر مشاهده می‌کرد. او میدان نقش جهان را چنین شرح می‌دهد: این آثار به معنی واقعی کلمه شاهکارهای معماری هستند. این میدان که در گذشته پر رفت و آمد بوده است و در آنجا اسب‌سواری و چوگان‌بازی می‌کرده‌اند و در گوشه‌‌ای از آن صنعتگران و دست‌فروشان به داد و ستد مشغول بوده‌اند امروزه خلوت و متروک شده است.

اکنون نزدیک دهانه‌ی بازار که به این میدان باز می‌گردد، دستفروشان اجناس خود را عرضه می‌کنند. در وسط میدان سکویی ساخته‌اند و در کنارش تیری به زمین فرو کرده‌اند که به‌شکل غم‌انگیزی خودنمایی می‌کند. جنایت‌کاران و محکومان را در اینجا به دار می‌آویزند. در میدان اجناس و کالاهایی که در بازار اصفهان عرضه می‌شوند کمتر به کالایی برمی‌خوریم که آن را در تهران یا سایر شهرها دیده باشیم. اصفهان در زمینه‌ی کارهای دستی و هنری هنوز هم شهرت بسزایی دارد و در اصل مرکز نقاشان ایران به شمار می‌آید؛ هرچند متأسفانه اکنون نقاشی‌هایشان بیشتر جنبه‌ی قالبی و کپی پیدا کرده است.

پیر لوتی (Pierre Loti) فرانسوی، که در سال ۱۲۸۳ خورشیدی (۱۹۰۴ میلادی) در اصفهان بوده در سفرنامه‌ی خود درباره‌ی نقاره‌خانه‌ی میدان نقش جهان چنین می‌نویسد: به‌محض اینکه مسجد شاه، که در تمام طول روز آبی است، در پرتو آخرین اشعه‌ی غروب در این دقیقه‌ی مخصوص بنفش‌رنگ می‌شود، صدای نقاره‌خانه بلند می‌شود. طبل‌ها و بوق‌های بزرگ، که نظیر آن‌ها در هندوستان دیده می‌شود، به صدا درمی‌آیند.

نقاره خانه

تصویری از نقاره‌زنی

از هزاران سال پیش این رسم بوده است و هنوز هم پابرجاست که هنگام غروب بدین وسیله به خورشید درود می‌فرستند. هنگامی که اشعه آفتاب خاموش می‌شود، این دستگاه موسیقی وحشیانه ناگهان به صدا در می‌آيد. ضربه‌های بزرگ نواخته می‌شود. صدای بوق و کرناها مانند نوای حیوانات وحشی در برابر شکست سپاه نور به گوش می‌رسد. فردا صبح نقاره‌چی‌ها در همین محل امروزی جمع شده و موقع طلوع آفتاب نقاره می‌زنند.

در ساحل رود گنگ در هندوستان نیز صبح و شام هنگام طلوع و غروب آفتاب بر این شاه ستارگان درود می‌فرستند و نظیر همین صدا دو دفعه در روز در بالای شهر بلند می‌شود. دیوارهای حجره‌ها خاکستری مایل به قرمز است که گاهی بناهایی عالی و عجیب، که سر تا پا مینایی رنگ است، آن‌ها را قطع می‌کند. در طرفین جوی‌ها دو رشته درخت با گل سرخ وجود دارد. دسته‌ای روی نیمکت‌هایی که روی جوب نهاده شده‌اند نشسته‌اند تا بهتر خنکی آب را حس کنند.

وسط میدان تقریبا همیشه خالی و کاملا روشن است. عده‌ای از مردم که عمامه به سر دارند پس از ادای نماز صبح از مسجد بیرون می‌آیند. این جمعیت در آغاز در سایه‌ی سردرهای بزرگ آبی‌رنگ ظاهر شده سپس در پرتو نور خورشید متفرق می‌شوند. خانم‌های سیاه‌پوش بر الاغ‌های سفید سوار و گردش می‌کنند. جمعیت و لباس‌هایی که امروز دیده می‌شود نسبت به آنچه در زمان شاه عباس بزرگ دیده می‌شد بسیار ناچیز است؛ در آن زمان تمام طلاهای آسیا به سوی اصفهان می‌آمد. هر اندازه جلو می‌رویم متوجه می‌شویم که مناره‌ها و گنبد مسجد و چیزهای دورتر در عقب صحن مسجد و ایوان خراب و در حال نابودی هستند.

میدان نقش جهان

میدان نقش جهان در اواخر دوره قاجار

هانری رنه دالمانی (Henry-Rene d’Allemagne) فرانسوی در سال ۱۲۸۶ شمسی (۱۹۰۷ میلادی) اصفهان را دیده و درباره‌ی میدان نقش جهان چنین نوشته است:

ما از باغ‌های بزرگی که کاخ سلطنتی در آن واقع شده عبور کردیم و به میدان شاه رسیدیم که نظیر آن در دنیا دیده نمی‌شود. در دوران سلطنت صفویه درهای تمام حجره‌ها به طرف میدان باز می‌شده و تاجران در آن‌ها مشغول کار بودند اما اکنون اغلب این حجره‌ها خراب و متروک مانده و از درختان چنار میدان هم اثری بر جای نمانده است. ظل‌السلطان در زمان اقتدار خود تمام این حجره‌ها را سربازخانه کرده بود.

میدان نقش جهان

رژه‌ی سربازان ظل السلطان از نگاه هانری رنه دالمانی

فردریک چارلز ریچاردز (Frederick Charles Richards) انگلیسی که در سال ۱۳۰۹ خورشیدی (۱۹۳۰ میلادی) در اصفهان بوده درباره‌ی میدان نقش جهان چنین می‌نویسد:

طرح عالی میدان شاه در اولین نظر نشان می‌دهد که شالوده‌ای که نقشه‌ی شهر بر آن تنظیم شده تا چه حد وسیع بوده که آن را به‌صورت یکی از عظیم‌ترین میدان‌های جهان درآورده است. گرچه از لحاظ توجهی که به آن می‌شود نسبت به سایر میدان‌ها در مرتبه‌ی آخر قرار دارد.

طرح این میدان به‌اندازه‌ای در طرز اجرای بازی چوگان موثر بود که زمین‌های ورزشی هارلینگهام (Hurlingham) و سایر زمین‌های ورزشی کم‌وبیش از روی این میدان ساخته شدند. در حال حاضر اما دوچرخه‌سواری ورزش معمول این میدان است. آن‌ها نمی‌دانند دوچرخه‌هایی که تازه به کشور آن‌ها وارد شده مانند بازی گوی و چوگان قدیمی شده است. آن‌ها با روپوش‌هایی مانند جامه‌ی خواب که انتهای آن را به مچ پای خود بسته‌اند یا آن را لای دندان‌های خود گذاشته‌اند در گوشه و کنار میدان به دوچرخه‌سواری مشغول هستند و از این کار لذت می‌برند.

زمین چوگان

زمین چوگان امروزی

از این گذشته عده‌ی دوچرخه‌سواران نسبت به مساحت میدان بسیار ناچیز است؛ به‌طوری که به زمین دبستانی شبیه است که در ساعات تعطیل، کودکان آن را ترک گفته و فقط چند کودک نگون‌بخت، که از دیگران عقب مانده‌اند، با یکدیگر مشغول بازی هستند. هم‌اکنون یک اصفهانی متجدد از علاقه‌ی جوانان به این تفریح جدید استفاده کرده و راه جدیدی برای تجارت یافته است؛ او تعدادی دوچرخه‌ی کهنه را جمع‌آوری کرده و با کرایه دادن هر یک از آن‌ها برای خود ثروتی گرد آورده است.

در سال ۱۳۱۱ پروژه‌ی بازسازی بناها و زیباسازی محوطه‌ انجام شد و میدان به‌شکل امروزین درآمد. میدان نقش جهان میدانی شاخص است که بیشترین تاثیر را بر ذهنیت اروپاییان داشته؛ به‌طوری که وقتی نام معماری ایرانی-اسلامی می‌آید معمولا اینجا از اولین جاهایی است که به ذهنشان متبادر می‌شود. در ادامه بعضی از جدیدترین نظرات مسافران خارجی میدان نقش جهان را مرور می‌کنیم:

میدان نقش جهان

گردشگر فرانسوی، که در اواخر دی‌ماه ۹۶ از میدان دیدن کرده، می‌نویسد:

«گویا این میدان، بعد از میدان تیان‌آنمن (Tienanmen) چین بزرگ‌ترین میدان دنیا است. پوشش گیاهی و فواره‌ها آن را تزیین کرده‌اند و همیشه بومیانی آنجا هستند. مغازه‌های بسیاری دورتادور میدان قرار دارند؛ می‌توانید از آن‌ها خرید کنید یا گشتی در میدان بزنید».

میدان تیانانمن

میدان تیان‌آنمن پکن

مسافر یونانی، که در میانه‌ی دی‌ماه ۹۶ از آنجا بازدید کرده، می‌گوید:

«مهم‌ترین بناهای اسلامی دور این میدان جمع شده‌اند. اگر به ایران می‌روید اینجا را نباید از دست دهید».

گردشگر انگلیسی، که او نیز در میانه‌ی دی‌ماه ۹۶ به میدان رفته، می‌نویسد:

«تنها عیب آنجا آن است که فروشندگان مدام دنبال جذب کردن توریست‌ها به داخل مغازه‌شان هستند. همچنین بومیان مرتب سراغتان می‌آیند تا مهارت‌های زبانی‌شان را با شما تقویت کنند و دقیقا معلوم نیست به‌دنبال چه هستند. جدا از آن، میدان بناهای درخشانی دارد. می‌توان آنجا با قیمت پایینی دوچرخه اجاره کرد و بدون خطر تصادف در میدان گشت زد. خوشبختانه باجه‌‌ی پلیسی برای توریست‌ها دایر کرده‌اند که می‌توانند انگلیسی صحبت کنند و همکاری خوبی دارند.

نیازی به گفتن نیست که سوغاتی‌های زیادی می‌توانید از آنجا تهیه کنید. اما اگر وقت دارید بد نیست به بازار بزرگ شمال میدان نگاهی بیندازید. ارزشش را دارد که یک روز کامل را برای دیدار از میدان و بناهایش اختصاص دهید. پیشنهاد می‌کنم صبح زود به آنجا بروید که خیلی شلوغ نیست تا عکس‌های خوبی بگیرید. همچنین نور غروب نیز برای عکاسی خوب است».

مطالب مرتبط:

منبع بهبودی، ریحانه، ۱۳۹۱، «ادراک در معماری: مطالعه موردی سنجش ادراک گردشگران اروپایی از معماری ایرانی-اسلامی اصفهان»، هنرهای زیبا-معماری و شهرسازی، دوره ۱۷، شماره ۳، صص. ۴۱-۴۸ دالمانی، هانری رنه، ۱۳۳۵، سفرنامه از خراسان تا بختیاری، ترجمه محمدعلی فره‌وشی، تهران ریچاردز، فرد، ۱۳۷۹، سفرنامه فرد ریچاردز، ترجمه مهین دخت صبا، تهران سانسون، ۱۳۴۶، سفرنامه سانسون، ترجمه تقی تفضلی، ابن سینا کارری، جملی، ۱۳۴۸، سفرنامه کارری، عباس نخجوانی و عبدالعلی کارنگ، تبریز هنرفر، لطف الله، ۱۳۵۰، «میدان نقش جهان اصفهان»، هنر و مردم، شماره ۱۰۵ tripadvisor

دیدگاه