تاریخ سفر: از جستجوی راز جاودانگی تا نبردهای خونین وایکینگها
مطالعه قسمت اول
در قسمت قبلی مقاله، داستان سفر را آغاز کردیم. از آنجایی که انسان راستقامت و انسان خردمند در پاسخ به اشتیاق کشف دنیای جدید، با وسایل سادهای که میساخت، به سرزمینهای اطراف سفر میکرد. سپس به سراغ کاشفان بزرگ دنیای باستان رفتیم که سفرهایشان تاثیری شگرف بر دانش جغرافیای بشری و ترسیم نقشهی دنیا داشت. در این قسمت از مقاله، از چین و امپراتوریهای باستانی آن به سرزمینهای تسخیر شده به دست وایکینگ ها سفر میکنیم.
راهگشایی دودمانهای شرقی
در شرق دور یعنی در چین امروزی و کرانههای رود زرد، یک تمدن جدید ظهور کرد و در حدود سال ۲۲۰ پیش از میلاد، متحد شد و به یک امپراتوری واحد یعنی دودمان چین (Qin) تبدیل شد.
اولین امپراتور این سلسله، چین شی هوانگ، آرزوهایی فراتر از ایجاد مستعمرهها و مراکز تجاری داشت. او میخواست عمر جاودان داشته باشد و برای همین منظور، افراد خود را به شرق دریای چین فرستاد تا راز جاودانگی و ابدیت را کشف کنند؛ یک ماموریت غیرممکن!
یکی از مشهورترین مسافران و فرستادههای امپراتور، فردی به نام Xu Fu بود. بین سالهای ۲۲۰ تا ۲۱۰ پیش از میلاد، او به دو سفر اکتشافی رفت. از سفر اول، دست خالی برگشت و از سفر دوم هرگز بازنگشت. مورخان احتمال میدهند که او روزهای آخر عمرش را در جزیرهای سپری کرده است که امروزه با نام ژاپن میشناسیم.
دودمان هان (Han) بهدنبال دودمان چین، امپراتوری را در اختیار گرفت. یکی از فرمانروایان این دودمان، لیو بانگ (Liu Bang)، اشتیاقی وصفناپذیر برای کشف دنیای پیرامون داشت. به شوق آشنایی با آنچه که در سرزمینهای غربی میگذشت، لیو بانگ، فردی به نام چانگ چیان را در سال ۱۳۸ پیش از میلاد به سرزمینهای دور فرستاد تا با گزارشها و اطلاعاتی ارزشمند به سرزمین خود برگردد.
چانگ چیان، با وجود آنکه اطلاعات کمی از سرزمینهای دوردست داشت، نتایج سفرش به قلب آسیا، پایه و اساس یکی از مهمترین مسیرهای تجاری زمینی در تاریخ بشر را ایجاد کرد؛ جادهی ابریشم. سفرهای چیان، درهای بین تمدنهای شرق و غرب را باز کرد و بعد از آن، دنیا دیگر مانند سابق نبود.
تبدیل تمدنها به امپراتوریها
گسترش مهاجرت در زمین
همان طور که پیش از این دیدیم، چندین هزار سال، برخی از جوامع بشری زندگی کوچنشینی را رها کردند و در جوامع کوچک ساکن شدند. آنها بهجای کاوش در سرزمینها، در یک مکان ساکن شدند و برای خود مزرعه ساختند. برخی از این جوامع بشری، به جوامع بزرگتر تبدیل شدند. این جوامع بزرگ، تمدنها را تشکیل دادند و برخی از این تمدنها، به امپراتوریهای بزرگ تبدیل شدند.
سفر به کسب دانش، تجارت و ثروت بیانتها منجر شد. در حقیقت، سفر و کشف سرزمینهای ناشناخته، قدرت بهدنبال داشت.
امپراتوریهای زیادی با آغاز اولین هزاره، شکل گرفتند اما یکی از آنها است که بهطور خاص، بر کتابهای تاریخی چیره شده و بر بیشتر دنیای غرب حکمفرما بوده است؛ امپراتوری روم.
نقشهی امپراتوری روم
همان طور که ممکن است تصور کنید، ادارهی این امپراتوری که در زمان اوج شکوه و قدرتش، قلمروی وسیع و غیر قابل اندازهگیری داشت، هزینههای زیادی داشت. بنابراین، تجارت برای این امپراتوری اهمیت فوقالعادهای داشته است. ازاینرو میتوان نتیجه گرفت که سفر کردن، چه داخل مرزها و چه در بیرون از مرزهای سرزمین، برای رومیان، یک ضرورت غیرقابلانکار بوده است.
علاوه بر این، رومیان، اهل کنارهگیری نبودند و روحیهی فتح قلمروهای جدید داشتند بنابراین، داشتن یک ارتش آماده، برای آنها ضروری به نظر میرسید. در کنار فتح قلمروهای جدید، ارتش مسئول حفاظت از سرزمینهایی بود که پیش از این فتح شده بودند، در نتیجه سربازان باید بهراحتی به گوشه و کنار سرزمین سفر میکردند. نیاز به سفر در سراسر قلمرو این امپراتوری، نیازمند زیرساختهای عالی بود.
همه مسیرها به رم ختم میشوند
گرد هم آوردن امپراتوری
رومیان، اولین کسانی نبودند که مسیرهای مشخص شده و سنگفرش را ابداع کردند. تمدنهایی پیش از این، مثلا اینکاها و سلتها، برای خود چنین مسیرهایی ساخته بودند. رومیان اولین کسانی نبودند که برای متصل کردن سکونتگاههای مختلف، جاده ساختند. پیش از آنها، بهعنوان نمونه تمدن مینوسیها، یک جادهی ۵۰ کیلومتری ساخته بودند که از کوههای کرت میگذشت. ساخت این جاده به ۲ هزار سال پیش از میلاد برمیگردد یعنی بیش از هزار سال قبل از اینکه امپراتوری روم وجود داشته باشد.
با این حال، رومیان اولین کسانی بودند که جادههای طولانی در ابعاد بزرگ ساختند و همین مسیرهای طولانی و بزرگ بود که آنها را به یکی از قدرتمندترین امپراتوریهای دنیا تبدیل کرده بود.
یک جادهی باستانی رومی
رم، مانند یک قطب بود و مسیرهای بزرگ و مهم درست مثل پرههای یک چرخ، از آن آغاز میشدند و بخشهای مختلف امپراتوری را به هم متصل میکردند از تپههای سرسبز انگلستان گرفته تا بیابانهای سوزان عربستان سعودی.
رومیان، تاثیرات گسترده و مهمی در تسهیل سفر، در محدودهی قلمرو امپراتوری داشتند بهنحوی که بسیاری از جادهها و مسیرهای ساخته شده به دست آنها هنوز هم قابل بازدید است و پابرجا مانده است و برخی از آنها که پایهریزی دقیق و اصولی داشتنند، هنوز هم مورد استفاده قرار دارند.
این شبکهی گسترده، برای دو دسته از افراد بسیار مفید و کارآمد بود؛ یکی برای ارتش و دیگری برای تاجرانی که نیاز داشتند، کالاها و مالالتجارهی خود را جابهجا کنند. البته سایر افراد هم به فراخور نیاز خود از آنها بهرهمند میشدند. رومیان ثروتمند، ویلاهایی برای گذراندن تعطیلات خود در شهرهایی مثل پمپئی، یابا و کاپری، ساخته بودند و از آنها برای سفرهای تفریحی استفاده میکردند. این ویلاها و سفرهای تفریحی رومیان، سرآغازی بر سفر تفریحی و توسعهی اقامتگاههای توریستی ساحلی بود.
اولین زائران، با سفرهای طولانی و چشمگیر خود، سبک جدیدی از سفر را معرفی کردند.
سفر زیارتی، سفری مذهبی برخاسته از ایمان
فرقی نمیکند که چه مذهب و اعتقادی داشته باشید یا اصلا به هیچ مذهبی معتقد نباشید؛ حضور و وجود افرادی چون حضرت عیسی مسیح (ع) بهعنوان یک شخصیت تاثیرگذار تاریخی مورد تایید مورخان و دانشمندان است. حضرت عیسی (ع) سرآغاز دین مسیحیت بود که تا قرن چهارم میلادی به مذهب اصلی و غالب امپراتوری روم تبدیل شده بود. تقریبا در همین زمان بود که اولین مسیحیان، اولین سفرهای زیارتی را به شوق سفر به مناطق مرتبط با حضرت عیسی و سرزمین مقدس آغاز کردند.
نقشهی سرزمین مقدس
یکی از قدیمیترین سفرهای زیارتی که امروزه میشناسیم توسط زائری از بوردو انجام شده است؛ فردی ناشناس که از فرانسه به اورشلیم سفر کرد و تاریخ سفر او به سالهای ۳۳۳ و ۳۳۴ میلادی برمیگردد. او در مورد مسیر سفر خود در قالب یک ایتینراریوم نوشته است. ایتینراریوم نقشههای قدیمی رومیان بوده که از آنها برای پیدا کردن مسیرهای خود استنفاده میکردند.
قرن ششم و هفتم میلادی مصادف با ولادت پیامبر اسلام، حضرت محمد (ص) و بهدنبال آن، گسترش اسلام بود. در آن زمان، مکه که در عربستان سعودی امروزی قرار دارد، نقطهی کانونی و مرکز زیارت مسلمانان بود.
بیت المقدس
این زیارت خاص، که آداب و رسوم و احکام ویژهای دارد، حج نامیده میشود. حج در لغت بهمعنای قصد انجام سفر است و هر سال در در دهه اول آخرین ماه قمری یعنی ماه ذیالحجه انجام میشود. حج یکی از واجبات اسلام است که در صورت استطاعت مالی و بدنی، هر مسلمان باید یک بار در طول زندگی آن را به جا آورد.
از ۱۵ میلیون مسلمانی که هرسال به مکه سفر میکنند، در حدود دو میلیون نفر آنها زائران خانهی خدا هستند و برای حج سفر میکنند. در نتیجه، این سفر زیارتی، بزرگترین گردهمایی مذهبی در سراسر دنیا است.
مسجد الحرام، مقدسترین مسجد دنیای اسلام است که خانهی کعبه در مرکز آن واقع شده است. بخشی از احکام و آداب حج این است که مسلمانان باید ۷ بار به دور خانهی خدا طواف کنند.
درست همان طور که مکه، مقدسترین شهر مسلمانان است، شهر بنارس برای هندوها از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است. بیش از ۳ هزار سال است که بشر در این شهر زندگی میکند و این نکته بدان معنا است که این شهر یکی از قدیمیترین شهرهای دنیا است که همواره مسکونی بوده و از مهمترین مذاهب دنیا یعنی اسلام و مسیحیت، قدیمیتر است.
آیین مذهبی هندوها در بنارس و در کرانهی رود گنگ
برای مدت صدها سال، هندوها در این شهر مقدس گرد هم میآمدند تا خود را در رود گنگ شستوشو دهند؛ رود گنگ برای آنها بسیار مقدس است.
هندوها اعتقاد دارند که شستوشو در این رود، گناهان را پاک میکند و روح را جلا میدهد. بسیاری از هندوهایی که به بیماریهای لاعلاج مبتلا هستند به این شهر سفر میکنند تا در این شهر جان خود را از دست بدهند. بنابراین، این شهر یک مقصد زیارتی و یک سفر بدون بازگشت برای بسیاری از پیروان این آیین است.
این شهر به خاطر پلکانهایش شهرت دارد که به رود گنگ منتهی میشوند. تقریبا ۱۰۰ پلکان وجود دارد که بسیاری از آنها برای حمام کردن زائران مورد استفاده قرار میگیرد. برخی دیگر از آنها برای مراسم عمومی آتشسپاری است که در طول روز برگزار میشود.
سفر زیارتی، نوعی خاص و متفاوت از سفر است. این سفر برای اصلاح معنوی انجام میشود و برخاسته از ایمان و اعتقاد است.
مسافران وایکینگ
دریانوردان اهل اسکاندیناوی
در یکی از روزهای تابستان سال ۷۹۳ میلادی، جمعیت کوچکی از راهبان جزیرهی کوچک لیندسفارن (Lindisfarne)، صومعهای در سواحل شمال شرقی انگلستان، ناوگانی از کشتیها را در افق مشاهده کردند.
راهبان، پیش از این، چنین وسیلهی حمل و نقلی ندیده بودند. این قایقها از چوب ساخته شده بودند، بلند، باریک و کمعمق بودند، ابتدا و انتهای آنها بهطور متقارن، از هر دو طرف شکل خمیده داشت و دماغههای کشتی، کندهکاری شده بود. این کشتیها بادبانهای پارچهای کوچکی داشتند و گروهی از مردان ماهر، با همه داراییهای خود آن را هدایت میکردند.
این مردان ماهر، وایکینگها بودند و کشتیهای آنها، درازکشتی نام داشت. این کشتیها بهنحوی طراحی شده بودند که از آنها هم برای حمل و نقل و هم برای حملهی بیرحمانه و ناگهانی به مناطق مسکونی استفاده میکردند. آنها از اقیانوس یا رودخانهها به مناطق مورد نظر خود حمله میکردند.
راهبان جزیرهی لیندسفارن در آن روز تابستانی، از اولین قربانیان یورشهای بیرحمانهی وایکینگها بودند که در حدود ۳۰۰ سال در سراسر اروپا ادامه داشت.
افسانههای زیادی در مورد وایکینگها وجود دارد. کلاهخودهای شاخدار یکی از ویژگیهایی است که معمولا در توصیف وایکینگها به ذهن میرسد. یکی از مهمترین حقایق مسلم در مورد آنها این است که دریانوردان بسیار ماهری بودند و از طریق مسیرهای دریایی، سفرهایی شگفتانگیز از مبدا سرزمین خود یعنی اسکاندیناوی، به سراسر اروپا تجربه کردهاند.
امپراتوری روم در قرن ششم میلادی سقوط کرد و یک خلاء قدرت در سراسر اروپا، خاورمیانه و شمال آفریقا ایجاد شد. هزاران سال کشمکش و نزاعی که بهدنبال این فروپاشی به وقوع پیوست، به نام عصر تاریک شناخته میشود.
از آن پس، سفرهای طولانی زمینی بهسختی انجام میشد. آنچه که قبلا یک امپراتوری وسیع بود و تاجران و شهروندان بهراحتی و آزادانه در آن سفر میکردند، به صدها قلمرو قبیلهای و طایفهای تبدیل شده بود و هیچ ساختار قدرتمند مرکزی نداشت. تجارت و برقراری ارتباط بین سرزمینهای دور، با مشکلات جدی مواجه شد.
وایکینگها به این نتیجه رسیدند که سفر دریایی، قابل اعتمادترین راه برای برقراری ارتباط با سایر بخشهای دنیا است؛ چه برای تجارت، چه برای مهاجرت و برقراری ارتباط و چه برای حمله و غارت. البته وایکینگها قبل از این هم با غارت و حمله به مناطق دیگر، آشنا بودند. این جنگجویان اهل اسکاندیناوی، مناطق مسکونی ساحلی را برای مدت صدها سال غارت کرده بودند و بهقدری فراتر رفته بودند که به استانبول و سواحل شمالی آفریقا رسیده بودند.
وایکینگها مردمانی جهانگرد و جستجوگر بودند. کشتیهای آنها که بیشتر مانند قایقهای باریک بزرگ بود، این توانایی را داشت که در سختترین دگرگونیهای آب و هوایی دریا تاب بیاورند. آنها از کرانههای سوئد دریانوردی و ماهیگری میکردند تا رودهای خاور اروپا که به دریای سیاه میرسید و همچنین سرزمینهای خاوریتر مانند خاورمیانه.
یکی از رهبران و فرماندهاین وایکینگها به نام آیوار بیاستخوان (Ivar the Boneless)، به بیرحمی شهرت دارد. داستانهای زیادی در مورد جنگهای خونین و بیرحمیهای او نقل میشود. وی مخالفانش و کسانی را که شکست میداد به فجیعترین شکل ممکن شکنجه میکرد.
وقتی پادشاهی نورثامبریا، شاه ایلا رگنار لودبروک شاه مشهور وایکینگ ها و پدرایوار بی استخوان را به چالهای پر از مار سمی انداخت، ایوار بی استخوان، ارتشی قدرتمند جمعآوری کرد و به جنگ با شاه نوثامبریا، ایلا رفت و پس از چیرگی به خاطر انتقام، ایلا را به شیوهی عقاب خونی اعدام کرد. عقاب خونی یک روش اعدام است که در طی آن، قربانی به زانو با دست بسته مینشیند و ابتدا جلاد دندهها را بیرون آورده تا ششها نمایان شود و ظاهری مانند دو بال بسازد.
وایکینگها بهعنوان کاشف، استثنایی و فوقالعاده بودند هرچند خودشان چنین هدفی از سفر در سر نداشتند. بسیاری از اکتشافات چشمگیر آنها، بر حسب اتفاق صورت گرفته است. بهعنوان مثال یکی از وایکینگها به نام Naddodd در مسیر سفر خود از نروژ به جزایر فارو، به ایسلند رسید. او چندان توجهی به آب و هوا و شرایط ایسلند نشان نداد و آنجا را ترک کرد. اما چند سال بعد، فردی به نام Ingolfr Arnarson مسیر او را دنبال کرد و به قصد سکونت، به ایسلند رفت. سکونتگاهی که او در این منطقه ایجاد کرد امروزه ریکیاویک (Reykjavik) نام دارد.
ضمنا، وایکینگها اولین اروپاییانی بودند که به آمریکای شمالی سفر کردند. با پایان گرفتن هزاره نخست میلادی آنها توانستند به بخشهای شمالی آمریکا بروند و در آنجا بمانند. در واقع چیزی نزدیک به ۵۰۰ سال پیش از آنکه کریستف کلمب در سال ۱۴۹۲ به آنجا برسد. در حدود ۱۰۰ سال بعد از اینکه ایسلند مسکونی شد، برخی از وایکینگها باز هم بهسمت غرب سفر کردند و به گرینلند رسیدند؛ جایی که دو مستعمره در آنجا شکل گرفت.
چندی بعد، یک کاپیتان وایکینگ به نام Bjarni Herjolfsson در مسیر سفر خود به یکی از مستعمرات گرینلند، منحرف شد و به قارهی آمریکای شمالی رسید ولی در آن پیاده نشد. یکی دیگر از وایکینگها به نام لیف اریکسون (Leif Erikson)، بعدها مسیر او را دنبال کرد و به آمریکای شمالی پا گذاشت و یک سکونتگاه در نواحی شمالی نیوفاندلند ساخت و آن را وینلند (Vinland) نامید.
نقشه وینلند
گرچه سکونتگاه نیوفاندلند عمر چندانی نداشت، لیف اریکسون توانست بهعنوان اولین اروپایی که بر آمریکای شمالی پا گذاشت، در تاریخ نام خود را ثبت کند.
مطالعه قسمت سوم