گردشگری وحشت: خانه تسخیر شده ریدل
این بار در دنیای بهترین مقاصد گردشگری وحشت، سری به یک خانهی مرموز خواهیم زد که از زمان ساختش تاکنون، همواره با واژهی مرگ ارتباطی تنگاتنگ داشته است. با کجارو همراه باشید.
مقاله مرتبط:
مرگ، واژهی غریبی است که انسان را دستخوش احساسات مختلفی همچون ترس، غم و حیرت میکند. اما اینکه یک خانه به اشکال گوناگون با این مسئله درگیر باشد، اوضاع را اندکی پیچیدهتر میکند. در واقع این همان اتفاقی است که برای خانهای موسوم به «خانهی ریدل» (Riddle House) رخ داده است.
از زمان ساخته شدن این عمارت در اوایل سال ۱۹۰۰، مرگ همواره چه درون و چه در اطراف آن حضوری همیشگی دارد. البته شاید این مسئله آنقدرها هم به نظرتان عجیب نیاید اگر بدانید که این عمارت در ابتدا به عنوان مکانی برای اجرای مراسم تدفین مورد استفاده بود که البته بعدها تغییر کاربری داد و حتی به اقامتگاهی شخصی تبدیل شد، اما به هر حال تراژدی همواره پشت در این خانه در انتظار است.
اما چه چیزی باعث پیچیدهترشدن وضعیت این خانه شد؟ در سال ۱۹۸۰، این خانه به نقطهای دیگر منتقل شد و ارواحی که ظاهرا ساکن این خانه بوده و به ناچار مجبور به تغییر مکان شده بودند، خشم خود را به نمایش گذاشتند. اما داستان این خانه چگونه آغاز شد؟
این خانه که در سال ۱۹۰۵ در خیابانی در حومهی غربی «پالم بیچ» (Palm Beach) احداث شد، در اصل و از همان ابتدا به عنوان محلی برای اجرای مراسم تدفین در «گورستان وودلان» (Woodlawn) مورد استفاده قرار گرفت.
گورستان وودلاون در پالم بیچ، فلوریدا
یک صد سال قبل، این مسئله چندان عجیب نبود که خانوادهها جسد عزیزان خود را با جواهرات گرانقیمتشان به خاک بسپارند و به همین خاطر هم مسئلهی دزدان گورستانها به معضلی جدی تبدیل شده و از ساکنان این عمارت انتظار میرفت که به دقت مراقبت اجساد و داراییهای با ارزششان باشند. به همین خاطر این عمارت در ابتدا «Gatekeeper's Cottage» نامیده میشد.
اما نخستین افسانهی مرتبط با ارواح که پیرامون این عمارت شکل گرفت به مالک این خانه برمیگردد که در گورستان مشغول به کار بود. بر طبق این داستانها او بعد طی نزاعی در گورستان کشته شد، اما روحش همواره در زمینهای اطراف ملکش سرگردان ماند و به ویژه به ایوان خانه تمایل داشت که اغلب، کارگران گورستان غذای خود را در آنجا صرف میکردند.
در سال ۱۹۲۰، کارل ریدل (Karl Riddle) به عنوان نخستین مدیر شهری و مباشر خدمات عمومی انتخاب شد و از آنجایی که در راستای انجام وظایفش باید به وضعیت گورستان نیز نظارت میکرد، این خانه به عنوان اقامتگاه به او تحویل داده شد. در طول اقامت آقای ریدل، یکی از کارمندانش به نام «جوزف» با یک سری مشکلات مالی مواجه شد. او که دیگر از پس مخارج زندگی خانودهاش برنمیآمد، خود را در اتاق زیر شیروانی به دار آویخته و خودکشی کرد. پس از وقوع این تراژدی ناخوشایند، ماجرای طنابی که خود بخود تکان میخورد، به افسانه روح آقای «باک» (Buck) پیوست و کلاف داستانهای ارواح این خانه را پیچیده تر کرد.
این خودکشی پیامدهایی داشت که به سرعت خود را نشان داد، از جمله آنکه خدمه خانه اغلب از شنیدن صدای به هم خوردن زنجیر و نالههای ترسناک شکایت داشتند. آرامش دیگر هرگز به این خانه بازنگشت، به طوری که بسیاری از خدمه از خانه خارج میشدند و دیگر به این مکان مرموز و ترسنک باز نمیگشتند.
پس از نقل مکان ریدل، افراد دیگری در این خانه سکونت کرده و آن را ترک کردند و سرانجام این عمارت به عنوان خوابگاه دختران مورد استفاده قرار گرفت. در سال ۱۹۸۰، این ساختمان متروکه شده بود و نیاز به تعمیراتی گسترده داشت و حتی در برههای از زمان شورای شهر در نظر داشت آن را به کل تخریب کند. اما دست تقدیر، سرانجام دیگری برای این خانه رقم زده بود. شورای شهر این ساختمان را به جان ریدل، برادرزادهی آقای ریدل اهدا کرد و او نیز کارهای لازم برای حفاظت از این ملک را انجام داد. سرانجام این خانه از محل اصلی خود جابجا شده و به دهکدهی «یستریر» (Yesteryear) انتقال داده شد.
در طول عملیات انتقال و سرهم کردن مجدد این ملک، دوباره داستانهای مرتبط با تسخیر شده بودن این بنا برسر زبانها افتاد. صبح هنگام وقتی نجاران به محل کار خود میرسیدند، میدیدند که ابزار کارشان از اتاق زیر شیروانی غیب شده و روی زمین افتاده است. پنجرههای طبقه سوم به طرز مشکوکی شکسته میشد و یک بار عملیات بازسازی برای نزدیک به شش ماه متوقف شد، چون کارگران نمیدانستند دقیقا چه اتفاقی در این خانه میافتد و عمیقا دچار ترس و وحشت شده بودند.
در طول مهمانی خصوصی که به مناسبت گشایش مجدد این عمارت برگزار شد، حضور دو مهمان خاص بسیار مورد توجه قرار گرفت که با لباسهای متعلق به اوایل قرن بیستم در مراسم حضور پیدا کرده بودند و این امر به سرعت باعث جلب توجه دیگر مهمانان شد، به طوری که حضار تصور کردند این زوح هنرپیشه هستند. اما اوضاعی زمانی بغرنج شد که در تصاویر نمایش داده شده از نسخه اولیه خانهی ریدل، آن زوج پا به سن گذاشته نیز حضور داشند تا مهمانان شوکه به خود آمدند، متوجه شدند اثری از آن دو مهمان عجیب نیست.
در سالهای اخیر خانهی ریدل به عنوان یکی از فعالترین مکانهای تسخیر شده در جنوب فلوریدا شناخته میشود. به عنوان نمونه بازدیدکننده حاضر در توری خصوصی در پلکان این عمارت مورد ضرب و شتم با یک تکه چوب قرار گرفت، جالب آنکه کسی نمیدانست این چوب یک دفعه از کجا پیدا شده است. کارگران تعمیراتی حین تمیز کردن ساختمان مورد تهاجم قرار میگرفتند و از ترسشان دیگر حاضر نبودند وارد خانه شوند. شاهدانی از پنجره اتاق زیرشیروانی با پیکری آویزان مواجه شدند که فکر میکردند یک مانکن است، اما وقتی به اتاق زیر شیروانی آمدند اثری از چیزی نبود.
مأموران حفاظتی متوجه نورهایی شدند که به خانه وارد یا از آن خارج میشدند و بسیاری دیگر از علائم عجیب و هشدار دهنده که این خانه را به مرکز شایعاتی جدید تبدیل کرده است.
گفته میشود که مکانها میتوانند خاطرات ساکنان خود را حتی مدتهای مدید بعد از حضور آنها در حافظهی خود ثبت و ضبط کننند و ظاهرا در مورد خانهی ریدل، حتی از هم سوا شدن و دوباره سرهم شدن خانه، تغییری در این وضعیت ایجاد نشده و ساختمان همچنان دوست دارد نام ریدل را با خود یدک بکشد.
دیدگاه