آرمان شهرهایی که آرمان شهر نشدند؛ پالمانوا


پالمانوا با طراحی بسیار زیبا با هدف تبدیل شدن به آرمان شهر در سال ۱۵۹۳ در ایتالیا ساخته شد؛ اما سرنوشت تلخ این شهر به شکوه آن پایان داد.
مقاله مرتبط:
واژه «utopia» که در زبان فارسی به آن آرمانشهر یا مدینه فاضله میگویند، برای نخستین بار توسط آقای توماس مور ابداع شد. این واژه از دو کلمه یونانی به معنای «مکان خوب» و «هیچ جا» تشکیل شده است؛ این واژه کمی مبهم میرسد؛ اما از سویی دیگر بهصورت غیرمستقیم به این موضوع اشاره میکند که آرمان شهر واقعی اصلا وجود خارجی ندارد.
جالب است بدانید مدتها قبل از ابداع این واژه و تعریف مفهوم آرمانشهر، افرادی بودهاند که برای دستیابی به جامعه آرمانی، شهر و دیار خود را ترک کردهاند. آرمان شهر در بیشتر ادیان الهی و غیرالهی بهصورت مشابه با کمی تفاوت تعریف شده است. آرمان شهر در همه ادیان و فرهنگها معمولا جامعهای است که بر پایه اصولی مثل برابری، عدالت و عدم توجه به سلسله مراتب و طبقه اجتماعی شکل گرفته شده باشد.
بروس فیلمساز و برنده جایزه بفتا برای بررسی میزان توجه به سلسله مراتب در جوامع بشری، سالها عمر خود را در میان قبایل نواحی دوردست گذارند و پس از سالها اذعان کرد که از میان قبایلی که با آن آشنا شده است، تنها در یک قبیله چیزی بهعنوان سلسلهمراتب وجود نداشته است و همه آنها کاملا یکسان و برابر بودهاند. در ادامه داستان پالمانوا را که قرار بود یکی از بهترین آرمان شهرهای جهان شود، بازگو میکنیم.
شهر پالمانوا (Palmanova) در شمال ایتالیا در سال ۱۵۹۳ مستقیما تحت تاثیر واژه یوتوپیا که توسط آقای مور ابداع شده بود، به شکل یک ستاره ۹ پر ساخته شد. این شهر درواقع بر پایه نگرشی متعلق به دوران رنسانس بنا شد که بر اساس برابری تمام افراد و لزوم به اشتراکگذاری دانش بدون هیچ گونه چشمداشت مالی ایجاد شده است.
این شهر جنگلی برای دفاع در برابر متجاوزان عثمانی از کشور بوسنی طراحی شده و مطابق با خصیصههای مبتنی بر انساندوستی و اصول نظامی ساخته شده است. ساکنان این شهر تاجران، صنعتگران و کشاورزان مستقل بودهاند و این شهر برای حمایت از چنین افرادی بنا شده است.
علیرغم شرایط بسیار ایدهآل و طراحی بسیار زیبای این شهر، هیچ کس از آن استقبال نکرد؛ تا اینکه در سال ۱۶۲۲ امپراتور ونیز مجبور شد برخی از مجرمان را عفو کند و آنها را با پیشنهاد ساختمانهای رایگان و بسیاری از اجناس دیگر، برای رفتن به این شهر متقاعد کرد.
حال این سوال مطرح میشود که چرا چنین شهر با شکوهی نتوانست مردم ونیز را به خود جذب کند؟ شاید تعجببرانگیز باشد اما این شهر به قدری ایدهآل بود که مردم تصور میکردند که مشکلی بزرگ در پس چهره زیبای آن وجود دارد و شهری قرار بود که به یک آرمانشهر واقعی تبدیل شود، به مکانی منزوی و بسته و در عین حال بسیار عالی تبدیل شد!
اگر چه پالمانوا هرگز به آرمانشهری واقعی تبدیل نشد؛ اما همچنان با همان شکل اولیه و با جمعیت اندک ۵۰۰۰ نفری به حیات خود ادامه میدهد. کلیسای جامع این شهر و بقایایی از یک دژ تاریخی ارزشمند، باعث شده این شهر در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شود.
سرنوشت تلخ پالمانوا این درس را به ما میدهد هر چیزی که زیاد از حد خوب و بینقص باشد، مردم به خوب بودن آن شک میکنند و تصور میکنند مشکلی در آن وجود دارد.
دیدگاه