هفته کتاب ، فرصتی برای کتابخانهگردی
از دیروز، هفته کتاب و کتابخوانی در ایران آغاز به کار کرد و آخرین هفته آبانماه ۹۴، نظرها و نگاهها بهسمت کتاب و تحلیل از فعالان این صنعت ارزشمند کشور معطوف شده است. باوجود آنکه ملت ایران در زمره معدود ملتهای جهان است که میتواند در روزگار امروزی، به زبان و ادبیات یک هزار سال قبل پیشینیان خود سخن بگوید، اما کتاب و کتابخوانی آنگونه که باید و شایسته است، در ایران جایگاه ندارد... با کجارو همراه باشید.
اکنون یک دانشآموز ایرانی میتواند حافظ و شاهنامه فردوسی بزرگ و حتی مثنوی معنوی را بخواند و با اندک تأمل و تفسیر، کاملا بفهمد آیا این کتابها چند دهه پیش یا دویست سال پیش تألیف و منتشر شدهاند. امکان خواندن و فهمیدن شاهکارهای ادب پارسی که در زمره شاهکارهای ادبی جهان محسوب میشوند، یک امتیاز بزرگ و برجستهای است که ما ایرانیها در حال حاضر در اختیار داریم. امکانی که همین مردم ترکیه یا خیلی از کشورهای اروپایی از آن بیبهره هستند. در برخی از کشورها، بهدلیل تغییر خط و رسم و ادبیات در طول دههها و قرنها، مردم امروزی، قادر به خواندن کتب چند قرن گذشته و حتی پیش از آن نیستند. توانایی برقراری چنین ارتباطی با ادبیات و فرهنگ عظیم ایرانزمین، هماکنون از طریق کتاب و کتابخوانی برای ما ایرانیها فراهم است. قابلیتی که نباید دستکم گرفته شود و به دیده فراموشی سپرده شود. این راز ماندگاری و قدرت زبان و ادب پارسی که عاشقان زیادی را در دنیا شیفته خود کرده است، نشان از غنا و ظرفیتهای متعالی زبان و ادب پارسی دارد که باید موردتوجه قرار بگیرد. خیلی از بزرگان فرهنگ و ادب جهان که زبان پارسی را یاد میگیرند، امکان خواندن و فهمیدن شاهکار خواجه شمسالدین محمد حافظ شیرینسخن خلوتنشین را بهعنوان یکی از دلایل مهم یادگیری زبان و ادب پارسی میدانند. آیا همین موضوع، خود پیامی آشکار به ما نیست که چه در گران بهایی در اختیار داریم و قدر آن را نمیدانیم؟ یادگیری زبان پارسی که برای غربیها کار آسانی هم نیست، تنها به خاطر فهم گلستان حافظ. چه دری حافظ سروده است که عاشقان را به خاطر فهم آن، مجبور به یادگیری زبان پارسی میکند. و چه قدرتی زبان پارسی دارد که دنیا را شیفته خود میکند. به نظر میرسد ما ایرانیها، باید خیلی بیشتر از گذشته و حال، قدر زبان پارسی را بدانیم. باید برای توسعه و گسترش آن خیلی تلاش کنیم. همان تلاشی که انگلیسیها و فرانسویها برای گسترش زبان و ادبیات خود به کار بستند و سبب شدند که امروزه در رستورانهای ایرانی در مرکز تهران، شاهد منوهای غذایی به زبان انگلیسی و فرانسوی برای مشتریان پارسیزبان باشیم!! بله! داستان غمانگیزی است اگر بخواهیم ادامه بدهیم. داستان وقتی تراژیکتر میشود که بدانیم، سرانه مطالعه و کتابخوانی در کشور ما به دقیقه رسیده است. میزان شمارگان کتابهای چاپ اول که روزگاری روی ۵ هزار نسخه و ۲ هزار نسخه میچرخید، اکنون به ۱۱۰۰ نسخه و بعضا به ۳۰۰ نسخه تنزل یافته است؛ یعنی یک کتاب برای جمعیت ۷۵ میلیون نفری ایران، به تعداد ۳۰۰ نسخه منتشر میشود و تنها ۳۰۰ نفر یا ۹۰۰ نفر و نه ۱۵۰۰ نفر از جمعیت ۷۵ میلیونی ایران، فرصت خواندن و مطالعه این کتاب را دارند! چرا باید اینگونه باشد؟ چرا باید وضعیت صنعت نشر و کتاب بهگونهای باشد که در کشور فرهنگدوست متمدن، اوضاع نشر و کتابخوانی بهگونهای باشد که هر کتابی که منتشر میشود، بهازای هر نیم میلیون نفر، ۱ نسخه از هر کتاب منتشر شود؟ وقتی صحبت از کتاب نخواندن میشود، ما ایرانیها سریع مسئله اطلاعرسانی نادرست، گران بودن قیمت کتاب و قرار نداشتن کتاب در سبد اقتصادی ماهانه خانوار را بهدلیل مشکلات اقتصادی ریزودرشت، مطرح میکنیم؛ اما از این مسئله غافل هستیم که در چند ماه، صدها هزار تومان خرید غذاهای آماده و فستفود و نوشیدنیهای گازدار شکردار مضر میکنیم! فراموش میکنیم در ماه چقدر پول سیگار و قلیان و امثالهم میدهیم! آیا نمیتوان ۲۰ درصد از این هزینههای نامناسب و فرهنگ غلط مصرفگرایی کاست و صرف دانش و معرفت و آگاهی کرد؟ ما کمتر کشور توسعهیافته و بهاصطلاح دیپلماسی، جهان اولی را سراغ داریم که سرانه مطالعه و کتابخوانی در آنجا در حد چند دقیقه باشد. امکان ندارد. رابطه مستقیمی بین توسعهیافتگی و پیشرفت فردی و اجتماعی با فرهنگ کتاب و کتابخوانی و تحقیقمحوری وجود دارد. جوامع کتابخوان، معمولا جوامع بااطلاع هستند و جوامع بااطلاع، میراث فرهنگی ملموس و ناملموس خود را پاسداری و حراست میکنند. کتاب، ظرفیتی فرصتآفرین دارد. این ظرفیت را نمیتوان در روزنامه و مجله و تلویزیون و حتی جستوجو در اینترنت به دست آورد. کسی با روزنامه و تلویزیون و اینترنت بازی، کتابخوان و فرهیخته و دانشمند نشده است. اینها، ابزارهایی برای آگاهی و اطلاع هستند و نقش بیبدیل کتاب - چه مکتوب و چه الکترونیکی - به نظر میرسد که جایگزینی ندارد. هفته کتاب و کتابخوانی که این هفته آغاز شده است، فرصتی است برای آشتی دوباره با دوست خوبمان یعنی کتاب. کتاب را باید مانند کار و کارگر ارزش و قدر دانست. در جامعهای که کار و کارگر، ارزش بالایی داشته باشد، اقتصاد مولد و کارآفرین و صادراتی شکل میگیرد. در جامعهای که کتابمحوری و کتابمداری در بالاترین سطح جامعه بهعنوان یک کالای ارزشی و یک رفتار متعالی مدنظر باشد، شاهد کمترین میزان خشونت، افسردگی، ناهنجاریهای فردی و اجتماعی هستیم. مسئولان فرهنگی در تهران اظهار کردهاند که حدود ۴۰۰ کتابخانه برای جمعیت ۱۰ میلیون نفری تهران در پایتخت موجود است؛ یعنی برای هر ۲۵ هزار نفر، ۱ کتابخانه که معمولا گنجایش ۱۰۰ تا ۲۰۰ نفر را دارد (در بهترین حالت) در اختیار است. باوجود توسعه کتابخانهها در ایران ظرف دو دهه اخیر، باز در کلانشهرهایی مانند تهران، نیاز به احداث کتابخانه احساس میشود. علاوه بر تجهیزات سختافزاری و نرمافزاری که باید در عرصه کتاب توسعه یابد، فرهنگ کتابخوانی نیز باید بین مردم ایران توسعه جدی پیدا کند. یکی از روشهای ارتقای فرهنگ کتابخوانی، برگزاری تورهای خانوادگی کتاب و کتابخوانی در مراکز فرهنگی بهخصوص کتابخانه هزاران شهر ایران است. همان طور که فرهنگ زیبای پیادهروی خانوادگی چند سالی است در کشور برگزار میشود، خوب است که فرهنگ زیبای کتابخوانی خانوادگی و به قولی کتابخانهگردی نیز حداقل در مراکز استانهای کشور در دستور کار قرار بگیرد. در کشوری مانند ایران، خیلی از اتفاقات و رویدادها، در قالب فرهنگ خانواده و نهاد خانواده، جایگاه بهتر و شایستهتری پیدا میکند و با حرکت خانواده و خانوادهها، رنگ و بویی ملیتر و گسترده مییابد. باید از این ظرفیت بهخوبی استفاده کرد. ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی در میان ایرانیها وقتی به خانواده برود و فرهنگ خانواده بشود و با کتابخانهگردی در تعامل باشد، میتوان انتظار واقعی افزایش سرانه مطالعه را داشت. قطعا فردی که در ماه چند کتاب میخواند و خانوادگی به مطالعه کتاب و تبادل اطلاعات و ارتباطات در این عرصه فعالیت دارند، قانونگریزی و بسیاری از ناهنجاریهای رفتاری و اجتماعی که در سطح شهرها و دادگاههای خانواده مشاهده میشود، بهمراتب کمتر از کتابنخوانها است. موضوع کتاب و کتابخوانی، موضوعی نیست که مانند صنف لبنیات و پوشاک و صنایع مختلف، متولی بخواهد. بهاندازه کافی متولی کتاب و کتابخوانی در کشور وجود دارد. آنچه مهم است، ترویج فرهنگ مطالعه و فرهنگسازی است که این فرهنگسازی، دستوری و بخشنامهای و دستورالعملی نمیتواند باشد. باید عزم ملی و نگاه جهادی خانوادهمحور برای آشتی با کتاب و تعامل با کتابخانه در قالب کارهای مختلف در دستور کار باشد. کتابخانهگردی هم باید مانند گالریگردی و موزهگردی، به یک فرهنگ خوب در میان مردم شهرهای ایران تبدیل شود. همان اندازه که نیاز است ما به موزه برویم و آثار قدیمی و باستانی و تاریخی را مشاهده کنیم و برای حراست از این آثار، بهای مربوطه را پرداخت کنیم، نیاز است که برای پاسداشت فرهنگ و ادب و ارتقای آگاهی خود، کتابخانهها را نیز قدر بدهیم. مراجعه به کتابخانههای مختلف، حتما نباید بهصورت فردی باشد. برگزاری نشستهای کتابخوانی با حضور خانوادهها در روزهای تعطیل میتواند گام خوبی باشد. توسعه فرهنگ تبادل کتاب و کتابگردی، میتواند فرهنگ و رفتار شهروندی مطلوبی تصور شود. برگزاری نشستهایی که در کتابخانههای کشور امکانپذیر است و دعوت عمومی برای حضور اقشار مختلف مردم در این مکانها، بستر آشتی دوباره مردم با کتاب و کتابخوانی را بههمراه خواهد داشت. همه اینها میتواند در قالب برنامههای کتابخانهگردی در دستورکار باشد. برخی از کتابخانهها در ایران، شهرت بینالمللی دارند؛ مثلا موزه و کتابخانه ملی ملک در جنوب شهر تهران. در این کتابخانه، هزاران نسخه خطی نفیس و سکههای قدیمی نگهداری میشود. خیلی از شهروندان تهرانی، خبر ندارند که اصلا چنین موزهای در تهران است. خبر ندارند که هر هفته نشستهای مختلفی با موضوعات فرهنگ و هنر بهطور رایگان در این موزه و کتابخانه برای عموم مردم برگزار میشود. اطلاعرسانی هم البته بهخوبی صورت نمیگیرد.
(خبر روزنامه کیهان ۱۳۵۰ درباره حاج حسین ملک که کتابخانه و موزه ملی ملک از آثار گران قدر ایشان است)
خوشبختانه پرتال تخصصی کجارو ظرف چند ماه اخیر، کار ارزشمندی را در دستور کار قرار داده است تا برنامه موزهها، گالریها و کتابخانهها در تهران و شهرستانها برای مخاطبان فرهنگدوست عاشق سفر و گردش این سایت، منتشر شود و علاقهمندان بتوانند از این برنامههای ارزنده که نقش زیادی در گردشگری شهری دارد، استفاده کنند. ناگفته پیدا است که کتابخانهگردی و کتابخوانی خانوادگی، نقش زیادی در توسعه صنعت گردشگری کشور خواهد داشت و میتواند منجر به ایجاد شاخه جدیدی در این صنعت برای فعالان آن باشد. وقتی کتابخانهگردی به یک فرهنگ عمومی تبدیل شود و مانند سینما رفتن، برای مردم جذابیت پیدا کند و با چای و قهوه و موسیقی سنتی و برنامههای شاد و مفرح که در خیلی از کتابخانههای دنیا مرسوم است، ادامه یابد، پاتوقها از کافیشاپها به کتابخانهها میرود. ادبیات گفتاری مردم تغییر پیدا میکند. مردم، موضوعات بهتر و قشنگتری برای حرف زدن و صحبت کردن خواهند داشت و با فرهنگ کتاب و محیط فرهنگی کتابخانه، چیزهای بهتر و بیشتری یاد میگیرند. در نهایت، عمر گرانمایه که در این صرف شده بود که چه خورم صیف و چه پوشم شتا، روش بهتری برای گذران اثربخشتر عمر و به قولی lifestyle efficiency پیدا میشود.
کتابخانهگردی و آشتی با کتاب در ۹ پیشنهاد
۱- معاونت فرهنگی سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری کشورمان، بستری برای توسعه برنامههای کتابخانهگردی و کتابخوانی خانوادگی را با همکاری نهاد کتابخانه عمومی کشور و سازمانهای مسئول در دستور کار قرار بدهد. ۲- کتابخانهگردی در روزهای خاصی از هفته یا ماه، توسط کلیه کتابخانههای کشور برنامهریزی و اطلاعرسانی شود. ۳- از اساتید دانشگاه که برای شرکت در نشستهای علمی و فرهنگی در ویژهبرنامههای کتابخانهگردی، سخنرانی و همکاری میکنند، تسهیلاتی اختصاص یابد. ۴- از سازمان بسیج مستضعفین ایران برای توسعه فرهنگ کتابخوانی خانوادگی در سراسر کشور درخواست همکاری شود. ۵- خانوادههای کتابخوان و کتابدوست به مردم معرفی و موردتقدیر قرار بگیرند. ۶- فرهنگ ترویج کتاب و کتابخوانی در موزهها و کلیه مراکز گردشگری ایران در دستور کار قرار بگیرد. ۷- پرتال کلیه موزههای ایران، کتابهای الکترونیکی رایگان قابل دانلود درباره آثاری که نمایش میدهند، به زبانهای مختلف در دسترس علاقهمندان قرار دهد و نشستهای منظمی برای تعامل با گردشگران شهری برای کتابخوانی این مجموعهها. برگزار کنند. همانند روش موزه ملی ملک. ۸- شهرداری تهران، برنامههایی برای کتابخانهگردی در پایتخت ترتیب داده و در مترو و اتوبوس و بیلبوردهای خود تبلیغ کند. ۹- برنامه و زنگ دیدار با فرهیختگان بهعنوان روشی برای پاسداشت حرمت و جایگاه فرهنگ و کتاب در کشور، در برنامه درسی مدارس کشور گنجانده شود. به امید روزی که ۲۰ درصد از سبد خانوارهای ایرانی به خرید کتاب و همچنین، گشتن در کتابخانهها و مراکز فرهنگی و ادبی شهرها اختصاص یابد. پرتال کجارو آماده شنیدن نظرات و پیشنهادها فعالان کتاب و کتابخوانی کشورمان جهت توسعه مباحث کتابخانهگردی در کشور است. دنیای گردشگری ایران و جهان را با کجارودنبال کنید. تهیهشده در کجارو
دیدگاه