اکونوموزه «بانو حیاتی» و آشنایی با مشاغل اصیل کرمانی ها
در بازدید از مدرسه تاریخی «بانو حیاتی» در کرمان، میتوانید با مشاغل اصیل کرمانیها نیز آشنا شوید. این موزه در کرمان به «اکونوموزه» معروف است.
به تازگی یکی از بناهای تاریخی شهر کرمان در گذر اصلی بازار، مرمت شده و حرفه و صنعت مردم کرمان را به نمایش گذاشته است.
این بنا اول نه مدرسه بود و نه موزه، این بنای تاریخی سال ۱۲۶۷ هجری شمسی بهعنوان بانک شاهنشاهی ایران و انگلیس ساخته شد. پس از تعطیلی بانک و انتقال آن به محل کنسول انگلیس، ساختمان حیاتی در سال ۱۳۱۲ برای استفاده دانشآموزان بازسازی و سال ۱۳۲۰ به احترام بانو «بیبیحیاتی» به نام او نامگذاری شد این مدرسه تا سال ۱۳۵۶ به همین منظور استفاده میشد. پس از آن به مدت ۳۷ سال متروک و بلااستفاده شد. تا اینکه در پاییز سال ۸۵ به شماره ۴۱۸۰ به ثبت رسید. تا اینکه در سال ۹۳ با دستور استاندار وقت با هدف تبدیل به موزه، مرمت و در زمستان ۹۴ توسط شهرداری کرمان به نام اکونوموزه افتتاح شد تا به عنوان اکونوموزه مشاغل و حرف کرمان قدیم فعالیت کند.
حالا هر گردشگری که به بازار میرود سری هم به این مدرسه میزند. مدرسهای که در و دیوارش تمام سفید است و ورودی آن یک تابلو دارد که نوشته تا اطلاع ثانوی پولی بابت بلیت ورودی گرفته نمیشود.
هر اتاق این اکونوموزه به یک هنر و یک صنعت اختصاص دارد. سفالگری، فرشبافی، گلیم بافی، اتاقی هم تزئین شده تا نشان دهد یک کرمانی از وسایل هنری و دستی خود منزلش را تزئین میکند. قرار است حمام پایین بنا هم مرمت و قابل استفاده شود.
دلیل نامگذاری موزه به نام بانو حیاتی
بانو بیبی جان حیاتی یکی از چهرههای ادب و شعر کرمان است که در اواخر قرن ۱۲ و اوایل قرن ۱۳ هجری قمری میزیست. او نزد برادر خود محمد حسین رونق معروف به رونق علی شاه به تحصیل علوم متداول آن زمان پرداخت و تا آنجا پیش رفت که به محضر نورعلی شاه اصفهانی رسید و نزد او آموزههای عرفانی را فراگرفت.
حیاتی کرمانی به مبانی مذهبی پایبند بود و پس از رسیدن به سن بلوغ با مراد خود نورعلی شاه ازدواج کرد. با توجه به ذوق ادبی و شاعری که داشت و تاثیر بیان، مورد تشویق همسرش قرار گرفت و به خلق آثاری از نظم و نثر پرداخت. دفتر اشعارش بیش از ده هزار بیت شعر دارد که نشانگر قدرت طبع و ذوق اوست. حیاتی در اوایل قرن سیزدهم هجری قمری فوت کرد و اخیرا شواهدی از سنگ قبر او در محدوده اطراف قلعه دختر کرمان پیدا شده است. بنابراین از آنجا که بانو حیاتی به عنوان یک فرهیخته در میانی کرمانیها شهرت داشته این مدرسه را به نام وی نامگذاری کرده بودند و هنوز هم این مدرسه به نام وی مزین شده است.
این موزه در حقیقت جایی است که فعالیت صنعتگران و هنرمندان و نیز محصولات آنها به معرض نمایش و فروش در میآید. ضمن اینکه این افراد با برپایی کارگاههای آموزشی عمومی دانش، هنر و صنعت خود را با دیگران به اشتراک میگذارند. به چنین مکانی اکونوموزه میگویند این واژه از جایگاه گردشگری یک مفهوم نوآورانه است که به شرکتهای خصوصی اجازه عرضه فرهنگ محلی را به عموم مردم میدهد و کمک زیادی به حفظ میراث فرهنگی ناشناخته میکند.
«رضا دبیرینژاد» از کارشناسان موزه میگوید:
در مدرسه حیاتی کرمان که همجوار با بازار گنجعلیخان این شهر است مشاغلی که شاخص هنرهای و صنایع سنتی این شهر بودند گردآوری شده است. بازارهای سنتی چون بازار گنجعلیخان با ورود کالاهای صنعتی و خارجی در خطر فراموشی و از یاد رفتگی مشاغل قدیمی و بومی قرار گرفتهاند. از سوی دیگر گردشگرانی که کرمان میرود میخواهد هنرهای ویژه کرمان را همراه با فرآیند تولید و پدیدآورندگانش را ببیند. قالی کرمان نامدار است اما گردشگر میخواهند شیوه تولید قالی یا پته و یا شالبافی را ببیند.
وی ادامه میدهد:
نقدی که همواره بر موزههای فرهنگی همچون موزههای مردم شناسی میشود آن است که آنها فقط به حضور آثار و یا محصولات تمام شده بسنده میکنند و بخشی از دادهها و ارزشهای مربوط به آثار سنتی که شامل فرآیند تولید و یا فرهنگهای جانبی آنها میشود منتقل نمیشود و در نهایت اینکه چگونه میتوان به فرهنگ بومیبدون حضور انسانی که واسطه زایش و حرکت یک فرهنگ است دست یافت. اینجاست که موزهها تلاش کردهاند با اکوموزها و یا اکونوموزهها راهی برای جبران و ترمیم نقد پیش گفته بیابند.
وی ادامه میدهد:
فضایی که اکونوموزه حیاتی ایجاد میکند تجربهای بینا فرهنگی به گونهای زنده و پویا است، چرا که فرهنگ میزبان به طور زنده حضور دارد و مخاطب یا دیدارکننده میتواند با فرهنگ وران مواجه شده و با آنها ارتباط برقرار نمیکند و از سویی فرهنگ میزبان است که موضوع موزه است و استادکاران نماینده حاضر آن هستند و از سوی دیگر فرهنگهای دیگر است که با مخاطبین در موزه حاضر میشود و آنها با هم روبرو شده و از این رو موزه به فضایی بینافرهنگی تبدیل میشود.
در فضای بینافرهنگی به طور یقین فرهنگها با هم داد و ستد میکنند و بر هم تأثیر متقابل میگذارند. مخاطب فرهنگ میزبان را تجربه میکند و از طریق استادکاران بر آن فرهنگ تأثیر میگذارد، به گونه ای که استادکاران بنا به سلیقه دیدارکنندگان تولیدات خود را تغییر و توسعه میدهند و مخاطبین نیز با بردن اثری تولید شده و روایتی که از موزه در خاطر خود ثبت کرده اند بر فرهنگ خود اثر میگذارند.
اکونوموزه حیاتی هنرها و سنتهای بومی را در محصول خلاصه نمیکند بلکه فرآیند تولید، تولید کنندگان و آدابی که پیرامون این آثار وجود دارد را هم بخشی از ارزشهای فرهنگی آنها تلقی میکند، از این رو میخواهد تا شیوههای تولید پتهدوزی را هم مخاطبین ببینند، مکالمات و اشعار هنگام تولید فرش را بشنوند و ابزار تولید مشبک کاری چوب را و نحوه استفاده آنها را ببینند. صدای ضربات مسگری را بشنوند و خاطره بازار کرمان را به یاد آورند.
آخرین نفر از نسل شالبافان سنتی کرمان که در روستاهای این استان حضور دارند را در موزه دیدار کنند و لهجهاش و قصههایش را بشنوند و نگاه همه استادکاران را به کارشان را بدانند. اینها تجربه ای است که برای دیدارکنندگان که بیشتر از گردشگران هستند تنها در موزه پدید میآید. اونوموزه بخشهایی از فرهنگ را انتخاب کرده و از طریق آوردن آنها به موزه آنها را موزه ای میکند. موزه ای شدن در اکونوموزه محصول ارزشهایی است که در حاملان سنتها و مشاغل بومیوجود دارد.
دیدگاه