نظرخواهی فرهنگستان زبان و ادب فارسی از علاقه مندان به زبان فارسی
فرهنگستان زبان و ادب فارسی در خبری عنوان کرد که اخیراً یکی از علاقهمندان پیشنهادهایی برای به کار بردن چند واژه فارسی در برابر مفاهیم صرفهجویی و کم مصرف کردن به فرهنگستان ارائه کرده است که نامه ایشان را برای داوری عمومی منتشر میکنیم. از تمامی کارشناسان و علاقهمندان دعوت میکنیم تا پیشنهادها و دیدگاههای خود را درباره این موضوع به نشانی پیامنگار گروه واژهگزینی (terminology@persianacademy) ارسال کنند.
اینجانب، فرهاد اشکانی، دانشجوی کارشناسی ارشد... برای مدیریت خشکسالی پایاننامه می­نویسم و از سر نیاز واژهای را پیشنهاد کردهام که به نظر من واژه بسیار سودمند و زیبایی است. این واژه «بهزیگری» نام دارد که در ادامه درباره آن نوشتهام.
در زمینه درست زندگی کردن، کم مصرف کردن، واژه­هایی که بیشتر به کار می­رود به ترتیب صرفهجویی و قناعت است. واژه دیگری در بین مردم رد و بدل نمی­شود یا اینکه چندان رایج نیست. دو مشکل هست: نخست اینکه این دو واژه ریشه عربی دارند. دوم اینکه هر دو واژه کار نیکوی کم مصرف کردن و بسنده کردن را از مسیری پیشنهاد می­کند که از فضای فرهنگی و فکری مردم سرزمین ما دور است.
صرفهجویی رنگ مالی و پولی به کم مصرف کردن می­دهد؛ بنابراین هم خود واژه بار معنایی چندان مثبتی ندارد و هم با توجه به روحیه مصرفگرایی و پولپرستی و خودنمایی پولیای که در کشور حکم­فرماست و همچنین این موضوع که حساب جیب را داشتن به خسیس بودن شخص نسبت داده می­شود، اگر مثلاً شما به مردم بگویید در مصرف آب صرفهجویی کنید این پاسخ توهینآمیز را خواهید شنید که «پولش را میدهم».
همچنین واژه قناعت نیز در ذهن مردم امروز سرزمینمان کاری دور از توان است. اگر به کسی بگوییم لطفاً قناعت کنید حتماً این پاسخ را خواهیم شنید که «ای آقا! مگر ما چقدر می­خواهیم عمر کنیم؟ مگر چند بار به دنیا می­آییم؟ بگذار خوش باشیم». بنابراین هیچیک از دو واژه فوق جوابگوی فرهنگ بیمار امروزی ما نیست.
شعارهایی مانند «صرفه­جویی کم مصرف کردن نیست، درست مصرف کردن است» کاستی واژه صرفهجویی در انتقال منظور و بنابراین اثربخشی آن را نشان می­دهد. من نیز در راستای نگارش پایاننامه خود با عنوان «برنامi مدیریت خشکسالی»، هم به دلایل بالا و هم به دلیل کمبود واژگان معادل در برگردان از زبان انگلیسی به این نتیجه رسیدم که نیاز است در این زمینه واژگان تازهای داشته باشیم.
هنگامی که از جامعه­ای بخواهیم کالایی را کم یا در حد نیاز خود مصرف کنند، واژگان صرفه­جویی و قناعت همۀ جامعه را از نظر بار فرهنگی و روانی تحت تأثیر نخواهد گذاشت؛ بلکه افرادی را تحت تأثیر قرار می­دهد که مسائل مالی برایشان دارای اهمیت باشد و یا با روحیۀ قناعت بزرگ شده باشند. واژگانی مانند درست مصرف کردن، بهینه مصرف کردن، خوب مصرف کردن و مانند آن تقریباً بر هر فردی با هر دیدگاه و هر طبقه اجتماعی می­تواند اثر بگذارد، مگر اینکه شخص مشکل شخصیتی و روانی داشته باشد.
در همین راستا، پس از اندیشیدن، به این نتیجه رسیدم که بهترین واژه­ای که می­توان با آن ترکیب خوبی ساخت «بهینه بودن» است. ازآنجاکه انسان زنده بایستی آب، غذا، خاک، زمین، پول، میوه و... مصرف کند، واژه «زیستن» را برای ترکیب با بهینه برگزیدم. به واژه «بهزیستن» رسیدم. به کار بردن واژۀ بهزیستن بهعنوان فعل دشوار بود؛ بنابراین با تبدیل بهزیستن به «بهزی» و سپس با افزودن پسوند «گری» و «گر»، این واژه را به واژگان «بهزیگری» و «بهزیگر» تبدیل کردم که هم در زبان راحت می­گردد و هم آهنگ زیبایی دارد و هم می­توان با ترکیب آن با مصدر کردن فعل «بهزیگری کردن» را ساخت.
«بهزیگری» به معنی درست زندگی کردن است. بهزیگری یک واژه با معنی کلان است. بهزیگری می­تواند کارهایی مانند بهینه خرج کردن، اقتصادی زیستن، کم مصرف کردن، درست مصرف کردن، صرفهجویی، سالم زندگی کردن و مانند این­ها را در بر گیرد. به این صورت که کم مصرف کردن، بهزیگری است. بهزیگرانه زیستن یک هنر است. صرفهجویی در مصرف آب بهزیگری است.
برخی واژه­های مشتق از این واژه:
بهزیگرانه یا بهزیانه (نابهزیگرانه و نابهزیانه) ـ بهزیگرانه اندیشیدن، بهزیگرانه رفتار کردن، بهزیگرانه زیستن (بهزیستن).
بهزیگر ـ مرد بهزیگر، زن بهزیگر، سیستم بهزیگر (سیستمی که بهینه عمل می­کند)، سازمان بهزیگر (سازمانی که بهینه عمل می­کند).
بهزیگری ـ بهزیگری کردن، فرهنگ بهزیگری، ادارۀ بهزیگری (ادارهای بهمنظور حفاظت از منابع کم و نایاب)، سازمان بهزیگری زیست (سازمان حفاظت محیط زیست)، قانون بهزیگری.