زندگینامه و معرفی آثار ویلیام شکسپیر، شاهزاده شاعران
ویلیام شکسپیر، یکی از بزرگترین شاعران و نمایشنامهنویسان جهان، با خلق ۳۹ نمایشنامه معروف، ۱۴۵ غزل و دو قصیده، به پرکارترین نویسنده قرن شانزدهم میلادی شهرت یافت.
شکسپیر را میتوان در زمره بزرگترین نویسندههای انگلیسیزبان و جزو مشهورترین نمایشنامهنویسان جهان معرفی کرد. او علاوه بر نوشتن نمایشنامههای متنوع و سرودن غزلهای شیوا، بازیگر و تهیهکننده تئاتر نیز بود.
هرآنچه باید درباره ویلیام شکسپیر بدانید:
ویلیام شکسپیر کیست؟
ویلیام شکسپیر (William Shakespeare) نمایشنامهنویس، شاعر و بازیگر ملی انگلستان بود و جایگاه منحصربهفردی در ادبیات تمام دورانها دارد. وی به نام «سخنسرای آون» (Bard of Avon) نیز شهرت داشت؛ زیرا در آون، واقع در استراتفورد انگلستان، به دنیا آمده بود. بسیاری از ادیبان جهان او را بزرگترین نمایشنامهنویس تمام دورهها لقب دادهاند.
منبع عکس: nationaltoday.com
شاعرانی مانند دانته آلمانی (Dante) و هومر یونانی (Homer) بهعلاوه رماننویسانی چون چارلز دیکنز (Charles Dickens) و لئو تولستوی (Lev Nikolayevich Tolstoy) نیز از شهرت ملی فراتر رفتهاند؛ اما شهرت هیچ نویسندهای بهاندازه شکسپیر و قابل مقایسه با وی نیست. بن جانسون (Ben Johnson)، شاعر و نمایشنامهنویس معاصر شکسپیر، درباره او گفته است:
شکسپیر نویسندهای برای همه دورانها بود؛ نه یک دوران!
شکسپیر، نویسندهای هوشیار و دارای فکر و قدرت شاعرانه منحصربهفردی بود. نویسندگان دیگر نیز این ویژگیها را داشتند؛ اما شکسپیر تیزبینی ذهن را نه درباره موضوعات مبهم یا دور، بلکه درباه انسانها و طیف کامل احساسات و تعارضهای آنها به کار میگرفت. او بهطور شگفتانگیزی در بهتصویر کشیدن کلمات باهوش بود؛ طوری که وقتی انرژی ذهنی خود را در موقعیتهای قابل فهم انسانی به کار میبرد، بیانی جاودان، قانعکننده و تخیلی را خلق میکرد.
ویلیام شکسپیر بیش از هر نمایشنامهنویس دیگری دارای آثار تئاتر است و هنوز جشنوارههای تئاتر بسیاری در سراسر جهان آثار او را روی صحنه میبرند. دانشآموزان اشعار او را حفظ میکنند و میلیونها کلمهای را که او سروده است، تفسیر میکنند. او حدود ۳۹ نمایشنامه و مجموعهای از غزلهای زیبا بهعلاوه دو قصیده را از خود بهجای گذاشت و به تغییر زبان انگلیسی کمک بسیار کرد.
برخی صاحبنظران، شکسپیر را بزرگترین سارق ادبی تاریخ معرفی میکنند. «جورج نورث» (George North) یکی از کسانی بود که در کتاب «شورش و شورشیان» (A Brief Discourse of Rebellion and Rebels) مباحثی دراینباره ارائه کرد.
جورج نورث در این کتاب ادعا میکند شکسپیر بهواسطه قدرت و نفوذی که در دربار داشت، آثار نویسندگان دیگر را به نام خود ضبط و آنها را به نمایشنامه تبدیل میکرد. این کتاب همچنین اسنادی را برای اثبات ادعای خود مطرح میکند. با این وجود، برخی از ادبپژوهان معتقدند که شکسپیر صرفا از آثار دیگران الهام میگرفت. کتاب جورج نورث، درباره مرزهای الهامگیری، قرضگیری و سرقت ادبی در آثار شکسپیر به تفصیل سخن گفته است.
زندگینامه ویلیام شکسپیر
ویلیام شکسپیر در «استراتفورد آپون آون» (Stratford-upon-Avon)، در غرب «میدلنز» (Midlands)، در انگلستان متولد شد. اسناد نشان میدهند که وی را در ۲۶ آوریل سال ۱۵۶۴ میلادی، در کلیسای «تثلیث مقدس استراتفورد» (Holy Trinity Stratford) غسل تعمید دادهاند. تاریخ دقیق تولد او مشخص نیست؛ اما بهطور سنتی، ۲۳ آوریل را روز تولد وی میدانند و در این روز جشن میگیرند.
منبع عکس: historic-uk.com
«جان شکسپیر» (John Shakespeare)، پدر ویلیام شکسپیر بود. او در سال ۱۵۶۵ بهعنوان بخشدار انتخاب و در سال ۱۵۶۸ میلادی وکیل دادگستری شد. جان همچنین به کار تجارت نیز اشتغال داشت و بعضی اوقات در کار خود دچار سود و زیانهای مالی میشد. نام مادر ویلیام شکسپیر، «مری آردن» (Mary Arden) بود. او اهل ویلمکوت (Wilmcote)، از شهرهای انگلستان و از خانوادهای اصیل، ثروتمند و زمیندار به شمار میرفت.
منابع انگلیسی، ویلیام شکسپیر را کودکی فعال و پرجنب و جوش توصیف کردهاند که بازی، سرگرمی، شوخطبعی و طنزپردازی از ویژگیهای برجسته او در کودکی بهشمار میرفت. حس طنز و لطیفهگویی شکسپیر، در تولید نمایشنامهها و آثار او نقش بسزایی داشت. این ویژگی سبب جلب توجه فراوان به وی میشد. موفقیت شکسپیر در دوران بزرگسالی را میتوان تا حد زیادی مدیون بازیگوشی او در دوران کودکی دانست.
اطلاعات زیادی از تحصیلات شکسپیر در دست نیست؛ اما با توجه به اینکه استراتفورد در آن زمان دارای یک مدرسه گرامر با سطح بالا محسوب میشد و تحصیل در آنجا رایگان بود، به نظر میرسد شکسپیر نیز در همان مدرسه تحصیل کرده باشد. در آن زمان تحصیلات بیشتر شامل مطالعات لاتین، یادگیری، خواندن، نوشتن و صحبت کردن بود؛ همچنین مطالعه درباره مورخان، شاعران کلاسیک و اخلاقشناسان نیز جزو تحصیلات محسوب میشد.
زندگی شخصی ویلیام شکسپیر
شکسپیر به احتمال بسیار، تحصیلات دانشگاهی نداشت. او در ۱۸ سالگی با «آن هتوی» (Anne Hathaway) از استراتفورد ازدواج کرد و تا پایان عمر با وی بود؛ اما بهطور دقیق مشخص نیست که ازدواج او در چه تاریخی و کجا صورت گرفت. شواهد نشان میدهد شکسپیر با خانواده هتوی در خانهای واقع در مزرعهای زیبا و در حدود سه کیلومتری استراتفورد زندگی میکردند.
تصویری از آنه هاتوی، همسر شکسپیر، منبع عکس: fa.wikipedia.org
هتوی هنگام ازدواج با شکسپیر، ۲۶ سال داشت و هشت سال از او بزرگتر بود. اولین فرزند این زوج، ۶ ماه بعد از ازدواج به دنیا آمد. تولد زودهنگام فرزند آنها نشان میدهد که برای بارداری برنامه خاصی نداشتند و هتوی قبل از ازدواج رسمی با شکسپیر، باردار بوده است.
شواهد نشان میدهند که شکسپیر بهعلت بارداری ناخواسته هتوی، با او ازدواج کرد. او بعد از ازدواج، بیشتر اوقات خود را جدا از خانواده میگذراند. شکسپیر در فاصله سالهای ۱۵۸۵ تا ۱۵۹۲ میلادی به لندن رفت؛ اما خانوادهاش را همراه خود نبرد. طلاق در آن دوره تقریبا امری ناممکن بود و چنانچه شکسپیر از زندگی خود رضایت نداشت، امکان طلاق در جامعه آن روز برای وی فراهم نبوده است.
شکسپیر در وصیتنامه خود، «دومین تختخواب» خانه را به همسرش بخشیده است. مشخص نیست منظور شکسپیر از این وصیت چه بوده است. مفسران دراینباره نظرهای مختلفی دادهاند. برخی بر این باورند که شکسپیر علاقهای به همسر خود نداشته است؛ در حالی که برخی مفسران میگویند اصطلاح «دومین تختخواب» اغلب به تختی متعلق به ارباب و معشوقه خانوار (تخت زناشویی) گفته میشود و «اولین تختخواب» مخصوص میهمانان است؛ بنابراین این وصیت ربطی به علاقه شکسپیر به همسرش ندارد.
برخی عقیده دارند او چیزهای کمی به همسرش داده. و بعضی دیگر عقیده دارند بین آنها علاقهای نبوده است. مفسران دراینباره نظرهای مختلفی دادهاند.
اسناد کلیسای استراتفورد نشان میدهند که شکسپیر صاحب دختری به نام سوزانا شد که در ۲۶ ماه مه سال ۱۵۸۳ میلادی، او را غسل تعمید دادند. او همچنین در دوم ماه فوریه ۱۵۸۵ میلادی نیز صاحب یک جفت فرزند دوقلو به نامهای «همنت» (Hamnet) و «جودیث» (Judith) ویرگول زائد شد که غسل تعمید یافتند. همنت تنها پسر شکسپیر بود که در سن ۱۱ سالگی درگذشت.
هویت جنسی شکسپیر
درباره جزئیات زندگی شکسپیر در لندن اطلاعاتی در دست نیست. درباره ماهیت جنسی ویلیام شکسپیر نظرات مختلفی داده شده است؛ اما این وجه از شخصیت وی نیز مانند دیگر مسائل زندگی او، در هالهای از ابهام قرار دارد.
نوشتهای در یک کتاب معمولی از فردی به نام «جان منینگهام» (John Manningham) که یک دانشجوی حقوق بود، در تاریخ ۱۳ مارس ۱۶۰۲ میلادی به دست آمد؛ در این نوشته اشاره شده است که شکسپیر با زنی که در اجرای نمایشنامه «ریچارد سوم» (Richard III) نقش بازی کرد، رابطهای کوتاهمدت داشت. این مطلب در هیچ یک از منابع تاریخی و ادبی تایید نشده است؛ اما نشان میدهد برخلاف بعضی که شکسپیر را یک همجنسگرا دانستهاند، او یک دگرجنسگرا بود.
تصویری از یکی از صحنههای فیلم شکسپیر عاشق، منبع عکس: lrcapuana.com
فیلم «شکسپیر عاشق» (Shakespeare in Love) ساخته ۱۹۹۸ میلادی، از ارتباط تخیلی شکسپیر با زن جوانی به نام «ویولا دی لسپس» (Viola de Lesseps)، سخن میگوید. ویولا زن بازیگری است که برای شرکت در تست بازیگری در نمایشنامههای شکسپیر خود را بهشکل مرد نشان داد تا به یک بازیگر حرفهای تبدیل شود؛ او کسی بود که به شکسپیر در نویسندگی الهام بخشید. ویولا به شکسپیر کمک کرد که برخی از بهترین خطوط نمایشنامه «رومئو و ژولیت» (Romeo and Juliet)، را ارائه کند.
غزلهایی از شکسپیر مربوط به سالهای ۱۵۹۰ تا ۱۶۰۰ میلادی بهجای مانده است که رابطه عمیق عاشقانهای را بین گوینده غزل و مردی جوان روایت میکنند.
منبع عکس: poetryfoundation.org
روابط دوستانه و عمیق بین دو مرد به شکلی فوقالعاده عمیق در نمایشنامهها و اشعار شکسپیر تصویر میشوند. برای مثال، آنتونیو در «نمایشنامه توفان» (The Tempest) به سباستین اعتراض میکند تا او را در ماجراجوییهای خود همراهی کند و میگوید:
اگر مرا به خاطر عشقم نمیکشی، بگذار نوکر تو باشم. من میمیرم اگر مرا رها کنی.
علاوه بر این، در داستانهای دیگر شکسپیر نیز میتوان موارد مشابهی از این دست را به وضوح دید که نوعی از همجنسگرایی در آنها به تصویر کشیده میشود؛ اما در داستانهای او تصاویری از دگرجنسگرایی همانند عشق «رومئو و ژولیت»، «هنری پنجم و کاترین» و موارد دیگری از این دست نیز مشاهده شده است.
شکسپیر در غزلهای خود نیز از مواردی سخن میگوید که نشاندهنده دگرجنسگرا بودن او هستند؛ اما روایت مرد جوان سبب شده است که برخی مفسران به همجنس گرایی او نیز بیندیشند.
نکتهای که باید به آن توجه کرد این است که شکسپیر یک نویسنده و شاعر چیرهدست بوده است و ممکن است تمامی این موارد خالی از واقعیت باشند و آنها را تنها بر اساس تخیل خود سروده باشد. نظرات مفسران در این باره متنوع است؛ اما اگر با دیدی انتقادی به این موضوع بنگریم؛ ممکن است زندگی شخصی یک هنرمند با زندگی هنری او همپوشی نداشته باشد.
زندگی ادبی شکسپیر
از زندگی ادبی شکسپیر تا زمانی که نام او در رکورد تئاتر لندن ظاهر شد، اطلاعات خاصی در دست نیست. داستانهایی درباره شکسپیر وجود دارد که مدتها بعد از مرگ او به وجود آمدهاند. کسب درآمد از راه مدیریت مدرسه، عضویت او در یک خانواده بزرگ در حین سربازی و رفتن به لندن جهت ورود به دنیای تئاتر مواردی است که بعدها درباره او گفته شد و صحت آنها ثابت نشده است.
تصویری از رابرت گرین، منبع عکس: .wikipedia.org
داستانهایی که درباره شکسپیر گفته شده است، اغلب از درون نوشتههای او بیرون آمدند که چندان قابلاعتماد نیستند؛ برای مثال برخی شکسپیر را وکیل دانستهاند و سند آنها اشارات او به قانون در نوشتههای وی است؛ در صورتی که این استنباط صحیح نیست؛ زیرا شکسپیر در نوشتههایش به هر دانشی اشاره کرده است.
اولین اشاره به ویلیام شکسپیر در دنیای ادبی لندن، مربوط به سال ۱۵۹۲ میلادی است؛ زمانی که رابرت گرین (Robert Greene)، نمایشنامهنویس آمریکایی همکار او، در یک جزوه در بستر مرگش درباره شکسپیر چنین نوشت:
یک کلاغ تازهکار وجود دارد که خود را به پرهای ما آراسته است. او با قلب یک ببر که آن را در اختفای بازیگران پیچیده است، فرض میکند که میتواند بهترین باشد...
رابرت گرین با این واژهها به شکسپیر توهین کرد. این تمسخر نشان میدهد که شکسپیر در آن زمان خودی نشان داده بود. بعد از مرگ گرین، یکی از آشناهای او در مقدمه کتابش از شکسپیر عذرخواهی کرد؛ مقدمه نشان میدهد که شکسپیر در آن زمان دوستان مهمی داشت و اگرچه شهر لندن با تئاتر دشمنی داشت، اشراف حامیان خوبی برای درام بودند و دوستان شکسپیر محسوب میشدند.
شکسپیر توجه «هنری ریوتسلی» (Henry Rivetsley)، سومین ارل «ساوتهمپتون» (Southampton، شهری در جنوب شرقی انگلیس) را به خود جلب کرده بود و اولین اشعار منتشر شده خود با نامهای «ونوس» (Venus)، «آدونیس» (Adonis) و «تجاوز به لوکریس» (The Rape of Lucrece) را سرود و به وی تقدیم کرد. ارل، نت یا کنتس، سومین درجه دربار بریتانیا محسوب میشد.
تصویر هنری رایوتسلی، منبع عکس: wikipedia.org
طبق اسناد، در سال ۱۵۹۶ میلادی، نشانی به شکسپیر اعطا شد که حکایت از شکوفایی زودهنگام او و تلاش برای بازیابی ثروت خانوادگی وی دارد. از این کمک مالی اطلاعات دقیقی در دست نیست؛ همچنین او در سال ۱۵۹۷ میلادی، خانهای بزرگ در استراتفورد خرید. این خانه در کودکی بر سر راه مدرسه وی قرار داشت.
نحوه شروع کار شکسپیر نیز مانند دیگر وقایع زندگی او، بهدرستی مشخص نیست؛ اما او تقریبا از حدود سال ۱۵۹۴ میلادی به بعد بهعنوان عضوی مهم به گروه بازیگران «لرد چمبرلین» (Lord Chamberlain) ملحق شد. لرد چمبرلین گروهی از بازیگران حامی جیمز اول بودند که پس از به قدرت رسیدن این شاه در سال ۱۶۰۳ میلادی به «مردان پادشاه» شهرت یافتند.
گروه لرد چبمرلین دارای بازیگران خوبی چون «ریچارد باربیج» (Richard Burbage) بود و بهترین ساختمان تئاتر به نام «گلوب» را داشتند که آن را در نزدیکی ساحل جنوبی رودخانه «تیمز» (Thames) در لندن ساخته بودند؛ همچنین صاحب بهترین نمایشنامهنویس یعنی شکسپیر در پاییز ۱۵۹۹ میلادی شدند. بهتدریج شرکت لرد چمبرلین رونق گرفت و شکسپیر به یک مرد حرفهای تماموقت در تئاتر تبدیل شد. او از شراکت در سهام شرکت چبمرلین بهره برد و از نزدیک موفقیتهای مالی نمایشنامههایش را لمس کرد.
تصویری از گروه چبمرلین، منبع عکس: historic-uk.com
اسناد مکتوب نشان نمیدهند که شکسپیر چگونه به زندگی حرفهای و هنر شگفتانگیز نمایشنامهنویسی دست یافت؛ تنها چیزی که از اسناد باقی مانده استنباط میشود این است که شکسپیر مدت ۲۰ سال وقت خود را وقف هنر کرد و بیش از یک میلیون واژه درام شاعرانه با بالاترین کیفیت را نوشت.
شکسپیر در سال ۱۶۰۴ میلادی، در مراسم تاجگذاری شاه جیمز اول، بهعنوان عضوی از مردان پادشاه (گروه چبمرلین) با لباس سلطنتی راه رفت؛ اما با مقامات تماس رسمی نداشت. او از منافع مالی خود مراقبت بسیار میکرد و علاوه بر استراتفورد، در لندن نیز خانهای خریده بود؛ او همچنین در سال ۱۶۰۵ میلادی، حدود یک پنجم از عشر (یک دهم) درآمد شهر استراتفورد را که به کلیسا تعلق میگرفت را خریداری کرد. به این علت او را بعد از مرگ در کلیسای محلی همان شهر به خاک سپردند.
شکسپیر مدتی نزد یک خانواده «اوگنو» (Huguenot)، از پروتستانهای فرانسوی، به نام «مانتجوی» (Montjoy)، زندگی کرد که در کریپلگیت (Cripplegate)، واقع در دروازه شهر دیوار لندن، اقامت داشتند. سوابق دادخواهی نزاع خانواده مانتجوی در ماه مه ۱۶۱۲ میلادی، شهات شکسپیر را بهشیوهای خاص نشان میدهد.
نامهای از شکسپیر بهجای نمانده است؛ اما چون یکی از نامههای شخصی او با برخی اسناد و معاملات رسمی گره خورد، در بایگانی شهر استراتفورد نگهداری شد. این نامه را فردی به نام «ریچارد کوئینی» (Richard Quinney)، از مسافرخانه بل در لندن نوشت که گویا محلی برای تجارت بود. طبق این نامه، به نظر میرسد شکسپیر معاملهای تجاری را انجام داده است. چیز بیشتری درباره این معامله در دست نیست. نکته جالبتوجه این است که ۱۸ سال بعد، «توماس کوئینی» (Thomas Quinney)، پسر ریچارد، همسر جودیث، دختر دوم شکسپیر، شده است.
قبر شکسپیر، منبع عکس: beyond.life
شکسپیر در سال ۱۶۱۲ میلادی بازنشسته شد و از لندن به استراتفورد رفت. وصیتنامهای از او در تاریخ ۲۵ مارس سال ۱۶۱۶ میلادی بهجای مانده که بسیار طولانی و مفصل است. این وصیتنامه نشان میدهد که او دارایی فراوانی برای دختران خود بهجای گذاشت. یکی از دختران شکسپیر با توماس کوئینی و دیگری با «جان هال» (John Hall)، پزشک استراتفوردی، ازدواج کردند.
خط وصیتنامه شکسپیر چندین بار عوض شده است. او ذکر میکند که وصیتنامه را در سلامت نوشته است؛ در حالی که آن را با دست لرزان امضا کرده بود. شکسپیر در ۲۳ آوریل سال ۱۶۱۶ میلادی در سن ۵۲ سالگی درگذشت. شکسپیر را در اتاقک کلیسای محلی استراتفورد به خاک سپردند. اکنون سنگ قبر وی در اتاقک کلیسا است و هیچ نامی روی آن وجود ندارد؛ اما این جملات روی آن نوشته شده است:
دوست من، به خاطر عیسی مسیح، خاک این قبر را کنار نزن!
خداوند نگهدار کسی باشد که از این سنگ پاسداری کند
و نفرین بر کسی که استخوانهای مرا جابهجا کند
خانواده یا دوستان شکسپیر به یک سنگ قبر ساده بسنده نکردند و در عرض چند سال، بنای یادبودی روی دیوار قبر ساخته شد. به نظر میرسد این بنا در سال ۱۶۲۳ میلادی وجود داشت. سنگنوشته زیر نیم تنه و به خط لاتین نوشته شده است. در این نوشته حکمت دنیوی نستور، نبوغ سقراط و هنر شاعرانه ویرژیل را به شکسپیر نسبت میدهند.
اوضاع سیاسی زمانه شکسپیر
شکسپیر در زمانهای میزیست که هنوز ایدهها و ساختارهای اجتماعی قرونوسطا بر فکر و رفتار انسان تسلط داشتند. ملکه «الیزابت اول» (Elizabeth I)، جانشین خدا روی زمین بود و اربابان و مردم عادی در جامعه زیر نظر وی زندگی میکردند.
تصویر ملکه الیزابت اول، منبع عکس: britannica.com
در دوره شکسپیر، آتئیسم (atheism، خداناباوری) هنوز بهعنوان چالشی برای عقاید و شیوه زندگی الیزابتیها تلقی میشد. اقتدار کلیسای رم توسط «مارتین لوتر» (Martin Luther) و «ژان کالون» (Jean Calvin)، اصلاحگران برخی فرقههای مذهبی کوچک و کلیسای انگلیس، به چالش کشیده شده بود.
ظهور سرمایهداری، توزیع زمینهای رهبانی در دوره «هنری هشتم» (Henry VIII of England)، پادشاه انگلیس و ایرلند، گسترش آموزش و هجوم ثروتهای جدید ناشی از کشف سرزمینهای جدید، نظم اقتصادی و اجتماعی را مختل کرد. «نیکولو برنادو دی ماکیاولی» (Niccolo di Bernardo dei Machiavelli)، نظریهپرداز سیاسی ایتالیا، در حال تشریح یک قانون جدید و عملی از سیاست بود که ماوراء طبیعت دستی در آن نداشت. حضور این اندیشمند سیاسی سبب ترس انگلیسیها از ماکیاولی ایتالیایی شد.
تصویری از نیکولو ماکیاولی، فیلسوف سیاسی ایتالیایی، منبع عکس: history.com
نمایشنامههای شکسپیر که بین سالهای ۱۶۰۳ تا ۱۶۰۶ میلادی نوشته شدند، پردههایی از بیاعتمادی ژاکوبنها (Jacobins، انقلابیون و هواداران تغییرات ریشهای) را به حکومت عصر نشان میدهند. جیمز اول (James I)، پادشاه انگلیس و اسکاتلند در سال ۱۶۰۳ میلادی که مانند الیزابت مدعی اقتدار الهی بود، به مراتب کمتر از او قدرت حفظ اقتدار تاجوتخت را داشت.
توطئه باروت در سال ۱۶۰۵ میلادی رخ داد. در این توطئه، گروهی از کاتولیک مذهبان قصد ترور شاه جیمز یکم را در روز بازگشایی مجلس در پنجم نوامبر ۱۶۰۵ میلادی را داشتند. آنها با انفجار بشکههای باروت در سردابه زیر ساختمان مجلس در کاخ وست مینستر (Westminster) بهدنبال منفجر کردن ساختمان مجلس بودند که موفق نشدند. مبارزه در مجلس عوام و پارلمانهای متوالی، علاوه بر اینکه نشاندهنده قدرت مردان جدید بود، نارساییهای دولت را نیز آشکار کرد.
زبان انگلیسی نیز در دوره شکسپیر تغییرات بسیاری کرد. «ادموند اسپنسر» (Edmund Spencer)، شاعر انگلیسی آن دوره با بازسازی کلمات قدیمی، رهبری تغییرات را به عهده گرفت. اساتید مدرسه، درباریان ماهر، شاعران، مسافران فرانسه، ایتالیا و مناطق دورتر نیز واژههایی جدید را برای ادبیات انگلستان به ارمغان آوردند. «فرانسیس بیکن» (Francis Bacon)، فیلسوف، سیاستمدار و نویسنده انگلیسی، که در آن عصر میزیست، آثار خود را هم به زبان لاتین و هم به زبان انگلیسی مینوشت.
تصویری از ادموند اسپنسر، منبع عکس: posterazzi.com
علت مرگ شکسپیر
شکسپیر در سن ۴۶ سالگی دست از کار کشید و از لندن به استراتفورد، زادگاه خود رفت تا از هیاهوی زندگی شهری در لندن دور شود؛ زیرا در این سن دیگر کموبیش، آنچه را در آن سالها جستوجو میکرد، به دست آورده بود. نمایشنامههایی که در این دوره از زندگی خود نوشت شامل «حکایت زمستان» (The Winter's Tale) و «توفان» (The Tempest) میشدند که اولین بار آنها را در سال ۱۶۱۱ میلادی به اجرا درآورد.
شکسپیر در ۲۳ آوریل سال ۱۶۱۶ میلادی در سن ۵۲ سالگی، یک ماه بعد از امضای وصیتنامه خود درگذشت و گنجینه بینظیر ادبی خود را برای هموطنان و تمامی مردم دنیا بهجای گذاشت. آرامگاه شکسپیر در کلیسای شهر استراتفورد قرار دارد و خانه مسکونی او با وضع اولیه خود، زیارتگاه علاقهمندان به ادبیات است و هرسال جشنی به یاد مرد بزرگ ادبیات آن شهر برپا میشود.
علت مرگ شکسپیر بهدرستی مشخص نیست؛ برخی گمان میکنند در اثر یک حادثه بوده است؛ اما هیچ منبع موجود معاصر، چگونگی مرگ او را توضیح نمیدهد.
کتاب های ویلیام شکسپیر
بیشتر نمایشنامههای شکسپیر، بهصورت کتاب چاپ شدهاند که عبارتاند از:
منبع عکس: bl.uk
- رام کردن زن سرکش (The Taming of the Shrew)، در سال ۱۵۹۴
- کمدی اشتباهات (The Comedy of Errors)، در سال ۱۵۹۴
- ریچارد سوم (Richard III)، در سال ۱۵۹۷
- رومئو و ژولیت (Romeo and Juliet)، در سال ۱۵۹۷
- دو نجیبزاده ورونا (The Two Gentlemen of Verona)، در سال ۱۵۹۸
- تراژدی قیصر ژولیوس سزار (Tragedy of Julius Caesar)، در سال ۱۵۹۹
- هر طور میل شما است (As You Like It)، سال ۱۵۹۹
- رویای شب نیمه تابستان (A Midsummer Night's Dream)، در سال ۱۶۰۰
- تاجر ونیزی (Merchant of Venice)، در سال ۱۶۰۰
منبع عکس: weareteachers.com
- هملت (Hamlet)، سال ۱۵۹۹ تا ۱۶۰۱
- کوریولانوس (Coriolanus)، سال ۱۶۰۵ تا ۱۶۰۸
- مکبث (Macbeth)، سال ۱۶۰۶
- شاه لیر (King Lear)، در سال ۱۶۰۶
- غزلهای شکسپیر (Shakespeare wrote sonnets)، ۱۶۰۹
- توفان (The Tempest)، در سال ۱۶۱۱
- حکایت زمستانی (The Winter's Tale)، در سال ۱۶۲۳
نمایشنامه های معروف شکسپیر
شکسپیر در طول زندگی کوتاهی که داشت، نمایشنامههای بسیاری از خود بهجای گذاشت که تعداد آنها را ۳۹ عدد ذکر کردهاند. او نمایشنامههای خود را در سه ژانر اصلی تراژدی، کمدی و تاریخی نوشت. شکسپیر در زمان نمایش آثار اولیه خود روی صحنه تئاتر لندن، به چندین شرکت تئاتر مختلف وابسته بود. وقتی در سال ۱۵۹۴ میلادی، نوشتن و بازیگری را برای گروه مردان لرد چبمرلین آغاز کرد، بهتدریج نمایشنامهنویس آن گروه شد و با شراکت دیگر اعضا، تئاتر افسانهای گلوب را در سال ۱۵۹۹ میلادی ساخت.
منبع عکس: npr.org
تعیین تاریخ دقیق نمایشنامههای شکسپیر با وجود استدلالهای علمی نیز امکانپذیر نیست؛ اما برای نمایشنامههایی که در فاصله سالهای ۱۵۸۸ تا ۱۶۰۱ میلادی و در سالهای ۱۶۰۵ تا ۱۶۰۷ و از سال ۱۶۰۹ به بعد نوشته شدهاند، یک اجماع کلی وجود دارد. نوشتههای شکسپیر بهطور منظم توسط شرکت چمبرلین منتشر نمیشدند؛ بلکه گاهی جاهای دیگر نیز بهطور غیرمجاز آنها را چاپ میکردند.
نمایشنامه «تیتوس آندرونیکوس» (Titus Andronicus)، که آن در فاصله سالهای ۱۵۸۹ تا ۱۵۹۲ میلادی سرود، اولین نمایشنامه کامل شکسپیر است که مضمون، ساختار و زبان خود را مدیون تراژدی اسپانیایی «توماس کید» (Thomas Kyd)، نمایشنامهنویس انگلیسی، بود که با نگارش آن در اواخر دهه ۱۵۸۰ میلادی به موفقیتی بزرگ دست یافت.
تصویری از یکی از صحنههای نمایشنامه تیتوس آندرونیکوس، منبع عکس: pursuit.unimelb.edu.au
مشهورترین نمایشنامههای شکسپیر «رومئو و ژولیت» (Romeo and Juliet)، «هملت» (Hamlet)، «اتلو» (Othello)، «شاه لیر» (King Lear)، «مکبث» (Macbeth) و «توفان» هستند. شکسپیر بهعنوان یک نمایشنامهنویس، بهعلت استفاده مکرر از تکگویی و بازیهای مبتکرانه با کلمات شناخته میشود.
نمایشنامه رومئو و ژولیت، سال ۱۵۹۴ تا ۱۵۹۶
بهجز تیتوس آندرونیکوس اولیه، تنها نمایشنامهای که شکسپیر پیش از سال ۱۵۹۹ میلادی نوشت و بهعنوان یک تراژدی آن را طبقهبندی کرد، رومئو و ژولیت در سال ۱۵۹۴ تا ۱۵۹۶ بود. رومئو و ژولیت همانند هملت، اتللو، شاه لیر و مکبث افرادی دارای رتبه و موقعیت اجتماعی فوقالعاده نیستند؛ آنها دختر و پسر همسایه بودند که نه بهعلت عقاید فلسفی، بلکه بهدلیل عشق جذاب به یکدیگر، برای کمدی کلاسیک مناسب بودند.
تصویری از نمایشنامه رومئو و ژولیت، منبع عکس: reflector.com
نمایشنامه هملت، ۱۶۰۳ تا ۱۶۰۵ میلادی
نمایشنامه هملت را میتوان یکی از مشهورترین نمایشنامههای دنیا دانست. افرادی که حتی اگر اهل ادبیات هم نباشند، بهدلیل وجوه مختلف سیاسی و روانشناسی این نمایشنامه و رسوخ در بسیاری از آثار هنری وفرهنگی جهان، حداقل یک بار نام آن را شنیدهاند؛ تا جایی که میتوان جمله معروف «بودن یا نبودن؟ مسئله این است» را یکی از معروفترین دیالوگهای تاریخ به شمار آورد.
تصویری از نمایشنامه هملت، منبع عکس: chicagocritic.com
نمایشنامه اتلو، سال ۱۶۰۳
نمایشنامه اتللو یکی از آثار معروفترین آثار تراژیک شکسپیر است که به مضمون عشق و خیانت میپردازد. این نمایشنامه در دورههای مختلف، به زبانهای گوناگون ترجمه شده و در همه دنیا اجراهایی از آن روی صحنه رفته است. اتللو در بسیاری از مجامع حرفهای تئاتر جهان هنوز هم طرفداران زیادی دارد و منبع الهام و اقتباس بسیاری از آثار ادبی است.
صحنهای از نمایشنامه اتللو، منبع عکس: pdxmonthly.com
نمایشنامه شاهلیر، سال ۱۶۰۵ میلادی
شاهلیر از نمایشنامههای تراژدیک ویلیام شکسپیر است که حدود سال ۱۶۰۵ میلادی آن را نوشت. این نمایشنامه از ماجرای اسطورهای پادشاهی سلتیک گرفته شد که لیر بریتانیا نام داشت. این نمایشنامه مورد اقتباسهای بیشماری قرار گرفت و وظیفه اجرای نقش اصلی آن به بهترین و موفقترین بازیگران هنرهای نمایشی سپرده شد. شکسپیر در این اثر، بیرحمی، عاطفه، غرور، حمایت و ضعف انسان را با هنرمندی بسیار به نمایش درآورد.
صحنهای از نمایشنامه شاه لیر، منبع عکس: britannica.com
نمایشنامه مکبث، ۱۵۹۹ تا ۱۶۰۶ میلادی
نمایشنامه مکبث، نمایشنامهای تراژدی است و بهعنوان کوتاهترین اثر تراژیک و از پرآوازهترین آثار شکسپیر شناخته میشود. این نمایشنامه بین سالهای ۱۵۹۹ تا ۱۶۰۶ میلادی نوشته شد و طبق وقایع تاریخی اسکاتلند شکل گرفت. شکسپیر با ذوق و قریحه هنری و ادبی خود، تغییرات جذابی در آن داد و حوادث جنگها را با هم درآمیخت.
صحنهای از نمایشنامه مکبث، منبع عکس: americanplayers.org
نمایشنامه تاجر ونیزی، سال ۱۵۹۴ تا ۱۵۹۶ میلادی
نمایشنامه تاجر ونیزی از نمایشنامههای کمدی رمانتیک شکسپیر است که بهعلت وجود صحنههای دراماتیک شهرت یافت. شهرت دیگر این اثر به خاطر وجود شخصیت اصلی داستان «آنتونیو» (Antonio)، تاجر و «شایلاک» (Shylock)، شخصیت یهودی است که بهعنوان یک رباخوار بیرحم با هم درگیر میشوند. در این نمایشنامه تقابل خرد مردانه و زنانه، وجود یا عدم وجود حق انتخاب برای دختران، نکوهش و پذیرش رباخواری به چشم میخورد.
منبع عکس: fa.wikipedia.org
کمدیهای عاشقانه
شکسپیر بعد از داستانهای تراژدی بهتدریج با سرعتی بیشتر بهسمت کمدی کشیده شد و در این مسیر به موفقیت بیشتری دست یافت.
منبع عکس: kennedy-center.org
کمدیهای شکسپیر اغلب حالت رمانتیک داشتند. «دو جنتلمن ورونا» (The Two Gentlemen of Verona)، که در حدود سالهای ۱۵۹۰ تا ۱۵۹۴ میلادی نوشت، نمونهای از این آثار است که اصول آن را از یک رمان عاشقانه منثور ایتالیایی به نام «دیانا خورخه دومونت مایو» (Diana George Dumont Mayo)، گرفت.
«کمدی خطاها» (The Comedy of Errors)، که در حدود سالهای ۱۵۸۹ تا ۱۵۹۴ میلادی سروده شد، کلاسیکترین کمدی شکسپیر بود. او در این کمدی به بازی مسخره «پلاتوس» (Plautus)، با نام «دوقلوها» (Menaechmi)، روی آورد. داستان چنین است که یکی از دوقلوها به نام «آنتیفولوس» (Antipholus)، که دنبال برادر گمشده خود بود، با خدمتکار باهوشی همراه میشود که دوقلوی او نیز ناپدید شده است؛ ادامه داستان، منجر به نمایشی از هویتهای اشتباه میشود که مسائل هویت و خودشناسی را بهصورت متفکرانه بررسی میکند.
نمایشنامههای تاریخ انگلیس
«نمایشنامههای تاریخ انگلیس» (English history plays)، از شکسپیر در تئاتر لندن در دهه ۱۸۹۰ میلادی بسیار موفق بودند. حدود ۱۰ نمایشنامه از نمایشنامههای شکسپیر با عنوان نمایشنامههای تاریخی طبقهبندی میشوند که دوران سلطنت برخی از پادشاهان انگلستان از شاه «جان» (John)، تا «هنری هشتم» (Henry VIII)، را پوشش میدهند.
منبع عکس: languagehumanities.org
نمایشنامههای تاریخ انگلیس شکسپیر، تاریخ این کشور را در زمانی توصیف میکنند که مردم انگلیس با هویت ملی خود دستوپنجه نرم میکردند و در حال تجربه حس جدیدی از قدرت بودند. در آن زمان ملکه الیزابت آزادی نسبی و فراغت از جنگ را برای چندین دهه در حکومت خود ایجاد کرد.
الیزابت قدرتهای کاتولیک رومی قاره، بهویژه فلیپ دوم (Philip II)، در اسپانیا را مهار و با کمک توفانی در دریا، تلاشهای فلیپ برای حمله به پادشاهی خود با ناوگان بزرگ اسپانیا را در سال ۱۵۸۸ میلادی، متوقف کرد. پیروزی مردم انگلیس در جهان بهعنوان امری مذهبی و امداد الهی تلقی شد؛ همچنین حکومت این کشور ظهور انگلستان را بهعنوان یک قدرت بزرگ پروتستان جشن گرفتند.
انگلستان از یک جنگ داخلی وحشتناک در سال ۱۴۸۵ میلادی با پیروزی «هنری تئودور» (Henry Theodore)، بر «ریچارد سوم» (Richard III)، در نبرد «باسورث فیلد» (Bosworth Field)، بیرون آمد. شخصیتهای اصلی این جنگها که به «جنگهای رز» (The Wars of the Roses)، معروف هستند، هنری تئودور، ریچارد سوم، «دوک باکینگهام» (Duke of Buckingham)، «هستینگز» (Hastings) و... بودند.
نمایشنامههای تاریخی شکسپیر که در اوایل دهه ۱۵۹۰ میلادی قصد بیان حماسه ملیت نوظهور را داشتند، تمایل زیادی به شناسایی شخصیتهای شرور و قهرمان نشان میدادند. شکسپیر درام مینوشت و آزادانه تاریخها، تاکیدات و حقایق را تغییر میداد.
نمایشنامه ریچارد سوم، سال ۱۵۹۷ میلادی
ریچارد سوم یکی از نمایشنامههای فوقالعاده شکسپیر است که در زمره تراژدیهای وی به شمار میرود. در این نمایشنامه، مرگهای وحشیانه و سقوط آموزنده مردان بزرگ که از مقامهای عالی با خواری و بدبختی مواجه میشوند به تصویر کشیده شده است.
صحنهای از نمایشنامه ریچارد سوم، منبع عکس: rsc.org.uk
خط داستانی رنج و رستگاری نهایی بهعلاوه رهایی توسط نیروهای قدرتمند تاریخ با نظارت الهی را به تصویر میکشد؛ نظارتی که اجازه نمیدهد انگلیس بعد از بازگشت به مسیر واقعی، به رنج ادامه دهد.
نمایشنامه ژولیوس سزار، ۱۵۹۹ تا۱۶۰۰
نمایشنامه «ژولیوس سزار» (Julius Caesar)، در سال ۱۵۹۹ تا ۱۶۰۰ میلادی نوشته شد. این نمایشنامه، یک نمایشنامه تاریخی است و به تمدنی غیرمسیحی اشاره میکند که ۱۶ قرن پیش از نوشتن نمایشنامههای شکسپیر وجود داشت.
صحنهای از نمایشنامه ژولیوس سزار، منبع عکس: rsc.org.uk
تاریخ روم دنیایی را برای شکسپیر گشود که در آن هدف الهی بهراحتی قابل تشخیص نبود. شخصیت سزار رویداد بزرگ ترور او را بهگونهای تفسیر میکرد که خدایان در آن بیعلاقه و دمدمیمزاج هستند یا آنجا حضور ندارند.
نمایشنامه پریکلس، سال ۱۶۰۶ تا ۱۶۰۸ میلادی
نمایشنامه «پریکلس» (Pericles)، در فاصله سالهای ۱۶۰۶ تا ۱۶۰۸ میلادی نوشته شد. این کتاب بر اساس داستان «آپولونیوس صور» (Apollonius of Tyre)، قهرمان قرونوسطا، نوشته شده است. شکسپیر از شخصیتهای، «جان گوور» (John Gower's، نویسنده اصلی داستان)، استفاده میکرد تا خواننده یا بیننده را اطراف مدیترانه، در سفرهای مختلف پریکلس راهنمایی کند.
صحنهای از نمایشن پریکلس، منبع عکس: nytimes.com
اشعار ویلیام شکسپیر
منبع عکس: fronterasdesk.org
شکسپیر به همان اندازه که دنبال موفقیت در تئاتر بود، دوست داشت شاعر نیز باشد. او در فاصله سالهای ۱۵۹۲ تا ۱۵۹۴ میلادی کار تئاتر را متوقف کرد و به شعر روی آورد؛ زیرا طاعون بسیاری از فعالیتهای تئاتری را تعطیل کرده بود.
شعرهای روایی «ونوس»، «آدونیس» و «تجاوز به لوکریس» به همان سالهایی بازمیگردند که طاعون، اجرای نمایش در لندن را متوقف کرد. محققان، تاریخ غزلهای شکسپیر را در دورههای بین ۱۵۹۳ تا سال ۱۶۰۰ میلادی تنظیم کردهاند. تاریخ سرودن شعر «ققنوس و لاکپشت» (The Phoenix and the Turtle)، از اشعار معروف و نمادین شکسپیر متعلق به سال ۱۶۰۰ تا ۱۶۰۱ میلادی است.
«ونوس»، «آدونیس» و «تجاوز به لوکریس» تنها آثاری بودند که شکسپیر از فرایند چاپ آنها حمایت کرد. شکسپیر برای این اشعار مقدمههای نیز سروده و آنها را به هنری ریوتسلی، ارل ساوتهمپتون تقدیم کرده بود. هنری رایوتسلی، شکسپیر را تشویق میکرد و برای مدتی نیز حامی وی محسوب میشد.
یک سند غیرقابلاعتماد فرض میکند که رایوتسلی در سال ۱۵۹۴ میلادی سهمی را که شکسپیر برای حضور در شرکت بازیگری لرد چمبرلین نیاز داشت به او داد. این شرکت موفق شد شکسپیر و همکاران او از جمله ریچارد باربیج، جان همیننج، هنری کندل و «ویلیام اسلای»، را از طریق نمایشهای دراماتیک خود ثروتمند کند.
اساس زندگینامه شکسپیر در غزلهای او مورد بحث است. در غزلهای شکسپیر رایوتسلی بهصورت یک جنتلمن جوان تصویر میشود که از شکسپیر میخواهد ازدواج کند و تشکیل خانواده دهد. تفسیر روایت رابطه قوی و محبتآمیز بین شاعر و دوست جنتلمن او در این اشعار به آسانی قابل تفسیر نیست.
مفهوم غزلهای شکسپیر بهعنوان یک روایت، از وابستگی شدید، حسادت، غم جدایی، شادی از با هم بودن و به اشتراک گذاشتن تجربههای زیبا میگوید. تاکید بر اهمیت شعر به مثابه راهی برای جاودانگی دستاوردهای بشری و ایجاد خاطرهای ماندگار برای شاعر از اهیمت زیادی برخوردار است.
تصویری از بانوک تاریک در اشعار شکسپیر، منبع عکس: MaryFitton
یکی از غزلهای شکسپیر، تصویری از یک «بانوی تاریک» (Dark Lady) را در شعر او به تصویر میکشد. بانوی تاریک زنی است که در غزل های شماره ۱۲۷ و ۱۵۲ دیده میشود. او در شعرها با موهای سیمی مشکی و پوستی تیره تصویف شده است. حضور بانوی تاریک با جنسیت مشخص در غزلها، برخی مفسران را بر آن داشته است که وی را معشوقه شکسپیر بدانند.
در اشعار شکسپیر دلبستگی او به مردی جوان نیز دیده میشود. رابطهای عاشقانه که گاهی بیشتر از عشق بانوی تاریک، آن را حفظ میکند؛ با این حال، این دوستی عاشقانه شاعر را به ناامیدی و نفرت از خود محکوم میکند. خواه این سکانس منعکسکننده شرایطی در زندگی شخصی شکسپیر باشد یا نباشد، با قدرتی بیواسطه و دراماتیک روایت میشود که بیانگر توصیفی خارقالعاده از قلب انسان و غمهای او است. برخی مفسران این جوان را رایوتسلی، ارل ساوتهمپتون میدانند.
پژوهشگران از ترتیب سرودن غزلها اطلاعی ندارند؛ به نظر میرسد شکسپیر در انتشار آنها نقشی نداشته است؛ اما ترتیبی غیر از ترتیب انتشار اشعار برای قضاوت آنها وجود ندارد.
جملات شکسپیر
منبع عکس: school.careers360.com
با توجه به اینکه شکسپیر یکی از بزرگترین شاعران و نمایشنامهنویسان تمام دورانها بوده است، آثار او در صدها سال گذشته بهطور مداوم معرفی و تفسیر شده است. در اینجا حدود ۱۰ نقل قول کلاسیک از شکسپیر را میآوریم که شهرت بسیاری دارند.
- «بودن یا نبودن، مسئله این است»! این جمله از خط داستانی «هملت» گرفته شده است که در آن، «بودن یا نبودن» معمولا بهعنوان «زندگی کردن یا مردن» تفسیر میشود.
- عشق نه با چشم، بلکه با ذهن و «کوپید» بالدار کور (cupido، خدای عشق در اساطیر رومی) رنگ شده است. این جمله از نمایشنامه «رویای یک شب نیمه تابستان» است که گوشزد میکند نباید عاشق زیبایی کسی شوید؛ بلکه عاشق شخصیت، ذهن، قلب و روح او شوید.
- سرنوشت ما در ستارگان نیست بلکه در دست خودمان است. در زندگی برای هدایت خود، به سرنوشت متکی نباشید. به خودتان ایمان داشته باشید و برای ساختن زندگی که میخواهید، تلاش کنید.
- همه را دوست داشته باش به تعداد کمی اعتماد کن به هیچکس بدی نکن.
- مهم است که قلب خود را برای دوست داشتن باز نگه دارید؛ اما فقط به کسانی اعتماد کنید که نیت خالص دارند. حتی با کسانی که به آنها اعتماد ندارید، با احترام رفتار کنید.
- ما میدانیم که چه هستیم اما نمیدانیم که ممکن است چه باشیم! ممکن است یک فرد از سرنوشت خود در زندگی راضی باشد اما آینده، رشد و تغییر را برای کسانی که آرزوی بیشتر شدن دارند به ارمغان میآورد.
- اگرچه او کوچک و خشن است و قد کوتاهی دارد، در قلب و ذهنش بزرگ و قوی است.
- در عمل عالی باش، همان طور که در اندیشه بودی. بهجای صحبت از رویاها و آرزوها، افکارت را عملی کن.
- اگر موسیقی غذای عشق است، پخش کنید. درست همان طور که غذا به بدن سوخت میرساند، موسیقی نیز میتواند عشق رو به رشد را در قلب انسان پرورش دهد.
- من مجبور نیستم با پاسخهایم تو را خشنود کنم.
- به افراد چیزی را نگویید که با آن خشنود میشوند؛ بلکه حقیقت را به آنها بگویید.
منبع عکس: guides.library.illinois.edu
تراژدی و کمدی مهمترین حوزههایی هستند که ویلیام شکسپیر آثارش را با محوریت آنها نوشته است. او با تلاشها و کوششهای خود در این زمینه، معتبرترین نشان ملی انگلستان و لقب «سخنسرای آون» را از آن خود کرد. اگر شما هم درباره شکسپیر و آثار او نظری دارید آن را با ما و کاربران کجارو به اشتراک بگذارید.
پرسشهای متداول
دلیل مرگ شکسپیر چه بود؟
معروف ترین کتاب های شکسپیر کدامند؟
منبع عکس کاور: mizanurrmizan.info
دیدگاه