اگر برای سفر به قشم برنامهریزی میکنید، برای کاهش هزینههای سفر و انتخابی ارزان و آگاهانه، میتوانید به کمک موتور جستوی تور کجارو، ارزانترین تور قشم را پیدا کرده و تور مدنظرتان را از فروشندههای معتبر خریداری کنید.
سفرنامه: گذر از جاده شعله ها تا ماجراجویی در دره جن زده
زیباترین و آرامترین جادههای ایران را از شمال به جنوب کشور رانندگی کردیم و با اتفاقات و ماجراجوییهای بسیاری روبهرو شدیم.
مقالههای مرتبط:
در این سفرنامه بیش از هزار کیلومتر در ایران رانندگی خواهیم کرد. از جادههای کوهستانی و پرپیچ و خم عبور میکنیم تا به یکی از زیباترین جادههای ایران، تلاقی دریا و کوه برسیم. سوختن شعلههای آتش را بر فراز آسمان میبینیم و کمی در میان دره اجنه ماجراجویی میکنیم.
سال گذشته برای اولین بار تصمیم گرفتیم تعطیلات عید را بهسمت قشم رانندگی کنیم. این سفر جادهای منجر شد تا با جادههایی کمتر شناخته شده و فوقالعاده روبهرو شویم که امسال نیز به ما انگیزه دهد تا بار و بندیل را مجدد جمع کنیم و دلی به جاده بزنیم. شنیدن اخبار تلفات جادهای سفرهای نوروزی یا حتی زمینلرزههای ایران در شهرهای پیش رویمان ما را از انجام این سفر منصرف نکرد. تجربه سفر سال گذشته به ما نشان داده بود که هفته دوم عید و رانندگی در جادههای کوهستانی به مراتب برای سفر مناسبتر است.
جاده یاسوج به بوشهر
هدف اصلی ما رانندگی در جاده کناره خلیج فارس بود، به همین دلیل اتوبان را کنار گذاشتیم و جادههای کوهستانی یاسوج به بوشهر را انتخاب کردیم تا از آنجا به کناره خلیج فارس برسیم. ما سفر خود را از هفته دوم عید و از طریق این جادههای کوهستانی شروع کردیم و از تهران بهسمت یاسوج حرکت کردیم. شاید به جرات بتوانم جاده کوهستانی یاسوج را جز سرسبزترینها و چشمنوازترین جادههای ایران نام ببرم. جاده کوهستانی و پیچ در پیچ بود و به همین دلیل باید بهآرامی رانندگی میکردیم و مدت زمان سفر ما نیز طولانیتر شد، اما همین گذران زمان در این جاده بسیار لذت بخش بود، چراکه زیباییهای خلقت خداوند غیرقابل توصیف بودند.
جاده یاسوج به بوشهر
یکی دیگر از دیدنیهای این جاده عشایری بودند که با فاصله در اطراف جاده چادر زده و به مسافران آش دوغ تعارف میکردند. از اتفاقات جالب این سفر این بود که پلیسراه نیز برای معرفی فرهنگ عشایر و حمایت از این اقوام ماشینها را به استراحت در کنار چادر عشایر دعوت میکرد و از مسافران تقاضا میکرد تا مدتی را به استراحت در کنار عشایر بپردازند.
استراحتگاه جادهای عشایر
از آنجایی که تمام طول روز رانندگی میکردیم تا شب هنگام در شهری استراحت کنیم، گاهی نیمه شب به شهری میرسیدیم و در چنین زمانی پیدا کردن محلی برای اقامت بسیار دشوار بود.
جاده کناره خلیج فارس یکی از آرامشبخشترین جادههای ایران است. سکوتی زیبا در آن حکمفرما است و کمتر ماشینی از آن تردد میکند. این جاده همزیستی مسالمتآمیز دریا، کوهستان و بیابان را به رخ میکشد.
جاده کناره خلیج فارس
از زیباییهای این جاده میتوان به تماشای تنوع فرهنگی و مردم بومی، کشتی و لنجهای بر گل نشسته، شترها، آرامگاههای جادهای و درختان نخل اشاره کرد.
آرامگاه در کنار جاده کناره خلیج فارس
تصمیم گرفتیم برای لمس بهتر این جاده مسیر را آهستهتر و با توقف بیشتری رانندگی کنیم. آنقدر پدیدههای زمینشناسی و گیاهان این جاده متنوع بودند که هرچقدر هم عکسی ثبت میکردیم باز هم احساس میکردیم که کم است. جادهی عجیبی است، دریا نوازشش میکند و کوه مقتدرانه کنارش قد علم کرده است.
جاده کناره خلیج فارس
یکی از قسمتهای هیجانانگیز این جاده گذر از کنار عسلویه است که حتما باید شب هنگام از کنار آن گذر کرد. ما نیز تصمیم گرفتیم زمان خود را بهگونهای تنظیم کنیم تا شب هنگام از عسلویه عبور کنیم. در تاریکی مطلق آسمان این جاده به خاطر سوختن شعلهها از روز هم روشنتر است. صدای سوختن آتش، استشمام بوی گوگرد و تماشای نور شعلههای آتش در تاریکی شب آنقدر لذتبخش و هیجانانگیز است که حتی نمیتوانم آن را توصیف کنم. هرچند برخلاف سایر قسمتهای جاده که هیچ خبری از آلودگی نیست، این بخش از جاده آلودگی بسیاری دارد و شاید آزاردهنده نیز باشد.
مردم بومی اطراف این جاده بسیار خونگرم و دوستداشتنی بودند. وقتی دوربین عکاسی را به دست میدیدند، لبخند میزدند و دست تکان میدادند. برای شخصی که عکاسی میکند، قطعا یکی از شیرینترین لحظات همین ارتباط گرم و صمیمی مردم است. از دیگر زیباییها و عجایب این جاده میتوانم به مساجدی اشاره کنم که شاید در میان ناکجاآباد اما به زیباترین معماری ساخته شده و بسیار تمیز بودند و به مسافران بین راهی خدمت میکردند.
مسجد در جاده
تماشای غروب آفتاب نیز در این جاده بسیار لذتبخش بود. هنگام غروب کنار جاده میایستادیم و در کنار دریا، در سکوت مطلق به تماشای غروب مینشستیم.
غروب جاده کناره خلیج فارس
در اطراف جاده درختهای تنهای بسیاری نیز به چشم میخوردند که به نظر من سرگذشت مشابهی به درخت تنره، تنهاترین درخت جهان داشتند. این درختان نیز در تنهایی زندگی میکردند، شاید بهاندازه تنره تنها و دورافتاده نبودند، اما تنها بودند.
درخت تنهای جاده
متاسفانه در همین جاده خلوت با صحنهی تصادفی نیز روبهرو شدیم. پلیسراه از ماشینها میخواست تا پیاده شوند و به این ماشین چپکرده کمک کنند. بسیاری مواقع در شبکههای اجتماعی تصاویر یا فیلمهایی منتشر میشود از اینکه ایرانیها در هنگام حادثه بهجای کمک و مشارکت به عکاسی و ضبط فیلم میپردازند، اما اینبار من خلاف تمامی این ادعاها را دیدم. مردمی را دیدم که حاضر میشدند دیرتر به مقصد برسند، اما همگی با یکدیگر تلاش کردند تا ماشینی که چپ کرده بود را برگردانند. خوشبختانه آسیبی به خانواده این ماشین نرسیده بود و همگی در سلامت بودند.
تصادف جادهای
ما از شهرها، روستاها و بندرهای بسیاری از کنار این جاده گذر کردیم. بازارهای ته لنجی بندرها برای گشتوگذار و آشنایی با بومیان بسیار مناسب بود.
بازار ته لنج
مقصد نهایی ما جزیره قشم بود. این جاده را بهسمت بندر پل رانندگی کردیم، هرچند دلمان نمیآمد رانندگی در این جاده را بیخیال شویم. از بندر پل با لنج میتوان ماشین را به جزیره قشم برد. از سال پیش صحبتهایی بود مبنی بر اینکه بهزودی پلی ماشینرو از این بندر تا جزیره قشم ساخته میشود و ماشینها بدون استفاده از لنج میتوانند به جزیره بروند. امسال سازه این پل را میشد دید، هرچند هنوز زمان زیادی تا اتمام پل مانده است. اگر با ماشین سوار لنج شدید، خواهش من این است که بهدلیل تجمع بسیار حتما ماشین خود را خاموش کنید. هنگامی که از ماشین پیاده شدیم تا در کنار لنج به تماشای دریا بایستیم، متاسفانه رانندهی خودرویی حاضر به خاموش کردن ماشین خود نبود و ما بهجای شنیدن صدای پرندگان و امواج دریا به موسیقی صدای موتور ماشین گوش سپردیم و در ازای تنفس هوای پاک، دود استشمام کردیم.
لنج بندر پل
از بندر پل تا خود شهر قشم تقریبا چندین کیلومتری فاصله است، اما همین فاصله هم از جادههایی آرام و خلوت پر شده است. جادههایی که در آنها تنها صدای وزش باد و جابهجایی خاک به گوش میرسد. از آنجایی که سال گذشته چندین جاذبه گردشگری جزیره قشم را دیده بودیم. امسال نسبت به جاذبههایی که بازدید نکرده بودیم و نزدیکی مسافتی که به محل اقامت ما داشتند، لیستی از دیدنیها را تهیه کردیم.
دره ستارهها یکی از مناطقی بود که متاسفانه سال گذشته فرصت بازدید از آن برایمان پیش نیامد و بهشدت از سر این موضوع ناراحت بودیم، اما اینبار اولین گزینه در لیست دیدنیهای ما همین دره زیبا و عجیب بود.
دره ستارگان
دره ستارهها قشم یا ستارگان حدود ۲ میلیون سال قدمت دارد و بر اثر فرسایش خاک، سنگ و ماسه ناشى از باد و باران و رگبارها به وجود آمده است. وقتی که با بومیان درباره این دره صحبت کردیم، حرفهای جالب توجهی شنیدیم. آنها باور داشتند که این دره محل زندگی اجنه است و شب هنگام جنها در این دره بازی میکنند و سنگهایی که برای نشان دادن مسیر در دره چیده شده است، هر شب توسط جنها جابهجا میشود و مسئولان باید هر صبح دوباره آنها را از اول بچینند.
دره ستارگان
همچنین آنها میگفتند که نام این دره ستارهها است، چراکه روزی ستارهای به زمین برخورد کرده است و این مکان از برخورد آن شکل گرفته است. یکی از قسمتهای جالب توجه قبل از ورود به دره تابلویی بود که روی آن نوشته شده بود:
چیزی بهجز عکس و فیلم برای خود برندارید و جز ردپای خود چیزی برجای نگذارید.
دره ستارگان
تماشای گوشه گوشه دره از پایین و بالای دره بسیار لذتبخش بود. هرچند ما چون تصمیم گرفتیم از مسیر مشخصشده منحرف شویم و خودمان راهمان را کشف کنیم. برای بالا رفتن از دره به مشکلات فراوانی خوردیم و تقریبا مجبور به صخرهنوردی شدیم. بومیها معتقد بودند که هرکس شب هنگام وارد دره شود، عاقبت خوشی نخواهد داشت؛ به همین دلیل یا شاید دلایل دیگری، بازدید از دره از زمان غروب آفتاب ممنوع بود. بومیان نیز به خنده میگفتند:
ما فقط شنیدهایم. چیزی با چشمان خود ندیدهایم.
دره ستارگان
غواصی در ساحل طلایی قشم نیز بسیار هیجانانگیز و مفرح بود. غواصی در این منطقه در سه سایت دریایی انجام میشود و شاید بتوان گفت بهترین سایت غواصی، بخش روبهرو یا نزدیک ساحل بود. تماشای ماهیهای رنگارنگ و جرثقیل نفتی غرق شده در عمق ده متری آب تفاوتی با فیلمها نداشت. همچنین ساحل و صخرههای این منطقه برای تماشای دریا هنگامی که از شدت نور ماه سفید و نورانی شده، بسیار مناسب است.
جزایر ناز نهتنها برای گردشگران، بلکه برای مردم بومی هم جز مناطق تفریحی مهم به شمار میآمد. ما روز جمعه به دیدن این بخش از جزیره رفتیم و با انبوهی از جمعیت روبهرو شدیم. مردم محلی نیز برای گذراندن عصر جمعه خود به کنار ساحل جزایر ناز آمده بودند.
جزایر ناز
در کنار سواحل این قسمت شترسواری، قایقسواری، بازارچه محلی، پاراگلایدر و بسیاری تفریحات دیگر برای گردشگران وجود داشت.
جزایر ناز
یکی از زیباترین و شاید پویاترین سواحل جزیره قشم، در کنار جزایر ناز است.
جزایر ناز
همیشه ترس از ارتفاع داشتم، اما اینبار تصمیم گرفتم با پاراگلایدر، پرواز در ارتفاع را تجربه کنم و بدون شک میتوانم بگویم که بهترین حس دنیا را بدون هیچگونه ترسی در خاطرات زندگیام ثبت کردم. خوشحالم که تصمیم گرفتم پروازم را بدون در دست گرفتن دوربین عکاسی تجربه کنم، چراکه هیچ عکسی نمیتوانست منظرهی تماشای جزایر ناز در میان آبهای خلیج فارس همراه با غروب آفتاب در آرامش مطلق آسمان را نشان دهد. پرندههای زیادی هر روز غروب آفتاب را هنگام اوج گرفتن در آسمان تماشا میکنند و شاید برایشان جز روزمرهترین اتفاقات زندگیشان باشد، اما من فکر نمیکردم روزی بتوانم این روزمرگی کوچک پرندگان را اینچنین تجربه کنم. تجربهای که برای من بخشی از پر رنگترین صفحه زندگیام شد.
پاراگلایدر
مقاله مرتبط:
اما شاید یکی از مهمترین کارهای هر مسافری در قشم، خرید باشد. از نظر من گشتوگذار در بازار درگهان، بازار قدیم قشم و پاساژ سیتی سنتر نباید هیچ محدودیت زمانی یا حتی مالی داشته باشد.
بازار قدیم قشم
پاساژ سیتی سنتر هرسال برای مسافران شگفتیهای بسیاری تدارک میبیند، امسال نیز تبدیل به لوکیشن فیلم تبدیلشوندگان (Transformers) شده بود و در گوشه گوشه پاساژ رباتهای غولآسای ماشینی به چشم میخوردند.
سیتی سنتر قشم
از خاطرات خندهدار ما در این سفر واکنشی بود که نسبت به حیوانات داشتیم. در تمام طول سفر هر حیوانی که میدیدم، بهخصوص شترهایی که در جزیره قشم یا در جاده کناره خلیج فارس حضور داشتند، حس مهربانی و دلسوزی ما را بر میانگیختند؛ چراکه تقریبا یکسال است از حیوان کوچکی نگهداری میکنیم و قبل از سفر مجبور شدیم او را نزد یکی از آشنایانمان به مراقبت بگذاریم، دلتنگی ما نسبت به او باعث شد تا تمام طول سفر در حال برقراری ارتباط با این حیوانات باشیم.
جزایر ناز
از خاطرات تلخی که از این سفر برایم برجا ماند و تقریبا درس عبرتی شد، دزدیده شدن گوشی همراهم بود. از این ماجرا فهمیدم که نباید گوشی همراه خودم را در مکانهای عمومی برای شارژ بگذارم، حتی اگر در نزدیکیاش بایستم و مراقبش باشم. شاید تنها بیست دقیقه گوشیام را در محلی به شارژ زده بودم و در نزدیکی آن نشستم، اما در نهایت با جای خالیاش روبهرو شدم.
هنگام بازگشت از آنجایی که مجبور بودیم برای کار زودتر بازگردیم، تصمیم گرفتیم از اتوبان شیراز و یزد به تهران حرکت کنیم. هرچند ترس داشتیم که شاید اتوبان شلوغ و رانندگی در آن خطرناک باشد، اما خوشبختانه این جاده هم بسیار آرام و خلوت بود و در طول مسیر و گذر از شهرها با چند جاذبه گردشگری روبه رو شدم که قبلا در کجارو دربارهی آنها مقالهای نوشته بودم و برایم بسیار شیرین و لذتبخش بود.
جاده کناره خلیج فارس
دیدگاه