معنی ضرب المثل فارسی؛ عاقبت گرگ‌زاده گرگ شود

محمد مهدی حسنی
محمد مهدی حسنی شنبه، ۱۶ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۲۳:۰۰
معنی ضرب المثل فارسی؛ عاقبت گرگ‌زاده گرگ شود

ضرب‌المثل عاقبت گرگ‌زاده گرگ شود، به زمان‌های قدیم باز می‌گردد و مربوط به غارتگرانی است که بر سر کوهی کمین می‌کردند و اموال و جان افراد را می‌گرفتند. در خواندن این مقاله با کجارو همراه باشید.

تاریخچه ضرب‌المثل عاقبت گرگ‌زاده گرگ شود

در زمان‌های قدیم تعدادی غارتگر و دزد پشت کوهی خود را پنهان می‌کردند و در انتظار کاروان‌ها می‌نشستند و اموال آن‌ها را را تصاحب کرده و خودشان را هم به قتل می‌رساندند. اسم این افراد در بین مردم پخش شده بود و همه از آن‌ها ترس و وحشت داشتند. این اخبار به پادشاه وقت هم رسیده و دستور داده بود هر چه زودتر آن‌ها را دستگیر کنند و گردن زنند. اما متاسفانه این افراد در بالای کوهی مخفی می‌شدند و کسی توان رفتن به آنجا را نداشت و به همین دلیل دست نیروهای امنیتی کشور به آن‌ها نمی‌رسید.

روزی تمام فرماندهان بزرگ و باهوش کشور جلسه‌ای تشکیل دادند تا برای حل این مشکل چاره‌ای بیاندیشند. در نهایت تصمیم بر آن شد شخصی را به‌عنوان جاسوس به منطقه‌ی دزدها بفرستند تا تمام حرکات و رفتار آن‌ها را گزارش کند. هر زمان که آن‌ها از مخفیگاهشان بیرون آمدند، این جاسوس اطلاع بدهد تا در لحظه‌ی مناسب دستگیرشان کنند.

روزی غارتگران از کمینگاهشان خارج شدند و فرد جاسوس به ماموران اطلاع داد. آن‌ها به سرعت خود را به موقعیت رساندند و در گوشه‌ای پنهان شدند.

بعد از مدتی دزدها به مخفیگاه بازگشتند و آنقدر خسته بودند که به خواب رفتند. ماموران پادشاه بعد از چند دقیقه وارد مخفیگاه دزدان شدند و تمام آ‌ن‌ها را دستگیر کرده و به پادشاه تحویل دادند.

پادشاه فرمان داد تا همه‌ی دزدها را گردن بزنند. فرد جوانی بین غارتگران وجود داشت و یکی از وزیران دلش به حال او سوخت و از پادشاه در خواست کرد جان او را ببخشد و فرصت دوباره زندگی به او بدهد، ولی فرمانروا درخواست او را رد کرد و گفت: این جوان باید اعدام شود و ریشه‌ی غارتگران به کلی از بین برود.

وزیر باز هم پافشاری کرد و به پادشاه گفت اگر امکانش هست از اعدام این جوان صرف نظر بفرمایید. در نهایت فرمانروا دستور داد پسر جوان را آزاد کنند. سال‌ها گذشت و این جوان زیر نظر استادان بزرگی تربیت شد و در  ناز و نعمت پروش یافت. وزیر اخلاقیات و خصوصیات پسر جوان را هر روز برای پادشاه تعریف می‌کرد و او می‌گفت: عاقبت گرگ زاده گرگ شود.

پسر جوان که قصد داشت مقام وزیر را تصاحب کند، به همراهی تعدادی از اراذل وزیر را کشتند. خبر به گوش فرمانروا رسید و گفت:

شمشیر نیک از آهن بد چون کند کسی

ناکس به تربیت نشود ای حکیم کس

باران که در لطافت طبعش خلاف نیست

در باغ لاله روید و در شورزار خس

زمین شوره سنبل بر نیارد

درو تخم و عمل ضایع مگردان

نکویی با بدان کردن چنان است

که بد کردن به جای نیک مردان

از آن دوران به بعد این داستان به صورت ضرب‌المثل در بین مردم رواج پیدا کرد.

مطالب مرتبط:

دیدگاه