سفرنامه: عبور از دشت لوت، ماموریت غیرممکن (قسمت اول)
گروهی از کاوشگران حرفهای میخواهند برای اولین بار از دشت لوت با پای پیاده عبور کنند. با کجارو همراه شوید تا با این سفر چالش برانگیزشما هم شرکت کنید.
ایران گردشگران سرسخت خود را با تعداد عظیمی از گزینههای طبیعتگردی سردرگم میکند. اما عبور از میان گرمترین کویر دنیا با پای پیاده به این سادگی نیست.
محل قرار: مرکز شهر تهران. پس از رسیدن در نیمه شب تیم ما با چشمانی خسته در هتلی با فضای تیره برای مرور ماموریتمان دور هم جمع میشوند. در مسیر ما سفارت آمریکا قرار گرفته که در سال ۱۹۷۹ پس از انقلاب اشغال شده است و شعارهای ضد آمریکایی بر دیوارهای آن همچنان باقی است. لوکا آلفاتی، رهبر ۳۶ ساله ایتالیایی تیم ما با چهرهای رنگپریده و ریشی اصلاح نشده از ایتالیا میرسد. ماموریتی که ما برعهده گرفتهایم خطرهای خاص خودش را دارد. این اولین بار خواهد بود که فردی با پای پیاده از میان گرمترین کویر دنیا یعنی دشت لوت عبور میکند.
در فارسی لوت به معنای تهی است. مانند کاوشگر بریتانیایی فیلفرد تزیگر، مارکو پولو هم از میان آن عبور کرده است ولی هر دوی آنها سوار بر شتر بودند. در زمانهای اخیر دشت لوت ایران شاهراهی مهم برای قاچاقچیان بلوچی برای جابهجایی کالا از مرزهای پاکستان و افغانستان است. هدف ماموریت ما جستجو در دل کویری است که هیچگاه از آن به طور کامل عبور نشده است.
لوکا این چنین میگوید:
نزدیکترین آبادی از ما کیلومترها فاصله دارد، از این رو باید مراقب یکدیگر باشیم. ما باهم این ماموریت را شروع میکنیم و باهم تمام خواهیم کرد. ما سبک و سریع سفر خواهیم کرد، کمپ زدن بر روی شن دشوار است، آبی برای شستشو نداریم و برای رفع حاجت خود مجبوریم کنار تپههای شنی خم شویم و اگر جیرهمان کم شد مجبوریم با آن کنار بیاییم.
این سفری عادی در تعطیلات نیست و در عین حال سکرت کامپس (Secret Compass) یک تور گردشگری معمولی نیست. بهتر است به جای این عبارت از جوخه سفرهای اکتشافی استفاده کنید و اگر این کمی نظامی به نظر میآید، اصلا غیر عادی نیست چون در واقعیت هم چنین است. بنیانگذار آن توماس بودکین، افسری در هنگ پاراشوتبازها است و در رزم در جنگل مهارت دارد. او همچنین در افغانستان خدمت کرده است. بودکین میگوید:
بودن در فضای نظامی، این امکان را به من داد که بیباکانه برای سفر به جاهایی که کسی به آنها نرفته بود برنامهریزی کنم. از آن به بعد زمین برای من محل بازی بوده است.
لیست مقصدهای سکرت کامپس بسیار طویل (دوچرخهسواری کوهستان در افغانستان، کوهنوردی در کردستان عراق) است و در عین حال این کشورها را از دیدگاهی جدید مینگرد. بودکین میگوید:
حقیقت این است که دشواریهای جغرافیایی بومی شدهاند یا تهدیدات و خطرها (به ویژه در مورد ایران) کاملا اشتباه فهمیده شدهاند.
بر روی لبه
آن روز بعد از ظهر تیم شاداب کاوشگران ما (شش مرد و شش زن) با پروازی به کرمان (در جنوب ایران) تهران را ترک کرد. از طریق تنشزدایی بینالمللی، فضای ایران روز به روز برای گردشگری مهیاتر میشود، ولی با این وجود ناحیه خشک جنوبی همچنان مسافرانی ندارد که دائما به آنجا سفر کنند.
کرمان در حاشیه غربی دشت لوت واقع شده است که دورتادورش با کوههایی احاطه شده که تپههایشان دارای پوشش خاکستری متمایل به نقرهای، صورتی سالمون و مشکی ذغالی هستند که به خوبی تهنشین شدن مواد معدنی را به تصویر میکشند. در بازار شلوغ شهر کپهای انار روی هم انباشته شده است و بوی ناجور قلیانها ورودی یک چایخانه قدیمی که قبلا حمام بوده را فراگرفته است.
لوکا میگوید:
برنامه ما راندن به سمت شمال شرقی و سپس پیمودن راه به مدت ۱۰ روز به غرب و بازگشت به کرمان است. هیچ مسیر معینی وجود ندارد به دلیل این که هیچ نقشهای وجود ندارد. ما مسیر خودمان را از بین شگفتیهای جغرافیایی لوت که هیچ سکنهای ندارد، از طریق جیپیاس موجود در وانتی که آب مورد نیاز تیم را حمل میکند، مییابیم. همراه ایرانی ما، روباه مکار کویر، مهرداد قزوینیان است که لوت را بیش از هر انسان زندهای میشناسد. تیم پشتیبانی او شامل دو برادر و خواهرش است: امیر، راهنمای راهپیمایی ما و حمیده رضوی کارگردان سینما.
در حین حرکت خوابآور ۳۷۰ کیلومتری به نقطه شروع از میان تپههای نمک ترک خورده و ستونهای شنی که باد بوجود آورده عبور میکنیم. اگرچه زندگی در اینجا جریان ندارد ولی بسیار زیبا به نظر میآید. برای نهار خوردن در کاروانسرایی با دیوارهای خشتی در شافیآباد که در راه باستانی ابریشم واقع شده توقف کردیم. حضور ما بومیها را به جنبوجوش انداخته است. مهرداد با طئنه میگوید:
آنها فکر میکنند شما از طرف CIA به اینجا آمدهاید.
راهپیمایی ۳۷ کیلومتری در میان دریای شن یلان، ما را در تاریکی به اولین کمپمان میرساند. وضعیت ماموریت: مناسب برای حرکت. اکنون بازگشتی در کار نیست.
دیدگاه