سلطان محمود غزنوی که بود | زندگی نامه + فتوحات
محمود غزنوی، پادشاه بزرگ سلسله غزنویان بود که وسعت ایران را تا از سمت شرق تا هندوستان افزایش داد.
محمود غزنوی بعد از سبکتگین، سپهسالاری خراسان را از جانب غزنویان به دست گرفت و رهسپار غزنه شد. او غزنه را تصرف کرد و تصمیم به فتح خراسان و از بین بردن سامانیان گرفت. محمود غزنوی به خراسان لشکر کشید و فائق و بک توزون را شکست داد و خراسان را فتح کرد. بعد از آن به سیستان لشکرکشی کرد و آنجا را نیز زیر سلطه خود درآورد. سلطان محمود غزنوی علاوه بر خراسان و سیستان، به هند نیز لشکرکشی کرد و ثروت بسیاری از آنجا به دست آورد. او با حمله به هندوستان، بسیاری از شهرهای آن را نیز متصرف شد. محمود غزنوی سپس افغانها را نیز زیر سلطه خود درآورد و با ضعف آل بویه، بر قلمرو آنها نیز مسلط شد.
منبع عکس: ناشناس
آنچه باید درباره محمود غزنوی بدانید:
- محمود غزنوی کیست؟
- زندگینامه سلطان محمود غزنوی
- آرامگاه سلطان محمود غزنوی
- سلطان محمود غزنوی و فردوسی
- چرا محمود غزنوی به هند لشگرکشی کرد؟
محمود غزنوی کیست؟
ابوالقاسم محمود، ملقب به سیفالدوله، سلطان ماضی و معروف به سلطان محمود غزنوی، بزرگترین سلطان سلسله غزنوی بود. او اولین حاکم مستقل غزنویان بود و به جنگآوری بزرگ شهرت داشت. غزوات سلطان محمود غزنوی در هند و غنایم جنگی که از این کشور به ایران آورد، سبب شد که قدرت سیاسی و اقتصادی او افزایش قابل ملاحظهای یابد. محمود غزنوی اولین فرمانروای اسلامی بود که خود را سلطان نام نهاد. او عنوان سلطان را برای خود انتخاب کرد تا قدرت و استقلال حکومت غزنوی را به خلافت عباسی نشان دهد. او غزنه را پایتخت خود قرار داد و فتوحات خود را در غرب و شمال ایران توسعه داد. محمود غزنوی را میتوان قدرتمندترین و بزرگترین امپراتور جهان اسلام در عهد خلافت عباسی دانست.
وزرای سلطان محمود غزنوی، بهترتیب، ابوالعباس اسفراینی، خواجه احمد میمندی یا شمسالکفاه بودند. آخرین وزیر او نیز حسن بن محمد بود که به حسنک میکال شهرت داشت. اسفراینی که زبان فارسی را در دیوان به کار میگرفت، بعد از مدتی آن را زبان رسمی دربار کرد؛ اما میمندی در دوره وزارت خود، زبان دیوان را به عربی تغییر داد. محمود غزنوی ارتباط خوبی با خلیفه عباسی داشت و از غنایمی که در جنگها به دست آورده بود، سهم خلیفه را نیز میداد. خلیفه نیز محمود غزنوی را ارج میگذاشت و با القابی چون امینالمله، نظامالدین و یمینالدوله او را ستایش میکرد. سلطان محمود غزنوی با درخواست خلیفه القادر، نماینده خلیفه فاطمی، تاهرتی را اعدام کرد. خلیفه نیز درخواست اعدام حسنک وزیر را به جرم قرمطی بودن، صادر کرد و حسنک اعدام شد.
منبع عکس: ناشناس
زندگینامه سلطان محمود غزنوی
سلطان محمود غزنوی در سال ۳۶۰ هجری قمری در غزنین به دنیا آمد. او در حدود ۶۱ سال عمر داشت و در شهر غزنین نیز از دنیا رفت. محمود غزنوی فرزند سبکتگین از غلامان ترک بود. سبکتگین در هنگام بازگشت از بلخ به شهر غزنه، فوت کرد و پسر او محمود اداره امور خراسان را به عهده گرفت. سبکتگین وصیت کرده بود که پسرش اسماعیل که از محمود کوچکتر بود، جانشین او شود؛ اما محمود نپذیرفت و با یاری عموی خود به تخت سلطنت نشست. مهمترین لقب سلطان محمود غزنوی، غازی بود.
سلطان محمود غزنوی بعد از نشستن به تخت سلطنت، سرداران بزرگ سامانی را شکست داد و سیستان را تصرف کرد و صفاریان را از بین برد. سپس به بهانه انتقام کشته شدن ابوالعباس مامون که داماد محمود بود، به خوارزم لشکر کشید و آنجا را نیز به تصرف خود درآورد. مردم خطه سیستان که از ستمهای خلف بن احمد به تنگ آمده بودند، از محمود تقاضای کمک کردند و محمود نیز به آنجا حمله برد و سیستان را فتح کرد. محمود غزنوی در جنگ هزاراسب نیز سپاه خوارزمشاهیان را شکست داد و در صفر سال ۴۰۸ هجری قمری وارد خوارزم شد.
منبع عکس: ناشناس
سلطان محمود غزنوی به مذهب حنفی اعتقاد داشت و با شیعیان، بهويژه شیعیان هفت امامی اسماعیلی، ارتباط خوبی نداشت و آنها را به قتل میرساند. او مردی ثروت طلب بود و در جنگ با ممالک دیگر، ثروت کشورها را غارت میکرد و به قلمرو خود میبرد. سلطان محمود لشکرکشیهای بسیاری به هندوستان داشت و معابد این شهر را غارت کرد. او به سومنات نیز حمله کرد و معبد بزرگ شهر را از بین برد و ثروت آن را غارت کرد. این اولین بار بود که سرزمین هند به دست یک فرمانروای مسلمان تصرف میشد. چون سلطان محمود غزنوی نیت خود را از حمله به هند، جنگ با کفار اعلام کرد و به او لقب غازی داده شد.
سلطان محمود غزنوی چندبار به هند لشکرکشی کرد، اگرچه نیت خود را جنگ با کفار هند اعلام کرده بود؛ اما در واقع، قصد او غارت سرمایههای این کشور بود. سلطان محمود غزنوی در سال ۴۲۰ به ری حمله کرد و آنجا را به تصرف خود درآورد، او بهرغم توجه به علم و فرهنگ، علاوه بر از بین بردن دیلمیان، کتابخانه بزرگ ری را نیز به آتش کشید. سلطان محمود غزنوی در پایان عمر خود به بیماری سل دچار شد و هر روز ضعیفتر از قبل شد. زمانی که به ری رفت، بیماری او شدت گرفت؛ او به خراسان رفت و در شهر بلخ ساکن شد و سپس در سال ۴۲۱ هجری قمری به شهر غزنین رفت و در سال ۴۲۱ هجری قمری، در ۶۱ سالگی وفات یافت.
منبع عکس: ناشناس
حوادث مهم دوره سلطان محمود غزنوی
در دوره سلطنت محمود غزنوی، حوادثی رخ داد که شرح آنها در ادامه خواهد آمد:
تصرف خراسان
محمود غزنوی هنگامی که برای جنگ با برادرش راهی غزنه شد، امیر سامانی منصور بن نوح دوم، عنوان سپهسالاری خراسان را از او سلب و به بگتوزون واگذار کرد. محمود، ابوالحسن حمولی نماینده خود را نزد امیر سامانی فرستاد تا بار دیگر سپهسالاری و حکومت خراسان را به دست آورد؛ اما پس از آنکه حمولی به بخارا رسید، مقام وزارت امیر سامانی را به او پیشنهاد کردند و او با پذیرش آن مقام، از بازگشت به نزد محمود خودداری کرد.
بگتوزون و فائق، سرداران امیر سامانی که نسبت به علاقه امیر سامانی از محمود ترس داشتند، او را برکنار و عبدالملک بن نوح دوم را بهجای او نشاندند. محمود غزنوی به خراسان لشگر کشید و بعد از شکست بگتوزون و فایق، خراسان را در دست گرفت. بعد از انقراض سامانیان به دست ایلک شمسالدوله ابونصر علی قراخانی، با توافقی که بین امیر قراخانی و محمود منعقد شد، جیحون مرز غزنویان و قراخانیان شد و خراسان به محمود واگذار شد.
انقراض فریغونیان
سلسله محلی آل فریغون بر سرزمین جوزجان حاکم بودند. ابوالحارث محمد فریغونی و ابونصر احمد فریغونی از امرای این سلسله بودند که به ناچار از محمود غزنوی اطاعت میکردند. بعد از مرگ ابونصر احمد در سال ۴۰۱ هجری قمری، سلطان محمود امارت جوزجان را به پسر خود محمد سپرد. بدین ترتیب دودمان محلی آل فریغون منقرض شد.
ارتباط با قراخانیان
دوران حکومت سلطان محمود غزنوی با فرمانروایی چهار تن از فرمانروایان قراخانیان به نامهای ایلک خان شمسالدوله ابونصر علی، طغان خان، ارسلان خان و قدرخان مصادف بود.
ایلک خان شمسالدوله
روابط محمود و ایلک خان قراخانی در آغاز دوستانه بود. آنها بعد از انقراض سامانیان، قلمرو سامانیان را بین خود تقسیم کردند و محمود غزنوی با اعزام فقیه بزرگ امام ابوالطیب سهل، دختر ایلک را به همسری خود درآورد.
طغان خان
در این دوران خوارزم به تصرف سلطان محمود درآمد.
ارسلان خان
در زمان او روابط غزنویان و قراخانیان دوستانه بود.
قدرخان
در زمان او علی تگین نامی، بر سمرقند دست یافت. محمود غزنوی به بهانه مبارزه با او به سمرقند لشگر کشید. سیاست اصلی محمود ایجاد اختلاف دائمی بین قدرخان و علی تگین بود. قراخانیان در این زمان مجبور شدند در برخی از نواحی ماوراءالنهر به نام سلطان محمود خطبه بخوانند و سکه بزنند.
منبع عکس: ناشناس
انقراض مامونیان
در خوارزم، دودمان محلی آل مامون حکومت میکردند و پایتخت آنان گرگانج بود. خوارزمشاه علی بن مامون و ابوالعباس مامون از حاکمان آل مامون بودند که به اطاعت محمود غزنوی درآمدند. حاکمان آل مامون میدانستند که محمود غزنوی قصد تصرف خوارزم را دارد، به همین دلیل قصد داشتند که قراخانیان را با خود متحد کنند، ولی موفق نشدند. با فشارهایی که سلطان محمود بر ابوالعباس مامون حاکم خوارزم آورد، این امیر در بعضی از شهرهای خوارزم خطبه به نام سلطان محمود خواند.
انتشار این خبر، خشم سپاهیان خوارزمی را که تحت رهبری آلبتگین بخاری بودند، برانگیخت. آنها در سال ۴۰۷ هجری قمری، ابوالعباس مامون را کشتند و به امور، مسلط شدند و قصد داشتند با قراخانیان در برابر غزنویان متحد شوند؛ اما قراخانیان از قدرت محمود وحشت داشتند و به شورشیان نپیوستند.
انقراض دیالمه ری
بعد از تصرف سیستان بهوسیله سلطان محمود، قلمرو او با سرزمین متعلق به آل بویه که تا کرمان ادامه داشت، همسایه شد. سلطان محمود با فرستادن قاضی اباعمر بسطامی نزد بهاءالدوله بویهای، رابطه خود را با آل بویه محکم کرد. بعد از مرگ بهاالدوله، فرزند او، سلطانالدوله جانشین پدر شد. ابوالفوارس پسر دیگر بهاءالدوله به سلطان محمود غزنوی پناهنده شد و با کمک سپاه اعزامی سلطان محمود، به رهبری ابوسعید طایی، کرمان را تصرف کرد. این موضوع اولین دخالت عمده سلطان محمود غزنوی در امور حکومت آل بویه بود.
مجدالدوله حاکم بویهی ری که با نافرمانی سپاه خود مواجه شده بود، محمود غزنوی را به ری فراخواند. محمود غزنوی ری را در سال ۴۲۰ هجری قمری تصرف کرد و برخلاف انتظار، مجدالدوله را اسیر و به عمر دودمان آل بویه خاتمه داد و در ری به کشتار قرمطیان، معتزله و مزدکیان دست زد. محمود در بازگشت، حکومت ری را به پسر خود مسعود سپرد.
رابطه با خلافت عباسی
محمود غزنوی رابطه مناسبی با خلیفه عباسی، القادر داشت و بعد از فتوحات، غنایم زیادی را به دربار خلیفه عباسی فرستاد. خلیفه عباسی به او القاب یمینالدوله، امینالمله و نظامالدین داد. سلطان محمود به درخواست القادر، تاهرتی، نماینده خلیفه فاطمی را اعدام کرد. در سال ۴۱۴ هجری قمری خلیفه، خواهان اعدام حسنک وزیر شد؛ زیرا او در سفر مکه، از راه شام که زیر سلطه خلفای فاطمی بود، عبور کرد و از فرمانروای شام هدایایی گرفت. به این دلیل به او تهمت قرمطی بودن زدند؛ ولی سلطان محمود بهشدت از وزیر خود حمایت کرد. محمود بعد از تصرف ری قصد حمله به بغداد را داشت؛ اما اجل به او مهلت نداد.
آرامگاه سلطان محمود غزنوی
منبع عکس: ناشناس
آرامگاه سلطان محمود غزنوی از بناهای معماری دوره غزنوی است. ساختمان بنا در عصر سلطان محمود غزنوی نیز وجود داشت و به عمارت فروزی معروف شد. این بنا بعد از مرگ سلطان محمود، آرامگاه او شد. بنای آرامگاه سلطان محمود غزنوی بهدلیل جنگهایی که در مدت زمان چندین سال رخ داد، تا حدود زیادی ویران شد. این آرامگاه در چند سال اخیر مرمت شد.
آرامگاه سلطان محمود در یک از پرجمعیتترین روستاهای ولایت غزنی واقع شده است. ارتش بریتانیا زمانی که قصد داشت افغانستان را ترک کند، درهای آرامگاه سلطان محمود غزنوی را با این نظر که سلطان محمود آن را از معبد سومنات هند آورده و در آن مکان نصب کرده است، از جای درآوردند و با خود به هندوستان بردند. بسیاری از کارشناسان بر این عقیدهاند درهای آرامگاه سلطان محمود متعلق به معبد سومنات نبودهاند.
معماری بنای آرامگاه سلطان محمود غزنوی به شیوه معماری عصر غزنویان ساخته شده است. بنای آرامگاه با زیبایی و تبحری خاص ساخته شده است که نشان از هنرمندی عصر غزنویان دارد. روی قبر سلطان محمود غزنوی آیه ۶۳ از سوره یاسین نوشته شده است. در حال حاضر، محلی که ساختمان بنای مقبره سلطان محمود غزنوی در آن قرار گرفته است، به روضه شهرت دارد.
- آدرس آرامگاه سلطان محمود غزنوی: افغانستان، ۶ کیلومتری شمال شرقی شهر غزنی (مشاهده روی نقشه)
سلطان محمود غزنوی و فردوسی
منبع عکس: ناشناس
فردوسی که از دهقانان توس بود، فردی دانا و علمدوست به شمار میرفت. علاقه به فرهنگ ایران زمین سبب شد که او داستانهای پیشینیان را مطالعه کند. فردوسی تلاش بسیار کرد تا تاریخ اساطیری ایران را به نظم درآورد. او نزدیک به ۳۰ سال از عمر و هزینه خود را روی فرهنگ ایران گذاشت تا اینکه توانست شاهنامه را بسراید. حکیم فردوسی شرح حال خود را در سرودن شاهنامه چنین بیان میکند:
بسی رنج بردم در این سال سی عجم زنده کردم بدین پارسی
بناهای آباد گردد خراب ز باران و از تابش آفتاب
پی افکندم از نظم کاخی بلند که از باد و باران نیابد گزند
فردوسی سرودن شاهنامه را پیش از عصر سلطان محمود، آغاز کرده بود. او در حین سرودن شاهنامه، به مرور، ثروت و جوانی خود را از دست داد. فقر و تنگدستی فردوسی او را به این فکر انداخت که شاهنامه را به نام سلطان محمود درآورد؛ تا از این طریق، علاوه بر حفظ اثر خود در کتابخانه سلطنتی، سلطان نیز او را تامین مالی کند. فردوسی با این تصور، شاهنامه را به نام سلطان محمود کرد و راه غزنه را در پیش گرفت؛ اما سلطان محمود که شخصیتی علاقهمند به تاریخ و فرهنگ نبود و به مدح و ستایش شاعران بیشتر جذب میشد، قدر شاهنامه فردوسی را چنان که شایسته او بود ندانست.
منابع، دلیل اینکه سلطان محمود، فردوسی را چنانکه شایسته او بود، ستایش نکرد، متفاوت ذکر کردهاند. برخی دلیل این امر را بدگویی رقیبان و شاعران همعصر فردوسی از او دانستهاند و برخی دیگر بر این عقیدهاند که فردوسی در نزد سلطان محمود به بیدینی شهرت یافته بود؛ زیرا فردوسی شیعه بود و سلطان محمود سنی مذهب بود و اعتقادی به شیعیان نداشت. از اینرو سلطان محمود شاهنامه را اثری ازرشمند ندانست و بر فردوسی خشم گرفت و گفت:
شاهنامه خود هیچ نیست بهجز حدیث رستم و اندر سپاه من، چندهزار مرد چون رستم است.
فردوسی از بیتوجهی سلطان محمود ناراحت شد و ابیات بسیاری در هجو سلطان محمود سرود و از ترس اینکه او را توبیخ کنند، غزنه را ترک کرد. فردوسی دراینباره چنین سرود:
ایا شاه محمود کشورگشا ز کس گر نترسی، بترس از خدا
تو بد دین و بد کیش خوانی مرا منم شیر نر، میش خوانی مرا
یکی بندگی کردم ای شهریار که ماند ز تو در جهان یادگار
چو بر باد دادند گنج مرا نبُد حاصلی سی و پنج مرا
شنیدم که شَه، مطبخیزادهاست بهجای طلا، نقرهام دادهاست
اگر شاه را، شاه بودی پدر به سر برنهادی مرا تاج زر
و گر مادر شاه، بانو بدی مرا سیم و زر تا به زانو بدی
پرستار زاده نیاید به کار وگر چند دارد پدر شهریار
فردوسی مدتی در شهرهای هرات، طبرستان و ری بود و از شهری به شهر دیگر میرفت. چند سال بعد، سلطان محمود غزنوی از رفتاری که با حکیم ابوالقاسم فردوسی داشت، پشیمان شد و تلاش کرد گذشته را جبران کند. او فرمان داد تا برای فردوسی هدایایی بفرستند و از او قدردانی کنند؛ اما دیر شده بود، چون در همان روز فردوسی وفات یافته بود و جنازه او را از شهر طوس بیرون میبردند. فردوسی در شهر طوس در باغی که متعلق به او بود، به خاک سپرده شد و جنازه فردوسی اجازه دفن در قبرستان مسلمانان را نیافت و او را در جایی دیگر دفن کردند. دختر فردوسی نیز هدیه سلطان محمود غزنوی را بازپس فرستاد.
شاهنامه از آن روز به بعد، مهمترین سند ایرانی فارسیزبانان شد. شاهنامه نهتنها بزرگترین مجموعه شعر بازمانده از عصر سامانیان و غزنویان؛ بلکه عظیمترین میراث فرهنگی و تاریخی بود که از عهد قدیم ایران بهجای مانده بود. فردوسی در وطندوستی بسیار تعصب بود و بن مایه کلام خود را بر خردورزی و ایراندوستی بنیاد گذاشته بود.
چرا محمود غزنوی به هند لشگرکشی کرد؟
منبع عکس: ناشناس
سلطان محمود غزنوی بهدلیل ثروت چشمگیر هند و تامین مخارج سپاهیان خود به این کشور حمله کرد؛ اما انگیزه خود را جهاد با کفار و نشر اسلام اعلام کرد. در این زمان بهدلیل قدرت و نیروی قراخانیان و صلح با آنها امکان حمله به شمال و غرب خراسان مهیا نبود. مهمترین فتوحات محمود در هند عبارت بودند از:
- فتح پیشاور و شکست چیپال در سال ۳۲ هجری قمری
- تصرف ویهند در سال ۳۹۲ هجری قمری
- فتح بهاطیه در سال ۳۹۵ هجری و شکست بحیرا فرمانروای آنجا
- شکست داود بن نصر حاکم مولتان. در این زمان اخباری مبنی بر تصمیم ایلک خان قراخانی برای حمله به خراسان به محمود رسید. محمود با حاکم مولتان صلح کرد و راهی غزنه شد.
- فتح بهیم نگر در سال ۳۹۹ هجری قمری
- تصرف نارین در سال ۴۰۰ هجری قمری باعث گشوده شدن راه تجارت بین خراسان و هندوستان شد.
- تصرف مولتان در سال ۴۰۲ هجری قمری و اسارت داود بن نصر حاکم آنجا
- فتح تانیسر در سال ۴۰۲ هجری که پایگاه بزرگ مذهبی هندیان بود و بتخانه مهمی داشت که بت مشهور جکر سوم در آن نگهداری میشد و به تصرف محمود درآمد.
- فتح نادرین در سال ۴۰۵ هجری قمری
منبع عکس: ناشناس
فتح سومنات در سال ۴۱۷ هجری که یکی از مهمترین اقدامات نظامی سلطان محمود بود. به دستور سلطان محمود، قسمتی از بت سومنات به سوی غزنین حمل شد و در کنار مسجد جامع غزنین قرار داده شد. بعد از فتح سومنات، خلیفه القادر به محمود لقب کهفالدوله و الاسلام داد. آخرین حمله نظامی محمود به هند برای سرکوب قبایل جتان در سال ۴۱۸ هجری صورت گرفت. این قبایل در لشکرکشی محمود به سومنات، ضرباتی را به سپاه غزنوی وارد کرده بودند.
سلطان محمود غزنوی موسس سلسله غزنویان بود که با تلاش بسیار سلسله غزنویان را به اوج قدرت خود رساند. او با از بین بردن افغانها، فتح خوارزم، برقراری مناسبات دوستانه با خلافت عباسی، قلمرو خود را توسعه داد. سلطان محمود با حمله به هندوستان، ثروت بسیاری را با خود به ایران آورد و از آن در جهت رسیدن به اهداف خود و توسعه کشور بهره برد. جانشینان سلطان محمود همانند او نبودند و به مرور سلسله غزنوی را بهسمت اضمحلال بردند. شما هم نظر خود را درباره سلطان محمود غزنوی با کاربران کجارو به اشتراک بگذارید.
منبع عکس کاور: ناشناس
دیدگاه