ماجراجویی مارکو پولو، یکی از اولین کتاب‌های پرفروش دنیا (قسمت دوم)

حمیده کریمی
حمیده کریمی جمعه، ۱۳ دی ۱۳۹۸ ساعت ۲۱:۰۰
ماجراجویی مارکو پولو، یکی از اولین کتاب‌های پرفروش دنیا (قسمت دوم)

مارکو پولو جهانگرد مشهور ونیزی، سفری طولانی را تجربه کرده است. حاصل این سفرها، گزارش‌هایی است که توسط نویسنده‌ای اهل پیزا با نام سفرهای ماکو پولو منتشر شده است. این کتاب یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های دنیا است.

در قسمت قبلی این مقاله در مورد پیشروی مغولان در پهنه‌ای وسیع از دنیا خواندید. در این قسمت به سراغ خانواده مارکو پولو می‌رویم. مارکو پولو در سفر طولانی و مشهورش تنها نبود. او به اتفاق پدر و عمویش به این سفر ۲۴ ساله رفت.

خانواده‌ای از مسافران

سفرهای مارکو پولو

پرتره‌ای از قوبلای خان روی ابریشم که در سال ۱۲۹۴، مدت کوتاهی بعد از مرگش کشیده شده است. این نقاشی در موزه کاخ ملی تایپه نگهداری می‌شود.

بزرگ‌ترین جمهوری دریایی اروپا یعنی ونیز مجموعه‌ی وسیعی از ارتباطات تجاری در سراسر مدیترانه و خاورمیانه داشت. همچنین آن‌ها در نظر داشتند تا این شبکه تجاری را به‌سمت شرق نیز گسترش دهند. ونیز خانه‌ی تاجرانی بود که آگاهی کامل و عمیقی از شرق داشتند. در زمان قرون وسطی آن‌ها به مسیرهای شرقی و ترابوزان سفر می‌کردند که دروازه‌ای برای ورود به جاده ابریشم بود. این منطقه در ترابزون کنونی در کشور ترکیه قرار دارد. کالاها بین چین و اروپا از طریق همین مسیر جابه‌جا می‌شدند.

مارکو پولو از یک خانواده تاجر بود. وقتی پسر کوچکی بود، پدرش نیکولو و عمویش مافئو قبلا نیز تجربیات فراوانی در زمینه سفر کسب کرده بودند. بازرگانان خردمند در سال ۱۲۶۱، ونیز را ترك كردند تا روابط جدیدی را در شرق ایجاد كنند. این زوج، خان مغول را به‌عنوان بخشی از این اولین سفر حماسی خود ملاقات کرده بودند.

یکی از پایگاه‌های تجاری خانواده پولو، قسطنطنیه بود؛ جایی که برادرشان، مارکو سنیور، کار می‌کرد. عوامل آن‌ها روی رود ولگا به‌سمت بخارا کار می‌کردند. اینجا همان جایی است که در دنیای مدرن با نام ازبکستان شناخته می‌شود. جایی که نیکولو و مافئو یک موفقیت بزرگ دیپلماتیک به دست آوردند. آن‌ها با اعضای دولت قوبلای خان دیدار کردند و برنامه‌ای برای رفتن به دربار او چیدند که در شانگدو قرار داشت و در چین امروزی واقع شده است.

قره قروم

متریال به‌جای‌مانده از خرابه‌های قره قروم، پایتخت باستانی امپراتوری مغول بعدا برای ساخت یک صومعه قرن شانزدهمی مورد استفاده قرار گرفت.

خانواده پولو، تنها غربی‌هایی نبودند که به دامنه امپراتوری وسیع مغول‌ها نفوذ کردند و حتی اولین غربی‌هایی نبودند که توانستند با امپراتور زمان ملاقات کنند. یکی از پیشگامان این کار، جیوانی د پیان دل کارپین بود که در سال ۱۲۴۶ از جانب پاپ اینوسنت چهارم به دربار مغولان و گیوک خان رفت تا نامه پاپ را به مغولان تسلیم کند. گیوک خان سومین خان بزرگ مغول بود. از دیگر تجربیات قابل‌توجه در این زمینه سفر ویلیام روبروک بود که تحت عنوان فرستاده از طرف لویی نهم پادشاه فرانسه به قره قروم پایتخت چهارمین خان مغول رفت. برخلاف داستان مارکو پولو گزارش‌های این افراد محبوبیت زیادی پیدا نکرد و تصور اروپاییان از چنین امپراتوری پهناوری را شکل نداد.

ملاقات آن‌ها با قوبلای خان یکی از بزرگ‌ترین ملاقات‌های بزرگ تاریخ بین شرق و غرب است. در خان مغول، آن‌ها مردی را یافتند که کجکاوی‌اش در مورد غرب به‌اندازه کنجکاوی آن‌ها در مورد شرق بود.

ارتباطی که آن‌ها با مغول‌ها برقرار کردند این برادران را به پیشگامانی در زمینه وساطت برای انتقال دانش و آگاهی از اروپا به چین و برعکس تبدیل کرد.

خان که در مورد آنچه که این برادران به او در مورد اروپا و به‌خصوص در مورد مسیحیت گفته بودند، کنجکاو شد و از آن‌ها خواست تا به اروپا برگردند و از پاپ بخواهند تا افرادی کارآزموده را بفرستد تا به مغولان در مورد مسیحیت بیاموزند. سفر برگشت آن‌ها به خانه بسیار طولانی و دشوار بود. همه چیز در جایی به اسم عکا پیچیده‌تر شد. آن‌ها فهمیدند که پاپ کلمنت از دنیا رفته است و کسی به‌عنوان جانشین او انتخاب نشده است.

برادران مسیر بازگشت خود را به ونیز ادامه دادند تا در آنجا منتظر پاپ جدید بمانند و برنامه بازگشت خود را به دربار قوبلای خان برنامه‌ریزی کنند. این بار آن‌ها پسر نیکولو یعنی مارکو را با خود بردند؛ پسری که پدرش او را ده سال قبل دیده بود. او حالا مرد جوانی بود و ۱۷ سال سن داشت.

به‌سمت دربار خان

در سال ۱۲۷۱، پدر، پسر و عمو ونیز را ترک کردند و به‌سمت عکا سفرشان را ادامه دادند. از آنجا به شمال شرقی رفتند و مسیری را دنبال کردند که به آناتولی شرقی و ارمنستان تا تبریز امروزی ادامه داشت. سپس به‌سمت جنوب مسیر خود را ادامه دادند و از ارتفاعات ایران گذشتند، به بغداد و بعد به تنگه هرمز رفتند و از آنجا سوار کشتی شدند تا دریای عرب و اقیانوس هند را برای رسیدن به چین طی کنند. بررسی کشتی‌ها و قایق‌های موجود، به آن‌ها هشدار داد. طبق آنچه که پولو بعدا در کتابش نوشته است، وضعیت اسف‌باری داشتند. قایق‌ها با ریسمان‌هایی بافته شده از پوسته درختان به هم وصل شده بودند. در نهایت آن‌ها تصمیم گرفتند که سفر خود را زمینی ادامه دهند.

مارکو پولو همیشه به محولاتی که در مناطق مختلف تولید می‌شد، علاقه نشان می‌داد. اینکه چطور این محصولات با اروپا در ارتباط بودند یا ممکن بود بعدا ربطی به اروپا پیدا کنند. مثلا تبریز را این‌چنین توصیف می‌کند:

تبریز در جای خوبی واقع شده بود به همین دلیل محصولاتی که به اینجا می‌آمد از بسیاری از نقاط دنیا بود. تاجران لاتین به آنجا می‌رفتند تا محصولاتی از سرزمین‌های دور بخرند.

او همچنین ادامه می‌دهد:

ایرانی‌ها بهترین و زیباترین فرش‌های دنیا را می‌بافند.

در مورد بغداد می‌نویسد: «رودخانه بزرگی [دجله] از وسط آن می‌گذرد و از طریق آن بازرگانان کالاهای خود را به دریای هند منتقل می‌کنند و از آنجا برمی‌گردانند.» این جزئیات برای تجارت آینده بین ونیز و آسیای شرقی مهم بودند.

علی‌رغم گزارش او در مورد این شهر، بعید است ماركو از بغداد بازدید کرده باشد، زیرا این شهر توسط مغولان اندكی بیش از یك دهه قبل از آن ویران شده بود. هیچ یک از مورخان نیز مطمئن نیستند که آیا مارکو پولو از موصل بازدید کرده است؛ اگرچه وی مطمئناً اطلاعات زیادی در مورد تجارت نساجی در این شهر جمع‌آوری کرده است.

سه سال و نیم سفر در سراسر آسیای مرکزی، سختی‌های زیادی را برای این خانواده به‌دنبال داشت. پولو بعدا رنج‌هایی که در طی حمله‌های راهزن‌ها و بیماری‌های شدید هنگام عبور از افغانستان کشیده است، به خاطر می‌آورد. آن‌ها بعد از اینکه از این حوادث و رنجش‌ها جان سالم به در بردند در نهایت به قرار سلطنتی خود رسیدند. مارکو پولو که آن زمان ۲۱ ساله بود یکی از معدود کسانی بود که توسط قوبلای خان پذیرفته شد و به کاخ تابستانی در شانگدو رفت.

به گفته خود مارکو پولو، مارکو محبوب قوبلای خان بود و می‌توانست به زبان او صحبت کند. خانواده پولو تقریبا ۱۷ سال در چین و سرزمین‌های مجاور آن زندگی کردند و در خدمت قوبلای خان بودند. مارکو به سفرهای متعددی در اطراف چین فرستاده می‌شد؛ از برمه امروزی تا پایتخت باستانی مغول‌ها یعنی قره قروم.

وقتی زمان بازگشت به اروپا فرا رسید، سفر دریایی آن‌ها به‌سمت خانه نیز یک سفر حماسی قابل‌توجه دیگر بود. آن‌ها به جنوب دریای چین، ویتنام، مالزی، سوماترا و سری لانکا رفتند. جنوبی‌ترین نقطه هند را دور زدند و به‌سمت شمال سواحل غربی مسیر خود را ادامه دادند تا اینکه به افغانستان رسیدند و از آنجا به ایران و خاورمیانه رفتند. در نهایت از قسطنطنیه به‌سمت ونیز، راه دریایی را در پیش گرفتند. بعد از یک سفر حماسی ۲۴ ساله، آن‌ها در سال ۱۲۹۵ به خانه رسیدند.

سفرهای مارکو پولو

قوبلای خان شاهینش را برای جست‌وجو به‌دنبال شکار به پرواز در می‌آورد. نقاشی قرن پانزدهمی از نسخه فرانسوی سفرهای مارکو پولو

سفرهای مارکو پولو

نیکولو و مافئو پولو در مقابل قوبلای خان و بیرون از خیمه او تعظیم کرده‌اند. این نقاشی از یک نسخه قرن پانزدهمی از سفرهای مارکو پولو است.

تولد یک کتاب پرفروش

گزارش مارکو پولو از این سفر طولانی‌اش، به یک کتاب پرفروش تبدیل شد که بخشی از آن به این خاطر بود که اطلاعات جدیدی در مورد سرزمین‌های دور دنیا در اختیار خوانندگانش می‌گذاشت. با وجود اینکه داستان‌هایی از سفر مسافران دیگر به سرزمین‌های اطراف جاده ابریشم قبلا هم منتشر شده بود، اطلاعات غنی و ارزشمندی که مارکو پولو از چین و سرزمین‌های اطراف آن جمع آوری کرده بود تا آن زمان بی‌سابقه بود.

کتاب سفرهای مارکو پولو به شهرت رسید و حتی گاهی با انتقادهایی روبه‌رو شد که به‌خاطر ماجراهایش بود. از این داستان‌ها می‌توان به گزارش در مورد کاشت گیاهانی اشاره کرد که از آن پاستا تولید می‌کردند. با این وجود، این کتاب همچنین حکایت‌هایی درباره آدمخواران گرسنه و تک شاخ‌های غول پیکر هم داشت که در سوماترا زندگی می‌کردند. برخی بر این باورند که حیوانات توصیف‌شده، کرگدن بودند. یا اینکه در جزیره‌ای به نام آنگامان (که گمان می‌رود جزایر آندامان باشد)، افرادی با سرهایی مانند سگ را توصیف کرده است.

حتی در زمان‌هایی که داستان‌ها شگفت‌انگیز نیستند منبع اصلی آن‌ها نامعلوم است. تنها منبع اطلاعاتی از مسیری که خانواده پولو طی کردند، همین گزارش‌های مارکو پولو است و همیشه راحت نیست که بتوانید تشخیص دهید که این گزارش‌ها آن چیزی است که خانواده پولو واقعا تجربه کرده‌اند و با چشم‌های خود دیده‌اند یا داستان‌هایی است که از زبان دیگران شنیده‌اند و نقل کرده‌اند.

با وجود ترکیبی از شایعات و از هم گسیختگی وقایع و سبک نوشتن نه چندان متمرکز، بسیاری از مفسران بر این باور‌اند که این گزارش‌ها ساختگی است. پولو مکانی را توصیف می‌کند که Cipangu نام دارد که کاخی باشکوه دارد که کف آن با ورقه‌های طلا به ضخامت دو انگشت مزین شده است. بیشتر مورخان معتقداند که این مکان توصیف‌شده، ژاپن است؛ ولی پولو هرگز ژاپن را ندیده است. در بهترین حالت به نظر می‌رسد که بسیاری از این گزارش‌ها، دست دوم است و در واقع از دیگران شنیده شده و تجربه شخصی نیست. با وجود این، برخی مورخان نیز بر این باور‌اند که گزارش پولو از سفرهایش در چین کاملا اصیل و بر مبنای تجربیات واقعی است.

این نوشته‌ها به‌خاطر تاکیداتی که در مورد مسائل تجاری داشت، برای مردم جذاب بود. این کتاب نه‌تنها به خوانندگان خود جزییاتی شگفت‌انگیز و عجیب در مورد سرزمین‌های دور می‌داد بلکه دارای اطلاعاتی کاملا کاربردی برای تاجرانی بود که قصد داشتند در سطح بین‌المللی تجارت و فعالیت کنند.

پولو چین را با نام «بهشتی برای تاجران و بازرگانان» توصیف می‌کند و اطلاعاتی کامل و جزیی در مورد پیچیدگی‌های قوانین چینی به خوانندگان می‌دهد.

اشتیاق پولو برای ثبت اجناس و محصولات تولید شده و نحوه حمل و نقل آن‌ها، در آن زمان مورد توجه قرار گرفته بود. اطلاعاتی که در کتاب سفرهای مارکو پولو ارائه شد برای بهبود نقشه‌های شرق آسیا مورد استفاده قرار گرفت که باعث بیشتر شدن روابط تجاری شد.

کتاب مارکو پولو الهام‌بخشی برای مسافران دیگر بود تا مسیر او را به‌سمت چین دوباره دنبال کنند و اطلاعات بیشتری را در مورد این سرزمین با خود به اروپا برگردانند. این آگاهی‌ها، هم‌زمان که اروپا به‌سمت رنسانس می‌رفت، کنجکاوی در مورد دنیا را در اروپایی‌ها برانگیخت و عصر اکتشاف در انتهای دهه ۱۴۰۰ میلادی آغاز شد. در آن زمان امکان سفر و پیشروی به‌سمت شرق به‌اندازه غرب ایجاد شد و تجارت رونق گرفت.

در سال ۱۵۵۷، فرمانروای سلسله مینگ در چین به پرتغال اجازه داد تا یک مقر دائمی در ماکائو داشته باشد و از همین پست تجاری بود که متیو ریچی، کشیش ژزوئیت ایتالیایی تلاش خود را برای انتشار مسیحیت در چین آغاز کرد. آگاهی عمیق او از این کشور باعث شد که او و پیروانش، عقاید چینی‌ها و سنت‌ها و آداب و رسوم آن‌ها را به غرب توضیح دهند و در واقع پل فرهنگی‌ای که مارکو پولو، پدرش و عمویش دو قرن پیش شروع به ساخت آن کرده بودند، به این ترتیب ادامه دهند.

مطالب مرتبط:

دیدگاه