سفرنامه هالیوودی؛ دور دنیا بر ترک موتور!
سریال مستند «لانگ وی راند» (Long Way Round) که متعلق به شبکهی «بی بی سی» (BBC) است، داستان ماجراجویی دو تن از چهرههای سرشناس هالیوودی است. «ایوان مک گرگور» (Ewan McGregor) و «چارلی بورمن» (Charlie Boorman) دو بازیگر هالیوودی هستند که با موتورسیکلتهای حرفهای خود در ۱۱۵ روز، با طی کردن مسافتی ۳۲ هزار کیلومتری به ۱۲ کشور مختلف سفر میکنند.
سفری که از انگلیس آغاز میشود و پس از گذر از فرانسه، بلژیک، آلمان، جمهوری چک، اسلواکی، اوکراین، روسیه، قزاقستان، مغولستان و کانادا، در آمریکا به پایان میرسد. سفری که با یک تیم چهار نفره، متشکل از این دو بازیگر و دو تهیهکننده انجام میشود.
این سفر در سال ۲۰۰۴ انجام شد و در همان سال در قالب یک سریال ۷ قسمتی پخش شد. در ادامه، به بخشهایی از داستان سفر این دو چهرهی مشهور میپردازیم. لازم به ذکر است که این سفرنامه برگرفته از فیلم مستند آنها است.
ایوان و چارلی برای اولین بار، در یکی از مکانهای فیلمبرداری در ایرلند با یکدیگر آشنا شدند. در آن زمان، هر دوی آنها بهتازگی ازدواج کرده و صاحب فرزند شده بودند. در همان موقع بود که این دو متوجه علاقهی مشترک خود در رابطه با موتورسیکلتها شدند. ایوان عقیده دارد که «زمانی که متوجه علاقهی چارلی به موتورسیکلت شدم مانند آن بود که برادر خود را پیدا کرده باشم».
در طرف مقابل، چارلی نیز همین عقیده را داشت. پس از آن بود که رابطهی خانوادگی آنها نیز قوت گرفت؛ تا جایی که هر دوی آنها پدرخواندهی دختران یکدیگر شدند. ایدهی ساخت این مستند زمانی در ذهن آنها شکل گرفت که برای سفری خانوادگی به اسپانیا و سپس به چین رفتند و با موتورهای خود همراه با همسرانشان، دل به طبیعت زدند. آنگاه بود که تصمیم به ساخت چنین مستندی گرفتند تا سود حاصل از درآمد آن را، برای کودکان، به یونیسف بدهند. در نتیجه، دست به کار شدند و ایدهی خود را با دو تن از تهیهکنندههایی که میشناختند، مطرح کردند.
زمانی که با ساخت این پروژه موافقت شد، ایوان متوجه مهارت بیشتر چارلی در موتورسواری، نسبت به خود شد. او اشاره داشت که «چارلی با توجه به سابقهی طولانی در موتورسواریهای جادهای و کوهستانی، تجربهی بیشتری برای انجام این کار دارد. از طرفی، چارلی از دوران کودکی، زمانی که تنها ۶ ساله بود، به دوچرخه و موتورسواری در مزرعهی خانوادگی خود میپرداخت».
این در حالی بود که ایوان در ۱۹ سالگی به این موضوع علاقهمند شده بود و هیچ تجربهای برای رانندگی در جادههای کوهستانی نداشت. حتی این موضوع تا حدی روی ایوان تاثیرگذار بود که به انصراف از این سفر ماجراجویانه نیز، فکر میکرد. به هر ترتیب که بود، سفر ماجراجویانهی آنها آغاز شد. سفری که از جادههای گوناگون در سه قارهی کرهی خاکی میگذشت.
آنها در طول این سفر، با خصوصیات جالبی از شخصیت خود آشنا شدند تا جایی که اشاره میکنند که «ما دریافتیم تا چه اندازه آدمهای خودخواه و شکاکی هستیم. مثلا زمانی که برخی تنها قصد کمک یا حتی عکس گرفتن با ما را داشتند، ما متعجبانه با خود میگفتیم که دلیل این کارها چیست! این در حالی بود که زمانی که به جمهوری چک رسیدیم، از مهربانی و مهماننوازی مردم آن شگفتزده شدیم».
در بخش دیگری از این سفرنامه اشاره میشود که «در طول سفر، ما گاه با برخی از مشکلات و کمبودها دستوپنجه نرم میکریم. زمانی که به مکانهای دورافتاده و بکر میرسیدیم و کمپ خود را برپا میکردیم، با کمبود غذا و سرپناه مواجه میشدیم. موقعی که در طبیعت اسلواکی مستقر بودیم، بهدلیل خشک شدن غذاهایمان، مجبور بودیم آنها را در آب رودخانه خیس کنیم تا بتوانیم راحتتر آنها را بخوریم. از طرفی، هیچ امکاناتی برای تماس با خانوادههایمان نداشتیم. اگر خوششانس میبودیم، میتوانستیم سه، چهار شب یکبار، یک تماس چند دقیقهای با آنها داشته باشیم تا بتوانیم انگیزهای مجدد بگیریم».
همچنین آنها در طول این سفر با اتفاقات و مشکلات عجیبی نیز مواجه شدند. زمانی که در حومههای اوکراین به سر میبردند، در مغازهای، به دو دزد تفنگ به دست، برخوردند! یا گاهی حتی مجبور بودند برای مجوز گذر از مرز تا ۱۵ ساعت انتظار بکشند. همچنین در برخی از شهرها، باید برای موتورهای خود مجوز مخصوصی دریافت میکردند.
این سفر جراحاتی نیز برای این دو چهرهی سرشناس در پی داشت. در قزاقستان، پشههای نادری به ایوان آسیب رساندند تا جایی که حتی کار او را به بیمارستان کشاندند. از طرفی، برای چارلی نیز اوضاع خیلی خوب پیش نمیرفت. او در سیبری از ناحیهی شانهی چپ دچار آسیبدیدگی شد که بهدنبال آن مجبور شدند برای چند روز موتورسواری نکنند. در نتیجه، به ناچار مسافتی ۶۰ کیلومتری را با قطار و کامیون طی کنند. این مورد، تنها باری بود که آنها در این سفر، از وسیلهای به غیر از موتور استفاده کردند. چندینبار نیز موتورهای آنها دچار اشکال شد، البته آنها توانستند با سرویسهای کوچکی مثل تعویض تایرها و سیمها این ایرادات را برطرف کنند.
همان طور که گفته شد، سفر ماجراجویانه و البته پرپیچوخم آنها با رسیدن به نیویورک به اتمام رسید. سفری که به گفتهی آنها، تکرارنشدنی و بینظیر بود، به حدی که لذت چنین سفری را با فیلمهای پر خرج هالیوودی خود مقایسه میکنند.
در انتها نیز، با توصیهی تجربه کردن چنین سفرهای ماجراجویانه، توجه شما را به تریلر اختصاصی این مستند جلب میکنیم.