۱۱ محل ترور در دنیا که ارزش دیدن دارند (قسمت اول)
برخی مکانها که شخصیتهای مطرح دنیا نظیر جان اف کندی و مارتین لوتر لینگ در آنها به قتل رسیدهاند، امروزه بهعنوان گردشگری سیاه موردتوجه عدهی زیادی در دنیا هستند.
مرگ، بزرگترین ناشناختهی بشر است که یک روز برای همه ما رخ خواهد داد. شاید به همین دلیل باشد که نهتنها به خود مرگ، بلکه به برخی مکانهای فوت افراد نیز علاقهمند هستیم. در سالهای اخیر، گردشگری سیاه به یک سرگرمی محبوب و پرطرفدار تبدیل شده است و آژانسهای مسافرتی، گردشگران را به مکانهایی نظیر گوردخمهها (کاتاکومب) و چرنوبیل میبرند. البته مکانهایی هم وجود دارد که مرگ تعداد زیادی انسان در آنها اتفاق نیفتاده، اما از دستدادن فردی که یک نماد فرهنگی یا سیاسی محسوب میشده، به همان اندازه تأثیرگذار بوده است. این مکانها و وقایعی که در آنها رخ داده است، اغلب تلفیقی از مرگ، شهرت و قدرت هستند و احتمالاً آخرین تداعیکنندهی اقدامات یا پیامهای قربانیان به حساب میآیند. در این مقاله از کجارو قصد داریم، به مکانهای گردشگریای اشاره کنیم که چهرههای سرشناس در آنجا ترور شدهاند و قدمت برخی از آنها به ۲۰۰۰ سال قبل برمیگردد که همین موضوع باعث کنجکاوی و متعاقباً سفر به این نقاط میشود.
ژولیوس سزار
کشتن ژولیوس سزار با ضربات خنجر، یک قتل سیاسی و توطئهی خونین بود که باعث شد، ترورهای بعدی در مقایسه با آن، ساده و معمولی به نظر برسند. هرچند که به مدلی برای توطئه نیز تبدیل شد.
مقالههای مرتبط:
۶۰ سناتور برای پایاندادن به حکمرانی یک سزار دیکتاتور، در نقشهی قتل دست داشتند و به او ۲۳ ضربهی خنجر زدند که فقط یکی از آنها مرگبار بود. قتل در یکی از اتاقهای سنا و در نزدیک ایوان تئاتر پومپه اتفاق افتاد و نه در مجلس سنا در فروم رومی که اغلب بهعنوان قتلگاه ژولیوس سزار معرفی میشود. محل دقیق دفن او اکنون چندین متر زیر زمین قرار دارد. در واقع به گفتهی یکی از راهنماهای محلی تور، محل دفن او تقریبا زیر ساختمان تئاتر آرژانتین در رم واقع شده است. درست در آنسوی جادهی شلوغ این محل، جاذبهای باستانشناسی به نام «منطقهی مقدس لارگو آرژانتین» وجود دارد که از آن میتوان چشماندازی عالی به معابد رومی داشت، جایی که فقط چند متر با محل قتل سزار فاصله دارد. این راهنمای تور میگوید:
سناتورها بهحدی مطمئن بودند که قتل سزار، کار درستی است و اعتقاد داشتند که برای حفظ دموکراسی دست به قتل یک دیکتاتور میزنند که شخصاً در این قضیه شرکت کردند و خود را رهاییدهندگان نامیدند.
نتیجهی کار آنطور که سناتورها برنامهریزی کرده بودند، پیش نرفت و جمهوری روم فقط یک سال دوام آورد و ۱۷ سال بعد، آگوستوس نخستین امپراطور روم شد. طبق روایت سوئیتونیس، تاریخنگار رومی، فقط تعداد کمی از توطئهگرها پس از قتل سزار، بیشتر از سه سال عمر کردند.
جان اف کندی
در اواخر سال ۱۹۶۳، جان اف کندی، رئیسجمهوری آمریکا، خود را برای انتخابات سال بعد آماده میکرد و همه انتظار داشتند که او مجدداً انتخاب شود. زمانی که خودروی رئیسجمهوری بههمراه همراهانش در فضای باز دیلی پلازا در مرکز شهر دالاس در حرکت بود، لی هاروی اسوالد از طبقهی ششم ساختمان اداری دالاس کونتی، رئیسجمهوری را هدف گرفت و او را به قتل رساند. کمیسیون وارن که راجع به این ترور تحقیق میکرد، نتوانست انگیزهی روشنی برای قتل رئیسجمهوری پیدا کند، اما به این نتیجه رسید که اسوالد، اوباشی بود که احتمالاً احساسات ضدآمریکایی داشت و بهتنهایی مرتکب قتل شده بود.
نظریههای توطئهی زیادی مطرح شده و بسیاری بر این باور بودهاند، اسوالد که خود دو روز پس از ترور کندی در تگزاس کشته شد، بهتنهایی عمل نکرده است یا به اشتباه بهعنوان قاتل رئیسجمهوری شناخته شد. بنیاد تاریخی دالاس کونتی از سال ۱۹۸۹، موزهای را در طبقهی ششم و هفتم این ساختمان اداره میکند که به داستان زندگی جان اف کندی، ترور و میراث او میپردازد. هر سال صدها هزار بازدیدکننده از موزهی طبقه ششم در دیلی پلازا دیدن میکنند.
گری مک (Gary Mack)، متصدی موزه، میگوید كه این موزه اساساً بهعنوان محلی برای یادبود در نظر گرفته شده است، هرچند که بیشتر بازدیدكنندگان، شخصاً رئیسجمهوری كندی را به یاد نمیآورند. او در ادامه توضیح میدهد:
ما بهعنوان موزهی تاریخ، گذشته و میراث كندی را عرضه میکنیم. تغییری در واقعیتها به وجود نمیآید؛ اما اهمیتی که مردم برای این حقایق قائل میشوند، در گذر زمان تغییر میکند.
۱۹ نوامبر (۲۸ آبان) مصادف با پنجاهمین سالگرد ترور جان اف کندی است، اما نظریههای توطئه همچنان به قوت خود باقی هستند. بهگفتهی یکی از گردانندگان تور، اگر این پرونده برای همیشه بسته میشد، دیگر امروز جذابیتی نداشت و عدهی زیادی از مردم تمام زندگی خود را وقف مطالعه و بررسی این قتل نمیکردند. میدان محل قتل رئیسجمهوری از آن روز سرنوشتساز تقریبا هیچ تغییری نکرده است. یک علامت X سفید در این محل مشخص شده است که محل ترور رئیسجمهوری را نشان میدهد.
آبراهام لینکلن
آبراهام لینکلن، شانزدهمین رئیسجمهوری ایالات متحده آمریکا بدین جهت مشهور است که به بردهداری و گسترش آن در سراسر این کشور و سرزمینهای جدیدش خاتمه داد. او عاشق تئاتر بود و این جمله از او نقلقول شده است:
برخی فکر میکنند که رفتنِ من به تئاتر و اپرا اشتباه است؛ اما اینها مرا آرام میکند. به همان اندازه که عاشق تنهایی هستم، از بودن در کنار مردم نیز خوشحال میشوم.
آبراهام لینکلن همراه با همسرش و دو مهمان دیگر به تئاتر فورد رفته بودند و مشغول تماشای تئاتر «پسر عموی آمریکائیمان» بود که بازیگر مشهور، جان ویلکس بوت که از مخالفان لغو بردهداری بود، وارد اتاقک تئاتر میشود و از پشت سر به او شلیک میکند. لینکلن صبح روز بعد از دنیا میرود. تئاتر فورد هنوز هم بهعنوان محل تئاتر، مرکز آموزش و موزه در حال استفاده است. مدیر تئاتر فورد میگوید:
در این تئاتر، مردم میتوانند علاوه بر پیشینهی لینکلن، با انسانیت وی نیز ارتباط برقرار کنند. ما در تلاش هستیم تا تاریخ را زنده نگه داریم. این یک ادای احترام به میراث لینکلن و عشق او به هنر بهخصوص تئاتر است.
مهانداس کارامچاند گاندی
مهاتما گاندی در مسیر رفتن به جلسهی عبادتش توسط ناتورام گودسه مورد اصابت گلوله قرار گرفت، او از ناسیونالیستهای افراطی هندو و مخالف آموزههای ضدخشونت گاندی بود و فکر میکرد که گاندی در آموزههایش، مسلمانان را برتر از هندوها قرار میدهد. ناتورام گودسه همچنین معتقد بود که گاندی مسئول تقسیم هند در اوت ۱۹۴۷ بود که منجر به خشونت مذهبی شد. مرگ گاندی در ژانویهی ۱۹۴۸، شوک بزرگی به کل دنیا وارد کرد. گزارشی در عصر همان روز در نیویورک تایمز منتشر شد که میگفت:
مرگ وی، این ملت تازه استقلالیافته را نسبت به مسیری که باید بدون مهاتمای خود طی کند، در بهت و حیرت فروبرد.
در آن دوران، گاندی در منزل یکی از دوستانش، جی دی بیرلا اقامت داشت. خانهی بیرلا بعدها توسط دولت خریداری شد و به گاندی اسمریتی تغییر نام یافت و اکنون یادبود و موزهای است که به زندگی و آموزههای گاندی اختصاص دارد. این موزه به روی عموم باز است و فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی برگزار میکند.
جان لنون
زمانی که جان لنون در یکی از شبهای دسامبر در حال برگشت از استودیوی ضبط موسیقی خود بود، درست در مسیر اختصاصی به خانهاش در ساختمان داکوتا واقع در خیابان هفتاد و دوم و سنترال پارک وست، با شلیک چهار گلوله به قتل رسید. هیچ یادبودی در ساختمان داکوتا قرار ندارد؛ اما در داخل پارک مرکزی، محوطهی یادبودی موسوم به «Strawberry Fields» وجود دارد که بودجهی آن را یوکو اونو (همسر لنون) تأمین کرده و موزاییکی به نمایش گذاشته شده است که کلمهی «Imagine» (تصور کن) را به تصویر میکشد. ساختمان داکوتا، از جاذبههای مهم نیویورک به حساب میآید، بهخصوص که خانهی سابق لئونارد برنستاین، بوریس کارلوف و رودلف نوریف بوده و همین طور بهعنوان لوکیشنی برای فیلمهای بچه رزماری و آسمان وانیلی استفاده شده است.
ساختمان داکوتا، اولین آپارتمان لوکس شهر نیویورک بود و تا پیش از آن اشخاص مرفه و ثروتمند در عمارتها و ویلاهای شهری زندگی میکردند و برایشان باعث شرمندگی بود که با دیگران زیر یک سقف باشند. زمانی که این ساختمان در دههی ۱۸۷۰ ساخته شد، بهحدی با بقیهی شهر نیویورک توسعهیافته فاصله داشت که یک منتقد گفت، باید آن را «Dakotas» (از ایالتهای آمریکا) نامید و مالک آن که شوخطبع هم بود، نام آن را داکوتا گذاشت.
مارک دیوید چپمن، قاتل جان لنون از مشکلات روانی رنج میبرد، اما ادعای دیوانگی نکرد و تا سال ۲۰۱۹ همچنان در زندان به سر میبرد. او یک مسیحی بود و از صحبتهای لنون خشمگین شد که گفته بود، گروه بیتلز معروفتر از مسیح هستند. او همچنین از ثروت لنون متنفر بود، بهخصوص که به باور او، این همه ثروت هیچ تناسبی با پیامها و اشعار لنون نداشت.
مارتین لوتر کینگ جونیور
مارتین لوتر کینگ جونیور، برندهی جایزهی صلح نوبل زمانی که در بالکن متل خود در ممفیس ایستاده بود، به ضرب گلوله کشته شد. او برای رهبری یک راهپیمایی که در حمایت از اعتصاب کارگران شهری بود، به این منطقه رفته بود. درست مثل ترور جان اف کندی که چهار و نیم سال قبل اتفاق افتاده بود، هیچکس باور نکرد که جیمز ارل ری قاتل او بوده یا تنهایی عمل کرده است.
نظریههای توطئه حاکی از آن بودند که سازمانهای دولتی احتمالاً در این قتل دست داشتهاند. انگیزهی احتمالی آنها چه بوده است؟ لوتر کینگ تهدیدی برای وضع موجود به حساب میآمد و از منتقدان آشکار جنگ ویتنام نیز بود. متل Lorraine با حمایت مالی مردم محلی سرانجام به موزهی ملی حقوق مدنی تبدیل شد. اتاقهای ۳۰۶ و ۳۰۸ که مارتین لوتر کینگ اغلب در آنها اقامت داشت و همین طور فضای بیرونی متل به همان شکل حفظ شدهاند. باربارا اندروز (Barbara Andrews)، مدیر آموزش و ترجمه موزه، میگوید:
این موزه وجود دارد، چراکه مردم ممفیس (اکثراً آمریکاییهای سیاهپوست) خودشان و پولشان را وقف این موزه کردهاند تا به آن رنگوبوی واقعی بدهند. دکتر کینگ در این محل ترور شد؛ هرچند نشانه یا نماد چندانی از فدارکاریهای آمریکایی - آفریقاییهای زیادی که برای احقاق حقوقشان در قانون اساسی، بیشترین هزینه را پرداخت کردند و بهخاطر تبعیض نژادی، این حق از آنها دریغ شد، وجود ندارد تا به آمریکا کمک کند، بهسمت یک اتحاد کامل حرکت کند.
دیدگاه