هاروکی موراکامی در سال ۱۹۴۹، در کیوتوژاپن به دنیا آمد. آثار او نهتنها در ژاپن جز پرفروشترینها کتابها بوده است؛ بلکه با ترجمه به ۵۰ زبان زنده دنیا و فروش میلیونها نسخه در کشورهای مختلف، افتخاری بینالمللی را نیز برایش به ارمغان آوردهاند. او در طول سالهای نویسندگیاش موفق به دریافت جوایز متعددی شد که برخی از مهمترین آنها شامل جایزه بینالمللی داستان کوتاه فرانک اوکانر و جایزه فرانتس کافکا میشود.
علاوه بر نویسندگی، موراکامی برخی از آثار مهم انگلیسی را نیز به ژاپنی ترجمه کرده است که از میان آنها میتوان آثار ریموند کارور و جی. دی. سالینجر را نام برد. استیون پول از مجله گاردین، موراکامی را برای آثار و موفقیتهایش، بهعنوان یکی از بزرگترین نویسندگان زنده دنیا ستوده است.
داستانهای این نویسنده نامآشنا مملو از المانها و فضاهای شهری سرزمین مادریاش، ژاپن است. بسیاری از جاذبههای ژاپن، صحنههای اصلی داستانهای او را تشکیل میدهند و با تضاد و تطابقها، به جریان روایت عمق و بسط میبخشند. در مقاله این هفته گردشگری ادبی همراه با موراکامی در ژاپن گشتی میزنیم.
کوبه
بشنو آواز باد را
«بشنو آواز باد را» اولین رمان هاروکی موراکامی محسوب میشود. در این رمان، شخصیت اصلی داستان که متولد کوبه است، از دانشگاه خود در توکیو به شهر مادریاش بازمیگردد. بسیاری از فضاهای شهری کوبه را که زادگاه موراکامی نیز بوده است، در طول داستان میتوان دید؛ بهعنوان مثال ایستگاه هانکیو سانومیا.
نویسندهای که تو کالج باهاش برخورد کرده بودم بهم گفت تو دنیا چیزی به نام عالی نوشتن و درجه یک نوشتن وجود ندارد. عالیترین چیز تو دنیا همان ناامیدی است. بالاخره منظورش را فهمیدم ولی فهمیدنش بیشتر آرامش بخش بود. درست است، چیزی به نام سبک عالی نوشتن نیست.
قسمت بندری شهر کوبه که با نام «هاربرلند کوبه» (Kobe Harborland) شناخته میشود، با چشماندازهایی ایدئال یکی ازجالبتوجهترین جاذبههای گردشگری شهر به شمار میرود. همچنین نواحی کوهستانی نیز جذابیتهای گردشگری منحصربهفردی دارند که بازدید از آنها را نباید از دست داد.
میتاکا
پین بال، ۱۹۷۳
دانشگاه بینالمللی مسیحی در میتاکا اغلب در آثار اولیه موراکامی از جمله «پین بال، ۱۹۷۳» ظاهر شده است. توصیف دقیق او از دانشگاه در کتابهایش بهخوبی نشان میدهد که تا چه اندازه با شهر و محوطه دانشگاهی آشنا بوده است. برخی از شایعهها حاکی از آن است که دوستدختر سالهای دبیرستان موراکامی در این منطقه زندگی میکرد.
آنقدر لذت میبردم از شنیدن قصههایی دربارهی جاهای خیلی دور که دیگر بفهمی نفهمی شده بود مریضی. آن زمانها، که الان شیرین ده سالی ازش گذشته، میرفتم اینور و آنور و از آدمها میخواستم برایم تعریف کنند کجا دنیا آمدهاند و بزرگ شدهاند. حتما آن روزها حسابی شنوندهی خوب کم بوده، چون سراغ هر کی میرفتم، خیلی مشتاق و پرشور برایم حرف میزد.
محوطه دانشگاه بینالمللی مسیحی، هر بهار مانند بسیاری دیگر از فضاهای سبز ژاپن غرق در شکوفههای گیلاس میشود.
ساپورو
تعقیب گوسفند وحشی
در جلد دوم «تعقیب گوسفند وحشی» که سومین رمان هاروکی موراکامی محسوب میشود، نویسنده استان هوکایدو را بهعنوان صحنه داستان خود انتخاب کرده است. طبق روایت کتاب، قهرمان داستان و دوستدخترش در جستوجوی مکانی هستند که آن را در یک عکس دیدهاند. اولین توقفگاه آنها در این تعقیب، ساپورو است. پس از آن، آن دو برای یافتن گوسفند وحشی مسیر خود را بهسمت شمال دنبال میکنند.
اما به نظرم میرسد همیشه آنچه را نمیتوانم درست بیان کنم، خوب میفهمی. مشکل این است که در درست بیان کردن چیزها کارم روزبهروز بدتر میشود. انگار این نقص مادرزادی است. طبعا هر کس نواقصی دارد. بزرگترین نقص من این است که نقایص مادرزادم سال به سال بیشتر میشود. انگار در درونم جوجههایی بزرگتر میشوند. جوجهها مرغ میشوند و تخم میگذارند و تخمها بدل به جوجههای دیگری میشوند که بعدها تخم میگذارند. آخر این هم شد زندگی؟ حیرانم که چطور با این همه نقایص کنار بیایم. بله، کنار میآیم. اما در نهایت مسئله این نیست، نه؟
«برج ساعت ساپورو» (Sapporo Clock Tower)، از جاذبههای اصلی شهر شمرده میشود. همچنین مرکز شهر با جنبوجوش و هیاهو بهترین مکان برای گذراندن وقت در کافههای محلی ژاپنی است.
تسوجیدو
برقص برقص
در رمان «برقص برقص» شهرهای بسیاری را میتوان دید که هرکدام بهنوبه خود نقشی پررنگ را ایفا میکنند. یکی از این مکانهای بهخصوص، تسوجیدو نام دارد. شخصیتهای اصلی داستان که پیرامون شهر در حال رانندگی هستند، ناگهان خود را در مقابل ساحل تسوجیدو میبینند.
در فاصلهای بسیار دور، صدای هتل دلفین سابق را، همانند صدای قطاری شبانه میشنوم. صدای غژغژ لولاهای روغن نخوردهی آسانسور که بالا میرود، بالاتر و میایستد. کسی در راهروها راه میرود. کسی دری را باز میکند، کسی دری را میبندد. بله! هتل دلفین سابق بود. میتوانستم با اطمینان این را بگویم. زیرا من بخشی از آن بودم و کسی برایم گریه میکرد، برایم گریه میکرد، چون خودم نمیتوانستم گریه کنم.
در سفر به تسوجیدو، میتوانید به «پارک کایهین تسوجیدو» (Tsujido Kaihin Park) مراجعه کنید و از تماشای منظره روایتشده در کتاب لذت ببرید؛ منظرهای بیرقیب و مسحورکننده از دریا و کوه فیجی که گویی بر خط ساحلی شناور است.
از یوتسویا تا کوماگومه در توکیو
جنگل نروژی
گردشگاهی بهیادماندنی از یوتسویا تا کوماگومه در توکیو امتداد یافته است، جایی که قهرمانهای کتاب «جنگل نروژی» در طول آن پیادهروی میکردند. «جنگل نروژی» یکی از کتابهای محبوب موراکامی است که تنها در کشور ژاپن ۱۰ میلیون نسخه از آن به فروش رسید. از آنجا که تعداد زیادی از دانشگاههای ژاپن در این مسیر قرار گرفتهاند، با قدم زدن در آن، میتوانید زندگی دانشجویی ژاپن را بهخوبی لمس کنید.
آن زمان ۳۷ سال داشتم. در حالی که هواپیمای ۷۴۷ عظیم الجثه با نزدیک شدن به فرودگاه هامبورگ در مه غلیظی فرو میرفت، کمربند صندلیام را بستم. باران سرد نوامبر زمین را در خود غرق میساخت و حال و هوای مناظر فنلاند را در ذهن تداعی میکرد: کارکنان فرودگاه با لباسهای ضد آب، ساختمان دور افتاده فرودگاه، بیلبورد BMW. خب – دوباره آلمان. وقتی هواپیما به زمین نشست، موسیقی ملایمیاز بلندگوهای سقفی در فضا پیچید: نسخهی ارکستری زیبای از جنگل نروژی بیتلز. این ملودی همیشه قلبم را به لرزه در میآورد، اما این بار ضربه از همیشه سختتر بود.
مسیر از یوتسویا تا کوماگومه نسبتا طولانی است. پس اگر قصد طی تمام مسیر را دارید، زمانی حدود یک روز را باید برای آن در نظر بگیرید.
تاکاماتسو
کافکا در کرانه
خط داستانی کتاب «کافکا در کرانه» در تاکاماتسو شکل میگیرد. هرچند کتابخانه خصوصی که قهرمان داستان در دوران کودکیاش آن را کشف میکند، وجود خارجی ندارد؛ اما تاکاماتسو با فضایی خالی از هیاهو، سرشار از صلح و آرامش است. محمد قاسمزاده، از پژوهشگران و منتقدین ایرانی «کافکا در کرانه» را برگرفته از کمدی الهی دانته و حادثهای در ادبیات آسیا میداند.
هرکدام از ما چیزی را که برایش باارزش بوده است، از دست میدهد. موقعيتهای از دست رفته، احساساتی که هرگز نمیتوانیم دوباره به دست بیاوریم. این بخشی از آن چیزی است که معنیاش زنده بودن است. اما درون سرمان اتاق کوچکی است که آن خاطرات را در آن نگه میداریم. اتاقی شبیه قفسههای توی این کتابخانه و برای درک عملکرد قلبمان باید مدام کارتهای مرجع جدید درست کنیم. باید هرچند وقت یکبار چیزها را گردگیری کنیم، آنها را هوا بدهیم و آب گلدانها را عوض کنیم. تو برای ابد در کتابخانهی خصوصی خودت زندگی میکنی.
اگر به تاکاماتسو سفر کردید، علاوه بر گشتوگذار در خیابانهای شهر و همذاتپنداری با قهرمان داستان، غذای محلی سانوکی اودون را حتما امتحان کنید.