برنامهریزی برای سفر هم خود داستانی دارد. هیچ برنامهای لزوما بهترین نیست؛ هر کس علایق، اهداف و نیازهای خود را دارد. آنچه در ادامه میآید تجربهی جهانگردی است که به جنوب شرق آسیا سفر کرده است.
با بیان توصیهای ساده از بحث کردن سر برنامهی سفر طفره میروم: برنامههای تکراری را تجربه نکنید.
نمیدانم شما چه میخواهید یا دوست دارید، اما من معمولا از پس مسافرتهای چندشهری برنمیآیم.
بارها بحث برنامهریزی برای سفر مطرح شده. اینکه چطور آن را انجام میدهم؟ چطور مقصد را انتخاب میکنم؟ منطقم چیست؟
با آن که هیچ فرمول جادویی وجود ندارد، میخواهم نحوهی انتخاب مسیرها و راهکارهایم برای انتخاب مقاصد را با شما در میان بگذارم.
بهعلاوه، هرچه جلوتر رویم، بیشتر برایتان دراینباره خواهم نوشت؛ اما اکنون میخواهم گردش دوماههام به جنوب شرق آسیا را با شما در میان بگذارم.
نخستین نکته دربارهی برنامهریزی سفر این است که هیچگاه از آن راضی نخواهید بود. چرا؟ چون وقتی به نقشه نگاه میکنید، میگویید «خب، من میخواهم اینجا، اینجا و اینجا و قطعا اینجا را ببینم» اما ناگهان متوجه میشوید که زمان کافی برای گشتوگذار در همه مقاصد را ندارید. بعضی جاها را مجبور هستید حذف کنید و همین موجب افسوس خواهد شد.
پس با این حقیقت کنار بیایید که در هر صورت افسوس خواهید خورد و چیزی را از دست خواهید داد. هیچوقت نمیتوان همه چیز را دید، پس بیهوده تلاش نکنید. فقط تا جایی که میتوانید از زمانی که دارید لذت ببرید. عجله نکنید و سعی نکنید میلیونها جا را در سه هفته ببینید. راه خود را بروید و تا جایی که میتوانید، تجربه کسب کنید. چقدر دیدن مهم نیست، چگونه دیدن مهم است.
در اصل، من برنامه داشتم که برای دو هفته از بانکوک به ایسان (Isaan)، ناحیه روستایی شمال شرق تایلند، بروم و بعد در راه برگشت پیش از آن که به وینتیان (Vientiane)، ایسان و بانکوک برگردم، پاکسه (Pakse) و ۴۰۰۰ جزیرهی لائوس را ببینم. بعد قرار بود به فیلیپین بروم. کل زمان سفر میشد هشت هفته: شش هفته در جنوب شرق آسیا و دو هفته در فیلیپین.
این هم نقشهی مسیر:
مسیر کاملا حالت گردشی دارد؛ از هیچ جایی دوبار رد نمیشود و بیشتر جاهایی که همیشه میخواستم ببینم را در بر میگیرد. طبق این مسیر میتوانستم با سرعتی منطقی به بسیاری از جاها سر بزنم. بیشتر زمان سفر صرف دیدن دوستان در بانکوک و ایسان میشد.
من هیچوقت مرکز ایسان را نگشته بودم و به همین دلیل همیشه حس میکردم خلأیی بزرگ در تایلندگردیام وجود دارد. ایسان منطقهای کاملا روستایی است که بهخاطر مناظر، غذا و پارکهای ملیاش معروف است. چون نزدیک لائوس بودم، تصمیم گرفتم دیدار از ۴۰۰۰ جزیرهی آنجا را نیز به برنامه اضافه کنم. این منطقه بهخاطر دلفینهای روخانهی مکنگ (Mekong)، جو آرام و خانههای ییلاقیاش معروف است. اینجا خوراک آرامش گرفتن و شنا کردن است. سفر به ویتیان باعث شد تا پیش از برگشت به ایسان و بانکوک، زندگی روستایی لائوس را ببینم. دقیقا نمیدانستم کجا بروم، ولی خب مسیر اصلی را دنبال کردم و سرکی به گوشه کنار کشیدم.
ممکن بود نتوانم تمام آن مقاصد را ببینم اما این نقشه نقطهی شروع و مسیر کلی خوبی را در اختیارم میگذاشت.
درست قبل از اینکه به هنگکنگ پرواز کنم، دوستم، جودی، زنگ زد و گفت بیشتر از آنچه برنامه داشته در تایلند مانده است. اما او در چیانگمای (Chiang Mai) بود، پس برای آن که به آنجا پرواز کنم و او و دوست دیگرم، جیمز، را ببینم باید کل برنامهام را تغییر میدادم.
در مسیر جدید، با آن که مناطق کمتری از ایسان را میدیدم، اما تجربهی دیدن کلی جاهای جدید را برایم داشت. من پای (Pai) را انتخاب کردم، اولا بهخاطر اینکه تا حالا آنجا را ندیده بودم؛ دوما چون محبوب گردشگران است. در آنجا همچنین غاری به اسم تام لت (Tham Lot) وجود دارد که میخواستم ببینم. تصمیم گرفتم پیش از راهی شدن بهسمت چیانگ رای (Chiang Rai) و لائوس، چند روزی آنجا بمانم. پیش از رسیدن به شهر لوانگ پرابانگ (Luang Prabang)، شهری که به معابد بوداییاش معروف است، در چیانگ رای ماندم. چیانگ رای توقفگاه خوبی نزدیک مرز است. بعد از لوانگ پرابانگ، دشت جارز (Jars) و شهر ونگ وینگ (Vang Vieng)، شهری که زمانی مسافران آن را به مرکز میگساری و دیوانهبازی تبدیل کردند، میرسیم. خوشبختانه حکومت دیگر آن بند و بساط را جمع کرده است و دیگر خبری از میگساری و پریدن از محلی که به «سراشیبی مرگ» معروف بود، نیست. پس از آن میافتادم در مسیر وینتیان، ایسان و پاکسه.
آخرین زمانی که در لائوس بودم، بوش رئیسجمهوری بود. پس زمانش رسیده که دوباره به آنجا بروم و با دیدی دیگر آن کشور را بگردم. من با آن که تمام زمانام را در آن منطقه گذراندهام، اما خیلی آن کشور را ندیدهام.
دربارهی فیلیپین هم خب راستش خیلی فکر نکردهام. چون، از کجا معلوم، شاید اصلا به آنجا نرسم؛ شاید در راه جایی گیر کنم. من یک طرح کلی از نقشهی سفر دارم که کجاها میخواهم بروم، مثلا حداقل میدانم برای هفتهی دیگر کجا هستم، اما ممکن است از برنامهی کلی منحرف شوم. وقتی برنامه میریزم خیلی جاها را برای تغییر باز میگذارم و هیچوقت از پیش چیزی را رزرو نمیکنم. هرگز نمیتوان فهمید که آیا در جایی میخواهید بیشتر بمانید یا زودتر آنجا را ترک کنید؛ پس بهتر است در مسیر رزروها را انجام دهید.
این روزها دیگر خیلی قبل از سفر برای مقاصد جستجو نمیکنم؛ تجربه نشان داده بهترین توصیهها معمولا روی زمین و زمانی است که به آنجا میرسید. اگرچه، دروغ نگویم، از Travelfish، که بهترین منبع برای سفر به جنوب شرق آسیا است، استفاده کردهام. برای شهر پای، از Alex in Wanderland استفاده کردم زیرا او از طرفداران این شهر است. اما برای دیگر جاها خیلی به خودم زحمت ندادم که بگردم. پس از سالها سفر کردن، خوشحالم که خود را به آن میسپارم.
پینوشت: اگر قرار است بهزودی سفر کنید، این صفحه که تازه بهروز شده را چک کنید. نام چند سایت و شرکت موردعلاقهام را در آن آوردهام.