روزشمار: ۲۴ آبان؛ روز کتاب و کتاب خوانی
كتاب محصول تجربههای بشری و خلاقيتهای ذهنی و آموختههای درازمدت انسان است. سهم كتاب در انتقال دانشها، گاهی به مراتب بيشتر و فراتر از ديگر ابزار آموزشی است. کتاب با كمک به گسترش دانش، بهعنوان یک ميراث فرهنگی برای نسلهای آينده، ماندگار میشود.
وظیفه همه افراد فرهیخته و همه نهادهای فرهنگی کشور است که در اشاعه، گسترش و تقویت هرچه بیشتر مسئله کتاب و کتابخوانی اهتمام ورزند و در یک کلام، همه درد آشنایان و دل اگاهان بهمنظور بسیج همگانی برای گسترش فرهنگ کتاب و کتابخوانی بهپا خیزند تا هنگام خجستهای پیش آید که در آن، (کتاب) همه جا، برای همه کس و در همه وقت بهوفور یافت شود و مطرح باشد و هیچ کس در هیچ جا بهانهای برای کتاب نخواندن نداشته باشد.
همه فرهنگها با کتاب آغاز میشوند، با کتاب میبالند و تجربههای خود را به کتاب میسپارند.
کتابخانهها، حافظان میراثهای فرهنگی و مالکیتهای فکری، مکانهایی امن برای غنیسازی اوقات فراغت و ابزاری برای ایجاد تعادل و گسترش عدالت به شمار میروند. بر همین اساس است که «کارلایل» کتابخانه را «دانشگاهی برای همه» مینامد. برخی نیز کتابخانه عمومی را به «قلب جامعه» تشبیه کرده و زندگی افراد را بدان وابسته دانستهاند. در هر حال کتابخانهها نمادهایی از ارزشهای معنوی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه تلقی میشوند. ازاینرو کتابخانهها باید دارای کتابها و منابع و مواد دیداری و شنیداری مناسب، متنوع و مفید باشند؛ چراکه پربار بودن مجموعه کتابخانه، سبب اقبال هرچه بیشتر مردم به آن مراکز و رویکرد فعال آنان به امر مطالعه و گسترش فرهنگ کتاب میشود.
هفته کتاب و کتابخوانی بهانه خوبی بود تا در میان اشعار فارسی بگردیم و نظرات شاعران گذشته را در این مورد بیابیم . نتیجه بسیار جالب بود چراکه علیرغم انتظار، شعرای برجسته ما در منقبت کتاب آنقدر نسرودند که در مذمت کتاب! آنها از ما بیشتر مطالعه میکردند و شاید همین علت ترقی دیدشان بوده، به این معنا که بعد از کسب علوم متعارف و جستجو در عالم خلق، یافتنی های عالم امر را زیباتر ، نایابتر و ماندگارتر دیدند و از آن پس برای کسب معالمی که در کتابها یافت نمیشوند، نالیدند و در میان این آواهای غمانگیز؛ کتاب را بهخاطر ناکارآمد بودنش برای رساندن آنان به علم الهی سرزنش کردند.
حافظ
جز صراحی و کتابم نبود یار و ندیم
تا حریفان دغا را به جهان کم بینم
یا
دو یار زیرک و از باده کهن دومنی
فراغتی و کتابی و گوشه چمنی
سعدی
کتاب از دست دادن سست رایی است که اغلب خوی مردم بیوفاییست
ادیبالممالک فراهانی مثل سعدی بسیار با امانت دادن کتاب مخالف بوده است و آنرا به عجیبترین صورت ممکن بیان کرده:
کتاب عاریه دادن به مردمان ندهد
ترا نتیجه جز آه و حسرت و افسوس
بود کتاب عروس ای پسر به حجله علم
کسی به عاریه هرگز نداده است عروس!