سفرنامه ماجراجویانه به هند (قسمت دوم)

بهرام روشن‌ضمیر
بهرام روشن‌ضمیر چهار شنبه، ۱۶ فروردین ۱۳۹۶ ساعت ۱۹:۰۰
سفرنامه ماجراجویانه به هند (قسمت دوم)

در قسمت اول سفرنامه هند همراه قلم جذاب آقای بهرام روشن ضمیر و همسرشان بودیم. در ادامه شما را به خواندن ادامه سفرنامه ایشان در کجارو دعوت می‌کنم.

سه روز از سفر را در قسمت قبل خواندید، از روز چهارم چالش‌های سفر بیشتر می‌شود شما را به خواندن ادامه سفرنامه بهرام روشن ضمیر دعوت می‌کنیم.

خروج از دهلی و پیش به سوی آگرا

روز چهارم سفر ساعت ۱:۳۰ بعد از ظهر بلیط داشتیم. پس صبح به بازار معروف پالیکا در کونات رفتیم که مملو بود از اجناس بنجل. اگر احیانا به آنجا یا هر بازار دیگری در هند رفتید، چانه‌زنی را فراموش نکنید. آنان به‌محض اینکه شما را خارجی می‌یابند قیمتی ۵ تا ۱۰ برابر بیشتر پیشنهاد می‌کنند. شاید باورتان نشود ولی گاه می‌توانید یک صفر از جلوی قیمت آنان برداشته و سپس چانه بزنید! در کل برای خرید بازار ساروزینی (Sarojini) را پیشنهاد کردند که به‌دلیل دوری از مرکز شهر فرصتی برای رفتن به آن نداشتیم و اگر فرصت هم می‌داشتیم ترجیح می‌دادیم به دیدن معبد نیلوفر (لوتوس)، منار قطب و دیگر بناهای تاریخی برویم. با عجله توک‌توکی به کرایه ۱۰۰ روپیه گرفتیم و به هتل برگشتیم و چون پیشتر چک‌آوت کرده بودیم، وسایل را تحویل گرفته با یک توک‌توک دیگر به ایستگاه راه‌آهن که بسیار نزدیک ما بود رفتیم. تقریبا همه ما وصف قطارهای هند را شنیده‌ایم و قطارهای هند شهرت جهانی دارند. هند به‌دلیل شبکه سراسری کامل راه آهن‌اش از زمان انگلیسی‌ها معروف است و نقش راه آهن در اقتصاد و فرهنگ هند، اصلا قابل مقایسه با نقش راه آهن در ایران یا دیگر کشورها نیست! و البته شهرت دیگرش از این روست که گاهی مسافران روی سقف قطار هم سوار شده و گاه از پشت یا کنار واگن‌ آن آویزان می‌شوند! البته چنین منظره‌ای را در دهلی ندیدیم. ولی متوجه شدیم که بیشتر قطارهای هند در و پیکری ندارند و هیچ ماموری هم هنگام ورود به قطار بلیط را چک نمی‌کند. یعنی عملا ورود به قطار بدون بلیط و به‌صورت رایگان هم ممکن است. حتی گاهی مسافران به درون قطاری که در حال حرکت بود می‌پریدند. ولی ما انتظار داشتیم که قطاری که در ایستگاه پس از ۷ ساعت معطلی به توریست‌ها می‌فروختند از کلاس بالاتری برخوردار باشد که این امید به یاس تبدیل شد و قطار ما هم اگر نگوییم بدتر از بقیه بود، بهتر نبود. با هزار بدبختی درست به سبک مترو منتها با آن‌همه بار و کوله و چمدان وارد قطارهای یادگار جنگ جهانی دوم شدیم (که صحنه‌های فیلم فهرست شیندلر که یهودیان را برای کشتار به اردوگاه مرگ لهستان می‌فرستادند را به یاد آورد). کوپه‌های آن در و پیکری نداشت و راه‌روی میان کوپه‌ها بیش از نیم متر عرض نداشت و مسافران اصلا رعایت نمی‌کردند که از یک جهت و یک طرف بروند! هر طوری بود خود را به کوپه مورد نظر رساندیم و با کمال تعجب دیدیم که کوپه پر است و ۶ نفر هندی دوست‌داشتنی خیلی راحت نشسته‌اند. ولی خوشبختانه پس از نشان دادن بلیط دو نفر از آن‌ها جای خودشان را به ما دادند. و البته به همان اندازه کسانی که صندلی داشتند، مسافران دیگری بودند که در بخشهای مختلف، در قسمت بارها یا روی زمین جاخوش کرده بودند. جالب بود که در میانه راه رئیس قطار هم آمد و بلیط‌ها را هم چک کرد ولی اصلا کسانی که صندلی نداشتند را نگاه نمی‌کرد! محیط هراسناک، هوای خفه و بوی نامطبوع داخل قطار پس از چندی عادی شد و کار به جایی رسید که بیشتر مسیر را در حال گپ و گفت با هندی‌های هم‌کوپه و نشان دادن عکس‌های قدیمی و گرفتن سلفی گذراندیم. انگلیسی‌دانی و خون‌گرمی هندی‌ها بیشتر نقص‌ها را برطرف می‌کند. و البته ایکاش که آشنایی بیشتری از ارتباط فرهنگی با ایران داشتند. چون بیشتر آنان اصلا نمی‌دانند که تبار ایرانیان و هندیان در دوره‌ای مشترک بوده و همسانی فراوانی در آیین‌های کهن آنان وجود دارد و زبان فارسی دوره‌ای دراز زبان اصلی در شمال هند بوده است و همین امروز هم انبوهی از واژگان فارسی در زبان هندی وجود دارد و واژگان عربی زبان هندی هم از مسیر فارسی به هند آمده است.

قطار هندی

 نمونه قطارهای مسافری هند.

قطار هندی

داخل قطارها. مسافران بدون بلیط در هر نقطه‌ای که بتوانند مستقر می‌شوند.

با خارج شدن از دهلی، توانستیم زاغه‌نشین‌های حاشیه شهر را هم ببینیم. به ما تذکر دادند که هنگام توقف در ایستگاه‌ها گوشی خود را از کنار پنجه دور کنیم چون خطر سرقت وجود دارد. به هرحال قطار که با نیم ساعت تاخیر حرکت کرده بود پس از ۴ ساعت به آگرا رسید. در آنجا یک تاکسی به مقصد هتل گرفتیم و با خرج ۲۰۰ روپیه مسیر نسبتا طولانی ایستگاه قطار تا هتل را پیمودیم. هتل ما در آگرا یک هتل ۳ ستاره بود که به مسافرخانه‌های ایران می‌مانست. ولی خوبی‌اش این بود که هتل در محله تاج‌محل در ۲ کیلومتری محوطه تاج‌محل از یک سو و ۲ کیلومتری قلعه آگرا از سوی دیگر قرار داشت. آگرا پایتختِ نخستینِ پادشاهان گورکانی (مغولی) هند است که شاهانی چون بابُر، همایون، اکبر، جهانگیر و نهایتا شاه‌جهان به ساخت بناهایی در آنجا پرداختند و شاه‌جهان با اینکه آثار بزرگ و باشکوهی در آگرا بنا کرد ولی پایتخت را از آگرا به دهلی برد و آثار مهمی را هم در دهلی سامان بخشید. آگرا به مراتب از دهلی کوچک‌تر است و جمعیت مسلمانان آن بیشترند. محله تاج‌محل که بناهای تاریخی در آنجا قرار دارد، روستای بزرگی است که اکثریت آن مسلمان‌اند و تقریبا همه فروشندگان و هتل‌دارها هم مسلمان‌اند. دیگر نکته مثبت هتل ما (دعوت - Daawat) این بود که از پشت بام آن چشم‌انداز تاج‌محل دیده می‌شد ولی در کمال تعجب، تاج‌محل در شب نورپردازی قابل‌توجهی که باعث شود از فاصله بتوان آنرا دید ندارد! پس تصمیم گرفتیم با توک‌توک به آنجا برویم و البته به ما گفتند که تاج محل در ساعت ۶ عصر بسته می‌شود ولی گمان باطل بردیم که بلاخره یک چیزی از این بنای واقعا بزرگ دیده می‌شود و یک شور و هیجانی در کنار آن باید وجود داشته باشد! که اصلا چنین نبود. در ساعت ۸ شب هیچ خبری در نزدیکی تاج‌محل نبود و آن محله به‌گونه‌ای است که هیچ‌چیز از پشت دیوارهای بلند تاج‌محل پیدا نیست. پس به هتل برگشتیم و برای روز بعد برنامه ریختیم.

بیشتر بخوانید:

دیدنی‌های آگرا

در روز پنجم سفر پس از صرف صبحانه غیرسلف‌سرویسی (سفارشی) در هتل، با توک‌توک به قلعه آگرا رفتیم. قلعه آگرا مجموعه کاخ‌هایی است در فضایی به وسعت ۳۸ هکتار (بزرگ‌تر از محوطه تاج‌محل) و ورودی آن ۵۵۰ روپیه است. می‌توانید به قیمت ۱۰۰ روپیه یک راهنمای هندی بگیرید که به زبان انگلیسی در مورد بناهای آن توضیح بدهد که البته ما چنین نکردیم. این بنا از بیرون مانند قلعه سرخ دهلی است و مانند همان با یک خندق بزرگ و دیوارهایی بلند از جنس ماسه‌سنگ سرخ پوشیده شده ولی در درون آن کاخهایی با دو جنس ساخته‌شده‌اند. نخست کاخ‌های سرخ‌رنگ از همان ماسه‌سنگ (مهم‌ترین مصالح در معماری هند) که مربوط به پادشاهان نخستین سلسله گورکانی است (بابُر، همایون، اکبر، جهانگیر) و دیگری کاخ‌های سفیدرنگ از جنس سنگ مرمر که شاه‌جهان دستور به ساخت آن‌ها داده و برای متمایز بودن از گذشتگان از جنس و رنگ متفاوتی بهره گرفته (هم‌جنس و همرنگ تاج‌محل). درون این محوطه مملو است از سنجاب‌هایی که ارتباط خوبی با بازدیدکنندگان هم دارند و می‌توان آن‌ها را در دست گرفت. نکته مهم دیگر در قلعه آگرا این است که چشم‌انداز خوبی به تاج‌محل در سوی شرقی دارد. همین جا بگویم که بازدید از بناهایی که بیشتر محوطه آنان روباز است مانند قلعه آگرا و تاج‌محل و قلعه سرخ دهلی و بناهای جیپور، در گرما و آفتاب سوزان هند می‌تواند آزاردهنده باشد و از شادابی توریست بکاهد. ازاین‌رو بهترین فصل سفر به هند و بازدید از این محوطه‌ها، آذر تا اسفند است که دمای هوا در شمال هند در روز زیر ۳۰ درجه سانتی‌گراد است. و چه بهتر که بازدید در آغاز روز و پیش از ساعت ۱۱ باشد که هوا کاملا بهاری است. به هرحال مسافران نوروزی هند باید توجه کنند که دقیقا به‌محض پایان یافتن اسفند دمای هوا در شمال هند از ۳۰ درجه به حدود ۳۸-۳۹ درجه در فروردین می‌رسد و با توجه به رطوبت نسبتا بالا، از تابستان تهران بدتر خواهد بود. ما خوشبختانه ۲۵ اسفند پیش از آغاز گرما، شمال هند را ترک کردیم.

قلعه آگرا

 قلعه بسیار تر و تمیز و خوب نگهداری شده‌ی آگرا

قلعه آگرا

 درون قلعه آگرا

تاج محل از آگرا

نمای تاج‌محل از پنجره کاخی درون قلعه آگرا

آگرا

 یکی از کاخ‌های قلعه آگرا که رنگ آن نشان می‌دهد پیش از شاه‌جهان ساخته شده است

پس از چند ساعت حضور در قلعه آگرا، در ظهر آن‌روز به سوی تاج‌محل رفتیم. خرید بلیط و تحویل دادن کیف و ساک در محلی در ۱.۵ کیلومتری دروازه شرقی انجام می‌شود. برای طی آن مسیر توک‌توک و درشکه اسبی وجود دارد که با درشکه را برگزیدیم. در آنجا بلیط ۱۰۰۰ روپیه‌ای برای خارجی‌ها را تهیه کردیم و وسایل را تحویل داده و با خودروهای الکتریکی رایگان به دروازه تاج‌محل بازگشتیم. توجه کنید که تاج‌محل در روزهای جمعه به‌دلیل نماز جمعه تعطیل است. همچنین اگر در روزهایی که ماه کامل است (پنج شب) در آگرا باشید می‌توانید یک روز پیش برای فردا شب بلیط شب تاج‌محل را به همان قیمت ۱۰۰۰ روپیه‌ای بگیرید. ما هم دقیقا در همان شب‌ها در تاج‌محل بودیم ولی پس از تهیه بلیط روز متوجه شدیم که چنین برنامه‌ای هم وجود دارد ولی باید ۲۴ ساعت پیش از آن خریداری شود که چون فردا عازم جیپور بودیم از خیر آن گذشتیم. همچنین دچار سوتفاهم شدیم که تاج‌محل در این شبها نورپردازی خاصی خواهد داشت که ماه کامل بازسازی خواهد شد. به همین دلیل به یک کافه در نزدیکی تاج‌محل که نمای بسیار نزدیکی به این بنا داشت رفتیم تا از پشت بام تاج‌محل را دید بزنیم. ولی تا ساعت ۱۲ شب هیچ اتفاق خاصی نیوفتاد. به هرحال توجه شود که برای ورود به برنامه شبانه تاج‌محل باید نفری ۱۰۰۰ روپیه (۶۰ هزار تومان) اضافه بپردازید و با همان بلیط روزانه نمی‌شود وارد شد. و حالا اینکه بازدید شبانه تاج‌محل (که ماهی ۵ شب ممکن است) آیا به‌خوبی بازدید روزانه است یا خیر را نمی‌دانیم.

تاج محل

 تاج‌محل آرامگاه شاه‌جهان و ممتاز بانو.

تاج محل

 مسجد تاج‌محل

سنجاب هندی

سنجاب که در محوطه‌های تاریخی آگرا چه قلعه و چه تاج‌محل به فراوانی دیده می‌شود.

پس از خوردن ناهار در یکی از رستوران‌های بازار درب شرقی تاج‌محل، یک راهنما (عکاس) استخدام کردیم به قیمت ۱۰۰ روپیه که از ما عکس بیندازد. پیش از او راهنماهایی خوش‌صحبت پس از کلی خوش و بش و باز کردن باب رفاقت پیشنهاد ۱۰۰۰ و ۶۰۰ روپیه‌ای داده بودند! راهنمای ۱۰۰ روپیه‌ای هم البته به قصد هدایت ما به سوی عکاس‌های حرفه‌ای درون محوطه به ۱۰۰ روپیه راضی شده بود. عکاس‌هایی که به‌ازای هر عکس ۱۰۰ روپیه می‌گرفتند. ولی ما ترجیح دادیم با همان دوربین خودمان با کمک راهنما عکس بگیریم که خیلی هم بد نشد. تاج‌محل هم از نظر شکوه و بزرگی اوج معماری دوره اسلامی هند را نشان می‌دهد و به‌نوعی سرشناس‌ترین اثر هنری هند است، و هم از نظر محتوا به‌دلیل آنکه با انگیزه عشق شاه‌جهان به همسر ایرانی‌اش ممتاز بانو ساخته شده، برای جهانیان ارزشمند است. این بنا دیرتر از بناهای اصفهان در عصر شاه عباس ساخته شده و به چشم یک ایرانی که مسجدهای ایران، به‌ویژه اصفهان را خوب می‌شناسد، تا اندازه زیادی تقلید از سبک معماری ایرانی است منتها با مصالحی متفاوت و در ابعادی بزرگ‌تر. در برخی آثار مانند مسجد جامع دهلی یا کاخ و مسجد فاتح‌پور سیکری می‌توان تلفیق میان هنر معماری ایرانی و هندی را دید ولی آثار آگرا بیشتر ایرانی‌اند تا هندی. به گمان من، آگرا تکه‌ای جدا افتاده از ایران فرهنگی است که هنوز هم در جای‌جای آن سبک هنری ایرانی و کتیبه‌های زبان فارسی کاملا هویداست و آثار آن (و تا حدوی آثار اسلامی دهلی) برای هند کاملا غریبه و متفاوت و ناهمگون‌اند. آثار اصیل هنر معماری هند را باید در جیپور و در معبدهای هند جنوبی یا مثلا در همان آکشاردهام پیگیری کرد. هنگام حضور در تاج‌محل برای ورود به صحن اصلی مقبره ممتاز بانو و شاه‌جهان یک صف بسیار دراز وجود دارد که ایستادن در آن شاید نیم ساعت به درازا بکشد. ولی توجه کنید که بلیط ۱۰۰۰ روپیه‌ای خارجی‌ها این ویژگی را دارد که آنان می‌توانند از سمت چپ وارد شوند که صف ندارد. البته پس از ورود به درون بنا که برخلاف عظمت بیرونی، بسیار کوچک و تنگ است، با ازدحام جمعیت روبه‌رو می‌شوید و چیز خاصی هم برای دیدن وجود ندارد.

 تصور ما چنین بود که بازدید از تاج‌محل چندین ساعت زمان ببرد. ولی واقعا بیش از ۲ ساعت زمان نمی‌خواهد

یک ساعتی هم به پیشنهاد هندی‌های خون‌گرم برای سلفی گرفتن پاسخ مثبت می‌دادیم و نهایتا ساعت ۵ بیرون آمدیم و با خودروهای رایگان به محل تحویل کیف و ساک رفتیم و سپس برگشتیم. چون شب جشن «هولی» بود، در جای‌جای آگرا دورتادور تاج‌محل کوپه‌هایی از هیزم و پهن برای آتش‌افروزی درست کرده بودند که ما را به یاد چارشنبه سوری خودمان انداخت (با چند روز اختلاف). نکته دیگر دهل‌زنی بود که نوازنده جلوی مغازه‌ها آن‌قدر دهل می‌زد تا مغازه‌دار مجبور شود پول بدهد که این هم مانند سنت منسوخ قاشق‌زنی چارشنبه سوری ایران بود. هولی به‌نوعی معادل نوروز ایرانی است و در تقارن با آن جشن «دیوالی» است که در اعتدال پاییزی (معادل مهرگان ایرانی) برگزار می‌شود و همه اینها بیانگر ریشه‌های مشترک ایرانیان و هندیان است. از ساعت ۵ عصر تا ساعت ۹ شب آنجا بودیم و اگرچه آتش‌ها را روشن نکردند ولی در عوض تقریبا با همه کاسب‌های بازار تاج‌محل رفیق شدیم و آنان هم دهل را به گردن من انداخته و پس از رنگ کردن صورت‌مان ما را واداشتند تا مراسم دهل‌زنی شب جشن هولی را در جلوی دروازه تاج‌محل ما انجام دهیم و ما هم تلاش کردیم به‌خوبی از عهده این مهم برآییم. ما ترجیح می‌دادیم جشن هولی را در ماتورا یا جیپور باشیم. ماتورا در مسیر دهلی به آگرا است و ما اگر پیش از سفر به هند از چند و چون مراسم بزرگ هولی در ماتورا خبر داشتیم احتمالا یک شب هتل را در ماتورا رزرو می‌کردیم و از آگرا یک‌شب می‌کاستیم (کل آگرا را می‌توان در یک روز دید). باز هم تصمیم داشتیم فردا صبح زود به ماتورا رفته و سپس آهنگ جیپور کنیم ولی به هرکس گفتیم ما را پشیمان کرد چون صبح روز جشن هولی کمتر کسی در هند حاضر به کار کردن است و برخی هم گفتند که سفر خود را به خطر نیاندازید و همین آگرا بمانید. گزینه بعدی رفتن به جیپور بود که به‌دلیل فاصله زیاد با آگرا اگر به آنجا می‌رفتیم کل زمان جشن در مسیر بودیم! پس بلآخره تصمیم گرفتیم که در آگرا بمانیم. آن شب چنانکه گفتم به پشت بام کافه‌ «شانتی‌لاج» در نزدیکی تاج‌محل رفتیم تا ماه کامل تاج‌محل را ببینیم و سپس به هتل آمده و شب را به صبح رساندیم.

نقاشی روی زمین

 نقاشی روی زمین و جمع کردن هیزم برای آتش شب جشن هولی.

میوه در هند

 پخش میوه نذری

جشن هولی و هیجان آن برای توریست‌ها

در روز ششم سفر که مصادف با ۱۳ مارس و جشن هولی در شمال هند بود، طبق توصیه‌ها، لباس‌های کهنه خود را به تن کردیم (از ترس رنگ‌پاشی) و به دروازه شرقی تاج‌محل رفتیم. با اینکه از شب قبل هندی‌ها از سر دلسوزی ما را می‌ترساندند که مراقب جوانان لاابالی هند که پس از نوشیدن مشروبات ممکن است دست به آزار بانوان بزنند، ولی نه‌تنها هیچ آزار و مزاحمتی پیش نیامد، بلکه می‌توان گفت ما مزاحم هندی‌ها بودیم. چون ما بیشتر از آنان این آیین را جدی گرفته بودیم. سر گذر ایستاده و به روی هندی‌های در حال حرکت رنگ می‌پاشیدیم! که منظره‌ای واقعا غریب بود. (تصور کنید که در چهارشنبه سوری ایران، یک خارجی زیر پای شما ترقه بیندازد!) و تا دلتان بخواهد با هندی‌های سرتاپا رنگ شده عکس انداختیم. در کل هولی در آگرا اصلا حس و حال خاصی نداشت. و بعدا که در چند شهر دیگر هم ادامه مراسم هولی (در کل هند یک دهه است) را دیدیم فهمیدیم که آن‌قدر که توریست‌های خارجی از این فرصت برای تفریح و سرگرمی بهره می‌گیرند خود هندی‌ها چنین نیستند و جز تبریک و شادباش گفتن و درآغوش کشیدن همدیگر در خیابان و رنگ مالیدن به سر و صورت یکدیگر، کار خاص دیگری انجام نمی‌دهند.

بیشتر بخوانید:

پس از دو سه ساعت تصمیم گرفتیم به هتل برگردیم تا با تعویض لباس و شست‌و‌شو چک‌آوت کرده و عازم جیپور شویم. در مسیر از یک آژانس مسافرتی یک سواری دربستی به مقصد جیپور به قیمت ۴۳۰۰ روپیه (۲۶۰ هزار تومان) گرفتیم که اگرچه گران بود ولی به‌راحتی و آسایش‌اش می‌ارزید و واقعا دیگر توانی برای گذشتن از هفت خوان برای گرفتن بلیط قطار و سپس تحمل ۴-۵ ساعت مسیر در قطار هندی را نداشتیم. پس از رسیدن به هتل دیدیم که در کافه مجاور هتل، توریست‌های خارجی هولی را به مراتب شادتر و باشکوه‌تر از خود هندی‌ها برگزار کرده‌اند. ما هم فرصت را غنیمت شمرده و ساعتی در جمع آنان بودیم و رنگی‌تر از پیش به هتل آمدیم و برای رفتن به جیپور آماده شدیم. درمجموع درباره جشن هولی باید توجه داشت که این آیین در جامعه عمدتا سنتی و مردسالارانه هندی که هنوز اجتماعات آن کاملا تک‌جنسیتی‌ بوده و در بیرون از خانه، فضاها مردانه‌اند، آن وجه تفریح و سرگرمی به سبک غربی را ندارد. پدیده "جشنواره رنگ‌ها" در سال‌های اخیر در خارج از هند (مثلا در آمریکا ایالت یوتا) است که پا گرفته و در خود هند هم این اجتماعات غیرهندی و توریست‌ها هستند که آنرا سامان می‌دهند و حتی خود هندی‌ها به تقلید از غربی‌ها به آن می‌پیوندند. ازاین‌رو اگر به این بهانه به هند سفر می‌کنید باید به‌دنبال اجتماعی غیرهندی بگردید.

هولی

 رنگ‌های طبیعی برای جشن هولی

هولی در جیپور

 یک اجتماع هندی در جیپور برای جشن هولی

در ساعت ۱۲:۳۰ دقیقه ظهر روز ششم سفر به سوی جیپور حرکت کردیم و طبق توافق با راننده قرار شد در فاتح‌پور سیکری که مجموعه‌ بناهایی است که اکبر‌شاه ساخته، توقف کنیم. ساعت ۲ به آنجا رسیدیم. و از مسجد جامع که ورودیه نداشت دیدن کردیم. اگر هوس خرید سوغاتی به سرتان زد، در همان ورود به دهکده فاتح‌پور (کنار پارکینگ و رستوران) این کار را بکنید. در داخل مسجد به‌دلیل نداشتن ورودیه، فروشندگان دوره‌گرد و متکدیان از سر و کول شما بالا می‌روند و شگفتا که رها شدن از دست گدایان ساده‌تر از رهایی از دست فروشندگان است. ولی هرچه از آنان بخرید مطمئن باشید که گران‌تر از مغازه‌های اصلی فاتح‌پور است. مثلا ما یک جاشمعی از سنگ مرمر خریدیم که پس از نیم ساعت چانه زدن توانستیم قیمتش را از ۱۵۰۰ روپیه به ۳۰۰ روپیه برسانیم ولی بعدا که به بازار خود دهکده برگشتیم دیدیم فروشنده مغازه پیش از هرگونه چانه‌زنی قیمت آنرا ۳۰۰ روپیه گفت. و البته در همان بازار هم چانه‌زنی را فراموش نکنید. مثلا گردنبندی که نخست قیمتش را ۱۰۰۰ روپیه می‌گفتند، نهایتا به ۲۰۰ روپیه رسیده بود که ما باز هم نخریدیم و بعدا راننده گفت که قیمت آن‌ها در واقع ۵۰ روپیه است! مورد دیگر شطرنجی بود که ما در دهلی قیمتش را از ۱۵۰۰ روپیه به ۳۰۰ رساندیم و در جیپور بدون چانه‌زنی ۱۵۰ روپیه می‌فروختند! شاید اصل کلی در هند این باشد: تلاش کنید هیچ سوغاتی را بالاتر از ۲۰۰ روپیه نخرید چون بعدا می‌فهمید که کس دیگری به شما ارزان‌تر می‌فروخت. نکته دیگر در فاتح‌پور سیکری گدایان آنند که همه هم انگلیسی بلدند. و یکی از آنان با اعتماد به نفسی قابل ستایش نخست درخواست دلار و یورو می‌کرد و سپس گفت ۱۰۰ روپیه هم بدید قبول است! و پس از گرفتن ۱۰ روپیه دست از سر ما برنداشت که هیچ، بدتر کرد! به هرحال برای رفتن به هند باید خودتان را برای سر و کله زدن با گدایان و فروشندگان سمج آماده کنید.

مسجد فاتح پور

 مسجد فاتح‌پور سیکری

مسجد فاتح پور

 صحن مسجد فاتحپور سیکری

سفر به جیپور و شهر صورتی

پس از یکی دو ساعت برای رفتن به جیپور آماده شدیم و پس از ۳ ساعت به این شهر مهم در ایالت راجاستان رسیدیم. راجاستان (ایالت راجاها) هویت و فرهنگی متمایز نسبت به بقیه شمال هند دارد و در واقع هندی‌تر است. همچنین از نظر طبیعی این ایالت در حاشیه کویر قرار گرفته (شتر راجاستان معروف است) و اقلیم آن به مرور از شرق به غرب متفاوت می‌شود. اگر در دهلی گاو و سگ در خیابان پرسه می‌زنند در جیپور، اسب و شتر و خوک و حتی فیل هم به موازات موتور و سواری و توک‌توک در خیابان حرکت می‌کنند. شهر اصلا تمیزتر از دهلی و آگرا نیست ولی نکته‌ جالب آن این است که در مرکز آن یک مربع وجود دارد با چهار دروازه از چهار طرف که به آن می‌گویند شهر صورتی (Pink City). دو خیابان دراز به‌صورت قائم یکدیگر را قطع می‌کنند و کل این دو خیابان ساختمانی یک‌شکل و یک‌رنگ و یک‌اندازه دارد که تماما بازار است. یعنی در واقع کل هسته اصلی شهر جیپور، بازار است. البته رنگ آن بیشتر از آنکه صورتی باشد گل‌بهی مایل به نارنجی است. که شاید به مرور زمان رنگ آن در اثر آفتاب و باران‌ بی‌رحم هند تغییر کرده باشد. به هرحال این شهر زیبا است ولی بدون مراقبت و نظافت. اگر فرصت داشتید بد نیست به جادپور شهر دیگری در همان ایالت راجاستان سر بزنید که آنرا شهر آبی‌رنگ می‌خوانند. هتل ما در جیپور در محله بانی‌پارک که خیلی دور از شهر صورتی نبود، «رویال هتل» نام داشت و به نسبت هتلهای دهلی و آگرا یک سر و گردن بالاتر بود و می‌شد به آن هتل ۴ ستاره گفت. پس از یک روز واقعا خستگی‌آور آن شب را به استراحت در هتل و جست‌و‌جو در اینترنت پرداختیم. چون ما عملا یکروز کامل برای جیپور داشتیم و جیپور هم برخلاف آگرا که منحصر به دو اثر است، مملو از آثار دیدنی‌‌ست. البته آثار جیپور به چشم‌گیری آثار آگرا نیست، چون آثار جیپور را مهاراجاهای محلی ساخته‌اند و نه پادشاهان هند. ولی شمار آن‌ها زیاد است. این را هم بگویم که ما تماما از اینترنت وای‌فای هتل‌ها و رستوران‌ها بهره جستیم و سیم‌کارت نگرفتیم. اگر شما هوس سیم‌کارت کردید باید عکس پرسنلی با خودتان به هند بیاورید.

جیپور

 شهر صورتی جیپور

درمجموع ۶ روز از سفر گذشته اما همچنان بسیار اتفاق جالب دیگر باقی مانده است. در قسمت بعدی همراه کجارو باشید.

مطالب مرتبط:

منبع کجارو

دیدگاه