گردشگری وحشت: خانه تسخیر شده لیزی بوردن
مجموعه مقالات گردشگری وحشت به معرفی بهترینهای دنیای ترس و هیجان پرداخته و بدون هیچگونه پیشداوری، تنها به بیان مدارک و مستندات موجود در رابطه با این مکانها میپردازد. ما صحت و سقم این داستانها را تأیید نکرده و تنها در مقام معرفی، داستان هرکدام را برای شما بازگو میکنیم. قضاوت با شما است که این داستانها را بپذیرید یا خیر.
همان گونه که پیشتر و در مطلبی پیرامون زندگی« جفری دامر» قاتل معروف آمریکایی گفتیم، بازدید از صحنههای جنایت برای گروهی از گردشگران جالب توجه و مهیج است. به همین دلیل اینگونه مکانها نیز جایی در فهرست مقاصد گردشگری محبوب به خود اختصاص داده و در مواردی چند حتی در این حوزه خوش درخشیدهاند. البته اشاره کردیم که این بخش در واقع زیر مجموعهای از قلمروی گردشگری سیاه است. اما از سوی دیگر و با توجه به شرایط موجود، این مکانها بهنحوی با گردشگری وحشت نیز در ارتباطند، بهویژه شماری از آنها که به شکلی با فعالیتهای ماورایی نیز در ارتباط بوده و هستند. خانهی «لیزی بوردن» در ایالت «ماساچوست» آمریکا نیز از این دست است، خانهای که علاوه بر آن که صحنهی یک جنایت مخوف بوده، با پدیدههای عجیب و غیر قابل توضیح نیز دست به گریبان است. البته نباید به این مسئله بهعنوان یک امتیاز منفی نگریست، چراکه به لطف همین ویژگی این خانه اکنون هم پذیرای گردشگران مشتاق است و هم بهعنوان یک موزه فعالیت میکند.
داستان زندگی دختر جوانی به نام «لیزی بوردن» (Lizzie Borden) در عین غمانگیز بودن، تا حدودی ترسناک و ناخوشایند است. داستانی که به مرور زمان رنگی از افسانه به خود گرفته و همان طور که دهان به دهان میچرخید، ترسناکتر و ترسناکتر شده است. این مسئله به اشکال مختلف مورد توجه جامعهی آمریکا قرار داشت. پیامد این توجه تبدیل شدن خانهی لیزی به یکی از جاذبههای گردشگری شهر محل تولد او شده است. خانهای که در این مجال با معرفی آن و البته ساکنان بدفرجامش همراه شما عزیزان خواهیم بود.
در شروع این مطلب بد نیست اندکی بیشتر با این خانواده آشنا شویم. دختر داستان ما در شهری به نام فال ریور (FallRiver) متولد شد. پدرش «اندرو جکسون بوردن» (Andrew Jackson Borden) نام داشت. اندروی جوان علیرغم اینکه به خانوادهای مرفه و دارای نفوذ اجتماعی تعلق داشت، در دوران جوانی اغلب با مسائل مالی دست به گریبان بود. اما در نهایت تلاشهای او به ثمر نشسته و موفق شد بهعنوان یک تولیدکننده و فروشندهی مبلمان به موفقیت مالی رسیده و در سطح جامعه بهعنوان یک تاجر موفق شناخته شود. او همچنین در زمینهی تولید منسوجات فعال بوده و کارخانههای نساجی متعددی همچون «شرکت بافندگی گلوب یارن» «Globe Yarn Mill Company»، «شرکت تروی کاتن» (TroyCotton)و شرکتی فعال در زمینهی تولید الیاف پشمی را در تملک داشت. آقای بوردن از سوی دیگر بهعنوان مسئول «شرکت سپرده گذاری امن دافی» (Durfee Safe Deposit) و نیز «بانک یونیون» فعالیت میکرد. اندرو بوردن همچنین مالک اموال منقول و غیر منقول قابل توجهی بود، بهطوری که تخمین زده میشود ارزش داراییهای او در زمان مرگش بالغ بر ۳۰۰ هزار دلار بود که اگر این میزان را با ارزش آن در سال ۲۰۱۵ برابر کنیم، رقمی نزدیک به هفت میلیون و نهصد هزار دلار به دست میآید.
علیرغم این تمول و وضعیت اقتصادی مناسب، در جامعهی آن روز از اندرو بهعنوان مردی صرفهجو و مقتصد یاد میشد. بهعنوان مثال خانهی بوردنها فاقد سیستم لولهکشی داخلی بوده و در نزدیکی محل کار اندرو واقع شده بود. اینکه خانه در «خیابان ۹۲» واقع شده بود در واقع بهنوعی در یک محله اعیان نشین ساخته شده بود، اما ساکنان ثروتمند این شهر از جمله عموزادههای خود اندرو نه در این منطقه بلکه در همسایگی این محل زندگی میکردند که در آن دوران بیشتر مورد توجه طبقهی ثروتمند قرار داشت. محلی که دورتر از این منطقهی صنعتی و کسلکننده قرار داشت، منطقهای که از نظر بافت اجتماعی و جمعیت ساکنانش حرف چندانی برای گفتن نداشت. در واقع اندرو از نظر اقتصادی این محل را علیرغم این موقعیت پایین، ترجیح میداد.
و در این شرایط بود که «لیزی اندرو بوردن» (Lizzie Andrew Borden) در ۱۹ ژوئیه سال ۱۸۶۰ دیده به جهان گشود. دختری که بسیاری در آمریکا از او با عنوان «قاتل تبر به دست» یاد میکنند، چراکه ظاهرا لیزی در سال ۱۸۹۲ پدر و نامادری خود را با ضربات متعدد تبر و تیشهای کوچک به قتل رساند.
این پرونده از جمله پروندههایی است که از آنها با نام «Cause_célèbre» یاد میشود، یعنی پروندههایی که در زمان خود باعث بحثوجدلهای بسیاری شده و در نزد افکار عمومی بسیار داغ و مورد توجه بودهاند.
در ۴ اوت سال ۱۸۹۲، اجساد اندرو و همسر دومش «ابی بودرن» (Abby Borden) در منزل مسکونیشان پیدا شد که با خشونت هرچه تمام و با ضربات متعدد تبر و تیشه به قتل رسیده بودند. جمجمهی هر دو دارای شکستگیهای متعددی بود و ظاهرا قاتل در انجام جنایت از خشونت بسیاری بهره برده بود بهطوری که خانم بوردن با ۴۰ و آقای بوردن با ۴۱ ضربه به قتل رسیده بودند. در این پرونده خیلی زود دختر جوانتر خانوادهی بوردن یعنی لیزی بهعنوان مظنون اصلی معرفی شد، چراکه از سویی او هم نخستین کسی بود که اجساد را پیدا کرده بود و هم تنها کسی بود که در زمان وقوع قتل در همان حوالی حضور داشت. از این گذشته باور عموم بر این بود که لیزی هم از نظر مادی و هم از بعد احساسی، انگیزهی لازم برای قتل پدر و نامادریش را داشته است.
در طول محاکمه، دلایل لیزی برای رد این اتهام آنچنان معقول و مورد قبول واقع نشد، هر چند از سوی دیگر، ادعاهای مطرح شده از سوی شاهدان این پرونده نیز چندان قابلتوجه و متقن نبودند. به همین دلیل در نهایت دادگاه بهدلیل کمبود مدارک و مستندات رأی به بیگناهی لیزی داد.
بهدنبال حکم دادگاه و آزاد شدن از زندان، لیزی ترجیح داد تا باقی عمر خود را نیز در شهر محل تولدش سپری کند، علیرغم اینکه بسیاری او را طرد کرده و از رفت و آمد با او پرهیز میکردند. از سوی دیگر او برای مدتی درگیر شکایت خانوادهی نامادریش بود که ادعای ارث و میراث داشتند. اگرچه در ابتدا او و خواهر بزرگترش «اما» (Emma) با هم زندگی میکردند، ولی بهدنبال یک اختلاف نظر، اما منزل را ترک کرده و دیگر هرگز دو خواهر فرصت ملاقات و دیدار مجدد با یکدیگر را نیافتند.
لیزی همچنان به زندگی منزوی خود ادامه میداد تا سرانجام در اول ژوئن سال ۱۹۲۷ و در پی بیماری ذاتالریه جان سپرد. مراسم تدفین او دور از چشم عموم برگزار شد و جزئیات چندانی نیز از آن منتشر نشد.ولی ظاهرا شرکت کنندهی چندانی نیز در این مراسم حضور نداشت. ۹ روز بعد، «اما» نیز به خاطر نارسایی و بیماری کلیه در درمانگاهی جان سپرد و باز هم همه چیز از عموم پنهان نگاه داشته شد. هر چند مرگ این دو خواهر بار دیگر داستان قتل آقا و خانم بوردن را سر زبانها انداخته و بازار شایعات را از نو داغ کرد. لیزی مبلغ ۳۰ هزار دلار از دارایی خود را برای مرکز نگهداری حیوانات «فال ریور» به ارث گذاشت، مبلغی برای نگهداری از سنگ قبر پدر خود منظور کرده و بهترین دوست و یکی از عموزداههای او هرکدام مبلغ ۶ هزار دلار ارثیه دریافت کردند. جسد این دو خواهر در کنار هم در قطعهی خانوادگی آنها در گورستان «Oak GroveCemetery» به خاک سپرده شده است.
از سوی دیگر هیئت بازرسی ایالت ماساچوست شخص دیگری را به جرم قتل این زوج دستگیر نکرد و اکنون نزدیک به صد سال است که این پرونده همچنان بدون نتیجه در دست بررسی است. اما خانهای که روزگاری شاهد این جنایت بوده، اکنون شلوغ و پر رفت و آمد است.
این خانه هماکنون بهعنوان یک مهمانخانه «B&B» (تختخواب و صبحانه) و همچنین یک موزه مشغول به فعالیت بوده و در تمام طول سال پذیرای بازدیدکنندگان مشتاق است. حال و هوای محیط داخلی منزل شبیه به همان دوران و چه بسی صحنهی جنایت رخ داده طراحی شده است، در واقع همه چیز این خانه به اشکال مختلف به این واقعه اشاره دارند. در زمان حضور مهمانان، هر روز همان صبحانهای سرو میشود که آقا و خانم بوردن در آن آخرین روز حیاتشان صرف کرده بودند، بهنوعی تجدید خاطرهای دیگر از آنچه در آن روز فراموشنشدنی رخ داد.
همچنین میتوان از فروشگاه هدیه، سوغاتیهایی با همین تم را خریداری کرد که بهنحوی یادآور خاطرات پریشانکنندهی آن روزها هستند. اتاق آقا و خانم بوردن و نیز اتاق خود لیزی در دسترس مهمانان است تا اگر کسی شجاعت لازم را در خود میبیند، شبی را در آنها به صبح برساند و حتی میتوان روی مبلی نشست که روزگاری جسد متلاشی شدهی آقای بوردن روی آن پیدا شد.
البته بهتر است این نکته مد نظر بازدیدکنندگان و مهمانان این خانه قرار داشته باشد که بارها گردشگران خبر از فعالیتهای ماورایی در این منزل داده و حتی تصاویری چند از این قبیل رویدادها تهیه کردهاند. در این تصاویر میتوان ردی از اکتوپلاسم مشاهده کرد که ظاهرا با ارواح رابطه دارد. البته نمیتوان با قطعیت صحت و سقم این تصاویر را تأیید کرد.
طبق معمول این داستان هم به اشکال مختلف مورد توجه صنعت سینما قرار گرفته و اقتباسهای سینمایی متعددی از روی این داستان ساخته شده است که تازهترین آنها متعلق به فیلمی با نام «لیزی بوردن تبر به دست » (Lizzie Borden Tookan Ax) با بازی «کریستینا ریچی» (Christina Ricci) است که در سال ۲۰۱۴ اکران شد.
صنعت هالیوود ظاهرا تصمیم خود را گرفته و لیزی را مجرم اصلی این جنایت میداند. در حالی که عدهای دیگر او را تنها قربانی قضاوت نادرست و اهمال کاری مأموران قانون میدانند که بهجای پیدا کردن مجرم اصلی، به متهم کردن نخستین کسی که در دسترس بود بسنده کرده و زندگی لیزی را برای تمام عمر نابود کردند.
جمجمههای در هم شکسته آقا و خانم بوردن
به هر روی لیزی دیگر در این جهان نیست و حقیقت ماجرا دستکم در آن بخشی که با او در ارتباط بوده، برای همیشه از دسترس خارج شده است. در نهایت چه لیزی بیگناه بود و چه مجرم و مقصر اصلی این جنایت، دادگاه دیگری به این پرونده رسیدگی خواهد کرد.
امیدوارم از مطالعهی این مطلب و همراهی با کجارو لذت برده باشید. فراموش نکنید مشتاق شنیدن نظرات شما عزیزان هستیم. همچنان ما را در این بخش از مطالب همراهی کنید.