ارامنه در اصفهان؛ از تاریخ تا معماری ایرانی کلیساها
ارامنه، ساکنان روزگاران کهن جلفای ایران، به منظور جلوگیری از غارت و تاخت و تاز ترکان عثمانی به ابتکار شاه عباس صفوی به اصفهان، پایتخت نوپای این سلسله منتقل شدند. جلفا که روزگاری از مراکز مهم تجاری راه ابریشم بود، رو به ویرانی نهاد، اما زندگی و حیات ارامنه در جلفای نو اصفهان حکایتی تازه آغاز کرد. با کجارو همراه باشید تا دراینباره بیشتر بدانیم.
ارمنیان با کسب اجازه از شاه صفوی، کلیساهای بسیاری برای خود بنا نهادند که معماری و کرد بیرونی آنها با الهام از معماری ایرانی، هیچ شباهتی بهکلیساهای ارمنستان نداشت.
جلفای قدیم
به گفته ی هرُودت، پدر تاریخ، «شهرهایی که زمانی بزرگ و نیرومند بودند، حقیر و ناچیز شدهاند و شهرهایی که اکنون نیرومندند، زمانی ضعیف بودند. ما در اینجا از هردوی آنان سخن میرانیم چون یقین داریم که عزت و سعادت آدمی، زمانی دراز، تنها در یکجا نخواهد پایید». به نظر میرسد جلفای قدیم و جدید هم، چنین سرنوشتی داشتند.
جلفای قدیم زمانی بهشکل قطعه زمینی باریک به طول دو کیلومتر و عرض چهارصدتا پانصد متر در شمال رود اَرس و در دامنهی کوههایی صعبالعبور، در مجاورت ایالت نخجوان واقعشده بود، اما پس از تخریب کامل آن، امروزه دیگر اثری از حیات و آبادانی در آن باقی نمانده است.
این شهر بهدلیل نامطلوب بودن شرایط آبوهوایی آن از منابع کشاورزی بهرهای نداشت چنانکه تاورنیه، سیاح معروف فرانسوی، میگوید: «جلفای قدیم، وطن ارامنه، شهری است که در میان دو کوه واقعشده و ارس از میان آن میگذرد و در طرفین رودخانه، زمین بکری که به کار زراعت بخورد، باقی نمیماند». اما ویژگی ممتاز این شهر موقعیت تجاری آن بود به گونهای که در قرن شانزدهم میلادی از مراکز عمدهی تجارت بینالمللی به شمار میرفت و تُجاری (خواجگان) معتبر داشت.
جلفای قدیم از دو ویژگی جغرافیایی و تجاری بهرهمند بود: اول آنکه وجود کوههای طویل و صعبالعبور در حومهی آن و عبور رودخانهی خروشان ارس از شرق به غرب منجر به تقویت قدرت دفاعی شهر و مانع تهاجم به داخل آن شده بود و فضایی امن و آرام را که لازمهی توسعه و رونق تجارت است، برای ساکنان شهر فراهم آورده بود و دوم آنکه در مسیر جادهای قرار داشت که آسیای میانه را به ایران و سواحل شرقی دریای سیاه و جادههای بزرگ قفقاز متصل میساخت و همین امر باعث شده بود که به یک مرکز عمدهی تجاری بینالمللی تبدیل شود. به ویژه، پس از تصرف قسطنطنیه به دست ترکان عثمانی در قرن پانزدهم میلادی و قطع ارتباط تجاری غرب و شرق، موقعیت تجاری جلفا اهمیت بیشتری پیدا کرد به طوری که یک مرکز عمدهی تجاری و انباری بزرگ از کالاهای مختلف شرق و غرب از جمله ابریشم به شمار میرفت.
آراکِل داوریژِتسی، با شگفتی از ثروتهای جلفا صحبت کرده و در کتاب خود آورده است: «جلفا... زمانی در دنیای شرق بزرگ و آباد بود...».
مقاله های مرتبط :
نام جلفا را نخستین بار مُوسِس خورِناتسی، مورخ ارمنی سدهی پنجم میلادی، در تاریخ ارمنستان ذکر کرده است. لِئو، مورخ ارمنی معاصر، دربارهی تاریخ جلفا مینویسد: «پیشینهی آن را در اعماق تاریخ نمیشناسیم، لیکن از سدههای پانزدهم و شانزدهم میلادی موطن بازرگان ارمنی در آسمان ارمن شروع به درخشیدن کرد...».
موقعیت تجاری جلفا به گونهای بود که «این شهر مرکز تجاری [خودمختار] و کوچک و بیهمتا زیر نظر و ادارهی خواجهها گشت». اما تنها این امکانات ارتباطی نبود که جلفا را به یک مرکز عمدهی تجاری تبدیل میکرد. اهالی جلفا دارای شمّ اقتصادی و تجاری عجیبی بودند و این ویژگی پدیدههای شگفتآور و استثنایی در جامعهی ارمنی محسوب میشد، که باعث خلق لقب «جلفایی» شده بود.
از اقلام مهم داد و ستد تجار جلفا، ابریشم بود که آن را از مناطق ابریشمخیز چون گیلان و گرجستان تهیه و به کشورهای اروپایی صادر میکردند.
بهدلیل اهمیت تجاری و استراتژیک جلفا، ترکمانان آققویونلو و قراقویونلو این شهر و تعدادی دیگر از نواحی ارمنینشین را جزو املاک خاصه قراردادند و آنها را مستقیماً تحت نظارت خود درآوردند و با صدور فرمانهای متعدد درصدد حمایتهای مالی از آنها برآمدند.
در اواخر حکومت شاه سلطان محمد خدابنده، مناطق ارمنستان و گرجستان مورد تاخت و تاز سپاهیان عثمانی واقع شدند و تحت تصرف آنان درآمدند. با روی کار آمدن شاهعباس و شروع مجدد جنگهای ایران و عثمانی و قرار گرفتن جلفای قدیم در مسیر این لشکرکشیها، شاه عباس تصمیم گرفت در جنگ با عثمانی از سیاست عقبنشینی بههمراه انتقال جمعیت بومی منطقه به داخل ایران استفاده کند. به این منظور فرمان داد تا اهالی ایالتهای مختلف ارمنستان از جمله جلفاییان را به ایران منتقل سازند.
تاریخ مهاجرت ارامنه به اصفهان
اصفهان، پایتخت نو پای حکومت صفویه، تا اوایل قرن هفدهم میلادی از جنوب به رودخانه زاینده رود محدود میشد اما پس از کوچ بزرگ ارمنیان ساکن دشت آرارات به اصفهان و سکونتشان در سواحل جنوبی رودخانه، این ناحیه از شهر رو به آبادی رفت و بهسمت ارتفاعات جنوب رودخانه گسترش روزافزون یافت. سالها پیش از این واقعه نیز در اواخر قرن شانزدهم میلادی و پیش از آغاز جنگهای ایران و عثـمانی شـماری از ارمنـیـان سـاکن بـرخـی از روسـتاهـای مـناطـق قرهباغ، شـماخی و گنـجه بهعلت ظلم حکام عثمانی با کسب اجازه از شاهعباس صفوی به طور گروهی به ایران مهاجرت کرده و به فرمان شاه در حاشـیهٔ شهر اصفهان و شمال رودخانه زایندهرود مستقرشده بودند.
شاهعباس بهمنظور رونق تجارت خارجی اختیارات خاصی به بازرگانان جلفا اعطا کرد و در مقابل آنان در مدت کوتاهی تجارت خارجی ایران را گسترش دادند.
بهعلت امتیازات خاصی که شاهعباس به اهالی جلفا اعطا کرده بود آنها عملاً اداره امور ارمنیان این منطقه را در دست داشتند و کل منطقه ارمنینشین جنوب اصفهان را به یاد موطن آبا و اجدادی خود جلفای نو نام نهاده بودند. خود منطقه جلفای نو نیز محلههای مختلفی داشت که اهالی هر محله آن را به نام شهر خود نامگذاری و با کسب اجازه از شاهعباس اقدام به بنای کلیسای خاص خودکرده بودند.
تاریخ کلیساهای ارامنه در اصفهان
بنا بر اطلاعات موجود، تا قبل از پایان قرن هفدهم میلادی در خود شهر اصفهان شش کلیسا و در منطقهی جلفای نو ۲۴ کلیسا وجود داشت که در حال حاضر از کل این تعداد تنها ۱۳ کلیسا در منطقهی جلفا باقی مانده است.
کلیساهای بناشده در اصفهان صرفاً یک ساختمان خاص برای انجام فرایض مذهبی نبودند بلکه شامل مجموعهای از بناهای مختلف در اطراف ساختمان کلیسا میشدند که کاربردهای علمی و فرهنگی داشتند. کتابهای خطی بسیاری در آنها نوشته شده که در حال حاضر نمونههایی از آنها در موزهی کلیسای وانک اصفهان نگهداری میشوند. در محوطهی اطراف این کلیساها، مدفن روحانیان، بازرگانان و افراد سرشناس ارمنی قرار دارند که بیانگر بخشی از تاریخ ارمنیان جلفای اصفهان است.
ارمنیان مهاجر به اصفهان حدود پنجاه سال پس از استقرار در این شهر، به فرمان شاه عباس دوم به جنوب رودخانهی زایندهرود کوچ داده شدند. این مهاجران عمدتاً در قسمت جنوبی پل مارنان سکنی گزیدند و محلههای جدیدی را ایجاد کردند. به این ترتیب، کلیساهایی که آنان پیش از این داخل شهر اصفهان بنا کرده بودند، متروکه و به مرور زمان تخریب شدند. امروزه از این کلیساها تنها نام و مختصر اطلاعاتی باقی مانده است. معروفترین این کلیساها دیر مریم مقدس است که کتابهای دستنویسی به تاریخ ۱۶۳۴ میلادی از آن به یادگار مانده است.
با هجوم محمود افغان به اصفهان و کشتار و غارت اهالی شهر، بسیاری از ارمنیان که آنان نیز از گزند این هجوم بینصیب نمانده بودند، به مکانهای امنتر گریختند. در نتیجه، برخی از محلهها از سکنه خالی و کلیساهای آنها متروکه شدند. بیشتر این کلیساها بر اثر جنگهای طولانی به حالت نیمه ویران درآمدند و طی سالهای پس از اشغال مهاجمان تنها تعدادی از آنها بازسازی شدند و مابقی بهکلی از بین رفتند.
در بین ارمنیان ساکن اصفهان و منطقهی جلفای نو اقلیتی از ارمنیان کاتولیک هم حضور داشتند که آنان نیز کلیساهای خود را در هر دو منطقه بنا کرده بودند. در حال حاضر یکی از این کلیساها در منطقهی جلفا موجود است.
معماری کلیساهای ارامنه در اصفهان
با وجودآنکه کلیساهای اصفهان به دست معماران ارمنی بناشدهاند، هیچ شباهتی بین آنها و کلیساهای ارمنستان یا حتی کلیساهای شمال استان آذربایجان همچون قره کلیسا، هفتوان، زور زور و کلیسای سنت استپانوس وجود ندارد. علت این امر را باید در شرایط اجتماعی حاکم بر قرن هفدهم میلادی جستجو کرد.
شاه عباس برای آنکه ساخت کلیساهای متعدد باعث دردسرهایی برای او و تحریک احساست مذهبی اهالی اصفهان و در نتیجه درگیریهای مذهبی نشود، بنای کلیساها را مشروط به آن ساخت که معماری آنها با کلیساهای ارمنستان متفاوت باشد. به این ترتیب، معماران ارمنی چاره را در آن دیدند که کلیساها را به شیوهی معماری ایرانی و گاه با ظاهری همچون مساجد بسازند. البته شرایط دیگری همچون آب و هوا و نوع مصالح که شامل آجر و خشت میشد نیز در طراحی ساختمان کلیساهای اصفهان بیتاثیر نبوده است.
معماران ارمنی جلفای اصفهان با تطبیق هنر معماری خود با شرایط موجود دست به خلق شاهکارهایی بیهمتا زدند. آنان کلیهی کلیساها را ازنظر اصول مذهبی و پلان منطبق با کلیساهای ارمنستان و ازنظر شکل خارجی و نما کاملا متفاوت با شیوهی معماری ارمنی و مطابق با شیوهی معماری ایرانی بنا نهادند و از نتیجهی این تلفیق بناهایی منحصر به فرد پدید آوردند که نمونهی آنها را در هیچ کجای دنیا نمیتوان یافت.
از خصوصیات کلیساهای جلفای اصفهان وجود نقاشیهای بسیار زیبا روی دیوارهای داخلی است. این شیوه از تزیین دیوارهای داخلی کلیسا تأثیری عمیق بر معماری کلیساهای ارمنی پس از قرن هفدهم میلادی گذاشت. تا آن زمان در هیچ یک از کلیساهای ارمنی دیوارها به این وسعت نقاشی نمیشدند و کلاً سنت کلیساسازی ارمنیان چنان بود که دیوارهای خارجی را با حجاری تزیین میکردند و تا جایی که امکان داشت دیوارهای داخلی را ساده و بدون هرگونه تزیینی باقی میگذاشتند.
کلیساهای اصفهان در مقایسه با کلیساهای همدورهی خود در ارمنستان، پنجرههایی بزرگتر داشتند که نور بیشتری از آنها به داخل میتابید. علت اصلی استفاده از این نوع پنجرهها را بهتر نمایان شدن نقاشیهای دیواری دانستهاند.
تفاوت دیگر کلیساهای اصفهان استفاده از «کوچناک» در آنها بود. این کلیساها در ابتدا فاقد ناقوسخانه و طبعاً فاقد ناقوس بودند و اهالی با صدای ضرباتی که بر چوبی بزرگ (کوچناک) وارد میآمد، برای ادای فرایض مذهبی به کلیسا دعوت میشدند. اولین کلیسایی که مجهز به ناقوس شد، کلیسای تُومای مقدس بود که به همین علت به کلیسای زنگدار معروف شد. پس از آن، کلیهی کلیساهای اصفهان صاحب ناقوس خانههایی با سبک معماری ارمنی شدند.
از زمان تاسیس سازمانهای دولتی و حفظ و نگهداری آثار باستانی ایران، کلیهی کلیساهای جلفای اصفهان نیز در زمرهی میراث ملی کشور بهحساب آمدند و در حال حاضر، همگی آنها تحت حفاظت سازمان میراث فرهنگی قرار دارند.
کلیساهای بهجای مانده در اصفهان
دیر آمناپرگيچ مقدس (کلیسای وانک)
کلیسای هُوسپ آرِماتاتسی مقدس
کلیسای بِدقِهِم مقدس
کلیسای آسدوادزادزین (مریم ) مقدس
کلیسای گئورگ مقدس
کلیسای گریگور لوساوُریچ مقدس
کلیسای هاکوپ مقدس
کلیسای هُوهاننِس مگردیچ مقدس
دیر کاتارینهی مقدس
کلیسای میناس مقدس
کلیسای نرسس مقدس
کلیسای نیکوغایوس مقدس
کلیسای سارگیس مقدس
کلیسای استپانُس مقدس
کلیساهای تخریب شده
کلیسای سارگیس مقدس
کلیسای سارگیس مقدس یا دیر اُوهانا وانک در سال ۱۶۰۹م در محلهی هاکوپجان بنا شده است. در سال ۱۶۵۸م، زمانی که اسقف اُوهان از طرف جاثلیق ارمنیان به مقام خلیفهگری ارمنیان جلفا منصوب شد، بهعلت نیمهکاره بودن ساختمان کلیسای آمناپرگیچ مقدس این کلیسا را به منزلهی کلیسای جامع و مقر خود انتخاب کرد. به همین دلیل هم این کلیسا به نام وی به دیر اُوهانا وانک معروف شد. این بنا طی سالهای بعد به تدریج تخریب شد و تا نیمهی قرن نوزدهم میلادی (۱۸۵۰م) تنها ویرانهای از آن باقی ماند، اما ناقوسخانهی آن تا سال ۱۹۳۰م پابرجا بود. در حال حاضر اثری از این بنا باقی نمانده است.
کلیسای نازارِت مقدس
این کلیسا در سال ۱۶۱۱م در میدان بزرگ جلفا بنا و در اوایل قرن نوزدهم میلادی کاملا ویران شد و در حال حاضر اثری از آن باقی نمانده است.
کلیسای آنانیای مقدس
این کلیسا که در اوایل قرن هفدهم میلادی در محلهی هاکوپجان بناشده بود، در قرن هجدهم میلادی کاملا ویران شد و در حال حاضر اثری از آن بر جای نمانده است.
کلیسای هاکوپ مقدس
کلیسای هاکوپ مقدس که بهعلت گنبد لایهلایهی آن بهکلیسای گنبد خیاری نیز معروف بوده در سال ۱۶۳۲م در محله ی میدان بزرگ بنا شد. این کلیسا از سال ۱۸۲۰م متروکه شد. تا سال ۱۸۶۰م ویرانههای این کلیسا باقی بود، اما امروزه اثری از آن برجای نمانده است.
کلیسای هاکوپ مقدس
کلیسای هاکوپ مقدس در سال ۱۶۶۶م در محلهی هاکوپجان بنا شد. این کلیسا دارای ساختمانی بزرگ با نقاشیهای دیواری بود که در حال حاضر اثری از آن بر جای نمانده است.
کلیسای تُومای مقدس
کلیسای تُومای مقدس در سال ۱۶۹۵م در قسمت شمالی خیابان نظر، حدفاصل خیابان حکیم نظامی و پل مارون، که به محله ی نوراشِن نیز معروف بود، ساخته شد و تا سال ۱۸۵۰م نیز فعال بود، اما در حال حاضر اثری از آن باقی نمانده است.
کلیسای هُوهاننِس مقدس
کلیسای هُوهاننِس مقدس در سال ۱۶۹۷م در نزدیکی کلیسای تُومای مقدس به دست دو برادر تاجر جلفایی به نامهای خواجه هوسپ و خواجه هُواننِس مارکاریان بنا شد. طبق اطلاعات موجود، این کلیسا دارای گنبد و دیوارهای داخلی آن دارای نقاشی بوده است. این بنا در نیمهی اول قرن نوزدهم میلادی ویران و سنگقبر متولیان آن به حیاط دیر آمِناپرگیچ منتقل شد. امروزه اثری از این کلیسا بر جای نمانده است.
کلیسای ماریام (مریم) مقدس
کلیسای مریم مقدس بنا بر اطلاعات موجود احتمالاً به دست ارمنیان کوچ دادهشده از شمال رودخانهی زایندهرود در قرن هفدهم میلادی در محله ی مارون و گاسک بنا شد. تا سال ۱۸۴۰م ویرانههای کلیسا باقی بود، اما اکنون اثری از آن برجای نمانده است.
کلیسای ماریام (مریم) مقدس
کلیسای مریم مقدس واقع در محلهی ایروانیها در نیمهی قرن هفدهم میلادی و احتمالاً به دست خواجه شافراز از ارمنیان کوچ دادهشده از اصفهان بنا شد. ویرانههای این کلیسا تا نیمهی اول قرن نوزدهم میلادی باقی بود، اما اکنون اثری از آن وجود ندارد.
کلیسای سورب هوگی (روح القدس)
این کلیسا در محله ی میدان بزرگ قرار داشت. در حال حاضر اثری از آن باقی نمانده اما درسال ۱۷۱۸م کلیسایی فعال بوده است.
کلیسای میناس مقدس
کلیسای میناس مقدس را ارمنیان کوچ دادهشده از شمال رودخانهی زایندهرود در محله ی مارون و گاسک بناکرده بودند. این کلیسا در اوایل قرن هجدهم میلادی ویران شد و اکنون اثری از آن باقی نمانده است.
در بخش بعدی با کلیسای وانک اصفهان آشنا خواهیم شد، با کجارو همراه باشید.
دیدگاه