رستم که بود و چگونه کشته شد | قهرمان شاهنامه را بشناسید

زهرا  آذرنیوش
زهرا آذرنیوش شنبه، ۹ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۸:۰۵
رستم که بود و چگونه کشته شد | قهرمان شاهنامه را بشناسید

رستم پهلوان شاهنامه، برای سربلندی ایران ‌جنگید و در مسیر زندگی، در واقعه‌ای تراژیک، فرزندش سهراب را کشت و پس از طی عمری دراز، به دست نابرادری‌اش کشته شد.

رستم، مشهورترین شخصیت اسطوره‌ای در شاهنامه فردوسی است. او حاصل پیوند زال و رودابه و نبیره گرشاسپ است. رستم پهلوان نام‌دار عصر خود، عناصر دلاوری و خرد را با هم در وجود خود داشت. زیبایی و شکوه حماسه در بخش اساطیری شاهنامه، به عظمت و جذابیت شخصیت رستم گره خورده است.

آنچه باید درباره رستم بدانید:

رستم کیست؟

رستم که پهلوان ایرانی شاهنامه است، در دوره پیشدادیان می‌زیست. او در دوره زندگی خود، جنگ‌های زیادی را برای ایرانیان به پیروزی ختم کرد. رستم در شاهنامه نماد قدرت و خردورزی است. او در هفت‌خوان‌هایی که از سر می‌گذراند، مورد آزمون قرار می‌گیرد و در همه آن‌ها پیروز می‌شود. مهم‌ترین منبع برای تحقیق در شخصیت و زندگینامه رستم، شاهنامه فردوسی است. طبق منابع اساطیری، رستم مردی کامل و متعالی است. شخصیت او در اساطیر ایران، فراتر از یک انسان معمولی نیست. او فردی است که هم نیرومند است و بازوی قوی دارد و هم صاحب اندیشه و خرد است؛ رفتارهای رستم در شاهنامه را می‌توان با افکار یک انسان کامل سنجید و توجیه کرد. 

صفات آرمانی یک مرد کامل در شخصیت رستم نهفته است. او در طی عمر دراز خود، از همه مواهب زندگی برخوردار بود. شخصیت رستم جوری است که هم از قدرت بدنی استفاده می‌کرد و هم از نیروی معنوی بهره می‌برد. او با تکیه بر غرورش، زندگی را سربلند گذراند و تا جایی که در حیطه قدرت او بود، تلاش می‌کرد بر طبیعت، غلبه کند؛ اما چون انسان بود، از ضعف‌های انسانی و ناکامی‌هایی که بشر دارد، مبرا نبود. رستم نسبت به دیگر پهلوانان ایرانی، استقلال بیشتری دارد، آزاد است و از کسی اطاعات نمی‌کند.

رستم پهلوان اصلی داستان‌های شاهنامه است که دو عنصر قدرت جسمانی و خردورزی روحانی در او نهفته است 

در شاهنامه فردوسی زال پسر سام، عاشق رودابه دختر مهراب کابلی شد و او را به همسری گرفت. حاصل این ازدواج، فرزند پسری با نام رستم بود. به گفته شاهنامه فردوسی، وزن رستم در هنگام تولد، از وزن یک کودک طبیعی بیشتر بود و رودابه برای زایمان با مشکل مواجه شد. به تدبیر سیمرغ، پهلوی رودابه را شکافتند و رستم به دنیا آمد. نگاهی به سابقه این نوع زایمان، نشان می‌دهد که برخلاف اینکه بسیاری اولین عمل سزارین را به مادر سزار نسبت داده‌اند، اولین نوع سزارین در اساطیر ایران به نام رودابه ثبت شده است.

در شاهنامه اشاره‌ خاصی به دوره کودکی رستم نشده است. تنها چیزی که در شاهنامه در مورد کودکی رستم آمده، داستان‌هایی است که درباره کشتن فیل زال توسط رستم ذکر شده و داستان به البرزکوه رفتن کیقباد و آوردن او توسط رستم و پیدا کردن و تربیت رخش است. رستم بزرگترین پهلوان شاهنامه و جنگاوری بی‌بدیل است که اولین نبرد او در سپاه کیقباد در رویارویی با افراسیاب رقم خورد. نام رستم پس از این نبرد بود که بین جنگجویان پیچید و شهرت او در جنگاوری از همین زمان آغاز شد. رستم در طول زندگی که داشت، نبردهای زیادی انجام داد که تراژدیک‌ترین آن‌ها نبرد با سهراب بود. در شاهنامه فردوسی، رستم در حدود ۶۰۰ سال عمر می‌کند و باز هم با مرگ طبیعی از بین نمی‌رود، بلکه نابرادری‌اش او را به قتل می‌رساند.

رستم کیست؟

منبع عکس: نامشخص

رستم در شاهنامه

بهترین منبع برای مطالعه داستان‌های رستم، کتاب شاهنامه است. فردوسی داستان‌های رستم و دیگر شخصیت‌های پیشدادی را از منابع پیش از خود گرفته و در کتاب شاهنامه آورده است. در منابع تاریخی آمده که فردوسی داستان‌های رستم را از کتابی به نام سکیسران گرفته است. این کتاب که با نام «سران سیستان» هم نامیده می‌شد، از بین رفته و هیچ اثری از آن نمانده است. طبق منابع تاریخی، ابن مقفع کتابی را از زبان فارسی به عربی ترجمه کرد که تمامی داستان‌های رستم در آن آمده است. ممکن است داستان‌های رستم توسط نقالان و کسانی که داستان‌های شفاهی را بازگو می‌کردند، از منطقه‌ای به منطقه دیگر رفته و افرادی آن را مکتوب کرده باشند.

  • هفت خوان رستم: رستم شخصیت اصلی بخش اساطیری شاهنامه فردوسی است. شخصیت او در شاهنامه فردوسی شباهت زیادی به شخصیت گرشاسب در اوستای زرتشت دارد. رستم در شاهنامه به خونخواهی نریمان برمی‌خیزد یا با افراسیاب نبرد می‌کند و کیقباد را که به اسارت در کوه البرز است، آزاد می‌کند و به ایران بازمی‌گرداند. او در سفری که برای بازگرداندن کیکاووس به تخت ایران، در پیش می‌گیرد با هفت خطر رودرو می‌شود که «هفت‌خوان» نامیده می‌شوند. در این سفر او با هفت خوان شیر، چشمه، اژدها، زن جادو، اولاد دیو، ارژنگ دیو و دیو سپید روبه‌رو می‌شود و با همه آن‌ها می‌جنگد و به پیروزی می‌رسد. رستم این هفت خوان، را برای نجات ایران و کیکاووس گذراند.
  • جنگ با توران و به همسری گرفتن تهمینه: رستم در شاهنامه با هفت پهلوان سپاه افراسیاب روبه‌رو می‌شود و آن‌ها را شکست می‌دهد. داستان دیگر رستم، سفر به شهر سمنگان و آشنایی با تهمینه و به همسری گرفتن او است. حاصل ازدواج رستم با تهمینه، فرزندی با نام سهراب بود که با توطئه اطرافیان رستم و غفلت خود او از شناخت فرزندش و با دخالت تقدیر، او را از بین برد.
رستم پهلوان شاهنامه، در جنگ‌های بین ایران و توران، به پاسداری از ایران پیروز می‌شود
  • رستم و کین‌خواهی سیاوش: رستم بار دیگر در داستان سیاوش خود را نشان می‌دهد. سیاوش پسر کیکاووس بعد از تولد، برای تربیت به دست رستم سپرده می‌شود. با پیش آمدن داستان سودابه و تهمتی که به سیاوش زد، سیاوش وطنش را ترک کرد و به نزد افراسیاب در توران زمین رفت. سیاوش در توران زمین، با توطئه گرسیوز و افراسیاب به قتل رسید. رستم که سیاوش را چون فرزند خود دوست داشت کمر به انتقام او بست و از خشم به سرادی سودابه رفت و او را کشت. رستم  سوگند خورد تا انتقام سیاوش را نگیرد، سلاح بر زمین ننهد. او سپاهش را آماده کرد و به جنگ افراسیاب رفت و شکست سختی به او وارد کرد؛ اما افراسیاب از چنگ او گریخت. توران به دست رستم افتاد و او گنجینه‌های افراسیاب را بین سپاهیانش تقسیم کرد. رستم بر تخت افراسیاب نشست و بر توران فرمان راند. او در این مدت به‌دنبال افراسیاب گشت؛ اما موقعیت کشتن او را نیافت و در زمان پادشاهی کیخسرو به ایران بازگشت و با روی کار آمدن کیخسرو، مشاور او شد.

رستم در شاهنامه

منبع عکس: نامشخص

  • رستم و نجات بیژن: رستم در شاهنامه با اکوان دیو جنگید و او را از پای درآورد. بعد از آن، داستان بیژن و منیژه در شاهنامه پیش ‌آمد و بیژن در چاه توران زندانی شد. در این داستان، رستم در لباس بازرگان، به توران زمین می‌رود و بیژن را از چاه بیرون آورده و او را نجات می‌دهد.
  • رزم رستم و اسفندیار: داستان رزم رستم و اسفندیار از دیگر داستان‌هایی است که رستم در آن حضور دارد. اسفندیار در این داستان شخصیتی خام و جوان است که در مقابل رستم که در این زمان به پیری رسیده و پر از تجربه است، قرار می‌گیرد. اسفندیار به فرمان گشتاسب به جنگ رستم آمده بود تا با شرط شکست رستم، جانشین پدر شود. اسفندیار به هوای دست یافتن به تاج و تخت پدر در مقابل رستم صف آرایی کرد. رستم  با تدبیر زال و همراهی سیمرغ، بعد از چندبار نبرد با اسفندیار رویین تن، سرانجام او را شکست داد. در اوستا به گشتاسب اشاره شده است؛ اما سخنی از رستم و جنگ میان او اسفندیار در آن دیده نمی‌شود. علت این است که اوستا در سرزمین غرب ایران، شکل گرفته و داستان‌های مربوط به پیشدادیان تا منوچهر به شرق ایران تعلق داشته و مربوط به سرزمین ماورالنهر و سیستان بوده است. 
رستم در جنگ با اسفندیار به تدبیر سیمرغ، بر اسفندیار رویین‌تن پیروز شد
  • پایان کار رستم: آخرین داستان رستم در شاهنامه مربوط به پایان کار او است که به دست نابرادری‌اش کشته می‌شود. شرح این داستان در پایان همین مقاله آمده است.

رستم و اسفندیار

منبع عکس: نامشخص

ماجرای رستم و سهراب

داستان جنگ رستم و سهراب و کشته شدن پسر به دست پدر، غم‌انگیزترین بخش داستان‌های مربوط به رستم در شاهنامه فردوسی است. توصیف تراژیک فردوسی از صحنه غم‌انگیز ضربه زدن رستم به سهراب و شناخت سهراب به‌عنوان پسر رستم، یکی از جذاب‌ترین صحنه‌هایی است که فردوسی خلق می‌کند.

رستم برای شکار به مرزهای توران رفت و در نزدیکی سمنگان، از رخش پیاده شد تا گوری را شکار کند. بعد از شکار گور به خواب رفت و چون برخاست، رخش را ندید. او به جستجوی رخش وارد شهر شد. شاه سمنگان که خبر آمدن رستم به شهر را شنید به دیدار او رفت و به رستم قول داد دستور دهد رخش را پیدا کنند و تا زمان پیدا شدن رخش، رستم را به کاخش دعوت کرد.

رستم دعوت شاه سمنگان را پذیرفت و در کاخ شاه سمنگان، دختر زیبایی را دید که تهمینه نام داشت، رستم دل در گرو او بست و او را به همسری برگزید. در ادامه داستان، رستم که مجبور به ترک تهمینه می‌شود، مهره‌ای را به همسرش می‌دهد و می‌گوید: «اگر فرزندمان دختر شد مهره را به گیسوی او و اگر پسر شد آن را به بازوی او ببند.»

وقتی رخش پیدا شد، رستم سمنگان را ترک کرد و به زابل رفت.

رستم فرزندش سهراب را نشناخت و نادانسته او را در جنگ بین ایران و توران، کشت

۹ ماه گذشت و از تهمینه پسری متولد شد که شباهت زیادی به رستم داشت، او را سهراب نام نهادند. او رشد کرد و در قوت و زور همچون پدر شد. نه ماه بعد، تهمینه پسری به دنیا آورد که بسیار شبیه پدر بود. نام او را سهراب گذاشتند. سهراب رشد کرد و قوی و زورمند شد و از تهمینه سراغ پدرش را گرفت و تهمینه داستان رستم را برای او گفت.

سهراب وقتی دانست رستم پدر اوست، شادمان در اندیشه گردآوری سپاه و برداشتن کیکاووس از تخت شد. او به این می‌اندیشید که قدرت او و پدرش اگر با هم جمع شوند، می‌توانند ایران و توران را از آن خود کنند. سهراب به نیت اینکه پدرش رستم را جایگزین کیکاووس کند به ایران حمله کرد. او به این فکر می‌کرد که بعد از به تخت نشستن رستم، به‌همراه او به توران حمله کرده و افراسیاب را کنار بزند و خود به‌جای او بنشیند.

چو رستم پدر باشد و من پسر     به گیتی نماند یکی تاجور

داستان رستم و سهراب

منبع عکس: نامشخص

افراسیاب متوجه نقشه سهراب شد و در آماده کردن سپاه به او کمک کرد و برای او لشکر فرستاد؛ اما به لشکریانش سپرد که اجازه شناخت پدر و پسر را به هم ندهند. سهراب به ایران تاخت و کیکاووس برای رویارویی با او، از رستم طلب کمک کرد. رستم و سهراب با هم روبه‌رو شدند. سهراب احساس کرد کسی که مقابلش ایستاده، رستم پدر او است. نام او را پرسید؛ اما رستم نام خود را نهان داشت و به سهراب گفت از سربازان رستم است. بین پدر و پسر جنگ آغاز شد. رستم پهلوی سهراب را درید و او را به خاک انداخت. رستم مهره بازوی خود را به رستم نشان داد و به او گفت: «پدرم رستم انتقام مرا از تو خواهد گرفت.» رستم مهره را شناخت و دانست که سهراب پسر او است. طبق توصیف فردوسی، بسیار بر سر و روی زد و افسوس خورد.

همی کند موی و همی خست روی      سرش پر ز خاک و پر از آب، روی

رستم به‌دنبال نوش‌دارو به نزد کیکاووس رفت؛ اما کیکاووس از دادن نوش‌دارو امتناع کرد و سهراب جان سپرد.

ماجرای کشته شدن سهراب

منبع عکس: نامشخص

رستم چگونه کشته شد؟

داستان کشته شدن رستم در شاهنامه و چگونگی مرگ بزرگترین پهلوان اساطیر ایران، داستانی بسیار تلخ است. زال کنیزی داشت که آن را از بین رامشگران برگزیده بود. او پسری زیبا برای زال به دنیا آورد که نامش را شغاد نهادند؛ اما طالع‌بینان، سرنوشت خوبی در طالع او ندیدند و به زال گفتند: این کودک، همان کسی است که خاندان زال را تباه می‌کند. شغاد بزرگ شد و از جانب زال به نزد شاه کابل رفت. شاه کابل دخترش را به او داد و او را صاحب مال و منال بسیار کرد. شاه کابل امید داشت که با محبت به شغاد، از چنگ مالیات بگریزد؛ اما رستم این بهانه‌ها را نپذیرفت و هر سال سر موعد مالیات را از او می‌خواست.

شاه کابل دریافت مالیات توسط رستم را به شغاد گفت. آن دو با هم سیاستی اندیشیدند تا از دست رستم خلاص شوند. شاه کابل حیله‌ای اندیشید تا شغاد از نزد او بگریزد و به رستم پناه ببرد و رستم را وادار به جنگ با کابل کند. شغاد به نزد رستم رفت و از شاه کابل گله کرد و رستم را به خشم آورد. شاه کابل در غیاب شغاد، در شکارگاه، صد چاه حفر و چاه‌ها را از نیزه پر کرد و روی آن‌ها را پوشاند. رستم به کابل رفت، شاه کابل به پیشواز رستم رفت و از او عذرخواهی کرد و رستم او را عفو کرد. شاه مهمانی تدارک دید و در آن از شکارگاهی برای رستم گفت که بسیار جذاب بود، او رستم را به طمع دیدن شکارگاه و شکار انداخت.

رستم در چاه نیرنگ برادرش شغاد افتاد و جان سپرد

رستم به شکارگاه رفت. رخش بوی خاک تازه را حس کرد و از حرکت ایستاد. وقتی رخش به میانه دو چاه رسید، تعادلش را از دست داد و در یکی از چاه‌ها سقوط کرد. نیزه‌های داخل چاه، پهلوی رستم و رخش را پاره کردند. رستم خود را به زحمت به بالای چاه رساند و چون شغاد را دید، فهمید که نیرنگ او بوده با کمانش تیری به‌سمت شغاد انداخت. شغاد به پشت چناری خزید، رستم با تیر او را به درخت دوخت؛ اما دیگر توان نداشت، روی به آسمان کرد، خدای را سپاس گفت و دیده بر جهان بست.

خبر مرگ رستم به بارگاه زال رسید و او فرامرز فرزند رستم را به دادخواهی پدر به کابل فرستاد. او جسم رستم را در تابوت گذاشت و آن را به مشک و عنبر آغشته کرد و به یکی از باغ‌های زابل برد و در آنجا دفن کرد. سپس به کابل رفت، شاه کابل را کشت و آنجا را با خاک یکی کرد. مردم سیستان بسیار بر تابوت رستم گریستند و تا یک سال عزادار او بودند.

کشته شدن رستم به دست شغاد

منبع عکس: نامشخص

رستم از شخصیت‌های اساطیری شاهنامه است. او بزرگ‌ترین و دلیرترین پهلوان ایرانی شاهنامه است. با اینکه زندگی و جنگ‌های این پهلوان بزرگ با اسطوره پیوند خورده است، شخصیت او کاملا زمینی تصویر شده و فردوسی هیچ رفتار خارق‌العاده‌ای را به او نسبت نداده است. رستم پهلوانی زورمند، توانایی شکست سخت‌ترین آزمون‌ها را دارد؛ در عین حال، جوانمردی است که در وقت خود، تواضع و فروتنی را پیشه می‌کند و روحی بزرگ دارد. شما هم نظر خود را در مورد رستم با کاربران کجارو به اشتراک بگذارید.

منبع عکس کاور: wikipedia

پرسش‌های متداول

رستم کیست؟

رستم پهلوان نیرومند شاهنامه است که در زندگی طولانی مدتی که دارد در جنگ‌های مختلفی شرکت می‌کند و به‌دنبال سربلندی سرزمین خود، هر کاری که بتواند انجام می‌دهد.

ماجرای رستم و سهراب چه بود؟

رستم فرزند خود سهراب را هرگز ندیده بود. وقتی سهراب می‌فهمد فرزند رستم است، تصمیم می‌گیرد به ایران حمله کند و کیکاووس را از تخت پادشاهی بردارد و پدرش رستم را به‌جای او بنشاند و سپس با کمک پدر به توران حمله کند و افراسیاب را از تخت توران برداشته و خود بر توران زمین حکومت کند.

رستم چگونه کشته شد؟

رستم در پی حیله و همکاری برادرش شغاد و شاه کابل، گرفتار شد و در چاه افتاد و جان سپرد.

مطالب مرتبط:

دیدگاه