روزشمار: ۱۶ بهمن؛ زادروز «چارلز لیندبرگ» خلبان مشهور آمریکایی
«چارلز اگوستوس لیندبرگ»، خلبان آمریکایی بود که در تاریخ چهارم فوریه سال ۱۹۰۲ میلادی به دنیا آمد. او نخستین کسی بود که توانست با یک هواپیمای تکموتوره به صورت انفرادی و بدون توقف بین دو قاره آمریکا و اروپا بر فراز اقیانوس اطلس پرواز کند.
«چارلز آگوستین لیندبرگ» در ۴ فوریه سال ۱۹۰۲ میلادی در شهر دیتوریت ایالت میشینگان چشم به جهان گشود. چارلز که سومین فرزند خانواده بود بیشتر دوران کودکی خود را در لیتل فالز، مینه سوتا و واشنگتن دی سی گذراند. درست زمانی که چارلز هفت سال داشت مادر و پدرش در سال ۱۹۰۹ از هم جدا شدند و بعد از آن او با مادرش زندگی کرد. او دوران پر فراز و نشیب تحصیل را پشت سر گذاشت تا اینکه در ماه مارس سال ۱۹۲۲ به دنبال آموزش پرواز رفت.
چارلز اولین پرواز خود را در سن ۲۰ سالگی انجام داد. در سال ۱۹۲۳ یک هواپیمای مدل کرتیس که از زمان جنگ جهانی اول باقیمانده بود را خرید و به تمام کشورها بهعنوان خلبان بدلکار گذر کرد.
در سال ۱۹۲۴ او در مدرسه پرواز نیروی هوایی در تگزاس ثبتنام کرد و با درجه ستوانی و با نمره ممتاز فارغالتحصیل شد. او به عنوان خلبان پست هوایی کار خود را آغاز کرد. در سال ۱۹۲۶ برای تعیین مسیر هوایی بین سنت لوئیس و شیکاگو داوطلب شد. به سرعت لیندبرگ در میان خلبانهای آمریکایی از مقام و احترام ویژهای برخوردار شد. در ماه می ۱۹۱۹ اولین پرواز به آن سوی اقیانوس اطلس با استفاده از یک هواپیمای دریایی آمریکایی انجام داد که در آن مسیر بین نیویورک و پلی ماوث طی شد.
در اواخر همان ماه ریموند اورتیگ فرانسوی که مالک چندین هتل در نیویورک بود مسابقهای ترتیب داد و طی آن برای خلبان یا خلبانانی که فاصله بین نیویورک و پاریس را بدون توقف طی کنند، جایزهای معادل ۲۵۰ هزار دلار تعیین کرد. در ژوئن همان سال دو خلبان انگلیسی به نامهای «جان دبلیو الکاک» و «آرتور دبلیو براون» اولین پرواز بدون توقف خود را با طی مسیر ۱۹۶۰ مایلی بین جزایر نیوفاوندلند و ایرلند به انجام رساندند که این پرواز از نظر بعد مسافت تقریباً نصف فاصله بین نیویورک و پاریس بود.
تا سال ۱۹۲۶ هیچ خلبانی برای طی مسیر نیویورک- پاریس تلاش نکرد تا اینکه اورتیگ دوباره پیشنهاد و جایزه خود را مطرح کرد. تا آن روز فناوری صنایع هوایی آنقدر پیشرفت کرده بود که حداقل تعداد معدودی از خلبانان انجام پرواز پاریس- نیویورک را غیرممکن نمیدانستند. جمعی از بهترین خلبانان دنیا که بین آنها خلبانانی مانند «ریچارد بیرد» آمریکایی، «رنسی فونک» فرانسوی و «چارلز لیندبرگ» بودند، آمادگی خود را برای انجام این پرواز اعلام کردند. لیندبرگ اتاق بازرگانی سنت لوئیس را متقاعد کرد تا پشتیبانی مالی پرواز او را به عهده بگیرد و در نتیجه مبلغی معادل ۱۵ هزار دلار در اختیار او گذاشته شد.
شرکت خطوط هوایی رایان ایالت سان دیهگو هم پیشقدم شد تا هواپیمای تک موتورهای مطابق مشخصات موردنظر لیندبرگ برای او بسازد. مخازن اضافی سوخت تعبیه شد تا بال هواپیما به طول ۴۶ فوت وزن اضافی هواپیما را تحمل کند. مخزن اصلی سوخت درست جلوی اتاقک خلبان قرار داده شد تا در هنگام سقوط احتمالی خلبان در امنترین حالت ممکن قرار داشته باشد. در این حالت، خلبان هیچ دید مستقیمی به مسیر نمیتواند داشته باشد و به همین دلیل در اتاقک خلبان، یک پریسکوپ کار گذاشته شد. بهمنظور هر چه سبکتر کردن هواپیما، تمام تجهیزات غیرضروری از قبیل رادیو، گیج میزان سوخت، چراغهای پرواز در شب، تجهیزات هدایتکننده و حتی چتر نجات از روی هواپیما برداشته شدند. صندلی خلبان هم از جنس چوب سبک ساخته شد.
برخلاف بقیه خلبانها، لیندبرگ تصمیم داشت این پرواز را بهتنهایی و بدون کمکخلبان به انجام برساند. هواپیما به نام «روح سنت لوئیس» نامگذاری شد و در ۱۲ می سال، ۱۹۲۷ لیندبرگ سان دیهگو را به مقصد نیویورک ترک کرد و طی این پرواز رکورد سریعترین پرواز را بهجا گذاشت. اوضاع جوی نامساعد در نیویورک، پرواز لیندبرگ را یک هفته به تأخیر انداخت.
در شب ۱۹ ماه می، هیجانات ذهنی و همچنین سماجتهای یک روزنامهنگار پرسروصدا، مانع از خوابیدن لیندبرگ شد. صبح زود روز بعد، در حالیکه لیندبرگ شب اصلاً نخوابیده بود، آسمان صاف و اوضاع جوی برای پرواز مساعد بود. لیندبرگ در آستانه شروع پروازی قرار داشت که تا به آن روز ۶ نفر جان خود را بر سر آن ازدست داده بودند.
در ساعت ۷:۵۲ صبح ۲۰ می، «روح سنت لوئیس» از فرودگاه روزولت به هوا برخاست. لیندبرگ مسیر شمال شرقی را بهطرف ساحل ادامه داد و پس از تنها ۴ ساعت، خستگی شدیدی در خود احساس کرد و برای جلوگیری از به خواب رفتن در فاصله ۱۰ پایی سطح دریا پرواز کرد. با فرارسیدن شب، لیندبرگ از جزایر نیوفاوندلند گذشت و به پرواز بر فراز اقیانوس اطلس ادامه داد. در ساعت ۲ بامداد ۲۱ می در حالیکه لیندبرگ نیمی از مسیر را طی کرده بود، هواپیما وارد تودهای غلیظ از مه شد. لیندبرگ که شب قبل از پروازش نتوانسته بود استراحت کند، بهسختی میتوانست بیدار بماند و برای باز نگهداشتن چشمانش، پلکهایش را با انگشت، بالا نگه میداشت. خستگی لیندبرگ آنقدر شدید بود که در همین حال وی دچار توهم شد و احساس میکرد ارواح از کنار اتاقک خلبان در حال گذرند.
پس از گذراندن ۲۴ ساعت در پرواز، اوضاع جسمانی لیندبرگ، حالت بهتری پیدا کرد. در ۱۱ صبح همان روز، لیندبرگ سواحل ایرلند را مشاهده کرد. بهرغم نداشتن سیستم ناوبری رادیویی او دو ساعت جلوتر از برنامه خود بود. با گذشتن از آسمان کشور انگلستان و در ساعت سه بعدازظهر به آسمان فرانسه رسید. ساعت بهوقت محلی هشت شب بود و تاریکی کمکم همهجا را تسخیر میکرد. در فرودگاه لابوژ در پاریس دهها هزار نفر از مردمی که برای تفریح یکشنبهشب خود به خیابان آمده بودند، بیصبرانه منتظر رسیدن لیندبرگ بودند. در ساعت ۱۰:۲۴ صبح بهوقت پاریس هواپیمای سفید و خاکستری لیندبرگ با یک فرود عالی به زمین نشست. لیندبرگ توانسته بود با یک هواپیمای تکموتوره از نیویورک آمریکا برخاسته و پس از ۳۳ ساعت و ۲۱ دقیقه پرواز بدون توقف، عرض ۳ هزار و ۶۰۰ مایلی اقیانوس اطلس را طی کند.
جمعیت به سمت لیندبرگ و هواپیمایش هجوم بردند و لیندبرگ را که از سی و سه ساعت و نیم پرواز و طی کردن ۳۶۰۰ مایل خسته بود را بالای سر خود میبردند و برایش هورا میکشیدند. او ۵۵ ساعت بود که نخوابیده بود. دو خلبان فرانسوی لیندبرگ را از جمعیت خلاص کردند و سوار بر اتوبوس بهسرعت از جمعیت دور شدند.
این پرواز نخستین پرواز انفرادی و بدون توقف بین دو قاره آمریکا و اروپا بر فراز اقیانوس اطلس بود که شهرت بسیاری را برای لیندبرگ به همراه داشت.
زندگی مشترک او با یک معلم شیمی تشکیل شد و حاصل این ازدواج یک پسر بود؛ پسری خردسالی که ۵ سال بعد از پرواز او بر فراز اقیانوس اطلس ربوده شد و به قتل رسید. این اتفاق تلخ برای چارلز بسیار دردآور بود و در روحیه او بسیار تاثیر گذاشت. درد و اندوه این اتفاق تا پایان عمر چارلز را رها نکرد.
ماجرای ربوده شدن فرزند کوچک «چارلز لیندنبرگ»، یکی از جنجالبرانگیزترین ماجراهایی است که بشر در قرن بیستم شاهد آن بوده است.
اول مارس ۱۹۳۲، چارلز لیندربرگ جونیور نوزاد ۲۲ ماهه از تختش دزدیده شد و سارق در پاکتی از خانواده نوزاد خواست ۵۰ هزار دلار بابت آزادی فرزندشان بپردازند.
شهرت لیندبرگ به سرعت این آدمربایی را به یکی از پر سر و صداترین جرائم قرن در آمریکا مبدل کرد. اما سیرک خبری رسانهها و البته بیکفایتی پلیس تلاشها برای نجات نوزاد را بینتیجه گذاشت.
رد پای آدمربا به شکلی کاملا تصادفی توسط پلیس و خبرنگاران از بین رفت و سرنخهای اشتباه، روند بازرسیها را با اختلال همراه کرد. صرف نظر از دست نوشته موجود، یک نردبان چوبی در نزدیکی خانه تنها مدارک در اختیار بود.
نامههای تهدیدآمیز ادامه داشت تا در نهایت در ماه می، یک راننده کامیون جسد نوزادی را در کنار جاده پیدا کرد که نتیجه کالبدشکافی نشان میداد چند ماه پیش (احتمالا همان شب وقوع جرم) بر اثر وارد شدن ضربه به سر کشته شده است.
دو سال بعد، پلیس، نجاری آلمانی را با نام «برونو هافمن» دستگیر کرد که مشخصاتش دقیقا با مظنون احتمالی مطابقت داشت و از دانش و توان ساختن نردبان برخوردار بود. آثار باقیمانده روی نردبان با ابزار موجود در کارگاه هافمن همخوانی داشت و در نهایت نمونههایی از چوب بکار رفته در ساخت نردبان در اتاق زیر شیروانی وی یافت شد. هافمن در سال ۱۹۳۶ در حالیکه هیچگاه به جرم خود اعتراف نکرد، گناهکار شناخته و اعدام شد.
قتل این نوزاد یکی از مشهورترین جرائم قرن بیستم محسوب میشود که نه تنها به افزایش هوشیاری و اضطراب عمومی در نگهداری از فرزندان انجامید، بلکه قوانین مربوط به آدمربایی در آمریکا هم در سطح ایالتی و هم در سطح فدرال را به شدت تشدید کرد.
لیندبرگ که پدرش در آمریکا نماینده مجلس بود، بعدها وارد سیاست شد و مخالف ورود کشورش آمریکا به صحنه سیاسی جهان و خروج از انزوا بود. او که مدتی را در آلمان به سر برده بود، طی بازدید از مراکز هوانوردی آلمان نازی، بارها درمورد خطر قدرت گرفتن نازیها به آمریکا هشدار داده بود. اعطای مدال افتخار توسط دولت آلمان نازی به وی و همینطور سخنرانیهای او درباره لزوم بیطرف ماندن آمریکا در جنگ، باعث انتقادات بسیاری علیه لیندبرگ شد. با این حال، لیندبرگ در دوران جنگ جهانی دوم و پس از ورود آمریکا به صحنه جنگ، مانند یک شهروند آمریکایی و بهعنوان مشاور کمپانی فورد و همچنین شرکت هوانوردی متحده وارد جنگ شد.
«چارلز لیندبرگ» سرانجام در ۲۶ آگوست سال ۱۹۷۴ میلادی در هاوایی در سن ۷۲ سالگی درگذشت. او چندین کتاب نیز در زمینههای مختلف همچون پرواز و زندگینامهاش را از خود به یادگار گذاشته است که مشهورترین کتاب وی کتابی با نام «ما» است.
در همین روز:
- مرگ «گيخاتو» ايلخان مغول در ايران و آغاز حكومت «بايدوخان» (۶۹۴ قمری)
- روز ملی و استقلال «سريلانكا» از استعمار انگلستان (۱۹۴۸ میلادی)
دیدگاه