کجارو من
مجله گردشگری
اخبار
کجارو پلاس

شفق قطبی در نگاه فرهنگ‌های مختلف؛ از افسانه تا واقعیت

یک‌شنبه 28 اردیبهشت 1404 - 14:06
مطالعه 7 دقیقه
شفق قطبی در آسمان ساحل
شفق‌ قطبی، فراتر از پدیده‌ای علمی و نمایش جادوی طبیعت در آسمان‌های شمالی، برای قرن‌ها الهام‌بخش افسانه‌ها، ترس‌ها و امیدها در فرهنگ‌های گوناگون بود.
تبلیغات

در شب‌های صاف و در شمالی‌ترین مناطق زمین، آسمان می‌تواند به صحنه رقص نوارهای رنگارنگ و نئونی تبدیل شود. این پدیده که با نام «شفق قطبی» یا «نورهای شمالی» شناخته می‌شود، تقریبا از سال ۹۵۷ پیش از میلاد، انسان‌ها را مجذوب خود کرده است. با نزدیک شدن به اوج فعالیت خورشیدی، احتمال دیدن این منظره شگفت‌انگیز بیشتر می‌شود؛ حتی هتل‌هایی نیز وجود دارند که به منظور تماشای آن، خدمات ویژه‌ای ارائه می‌دهند.

امروزه، دانشمندان تا حد زیادی راز شفق قطبی را کشف کرده‌اند؛ زمانی که ذرات باردار الکتریکی از خورشید با جو زمین برخورد می‌کنند، شفق شکل می‌گیرد؛ اما هزاران سال پیش، ابزار علمی لازم برای توضیح این پدیده در دسترس انسان‌ها نبود. در عوض، جوامع گوناگون با خلق افسانه‌ها و داستان‌های بومی و عامیانه، تلاش داشتند تا راز این نمایش آسمانی را درک کنند. برای برخی، شفق قطبی نشانه‌ای از بدیمنی بود و باید با احترام با آن برخورد می‌شد؛ اما برای دیگران، این نورهای فرخنده، نویدبخش خوش‌یمنی بودند.

روباه‌های مرموز افسانه‌ای، مشعل‌های غول‌های مهربان و ارواحی که به جمجمه‌ یک گراز دریایی لگد می‌زنند؛ انسان‌ها در طول زمان، شفق قطبی را به شیوه‌های گوناگونی تفسیر کرده‌اند. در این نوشتار به چگونگی این تفسیر و معنای شفق قطبی در فرهنگ‌های مختلف خواهیم پرداخت.

کپی لینک

استونی

شفق‌های قطبی‌ در افسانه‌ها و اساطیر، اغلب با حیوانات مرتبط هستند که نشان‌دهنده ارتباط عمیق میان پدیده‌های طبیعی و حیات‌وحش در تخیل انسان است. در کشور استونی، موجوداتی که تصور می‌شد، مسئول این نمایش شبانه باشند، «نهنگ‌های گوژپشت» نام داشتند. باور عامه بر این بود که وقتی این نهنگ‌ها به‌ صورت گروهی گرد هم می‌آمدند و از آب بیرون می‌پریدند، پوست آ‌ن‌ها در آسمان می‌درخشید و شفق‌های قطبی را پدید می‌آورد.

«تام کرس» (Tom Kerss)، پژوهشگر شفق شمالی در نروژ، می‌گوید:

در افسانه‌ای دیگر، شفق شمالی، نشانه‌ برگزاری ازدواجی رویایی در آسمان است. در این داستان، کالسکه‌های پرنده و اسب‌کش، مهمان‌ها را به این مهمانی آسمانی و انحصاری می‌برند و در مسیر، ردهای درخشانی از نور به جا می‌گذارند.
کپی لینک

فنلاند

واژه‌ فنلاندی «revontulet» که برای شفق قطبی به کار می‌رود، به معنای «روباه‌های آتشین» است و ریشه در یک باور قدیمی درباره‌ منشا این نورها دارد. در افسانه‌ها، روباه اسطوره‌ای با دم خود بر سطح برف ضربه می‌زد یا خود را به دامنه‌ کوه‌ها می‌ساید و جرقه‌هایی ایجاد می‌کرد که به صورت شفق در آسمان دیده می‌شد.

مردم سامی، جمعیت بومی که در فنلاند، نروژ، روسیه و سوئد زندگی می‌کنند، معتقد بودند که وقتی این نورها ظاهر می‌شوند، باید با احترام با آن‌ها برخورد کرد. «ماریجو لاوکانن» (Marjo Laukkanen)، نویسنده‌ کتاب «قطب شمال فرا می‌خواند - فنلاند، اتحادیه اروپا و شمالگان» (The Arctic Calls—Finland, the European Union and the Arctic Region) می‌گوید:

سامی‌ها بر اساس باورهای سنتی خود، شفق‌های قطبی را موجودات زنده‌ای می‌دانستند که صحبت می‌کنند و زبان را می‌فهمند. به همین دلیل است که مردم هنگام وقوع شفق قطبی باید سکوت کنند.

باور عمومی بر این بود که بی‌احترامی به نورها، بدشانسی به همراه می‌آورد. از این جهت، مردم اجازه نداشتند که هنگام ظهور شفق قطبی، بازی کنند یا بخندند. همچنین، اشاره کردن به نورها ممنوع بود؛ چراکه معتقد بودند که این کار، به ارواح فرصتی می‌دهد تا کسی را بربایند و به آسمان شب ببرند.

«لاوکانن» در ادامه می‌افزاید:

طبیعتا این داستان‌ها و باورها در طول زمان تغییر کرده‌اند. امروزه درک علمی از این پدیده، بسیار افزایش یافته است و مردم سامی نیز دیگر شفق‌های قطبی را چندان اسرارآمیز نمی‌دانند؛ بلکه آن را به عنوان یک پدیده‌ طبیعی پذیرفته‌اند.
کپی لینک

گرینلند

«ماریا کروتزمن» (Maria Kreutzmann)، بنیان‌گذار موسسه‌‌ای است که با برگزاری سخنرانی‌ها و کارگاه‌های مختلف، به معرفی فرهنگ گرینلند می‌پردازد. به گفته وی، شفق قطبی یا نورهای شمالی، شاهراه ارواح درگذشتگان در گرینلند است. آن‌ها در مسیر سفر به جهان دیگر، در آسمان می‌رقصند و می‌دوند و در طول راه، به جمجمه یک گراز دریایی لگد می‌زنند.

همچنین، «کروتزمن» به این نکته اشاره می‌کند که به اعتقاد برخی از افراد، کودکانی که زیر نور شفق قطبی متولد می‌شوند، استعدادهای خارق‌العاده‌ای دارند.

کپی لینک

ایسلند

بر اساس گفته‌های «آسگیر لانگ» (Asgeir Long)، راهنمای تور، نورهای شمالی در طول تاریخ، معانی مختلفی برای مردم ایسلند داشته‌اند؛ باور برخی بر این بود که شفق قطبی درد زایمان را کاهش می‌دهد. با این حال، هرگز نباید مستقیم به آن‌ها نگاه کرد؛ در غیر این صورت، امکان دارد که کودک با چشمان کج یا به اصطلاح لوچ به دنیا بیاید. همکار او نیز چند باور نمادین دیگر را عنوان می‌کند:

برخی معتقد بودند که ظاهر شدن شفق، تاییدی بر وقوع یک نبرد در نقطه‌ای از جهان است. باور دیگری هم وجود داشت که وضعیت آب‌وهوا را می‌توان از نحوه‌ رقص نورها در آسمان پیش‌بینی کرد. به این صورت که اگر حرکت نورها بیش از حد روان و سیال به نظر می‌آمد، یعنی طوفانی در راه بود.
کپی لینک

کانادا و آمریکا

قبایل بومی کانادا و شمال ایالات متحده (از جمله آلاسکا)، افسانه‌ها و روایت‌های فراوانی درباره‌ رقص آسمانی شفق قطبی دارند. برای برخی از جوامع، این نورها نشانه‌ شومی به حساب می‌آمدند.

قوم «اینوپیات» (Inupiat) در شمال آلاسکا، شفق‌های قطبی را شیطانی می‌دانستند و برای محافظت از خود، سلاح حمل می‌کردند. به‌طور مشابه، سرخ‌پوستان «فاکس» (Fox) در ایالت «ویسکانسین» (Wisconsin) نیز این نورها را ارواح دشمنان خود می‌پنداشتند که قصد تجدید قوا و مبارزه دوباره داشتند.

دیگر گروه‌های بومی، دیدگاه مثبتی نسبت به شفق‌ها داشتند. برای مثال و به اعتقاد مردم «آتاباسکان» (Athabascan) واقع در مرکز آلاسکا، این نورها، روح حیواناتی چون گوزن شمالی، ماهی سالمون و نهنگ سفید هستند که شکار کرده‌اند.

سرخ‌پوستان «منومینی» (Menominee) در ناحیه‌ غرب میانه‌ آمریکا نیز معتقد بودند که شفق‌ها، مشعل‌ غول‌های مهربانی هستند که برای ماهی‌گیری با نیزه در طول شب، به نور احتیاج دارند.

برای مردم «آلگونکواین» (Algonquin) ساکن مناطقی که امروزه «کبک» (Quebec) و «انتاریو» (Ontario) در کانادا نامیده می‌شود، شفق قطبی بازتاب آتش بزرگی بود که «نانابوژو» (Nanabozho) افروخته بود؛ کسی که به باور آنان، زمین را آفریده و به شمال دور نقل مکان کرده، تا به آن‌ها یادآوری کند که به یادشان است.

کپی لینک

نروژ

در برخی داستان‌های مردم سامی، شفق‌های قطبی را نباید دست کم گرفت. «تام کرس» می‌گوید:

اگر کسی توجه آن‌ها را به خود جلب کند، به‌ویژه اگر تنها باشد، ممکن است ربوده و به آسمان برده شود و دیگر هرگز، اثری از وی باقی نماند. به نظر من، این باور، احتمالا راه موثری برای جلوگیری از پرسه زدن فرزندان شما در شب به تنهایی است.

«کرس» اضافه می‌کند که در افسانه‌های دیگر، شفق‌ها می‌توانستند برای حل اختلاف به کار گرفته شوند؛ گویی که در آسمان و به‌ نمایندگی از افراد در حال نزاع، با یکدیگر می‌جنگیدند. وی در ادامه می‌افزاید:

«guovssahas»، یکی از واژه‌هایی است که در زبان سامی برای توصیف آن‌ها به‌کار می‌رود و به معنای «نوری که شنیده می‌شود» است.

«کرس» توضیح می‌دهد که در موارد نادری، شفق‌های قطبی با صداهایی همراه هستند که تصور می‌شود، ناشی از فرایندهای الکترواستاتیکی باشد که در نزدیکی سطح زمین رخ می‌دهند. به‌نظر می‌رسد که مردم سامی با این پدیده‌ شگفت‌انگیز آشنا بوده‌اند.

هرچند وایکینگ‌ها بسیار دیرتر به این منطقه آمدند، در اسطوره‌شناسی نورس (اسکاندیناویایی)، شفق‌ها با «بیفراست» (Bifrost؛ پل رنگین و آتشینی که زمین را به سرزمین خدایان متصل می‌کرد) در ارتباط بودند. وایکینگ‌ها باور داشتند که این نورها، بازتاب زره‌ و سپرهای جنگجویانی است که در جنگ کشته شده‌اند و در حال حرکت به‌ سوی آرامگاه ابدی خود هستند.

کپی لینک

سوئد

در مناطق ساحلی سوئد، واژه‌ «sillblixt» برای شفق قطبی استفاده می‌شد که معنای تحت‌اللفظی آن «درخشش شاه‌ماهی» بود. «تام کرس» چنین توضیح می‌دهد:

در سوئد، مردم بر این باور بودند که نورهای شمالی، نشانه‌ای از برکت و فراوانی هستند و به وفور ماهی در دریای بوتنی و بالتیک اشاره دارند. آن‌ها تصور می‌کردند که فلس‌های درخشان تعداد بی‌شماری ماهی، نور را به آسمان شب می‌تاباند.

شما از افسانه‌های مرتبط با شفق قطبی چه می‌دانید؟ تا به حال این پدیده را از نزدیک مشاهده کرده‌اید؟ لطفا نگاه، نظر و تجربه ارزشمند خود را با کجارو و همراهان آن نیز به اشتراک بگذارید.

منبع عکس کاور: AARP؛ نام عکاس: نامشخص

مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز

نظرات