کافهای که روزگاری پاتوق صادق هدایت بود
کافه گل رضاییه از اولین کافه رستورانهای تهران و از معروفترین پاتوقهای صادق هدایت و سایر اهالی قلم و روشنفکران بود.
در روزگاری که خبری از میزهای اجتماعی یا فضاهای مخصوص به کار در کافهها نبود، هنرمندان، روشنفکران، نویسندگان، شاعران، فیلمسازان و بهطور کل، اهالی فرهنگ و هنر، بهدنبال یک جای دنج میگشتند که در گوشهای از آن بنشینند؛ به باران پشت پنجره خیره شوند و در حالی که نوشیدنی خود را مزه میکنند، به ایدههایی بیندیشند که در ذهن دارند.
در تهران آن روزگار، تنها پنج کافه دایر بود؛ کافه فردوسی، کافه فیروز، کافه ریبرا، کافه نادری و کافه گلرضاییه که هریک، میزبان یک یا چند هنرمند و روشنفکر آن دوره بودند. گفته میشود که سنت کافه نشینی روشنفکران، با نام «صادق هدایت» گره خورده است. «جهانگیر هدایت» برادرزاده صادق هدایت دراینباره میگوید:
صادق هدایت در سال ۱۳۰۵ راهی اروپا شد. برای ادامه تحصیل به بلژیک رفت؛ اما از آنجا خوشش نیامد و پس از کوششهای بسیار به پاریس نقل مکان کرد. در پاریس دارای اتاقی در یک خانه بود که جایی برای پذیرایی از دوستانش نداشت؛ بنابراین، آنان برای اینکه یکدیگر را ببینند، این روش فرانسوی گرد هم آمدن در کافه را پیش گرفتند.
منبع عکس: پینترست؛ عکاس: نامشخص
با وجودی که هدایت به دیگر کافه های تهران از جمله فردوسی یا نادری نیز سر میزد، برخی، کافه گل رضاییه را از مهمترین پاتوقهای وی معرفی میکنند. کافهای قدیمی که در سال ۱۳۱۰ خورشیدی و توسط فردی ارمنی به نام «گارگنا آوانسیان» در خیابان سی تیر فعلی افتتاح شد. کاربری اولیه این مکان، پیاله فروشی بود؛ اما در سال ۱۳۲۴ خورشیدی، شخصی موسوم به «عزیزالله خوشامن» آنجا را خرید و کاربری آن را به کافه تغییر داد.
کافه گل رضاییه با فضای دنج، حال و هوای خاص و نور قرمز خود، توجه افراد بسیاری را جلب کرد و به پاتوق شاعران، نویسندگان و هنرمندان تبدیل شد. بر اساس گفتههای موجود، افراد مشهوری چون صادق هدایت و فروغ فرخزاد به این کافه میآمدند و شاید، بخشهایی از اشعار و نوشتههای آنها در گوشهای از کافه گل رضاییه به رشته تحریر درآمده باشد.
برای مثال، جهانگیر هدایت معتقد است که کافه رفتنهای عمو و دوستان نویسنده و روشنفکرش، صرفا یک دیدار دوستانه نبود و آنها بخشی از کار خود را در این دیدارها انجام میدادند. او با اشاره به کتاب «وغوغ ساهاب» هدایت، میگوید:
در این کافهها بود که این کتاب خوانده شد، تصحیح شد، کم و زیاد شد و مورد اظهار نظر دیگران نیز قرار گرفت. در موارد بسیاری دیگر هم این کار انجام شد. تقریبا آنان در نشستهایی که داشتند، نوعی تقسیم کار میکردند.
منبع عکس: پینترست؛ عکاس: نامشخص
شایعهای نیز درباره میز مخصوص به «فروغ فرخزاد» در کافه گل رضاییه بر سر زبانها است که از سوی مدیر کافه تکذیب شده است. بر اساس گفتهها، مدیر این کافه که عشق فروغ را در سر داشت، دقیقا کنار همان میزی که فروغ مینشست، از وی خواستگاری میکند. فروغ، جواب این خواستگاری را به فردا موکول کرد؛ اما دیگر هرگز به کافه گل رضاییه برنگشت و میز او، گویی همچنان در این کافه رزرو ماند.
میز کنار پنجره که زمانی به فروغ، هدایت، مینوی و... اختصاص داشت و عکسهای آن نیز بر دیوار کافه نشسته است، اکنون برای بسیاری از دوستداران فرهنگ، هنر و ادبیات، یاد آنها را زنده میکند. نوه آقای خوشامن و گرداننده فعلی کافه گل رضاییه، درباره حضور فروغ و هدایت در این کافه چنین میگوید:
چون همین اشخاص به اینجا میآمدند، مردم هم به هوای آنها میآمدند. ایشان هفتهای چهار-پنج روز به کافه سر میزدند و روی همان میزی که اشاره کردیم مینشستند، برای همین این میز به نام آنها ثبت شده است.
از این جهت، بنا بر گفتههای مدیر کافه، میزی که همیشه در کافه گل رضاییه خالی است و کسی اجازه استفاده از آن را ندارد، در واقع، در اجاره سفارت فرانسه است و چه کارمندان سفارت به این کافه بیایند و چه نیایند، میز در اختیار دیگران قرار نمیگیرد.
منبع عکس: پینترست؛ عکاس: نامشخص
مدیریت کافه گل رضاییه بعد از آقای خوشامن، به پسر و نوه ایشان رسید و آنها نیز سعی کردند که دکوراسیون و حال و هوای قدیمی کافه، دست نخورده باقی بماند. میزهای کوتاه، رومیزیهای چهارخانه، گرامافونی که همچنان به راه است و آهنگهای فرانسوی جذاب آن، مردم را به روزگار دور میبرد.
حکایت شکل و شمایل و حیات امروزی کافه گل رضاییه را به «علی خوشامن»، پسر عزیزالله نسبت میدهند. او بود که عکسهای هنرمندان را به دیوار کافه نصب کرد و این کافه کوچک و خودمانی را به فضای دلنشین امروزی تغییر داد. «شروین» نوه عزیزالله دراینباره میگوید:
عزيزالله كارهای خودش را داشت و در كنار آنها، اين كافه رستوران را زد؛ اما كار اصلی اين رستوران را پدرم انجام داد. او بود كه رستوران را به اين شكلی كه امروز میبينيد، درآورد. منو غذا و همه چيزهايی كه آن را از رستورانهای ديگر متمايز كرده، كار او بود. نوع آهنگها را نیز برای نخستين بار، پدرم انتخاب كرد و همانها هم انتخاب مشتریها شد.
زمانی كه پدرم فوت كرد، از خارج به ايران آمدم تا اين رستوران را سر پا نگه دارم. من عاشق اينجا هستم. با اينكه ۱۸ سال خارج از كشور بودم و كار و كاسبیام هم رو به راه بود، آمدم ايران تا اين كافه را زنده نگه دارم.
کافه رستوران گل رضاییه که امروز و پس از مرگ عزیزالله و پسرش، به دست شروین اداره میشود، از پر طرفدارترین کافههای تهران است که برای گذراندن دقایقی در آن، حتما باید جا رزرو کنید. این کافه رستوران قدیمی و پر خاطره، در فهرست میراث فرهنگی کشور نیز به ثبت رسیده است.
درب قدیمی کافه گل رضاییه؛ منبع عکس: گوگل مپ؛ عکاس: Mahdi Omidali
درب چوبی جدید کافه؛ منبع عکس: pinorest؛ عکاس: نامشخص
منبع عکس: pinorest؛ عکاس: نامشخص
منبع عکس: گوگل مپ؛ عکاس: Rodrigo Otero
منبع عکس: گوگل مپ؛ عکاس: Rodrigo Otero
منبع عکس: shomareh1؛ عکاس: نامشخص
منبع عکس: shomareh1؛ عکاس: نامشخص
منبع عکس: گوگل مپ؛ عکاس: Mahdi Omidali
منبع عکس: گوگل مپ؛ عکاس: Mahbod Valipour
منبع عکس: گوگل مپ؛ عکاس: Gholamreza Jamebozorgi
منبع عکس: گوگل مپ؛ عکاس: sara Shaw
منبع عکس: گوگل مپ؛ عکاس: sara Shaw
منبع عکس: گوگل مپ؛ عکاس: sara Shaw
منبع عکس: fidilio؛ عکاس: نامشخص
منبع عکس: گوگل مپ؛ عکاس: Ehsan Dadvar
منبع عکس: گوگل مپ؛ عکاس: مهرداد فقیر ی
منبع عکس: گوگل مپ؛ عکاس: Nami Tahmasebi
منبع عکس: گوگل مپ؛ عکاس: Mohammad Mahdian
منبع عکس: گوگل مپ؛ عکاس: Amir Khodakarami
تابهحال به کافه گل رضاییه رفتهاید؟ چه حسی از حضور در این مکان داشتید؟ به نظر شما، آیا هنوز میتوان کافه رستوران گل رضاییه را یکی از پاتوقهای ادبی هنری پایتخت معرفی کرد؟ فراموش نکنید که کجارو و کاربران آن مشتاق خواندن نظرها و تجربههای شما هستند.
منبع عکس کاور: گوگل مپ؛ عکاس: AmirSayyam Maleki
دیدگاه