روزشمار: ۴ دی؛ زادروز «هوارد هیوز» هوانورد، مهندس و کارگردان آمریکایی
«هوارد هیوز» برای کسانی که فیلم «هوانورد» Aviator به کارگردانی «مارتین اسکورسیزی» و بازی «لئوناردو دی کاپریو» در نقش هیوز را دیدهاند، نامی آشناست. به بهانه سالروز تولد این هوانورد آمریکایی نگاهی به زندگی او میاندازیم. با کجارو همراه باشید.
مقاله مرتبط:
«هوارد روبارد هیوز جونیور» در ۲۴ دسامبر سال ۱۹۰۵ در ایالت تگزاس آمریکا چشم به جهان گشود. مادرش «آلند»و پدرش «هاوارد» از جمله صنعتگران ایالتى به شمار مىآمدند كه با اختراع متدهاى خاص توانسته بودند حفر چاههاى نفت در مناطق سخت را آسان کنند و به همین جهت و براى تولید و توزیع این اختراع شركتى به نام «هیوز تولز» تاسیس كردند.
از میان تمامی رهبران و کارآفرینان کسبوکار در قرن بیستم، «هوارد هیوز» یکی از عجیبترین، متناقضترین و پررنگترین آنها است. بررسی زندگی او نمایانگر آن است که این امر از تمامی استعدادهایش در زندگی یعنی قدرت، ثروت و آزمندی بهره برده است. اگرچه او همواره مردی خوشگذران بود، اما با درایت کامل تمامی کسب و کارهایش را اداره میکرد و همین امر باعث شد که از بسیاری از همتایانش پیشی بگیرد. از وی در عصر خودش به عنوان ثروتمندترین فرد جهان نام برده میشد. وی علاوه بر اینکه در صنعت سینما در اواخر دهه ۲۰ و ابتدای دهه ۴۰ میلادی از پیشگامان صنعت سینما در آمریکا محسوب میشد، به عنوان یک مهندس سازنده هواپیما نیز شهرت داشت و با ساخت هواپیمای مشهور هرکولس، نام خود را در این صنعت جاودانه ساخت.
«هاوارد هیوز» كه در دوران جوانى عاشق گلف، خلبانى و سینما بود به رغم حضورش در مدارس خوب آن زمان هیچ گاه موفق به اخذ مدرك تحصیلى خاصى نشد. او که علاقه چندانی به درس و مدرسه و اصول تئوری نداشت، همیشه در تلاش بود تا فرصتی بیابد و این قضیه را با خانواده در میان گذارد و بالاخره یک روز هنگامیکه در یک شرطبندی از پدر برنده شده بود، جایزه خود را تعلیم علوم هوانوردی اعلام کرد و علیرغم میل خانواده به این امر مشغول شد.
در سال ۱۹۲۲ پدر هوارد از دنیا رفت و در پائیز سال بعد مادرش نیز دار فانی را وداع گفت. حال جوان ۱۷ ساله ۷۵ درصد شرکت پدر را صاحب شده بود اما طبق وصیت پدر او زمانی میتوانست اداره امور را به دست گیرد که ۲۱ ساله شده باشد، ولی پسر جوان که هیچگاه تحمل شکست را نداشت و همیشه سعی داشت به هر طریقی به اهدافش دست یابد، علیه متن وصیتنامه به دادگاه شکایت کرد و توانست در سن ۱۸ سالگی مالکیت شرکت پدر را از آن خود کند. حال او جوانی بود با درآمد سالانه ۲ میلیون دلار که میتوانست به آن کارهای مختلفی انجام دهد، هوارد به خوبی میدانست که اداره چنین شرکتی به تخصص بسیاری نیاز دارد و او از این امر بیبهره بود لذا درصدد برآمد تا فردی مطمئن را به عنوان مدیر شرکت معرفی کند. او که در این مورد فردی لایقتر از حسابدار پدرش نمیشناخت تصمیم گرفت تا مدتی را هر چند کوتاه با او سیر کند تا از تواناییهای او اطمینان حاصل کند. بنابراین مدت یک هفته را به همراه حسابدار پدر به گشتوگذار در سراسر آمریکا پرداخت بدون اینکه کوچکترین اشارهای به موضوع اداره شرکت کند. سرانجام در روز آخر هنگامیکه به خانه برگشتند، هوارد رسماً اداره شرکت را به وی پیشنهاد کرد و او نیز پذیرفت.
در سال ۱۹۲۵ هیوز به هالیوود روی آورد و اولین قرادادش را برای حمایت مالی از یک پروژه سینمایی امضا کرد. او براى آنكه به آرزوى تهیه كنندگى سینماى خود جامه عمل بپوشاند نزد عموى خود «راپرت هیوز» رفت كه رماننویس و مقیم هالیوود بود. او چنان به این صنعت علاقهمند شده بود که هر روز از صبح تا شب به کنار استودیوهای سینمایی میرفت و از نزدیک کار آنها را مشاهده میکرد او چنان به این صنعت علاقهمند شده بود که هر روز از صبح تا شب به کنار استودیوهای سینمایی میرفت و از نزدیک کار آنها را مشاهده میکرد، حتی یک شب به دور از چشم بقیه به سراغ یکی از پروژکتورها رفت و آن را باز کرد و تمامی وسایل داخلش را بیرون آورد و سپس تا صبح توانست دوباره همه آنها را سرهم کند و به حالت اولیه بازگرداند.
او كه قصد داشت ثروت حاصل از صنعت خود را در سینما هزینه كند در بدو ورود با استقبال چندانى از سوى كارگردانان مواجه نشد و اكثراً او را فرزند كملیاقت یک ثروتمند فقید مىدانستند اما پس از آنكه دو فیلم اول «هیوز» به نامهاى «دو شوالیه عرب» و «همه بازیگرند» به سال ۱۹۲۷ با موفقیت مالى خوبى تهیه و پخش شد، توجه بسیارى از كارگردانان به سوى او جلب شد و دو فیلم بعدى «هیوز» به نامهاى «میهمانى» تولید سال ۱۹۲۸ و «صفحه اول» تولید سال ۱۹۳۱ نیز كاندیداى دریافت جایزه اسكار شدند.
او در تهیه بسیاری از فیلمهای رنگی آن دوران از هیچ کمک مالی دریغ نکرد، حتی تعدادی از فیلمهایی که با حمایت مالی او ساخته شده بودند توانستند جوایزی نیز کسب کنند. هیوز كه دنیاى سینما را دیوانهوار دوست داشت، براى تهیه و تولید فیلم «فرشتگان جهنم» بیش از ۴ میلیون دلار هزینه كرد كه فیلمنامه آن را خود نوشته بود. اما شاید بهترین و پرهیاهوترین آثار هیوز را بتوان در «صورت زخمى» و «یاغى» خلاصه كرد كه در دوران خود سروصداى زیادى به پا كرد. اولى به واسطه خشونت فیلم و دومى به خاطر تاكید پیش از حد بر زیبایىهاى هنرپیشه اصلى.
پس از گذشت چند سال هوارد احساس کرد که دیگر صنعت سینما جذابیتهای پیشین را ندارد و تصمیم گرفت دوباره به صنعت هوانوردی بازگردد، از این رو در سال ۱۹۳۲ تحت عنوان «چارلز هوارد» در یک شرکت هواپیمایی با دستمزد هفتهای ۲۵۰ دلار به عنوان کمک خلبان مشغول به کار شد و هفته بعد یک هواپیمای آبی برای خود خریده پس از انجام تغییرات اساسی بر روی هواپیما به همراه دو تن از دوستانش که یکی کمک خلبان و دیگری تعمیرکار هواپیما بود، مسافرت ۱۸ ماهه خود را با آن آغاز کرد و تجارب گرانبهایی بدست آورد. سپس در تلاشی شبانهروزی و بدون وقفه به همراه دوستانش توانست در مدت نزدیک به دو سال اولین هواپیمای خودش را تولید کند و نام آن را «اچ- وان رسیر» گذاشت. او که همیشه به دنبال انجام کارهای شگفتانگیز بود تصمیم گرفت تا نام خود را در کتاب رکورد داران جهان ثبت کند. بنابراین در یک پرواز بینظیر توانست رکورد بیشترین سرعت هواپیماهای آن زمان را با «اچ- وان رسیر» بشکند و به شهرت جهانی دست یابد.
یک سال بعد او با طراحى مجدد «اچ- ان» موفق شد طى ۷ ساعت فاصله بین «لسآنجلس» تا «نیویورک» را بدون توقف طى كند و ركوردى دیگر بر جاى بگذارد. هر دوى این اختراعات نقش بسزایى در نبردهاى هوایى جنگ جهانى دوم داشتند و طراحى بسیارى از جنگندهها از قبیل «میتسوبیشى زیدو» و «فوكه-ولف» الهام گرفته از ساختههاى هیوز است.
او در ۱۰ جولاى ۱۹۳۸ با پرواز به دور دنیا در عرض ۹۱ ساعت (۳ روز و ۱۹ ساعت) توانست ركورد قبلى را كه ۴ روز بود شكسته و ركوردى جدید بر جاى گذارد. در همان سال فرودگاه «هوستون» ایالت تگزاس را به افتخار «هیوز» به نام «فرودگاه هاوارد هیوز» تغییر دادند كه پس از مدتى به دلیل اعتراضات مردم مبنى بر مخالفت با نامگذارى فرودگاه به نام یك شخص در قید حیات، به همان نام قبلى بازگردانده شد. او در مقام خلبانى نیز جوایز متعددى از قبیل «هارمون»، «كولید»، «اوكتاو شانوته» را از آن خود كرد.
در سال ۱۹۴۶ و پس از یک دوره دیگر غیبت، هیوز بار دیگر و این مرتبه با آزمایش هواپیمای XF-11 ظاهر شد. تلاش کرد با این هواپیما در زمین گلف باشگاه لسآنجلس فرود آید. این اقدام برای باشگاه گلف خوشایند بود ولی برای خود هیوز چنین نبود. زیرا او نتوانست دقیقاً بر روی این زمین بنشیند و با خانهای که در نزدیکی آن محل قرار داشت، برخورد کرد. بلافاصله او به بیمارستان منتقل شد و پزشکان پیشبینی کردند که او آن شب را به صبح نخواهد رساند. جراحات او بسیار شدید بودند: سینه شکافتهشده، ۱۲ استخوان شکستهشده، ریه چپ متلاشیشده، شانههای از جا دررفته، ستون فقرات خردشده و ۳۰ درصد سوختگی! اما هیوز خیلی زود بهبودی خود را به دست آورد. آثار سوختگی تا حدی بر روی بدن او باقی ماندند و دست چپ او نیز تا حدی کارآیی خود را از دست داد اما به هر حال او زنده ماند.
اقدام دیگری که شهرت هیوز را صد چندان میکرد، خرید غالب سهام شرکت هوانوردی کوچک و محدود TWA بود که با تزریق سرمایه او به این شرکت دچار تحول عظیمی شد. او که قصد داشت این شرکت را به یک آژانس بینالمللی تبدیل کند و تمامی مسیرهای هوایی دنیا را از طریق آن ممکن سازد، سرانجام توانست به این مهم دست یابد و آن را به بزرگترین آژانس هوایی آن دوران تبدیل کند. اما در اواخر دهه ۱۹۵۰ شرکت مذکور مشکل تازهای به خود گرفت و مدیران آن تصمیم گرفتند تا به هر نحوی که امکان دارد خودشان کنترل شرکت را برعهده گیرند و این از جلسات متمادی هیوز ناچار شد تا سهام خود را به آنان بفروشد و بالاخره بزرگترین قرارداد میلیونی آمریکا و جهان درآن زمان شکل گرفت. هوارد بابت سهامش مبلغ ۷۵۰ میلیون دلار از شرکت TWA گرفت و نام خود را به عنوان ثروتمندترین مرد جهان ثبت کرد.
دوره پایانی زندگی هوارد به پرنشاطی دورههای پیشین نیست، او که برای فرار از دست مأموران مالیاتی از حضور در جامعه پرهیز میکرد و همیشه در مکانهای خلوت و دور از انظار عمومی به سر میبرد عادات ناپسندی پیدا کرده بود. سوق یافتن او به مواد مخدر و اعتیاد به مشروبات الکلی مهمترین عامل در از دست دادن تمرکز فکری و خلاقیت او بود. او در طول دوران زندگی دوبار ازدواج کرد که هر دوبار به شکست انجامیده بود. آن قدر حساس شده بود که هرگز به سراغ تلفن نمیرفت و هر چیزی را با دستمال برمیداشت چرا که میترسید از روی آثار انگشتش او را بیابند. از جمله کارهای شگفتانگیزی که در این دوران انجام داده است به عنوان مثال زمانی که دوستانش در لاس و گاس، پنت هوس یک هتل را برای او اجاره کرده بودند، او با مشاهده نارضایتی صاحب هتل از اقامتش در آنجا، تمام هتل را خریداری کرد.
او در اواخر عمرش با ثروتى سرسامآور، به قدرتى عجيب دست يافته بود تا آنجا كه با پيشنهاد یک ميليون دلار به رئيسجمهور خواستار توقف آزمايشات هستهاى شد.
مابقی عمر کاری هیوز تا زمان مرگش در سال ۱۹۷۵، به سفر و پرواز اختصاص داشت. علیرغم آنکه او از سفرکردن بسیار لذت میبرد، اما مجبور بود داروهای ضددرد متعددی مصرف کند. هیوز به جایی رسیده بود که کسب و کارهایش را تنها از طریق تلفن هدایت میکرد. او حتی هتلها و کازینوهایی را که در اختیار داشت نیز توسعه داد و هتلهای جدیدی را خریداری کرد. سر پا ماندن شرکتهای متعدد هیوز تا ۱۲ سال پس از مرگش حکایت از شخصیت برجسته و مستحکم او در اداره فعالیتهایش است.
هیوز که به استقامت شناخته میشد، کسی نبود که وظایف را به دیگران محول کند. اصرارش برای مشارکت در همه کارها عامل اعتماد به نفس فوقالعاده هیوز برای حمایت از محصولاتش بود:
اگر من در طراحی مرتکب اشتباه شوم، کسی که باید تاوانش را بدهد خودم هستم.قطعا از کسی نخواهم خواست که با یک هواپیما پرواز کند، اگر خودم از انجام چنین کاری ترس داشته باشم.
سرانجام این میلیاردر آمریکایی در خلال پروازى از مكزیک به بيمارستان «هوستون» در ۵ آوريل ۱۹۷۶ در سن ۷۰ سالگی بدون اینکه هیچ وصیتنامهای از خود برجای گذارد، درگذشت و در گورستان «گلن وود» شهر «هوستون» به خاك سپرده شد.
در سال ۲۰۰۴ داستان زندگی وی توسط «مارتین اسکورسیزی»، کارگردان مشهور آمریکایی و با هنرمندی «لئوناردو دی کاپریو» در فیلمی به نام هوانورد به تصویر کشیده شد.
در همین روز:
- تولد «واسكو نونيز دوبالبوآ» كاشف اقيانوس آرام (۱۴۷۵ میلادی)
- روز استقلال كامل كشور «ليبی» با تصويب سازمان ملل متحد (۱۹۵۱ میلادی)
- دستیابی انسان به ماه (۱۹۶۸ میلادی)
دیدگاه