دروغ هایی که ممکن است در مورد سفر بشنوید

یکی از روشهای کسب اطلاعات برای رفتن به سفر، میتواند مشورت با اطرافیان باشد با این اطمینان که از این طریق، تمامی جوانب امر در نظر گرفته میشود. حال اگر اطلاعات نادرستی را دریافت کنیم مسلما دستکم از یک تصمیم گیری درست باز خواهیم ماند. اگر میخواهید با بعضی از این اطلاعات غلط یا دروغهایی که در مورد سفر بیان میشود آشنا شوید، با کجارو همراه باشید.
وقتی کنار دریا ایستاده بودم و امواج آبهای گرم دریا پاهایم را لمس می کرد، از دوستم پرسیدم :"آب و هوای لندن چطور است؟" در پاسخ گفت:
کاملا یخبندان.
ولی آن موقع، طنین صدای جیرجیرکها را شنیده میشد و البته از آنطرف هم صدای آه کشیدن او بود. او ادامه داد:
تو بعضی وقت ها باعث حسادت من می شوی. چطور می توانی همیشه برای خودت برنامه سفر تنظیم کنی؟"
هروقت کسی از من از این نوع سوالات می پرسد تا حدی گیج می شوم. جواب بدیهی برای این پرسش این است که "کولهپشتی ام را برمی دارم و می روم"، اما واقعا انجام کارهایی اینچنین، بیشتر از یک چشم چرخاندن است. مردم عموما علاقه ای به شنیدن حرف های کوتاه و درست ندارند چون فکر میکنند آنها را احمق فرض کردهایم یا اینکه می خواهیم اصطلاحا از سرمان بازشان کنیم. مثلا می گویند اگر این کار تا این حد ساده است پس هر کسی میتواند آن را انجام دهد! پس چرا کمتر کسی این کار را انجام میدهد؟ به عقیده من، به این دلیل است که احتمالا به همه آنها در مورد سفر دروغ گفته شده است. شاید بهتر باشد در مورد این تئوری خودم توضیح بیشتری دهم. زمانی که بچهایم همیشه در رویا زندگی میکنیم و فکر و خیال ما، پر از داستان های افسانه ای و اتفاقات عجیب و غریب است. اما وقتی بزرگتر میشویم، رو به احساسات طبیعیتر یا واقعیتها می آوریم. مطمئنا بهعنوان "یک قهرمان سفر" بودن، پاسخ قابل قبولی به این پرسش که وقتی بزرگ شوید میخواهید چکاره شوید نیست. باور کنید تابهحال همین مورد را چندین مرتبه مشاور دانشگاهیم به من گفته است! بزرگتر که میشویم و همین که آماده واقعیت بخشیدن به خیالاتمان هستیم، رویاهایمان را در کنار آرزوهای جدید و فکر کردن به چیزهای دیگری مانند پرداخت مالیات، تهیه خانه، اوضاع زمان بازنشستگی و غیره قرار می دهیم. بیشتر ما واقعا به این نوع شرایط باور داریم و من هم اعتراف می کنم که حتی من هم گاهی اوقات به این مسائل فکر کردهام. ولی سرانجام کودک درون من (یا به قولی پیتر پن درونم) بر دیگر تفکراتم غلبه میکند و به خودم می گویم چیزهای بیشتری در زندگی برای لذت بردن وجود دارد تا اینکه همیشه فقط به مشکلات و برنامههای دیگرم فکر کنم. به هر حال واقعا چه کسی در این دنیا می داند که در پنج دقیقه یا حتی پنج سال آینده چه اتفاقی قرار است بیفتد. منظورم این است که مثلا من الان می توانم اینطور فکر کنم که در پنج دقیقه آینده، من روی صندلی ام نشسته ام و این مقاله را می نویسم؛ ولی آیا واقعا مطمئن هستم؟ همه می دانند که آمدن یک لیموزین اختصاصی به در منزل و سفر با آن به جزایر کارائیب چقدر میتواند لذتبخش باشد ولی آن را درک نخواهند کرد.
اما این صحبت ها برای زمان دیگری است. در حال حاضر می خواهیم دروغ هایی را بیان کنیم که مردم درباره سفر به یکدیگر می گویند تا خود را بهعلت عدم تحقق رویاهای شان گول بزنند و در این شرایط، چه پاسخی میتوان به آنها داد؟
دروغهای سفر
۱. سفر گران است!
می خواهم یک راز کوچک ولی تکان دهنده را به شما بگویم. آیا آماده هستید؟ من یک میلیونر نیستم! و البته هیچ ارثی هم به من نرسیده و شغلی با درآمد بسیار بالا هم ندارم. چیزی که من در درونم دارم، عشق به ماجراجویی و اشتیاق بی حد و حصر برای مسافرت است. و این بهتر میشود اگر بتوان حتی در طول سفر، پول هم پس انداز کرد و از مزایای سفرهای ارزان قیمت خارجی بهره برد. پولی که شما بهطور متوسط در یک شب ممکن است برای تفریح در لندن خرج کنید را میتوانید برای یک هفته در تایلند هزینه کنید یا برخی هزینههای عمومی را که در طول یک ماه در زندگی خود دارید میتوانید بهعنوان بلیط هواپیما در نظر بگیرید.
۲. سفر خطرناک است!
بعضیها بر این باور هستند که بازدید از کشورهایی خارج از دنیای غرب، وحشتناک است و هیچ جذابیتی ندارد. برخی از رسانه های اصلی کشورها نیز بی علاقه نیستند تا با القای اندکی ترس و برانگیختن احساسات بینندگان خود در مورد بعضی از کشورها، به طرق مختلف سعی در جلب بیشتر مشتری برای خود باشند. ولی با توجه به تجربهای که دارم، می توانم شما را از یک چیز مطمئن کنم: اصطلاحا می گویند اگر خونی جاری شود خودش بیان میکند. مرگ، خشونت و جنایت، مسائلی هستند که در همه جا وجود دارند ولی فهمیدن این موضوعات بستگی به جذب رسانه ها به نقاط خاصی است. واقعیت ها را میتوان به گونه های متفاوتی تعبیر کرد. اما با این وجود، اگر واقعا از بازدید از نقطه ای در دنیا می ترسید، میلیونها مکان دیگر در دنیا وجود دارد که میتوانید آنها را ببینید.
۳.در سفر انسان احساس تنهایی میکند!
می گویند سفر به کشوری که زبان آنها را نمی دانید جرات میخواهد مخصوصا اگر تنها مسافرت میکنید. وقتی من سیزده ساله بودم، تمام لوازم شخصی ام را در کوله ام ریختم و به کشوری رفتم که تابهحال آن را ندیده بودم اما در آنجا فهمیدم که بسیاری دیگر هم هستند که از مکانهای دیگری به آنجا آمده اند. و در این بین، چیزی هست که هیچگاه نباید آن را فراموش کنید و آن، مهربانی و اخلاق انسان هاست. اگر فقط به مردم نگاه کنید و به آنها لبخند بزنید، آنها خود بخود بهسمت شما آمده و کمکتان میکنند. موانع مربوط به عدم دانستن زبان، فقط موانعی در همان حد هستند و دیوارهایی ناممکن نیستند. پس نگران سفر به مکانهای جدید نباشید زیرا حتما با انسان هایی باورنکردنی روبهرو خواهید شد.
۴. مسافرت زمان بر است!
اگر پاسخ شما برای نرفتن به تعطیلات این است که "وقت این کار را ندارم"، جواب من این است که یک روز برای همه ی ما ۲۴ ساعت است. روز من، با روز شما و روز ملکه یکی است. کاری که شما در زمانی که در اختیار دارید انجام می دهید، بسته به اولویت بندی هایی است که برای هر روز دارید. اگر مسافرت اولویت بالایی را در برنامه هایتان ندارد مشکلی نیست اما هیچوقت به خود نگویید که کمبود زمان بهانه خوبی برای انجام ندادن کارها است. من هماکنون بهصورت تمام وقت بهعنوان وب لاگ نویس برای سایت Girl vs Globe کار می کنم اما در تنظیم برنامههای کاری ام بسیار انعطافپذیر عمل می کنم اما این کار تنها پیش نیاز لازم نیست. با این وجود، به یاد داشته باشید که مسافرت حتما نباید به یک نقطه بسیار دور باشد؛ حتی سفر به یک شهر یا منطقه ای در نزدیکی شهر محل سکونت خود در آخر هفته هم قبول است.
عکس از Unsplash (عکاس: Aron)
۵. مسافرت خسته کننده و دل زننده است!
این نظر عمومی متداول نیست ولی وجود دارد. معمولا این حرف را کسانی می زنند که تنها تجربه آنها، سفر با خانواده و آن هم از این موزه به آن موزه رفتن بوده است. هر زمانی که شخصی با اینطور حرفها پیش من میآید، واقعا نمی دانم چه عکس العملی باید از خود نشان دهم. از یک طرف می خواهم خود را بی توجه نشان دهم اما از طرف دیگر پیش خودم فکر می کنم:"من چه کسی هستم که بخواهم قضاوت کنم؟ ممکن است واقعا سفر برای هر کسی مناسب یا لذتبخش نباشد." اما معتقدم که این فکر میتواند اشتباه باشد. بهطور کلی بر این باور هستم که به هر حال برای هر شخصی، حتما سفری مناسب احوال او وجود دارد. ممکن است از مجالس جشن هیجانانگیز در لاس وگاس لذت نبرید یا علاقهای به پیاده روی با کولهپشتی و پای برهنه در تایلند نداشته باشید، اما نظرتان راجع به تعطیلات آخر هفته در پاریس یا مسافرت زمینی در ایرلند شمالی چیست؟ برای هر شخص، نوع سفر و مقصد متناسبی وجود دارد و تنها راهی که میتواند به شما کمک کند تا به نوع تناسب و علاقه خود پی ببرید این است که سفر کنید! منبع: The Huffington Post
دیدگاه