تور مجازی اهرام مصر؛ آخرین بازمانده از عجایب هفتگانه


بدون شک بازدید از اهرام مصر در صدر فهرست سفرهای هر گردشگری قرار دارد؛ اما اگر امکان سفر برایتان مهیا نیست، با تور مجازی از این عجایب شگفتآور دیدن کنید.
نسخه اولیه این مقاله در تاریخ ۱۳۹۹/۰۱/۱۶ منتشر شده و در تاریخ ۱۴۰۲/۰۶/۰۶ بهروزرسانی شده است.
یک سال پیش که «سرگئی سمنوف» (Sergey Semenov) از عکاسان سایت «airpano» سعی کرد برای عکاسی از اهرام مصر، یک پهپاد اجاره کند؛ موفقیتی به دست نیاورد؛ چراکه بهخاطر نزدیکی اهرام به پایگاه نظامی مجوز عکاسی داده نشد. با این حال، خبرهای خوبی هم شنیده شد، نظیر ماجرای دانشمندی فرانسوی که با دادن رشوه به راهنماهای محلی توانسته بود بههمراه تجهیزاتش برای اندازهگیری میدانهای مغناطیسی، به بالای یکی از اهرام برود.
در گوشهوکنار اهرام مصر، حصارهای بلند و حسگرهای حرکتی وجود داشت و در ساعتهای غیرگردشگری، نگهبانهای ویژه مجهز به مسلسل و سگهای آموزشدیده از این محل محافظت میکردند. با توجه به روایت سرگئی از اهرام مشخص بود که انعطافپذیریهای خاصی در سیستم امنیت ملی مصر وجود دارد و از همین رو «استانیسلاو سداو» (Stanislav Sedov) و سرگئی سمنوف به این فکر افتادند که شاید با کمک یک پهپاد بتوانند از این جاذبههای دیدنی عکاسی کنند. در ادامهی این مقاله، داستان ماجراجویی آنها را از زبان خودشان خواهیم شنید و از تماشای تصاویر پانورامایی اهرام مصر لذت خواهیم برد.
باید عجله میکردیم؛ چراکه اهرام جیزه تنها مورد از عجایب هفتگانه به شمار میروند که هنوز پابرجا هستند و ضمن اینکه جدیدترین فیلم «تبدیلشوندگان» (Transformers) مرا به فکر واداشت که رباتهای نظامی شاید دفعه بعد واقعا منجر به تخریب همیشگی اهرام شوند. گروه را جمع کردیم و به مصر فرستادیم. این بار تصمیم گرفتیم که از پهپادهای کنترل از راه دور برای عکاسی استفاده کنیم. با توجه به اعتراضها و آشوبهای خیابانی در قاهره، اعضای گروه خیلی از این سفر خوشحال نبودند. با دوستم در قاهره تماس گرفتم تا ببینم واقعا آنجا چه اتفاقی در شرف وقوع است و او گفت:
در مرکز شهر تیراندازیهایی شنیده میشود؛ اما حومه شهر که همه گردشگران در آنجا اقامت دارند، کاملا امن است. فقط مراقب رانندههای تاکسی قاهره باشید و اجازه ندهید که از شما سرقت کنند.
مصر، کشور منحصربهفردی است؛ جایی که با آغوش باز از گردشگران و بهخصوص عکاسها استقبال میکند. پدرم ۱۴ بار به این کشور سفر کرد و میخواهد این رویه را همچنان ادامه دهد.
دو هفته طول کشید تا وسایل خود را جمع و یک دستگاه کنترل از راه دور زاپاس جور کردیم تا در صورت خرابی پهپاد اصلی، از آن استفاده کنیم. هرکدام از پهپادها را در چمدان جداگانهای قرار دادیم تا اگر چمدانی گم شد، با مشکل مواجه نشویم. وزن کلی بارهای ما با احتساب دو پهپاد، تجهیزات تعمیر و وسایل عکاسی، ۸۰ کیلوگرم شده بود. بالاخره راهی مصر شدیم.
از پنجره هواپیما مشغول تحسین چشمانداز زیبای کویری مصر بودم. در حالی که به همکارم میگفتم همه شهرها شبیه هم هستند، متوجه شدم ما یک ساعتی در حال چرخیدن بالای یک منطقه هستیم. در عرض چند دقیقه، خلبان اعلام کرد که شورشیان فرودگاه بینالمللی قاهره را اشغال کردهاند و تا عادیشدن اوضاع امکان فرود هواپیما وجود ندارد. چقدر جالب!
پس از یک ساعت پرواز بر فراز فرودگاه، بالاخره فرود آمدیم؛ اما هیچ نشانهای از اشغال فرودگاه به چشم نمیخورد و همه چیز در حالت عادی بود. بعد مشخص شد که کنترلکنندههای ترافیک هوایی برای افزایش حقوقشان، دست به اعتصاب زده بودند.
از آنجا که مدتزمان زیادی را در هواپیما گذرانده بودیم، عجله داشتیم که هرچه زودتر عکاسی از اهرام را شروع کنیم؛ هرچند بهخاطر تأخیر، زمانی به اهرام رسیدیم که دروازهها بسته شده بودند. راهنمای گروه ما دختری به نام «هیندا» بود که از او خواستیم صبح زود دوباره برگردیم تا قبل از بازشدن موزهها و رسیدن گردشگران، عکاسی کنیم.
ساعت کاری موزههای محلی عمدتا به جدول زمانی فعالیت اتوبوسهای گردشگری بستگی دارد که جمعیت زیادی را به اهرام میآورند. این مجموعه از ساعت هشت صبح تا چهار بعدازظهر باز بود و در مابقی روز به پایگاه نظامی تبدیل میشد که بههیچعنوان قصد تجاوز به حریم آنها را نداشتیم. صبح زود و ۳۰ دقیقه قبل از بازشدن دروازهها، به این محل آمدیم و با صحبت و دادن پول سعی کردیم نگهبانها را قانع کنیم که اجازه عکاسی به ما بدهند؛ اما هیچ فایدهای نداشت. برخلاف انتظارمان، نگهبانها علاقهای به پول نداشتند. فکرش را هم نمیکنید برای شروع عکاسی تا چه اندازه استرس داشتیم و نگران بودیم. پس از ۱٫۵ ساعت در نهایت توانستیم اولین لوکیشن خودمان را پیدا کنیم که با مشکلات جدیدی مواجه شدیم.
تقریبا هر فرد محلی که در نزدیکی اهرام زندگی میکند، از همین محل ارتزاق میکند. ما راجع به شترسوارها و سایر مشاغل شنیده بودیم؛ اما دربارهی نگهبانها اطلاعی نداشتیم. ظاهرا علاوه بر پلیسهایی با لباس نظامی، پلیسها و نظامیهایی با لباس ساده و همین طور کارکنان موزه در نزدیکی اهرام فعالیت میکنند. بهسختی میتوان گفت که کدامیک قدرت بیشتری دارند؛ شاید هم نیروهای ارتشی برتر از بقیه بودند.
هیندا به ما پیشنهاد کرد که برای جلوگیری از بروز مشکلات بعدی با نیروهای نظامی صحبت کنیم. ما هم همین کار را کردیم و پس از گفتوگویی طولانی توانستیم اجازه پرواز پهپاد را بگیریم. تا آن موقع از شدت استرس و اضطراب، بلاتکلیفی و گرمای هوا، حسابی خسته شده بودم؛ بهخصوص که هیچ تضمینی وجود نداشت که تجهیزات ما در دمای هوای بالای ۳۵ درجه در سایه بتواند بدون مشکل عمل کند. خوشبختانه همهچیز بهخوبی پیش رفت و توانستیم دو پرواز موفق داشته باشیم.
در ادامه به لوکیشن دوم رفتیم؛ اما درست زمانی که قصد پرواز پهپاد را داشتیم، یکی از ماموران تماسی تلفنی گرفت و کل نیروی نظامی برای دستگیری ما آمدند. ما را به ساختمان اداری موزه بردند؛ جایی که حدود ۲۰ نفر حضور داشتند که برخی با لباس نظامی و تعدادی هم ظاهرا از کارکنان موزه بودند. واقعا مشخص نبود که از میان این جمع چه کسی قدرت را در اختیار دارد. از این اتفاق متعجب نشدم. در واقع اصلا نگران نبودم؛ با خودم فکر میکردم که اینجا مصر است و آنها صدمهای به گردشگران نمیزنند.
در ابتدا دادوفریاد زیادی به راه افتاد و راهنمای ما که رنگش پریده بود، بهسختی چیزی را برای ما ترجمه میکرد. در نهایت یکی از مدیران موزه از ما خواست که عکسها را به او نشان دهیم و فلش کارت ما را هم گرفت. پس از آنکه تقریبا همه وسایل باارزش را از ما گرفتند، مدیر موزه بهیکباره لحن صحبتش را عوض کرد و حالوهوای متشنج اطراف ما بهحالت عادی برگشت. همه مشغول وارسی دستگاه جادوییای شدند که در نزدیکی اهرام پرواز کرده بود. حالا وقتش بود که راجع به پروژهی عکاسی خود با آنها وارد مذاکره شویم. هیندا صحبتهای مدیر موزه را برای ما ترجمه کرد که میگفت:
ما در عرض پنج تا ۱۰ دقیقه همهچیز را حلوفصل خواهیم کرد.
از قضا این پنج تا ۱۰ دقیقه مذاکره، چهار ساعت طول کشید و افرادی میآمدند و میرفتند و درخواستهای غیرممکنی میکردند؛ با وزارت فرهنگ، اداره پلیس و غیره تماس میگرفتند. از آنجا که مسئولان موزه اجازهی عکاسی بدون حضور اسکورت را به ما نمیدادند، مجبور شدیم با ادارهی پلیس مذاکره کنیم. تا پایان روز تقریبا توانستیم کلیهی کارهای تشریفات را انجام دهیم و در نهایت هم به هزینهی عکاسی از اهرام رسیدیم. مصریها از ما ۱۰۰۰ دلار میخواستند. با توجه به رسید و سایر مدارک، همه موارد رسمی بود؛ هرچند چیزی به اسم مجوز رسمی برای عکاسی هوایی وجود نداشت و به همین دلیل به ما پیشنهاد کردند که مجوز عکاسی حرفهای بخریم. آنها گفتند:
برای عکاسی هوایی باید حرفهای باشید!
در واقع، هیچ مشکلی برای عکاسی با دوربین معمولی در اطراف اهرام (به استثنای داخل اهرام) وجود نداشت. پس از کلی گپوگفت بالاخره قیمت را به ۸۰۰ دلار رساندیم و موفق به خرید این تکه مدرک گرانبها و اسکورت پلیس شدیم. در فرهنگ شرقی چندان خوشایند نیست، اولین پیشنهاد قیمت را بپذیرید و از اینکه با آنها چانه بزنید، خوشحال میشوند. این موضوع برای ما نیز صدق میکرد.
روز دوم حضورمان در مصر را فقط با این جمله میتوانم توصیف کنم:
مثل بردههای مزرعه کار کردیم!
مجوز عکاسی ما عملا کل محدودهی اهرام را پوشش میداد. پلیس مانع از مزاحمت عابران و گداهای محلی میشد. مدیریت موزه نیز به ما اجازه داد تا ۳۰ دقیقه قبل از حضور گردشگران در کنار مجسمهی ابوالهول، به این محل برویم که از این بابت واقعا سپاسگزار بودیم. جای تأسف داشت که نمیتوانستیم از روی رمپ باستانشناسی در پای مجسمه عکاسی کنیم؛ به همین دلیل به اجبار از پهلوی مجسمه شروع به عکسبرداری کردیم. با توجه به محدودیت دید نگران بودیم که پهپاد ما نتواند از کل آن عکاسی کند؛ هرچند که همه چیز خوب پیش رفت.
مقاله مرتبط:
در انتهای روز چنان رفاقتی بین ما و اسکورتهایمان شکل گرفت که دوست نداشتیم از هم جدا شویم. معاون موزه به ما خبر داد که باید عجله کنیم؛ چراکه موزه یک منطقهی نظامی است. آخرین گردشگران ساعت چهار بعدازظهر این منطقه را ترک کرده بودند و ما باید تا ساعت ۴:۳۰ از آنجا میرفتیم، وگرنه اسکورت ما با مشکل جدی مواجه میشدند. آن روز میخواستیم از مسجد قدیمی و معروف «محمد علی پاشا» (Mosque of Muhammad Ali) هم عکاسی کنیم که در مرکز قاهره قرار داشت و از جاهای دیدنی مصر به شمار میفت؛ اما بهخاطر اعتراضهای مستمر در این شهر، راهنمای ما مایل به رفتن به آنجا نبود. پس از آنکه مأموران موزه، سخنان راهنما را تایید کردند، ما هم منصرف شدیم. به حدی خسته بودیم که تا به هتلمان در نزدیکی اهرام رسیدیم، سرمان به بالش نرسیده، خوابمان برد. فردای آن روز قرار بود به خانه برگردیم.
در بازرسی فرودگاه، مأمور مربوط به ما گفت که حمل پهپاد با چمدان در کشور مصر ممنوع است. پس از مکالمهای کوتاه، ۲۰ دلار به او دادیم تا اجازه عبور دهد. چمدان دوممان که حامل پهپاد دوم بود، با واکنش بهتری مواجه شد و فقط ۱۰ دلار هزینه برداشت.
در کافهای در فرودگاه نشسته بودیم و تا رسیدن زمان پروازمان، نگاهی به عکسها انداختیم؛ در حالی که در اخبار میگفت در جریان اعتراضهای روز گذشتهی میدان تحریر، ۱۹ نفر کشته شدهاند. در کل این کشور، جای فوقالعادهای است که رابطهی خوبی با گردشگران دارد و همان طور که یکی از مقامهای موزه میگفت:
مصر فقط دو مزیت اصلی دارد: گردشگری و کانال سوئز.
اگر سابقه سفر به مصر و بازدید از اهرام جیزه را دارید، از حالوهوای شمال آفریقا و تجربیات خود برای ما و سایر کاربران کجارو بنویسید.
دیدگاه