نگاهی به فرآیند انتخاب وزیر میراث و گردشگری | باز هم همان همیشگی؟!
مدیران و وزرای متفاوت در سالهای اخیر تاکنون تغییری در وضعیت وزارت میراث فرهنگی ایجاد نکردهاند.
یادداشت | دولت چهاردهم در آستانه معرفی کابینه خود به مجلس است و شنیدهها حاکی از این است که این دولت نیز در زمینه انتخاب وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی راه دولتهای قبلی را میرود.
وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و پیش از آن سازمان مذکور همواره با مشکل انتخاب مدیر و وزیر روبهرو بوده است. مدیرانی که گاهی چنان آثاری مخربی بر پیکره این نهاد وارد کردند که اثرات آن هرگز التیام پیدا نکردند. روند انتخاب مدیران در سالهای تبدیل شدن این سازمان به معاون ریاست جمهوری به شکلی پیش رفت که بسیاری سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری را به حیاط خلوت دولت تشبیه کردند. سازمانی که هر تکهاش از وزارتخانه دیگری جدا شده بود تا در جایگاه معاونت رئیسجمهوری بتواند نقش حاکمیتی در ساختار دولتی داشته باشد؛ اما در نهایت انتخابهای غیرتخصصی این نهاد را تبدیل به حیاط خلوت کرد؛ حیاط خلوتی که وظیفهاش پاسداشت از تاریخ ایران و فرهنگ بود، مسئولیت گسترش و توسعه گردشگری را به دوش داشت و از سوی دیگر قرار بود صنایع دستی را شکوفا کند.
واژهبازی بهجای کار اساسی
تنها تغییر قابلمشاهده از وضعیت این نهاد تبدیل آن از سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری به وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی است. تغییری که در جریان آن دولت دوازدهم و مجلس جایگشت اسم این نهاد را هم تغییر دادند؛ به این امید که جلو آوردن اسم گردشگری در نام این وزارتخانه بتواند وضعیت این صنعت نیمهجان ایران را هم به جلو ببرد؛ اتفاقی که نیافتاد و هرگز هم با تغییر جایگشت اسم یک نهاد رخ نخواهد داد. در آینده نیز اگر این وزارتخانه را به وزارتخانه گردشگری و میراث فرهنگی تبدیل کنند، اتفاقی در صنعت گردشگری ایران رخ نخواهد داد. نگاه کلی به وضعیت این نهاد بهویژه گزارش نهادهای نظارتی از جمله مرکز پژوهشهای مجلس نشان میدهد که وضعیت این دستگاه دولتی در بهترین دوران مدیریتی خود با ارفاق ثابت بوده است.
از سوی دیگر همانقدر که تغییر ترکیب اسم این نهاد بی اثر بوده، تبدیل آن نیز از سازمان به وزارتخانه تاثیر چندانی نداشته است. هرچند در زمان تبدیل این نهاد به وزارتخانه صدای غالب این بود که چنین رخدادی مطالبه یکپارچه این حوزه است، با این وجود صداهای دیگر هم وجود داشت که معتقد بودند بخش میراث فرهنگی این نهاد بهدلیل نقش حاکمیتی که دارد، باید دور از لابیهای سیاسی مرسوم وزارتخانهها و در سطوح بالاتر بماند؛ نظری که اکنون درباره سازمان حفاظت از محیط زیست وجود دارد و بسیاری مخالف جدی تبدیل آن به وزارتخانه هستند.
رویههای ثابت، نتیجههای ثابت
انتخاب رئیس برای سازمان و وزیر برای وزارتخانه میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در دولتهای گذشته حاصل رویههای ثابت بوده است. در زمان قرار داشتن این نهاد در معاونت رئیسجمهوری، افرادی بر صندلی این سازمان تکیه زدند که نزدیکی به شخص رئیسجمهوری داشتند. نتیجه اینکه گاهی رئیس این سازمان تنها بهدلیل نگرفتن رای اعتماد مجلس برای یک وزارتخانه دیگر به این صندلی رسیده بود. اتفاقی که چندباری تکرار شد و حتی برخی از روسای این سازمان خود را برای صندلی وزارتخانه موردعلاقه خود گرم کردند و نگاهشان به این مسئولیت سکوی پرتابی برای مقام دیگری بود. افرادی که حتی زمان آماده شدن برای رفتن به مسئولیت دیگر، دستگاه اطلاعرسانی این نهاد را به ستاد انتخاباتی شخصی خود تبدیل کردند.
رویه دیگر استفاده تبلیغاتی دولت از این جایگاه بوده است؛ بهطور مثال دولتها در برخی بزنگاهها با نگاههای انتخاباتی مدیرانی را راهی این سازمان کردند که تنها کارکرد تبلیغاتی برای پوشش بخشی از مطالبههای جامعه داشته است. در آخر هم نگاه فانتزی به مقوله میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری منجر به انتخاب وزیری شده است که بیش از آنکه مدیر و وزیر باشد، اینفلوئنسر شبکههای اجتماعی است و تصمیماتش برای هر سه حوزه بحرانزا.
نتیجه چنین انتخابهایی اثرات منفی گستردهای بر پیکره این نهاد دولتی داشته است؛ آمدن این وزرا و روسا از خارج وزارتخانه منجر به موج حضور مدیران بیرونی و بدون تخصص در منصبهای این نهاد شده است. هر بار با انتخابهای بیرون سازمان، تعداد زیادی مدیر همراه با وزرا به این وزارتخانه وارد شدند؛ گاهی با هواپیما از جزیره کیش و گاهی با اتوبوس از سازمان صدا و سیما. چنین اتفاقی به دلسردی بدنه کارشناسی این ساختار انجامیده است؛ بدنهای که همواره پشت صف شیفتگان خدمت در مسیر شغلی خود میمانند و پستهای مدیریتی بین دوستان و رفقای سابق و بدون تخصص مدیر و وزیر فعلی تقسیم میشود. نتیجه چنین اتفاقی دست خالی این نهاد برای معرفی یک وزیر از بدنه و خانواده خود است؛ حضور پرتعداد مدیران پرحاشیه بیرونی عامل اصلی چنین اتفاقی است و بدنه کارشناسی این دستگاه مهم را دلسرد کرده است.
همان همیشگی؟
اکنون در آستانه معرفی کابینه دولت چهاردهم یک اتفاق متفاوت رخ داده و آن تشکیل شوراهایی برای مشورت به رئيسجمهوری جهت انتخاب وزیر است. ترکیب این شورا برای وزارت میراث فرهنگی اما نکتهای حائز اهمیت در خود دارد؛ این شورای مشورتی جمعی از شکستخوردگان قبلی در این وزارتخانه هستند که حالا قرار است وزیر جدید را پیشنهاد دهند. هرچند تلاش شده تغییری در نحوه انتخاب وزرا شکل بگیرد، به نظر میرسد خروجی این اتفاق با رویههای قبلی تفاوتی ندارد و این وزارتخانه مهم با وظایف تاریخی در زمینه پاسداشت میراث فرهنگی کشور از یک سو و توسعه گردشگری و صنایع دستی به قصد کمک به اقتصاد از سوی دیگر، مجدد یا میزبان وزیری بیاطلاع و غیرمتخصص میشود یا وزیری که چون صندلی دیگری را به دست نیاورده، مهمان ناخوانده این وزارتخانه شده است. هرچند باید امیدوار ماند در این رویه، خبری از چهرههای پرحاشیه و پر سروصدا اما بدون عمل در وزارتخانه میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی نباشد.
دولت چهاردهم وظیفه مهمی دارد و آن هم برگرداندن امید به کارشناسان و فعالانی است که سالها آسیب مدیران بیتخصص و فصلی را دیدند و دلسرد شدند؛ کسانی که امیدی به تغییر ندارند. از سوی دیگر نیز جامعه و اصناف مرتبط به وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی منتظر تغییر هستند؛ تغییری که البته تنها با وزیر میراث فرهنگی رخ نخواهد داد و نیازمند کابینهای کارشناسی است.
حالا باید منتظر ماند و دید که رئیس دولت چهاردهم به وعدههای خود در زمینه تخصصگرایی جامه عمل میپوشاند یا در بر همان پاشنه سابق میچرخد.
دیدگاه