لذت پرواز با سوئیت کلاس ۲۳۰۰۰ دلاری هواپیمایی سنگاپور
فضای داخلی توسط ژان ژاک کوست طراح فرانسوی قایقهای بادبانی لوکس طراحی شده و صندلیهای چرمی نرم، مجلل و دست دوخت آن توسط استاد هنرمند ایتالیایی Poltrona Frau ساخته شده است. هواپیمایی سنگاپور شاید اولین و شناخته شدهترین شرکت هواپیمایی تجاری با تخت دونفره در آسمان باشد.
با این حال، این تجربه نیاز به هزینهی هنگفتی دارد. با هزینه بلیط رفت و برگشتی معادل ۲۳ هزار دلار سنگاپور (یا ۱۸۴۰۰ دلار آمریکا)، برای بسیاری از مردم به طور کامل دست نیافتنی بود. قبلا، گرفتن وام بانکی تنها راه پرواز با این سوئیتها برای فردی با درآمد متوسط بود. من به یاد دارم که پس از آن بیشتر درآمد خالص شخصی من صرف مایلها پرواز مکرر با این هواپیما شد. نهایتا در سپتامبر سال ۲۰۱۴ پس از صرف هزینهای سرسامآور، توانستم یک بلیط سوئیت کلاس برای نیویورک تهیه کنم!
به فرودگاه چانگی سنگاپور رسیدم و سپس به سمت محل کنترل ورود افراد در هواپیمایی سنگاپور رفتم. همینکه به صف کنترل ورود رسیدم، بلافاصله یکی از کارکنان به من خوشآمد گفت. "عصر بخیر جناب، چطور میتونم کمکتون کنم؟" فورا یه فکری به ذهنم رسید و گفتم: "اوه نه ببخشید" اون خانم بسیار متعجب شد، بهسرعت دور شدم.
فراموش کرده بودم که فرودگاه چانگی یک سالن ورود مجلل مخصوص مسافرین پروازهای درجه یک و سوئیت کلاس دارد.
این سالن شبیه به لابی هتل است و همچنین آنجا شخصی برای حمل وسایل وجود دارد. بهزودی بلیط طلایی را گرفتم.
همچنین پرواز در این سوئیتها شامل دعوت به اتاق خصوصی هم میشود، بهطوریکه کارمندان با افتخار میگویند که این "از درجه یک هم بالاتر است". همینکه وارد سالن شدم، مهمانداری بهمن نزدیک شد و گفت "میتونم به اتاق خصوصی اسکورتتان کنم؟"
به دنبال او رفتم و سالنی گذشتیم که ۵۰-۶۰ نفر در آن وجود داشتند که احتمالا سالن کلاس تجاری بود. او به طرز محسوسی سریع حرکت میکرد، احتمالا میترسید که من از دیدن این کلاس کاری دلخور بشم.
در اینجا من به مهماندار دیگری سپرده شدم که با عبور از سالن درجه یک و سپس عبور از چند درب کشویی دوبل، به مهماندار دیگری منتقل شدم. در نهایت، پس از ۱۰ مایل عبور از مسیرهای مخفی و اسکورت شدن توسط ۳۰۰۰ نفر! به اتاق خصوصی رسیدم.
با ورود به محدودهی اتاق خصوصی، یکی از کارکنان با اسم با من خوش آمدگویی کرد. بهنظر میرسید که آنها از قبل مرا میشناختند.
گرسنه نبودم اما تعریف اتاق غذاخوری را شنیده بودم. به همین خاطر نشستم و یک نوشیدنی و بشقابی از مرغ و گوشت گوسفند (ساتای) و لابستر بوستونی پخته شده با Gruyere و پنیر امنتال و چدار، سفارش دادم.
همچنین برگر گوشت اعلاء گاو آمریکایی با Foie Gras، Rocket Leaf و نیمروی تخم بلدرچین و یک اسموتی انبه سفارش دادم. در این مرحله کاملا سیر شدم و فهمیدم که دیگه وقت پرواز فرا رسیده است.
یک سکوی سوار شدن مخصوص برای مسافرین سوئیت کلاس وجود داشت و در انتهای آن مهمانداری منتظر خوش آمدگویی به من بود: "عصر بخیر آقای Low"! اونجا متوجه شدم که اونها منو با هر عنوانی که در مشخصات KrisFlyer هواپیمایی سنگاپور نوشتهام صدا میکنند. خیلی پشیمون شدم که چرا پرزیدنت Low یا شاهزاده Derek ننوشتم.
به سوئیتم اسکورت شدم.
سوئیت وسطی رو انتخاب کردم که برای ایجاد اتاق دوتخته با سوئیت کناریش یکی میشد. "نوشیدنیای چیزی نیاز دارید جناب؟" و من بلافلاصله پاسخ دادم: بله
"جناب، یک کپی از تمام روزنامههای امروز میخواهید؟"
در همین حین، تمام اعضای خدمه شخصا خودشون رو به من معرفی کردن. یکی از این خدمهها Zaf نام داشت که مباشر اصلی پرواز بود.
همونطور که معلومه Zaf همون شخصی است که تو فیلم امنیت پرواز هواپیمایی نقش دارد. Zaf به من گفت که تنها ۳ مسافر در ۱۲ سوئیت وجود دارد و به شوخی گفت که من میتونم در صورت تمایل یک اتاق خواب، یک اتاق غذاخوری و یک اتاق نشیمن داشته باشم.
و من هم یه اتاق غذاخوری گرفتم.
همان موقع، وسایلیکه برای این پرواز ارائه شده بود را بررسی کردم. به عنوان مثال هدست Bose و هدایایی از سالواتوره فراگامو که شامل یک شیشه کامل ادکلن بود.
چیزهای دیگر شامل پتو، بالش، دمپایی و لباس خواب مارک ژیوانشی (GIVENCHY) بود.
همین که هواپیما به ارتفاع کروز رسید، مجددا سرویس خوراکی ارائه شد. وقتی که ساعت به ۱ شب رسید و متوجه شدم که تازه دارم با امکانات این سفر جذاب آشنا میشم، تصمیم گرفتم که برای بیدار موندن یه قهوه سفارش بدم. چیز زیادی در مورد قهوه نمیدونم، فقط میدونم که Blue Mountain جامائیکایی بسیار گرانقیمت است. هر پوند دانهی بلو مانتین جامائیکایی در Philz Coffee به قیمت ۱۲۰ دلار بهفروش میرسد. بنابراین بلو مانتین رو سفارش دادم و Zaf خیلی خوشش اومد و گفت: "ذائقهی خیلی خوبی در قهوه دارید جناب."
Zaf با قهوه برگشت و از انتخاب این قهوه لذیذ و اینکه چطور از قدیم مورد توجه بوده است، تعریف کرد. درحالیکه ادعای درک ویژگیهای ظریف این قهوه را داشتم، به طور کاملا بیکلاسی به یکباره کل فنجان را سر کشیدم!
از او خواستم یک چای به من پیشنهاد بدهد و او فورا یک فنجان چای TWG پاریس-سنگاپور برای من آورد.
و سپس در کنارم زانو زد تا چای را امتحان کنم. اندکی در مورد برگهای چای باکیفیت آن به من گفت. او هم چنین برای من از کیسههای دستدوخت پنبهای و شکوفههای گیلاس و میوههای قرمز خوشبو و خوشطعم تزریق شده به چای تعریف کرد. احتمالا در مورد تاریخ تجارت قهوه و شرکت هند شرقی هم اشارهای کرد. او گفت که ۱۹ سال است با این هواپیمایی کار میکند و در این ۲، ۳ سال، از اشخاص معروفی مثل لئوناردو دی کاپریو و مورگان فریمن در پرواز سوئیت کلاس، پذیرایی کرده است. با توجه به اینکه Zaf پیشنهادات خوبی راجع به قهوه و چای بهم داد، بهش گفتم: "میتونی یه فیلم هم بهم پیشنهاد بدی؟" او هم فیلم " The Grand Budapest Hotel" رو به من پیشنهاد کرد که فیلم بسیار جذابی بود و از تماشای آن بسیار لذت بردم. او بهطور شگفتانگیزی میتوانست بازیگران این فیلم را نام برده و دربارهی نقش آنها در فیلم بهخوبی توضیح دهد. من با تعجب گفتم: "باور نکردنیه! مگه شما دانشمند سینما هستید؟" او با فروتنی گفت: "من فقط فیلمها را دوست دارم". "در آینده هر وقت که درباره فیلمها نیاز به راهنمایی داشته باشم با شما تماس میگیرم!" او با خوشحالی گفت: "باشه، حتما"
همانطور که در حال استراحت بودم، سرویس شام آغاز شد. من که با خوردن سه غذای کامل در سالن فرودگاه کاملا سیر شده بودم، خودم را برای ۵ نوبت شام آماده کردم.
بهعنوان پیشغذا، خاویار Malossol (کم نمک) با سالاد لابستر رازیانه خوردم. و بعد از پاکسازی سریع بشقاب، بشقاب دوم را سفارش دادم.
بهعنوان سومین بشقاب پیشغذا، Duck Foie Gras با سالاد رازیانه، پرتقال، چغندر و Mizuna رندهشده خوردم.
بهعنوان غذای اصلی سوپ نودل ماهی و برای دسر ژله با کرم وانیلی با Coulis تمشک را انتخاب کردم. بعد از شام تصمیم گرفتم با کمی پیادهروی در داخل هواپیما، مقداری کالری بسوزانم. از خدمه خواستم که مرا به توری در A380 راهنمایی کنند و آنها هم با میل و رغبت فراوان اینکار را کردند.
از پلهها بالا رفتیم و کلاس تجاری درست در زیر طول عرشهی بالایی قرار داشت و از راه پلهای مارپیچ پایین آمده و به کلاس اقتصادی رسیدیم. Zaf مایل بود که من را به دیدن کابین خلبان هم ببرد ولی هواپیمایی در سالهای اخیر به خاطر مسائل امنیتی اجازه اینکار را نمیدهد.
وقتیکه به سوئیتها برگشتم، چراغها از قبل خاموش شده که نشان دهندهی وقت خواب بود.
در سوئیتها، تنها بر روی یک صندلی که به تخت تبدیل شده، لم نمیدهید، بلکه مدتی کنار میایستید تا خدمه پرواز هواپیمایی سنگاپور سوئیتتان را به اتاق خوابی با تشک مخمل خواب دار تبدیل کنند.
هنگامی که سوئیت مجاور خالی است، پارتیشن را میتوان برای ایجاد یک تخت دو نفره کنار زد.
Zaf و یکی دیگر از مهماندارها برای درست کردن تخت وارد شدند.
احتمالا برای توضیح این لحظهی جذاب نیاز به زبان شعر دارم.
یک دفعهای پریدم روی تخت که صدای فش فش قشنگی داشت.
یک ساعت در تمام حالات ممکن لم داده و استراحت کردم.
برخی ممکن است بگویند که این به نظر غریبانهترین پرواز است. من در جواب آنها، این را میگویم:
زمانیکه در حال انجام کارهای احمقانه در سوئیت هستید، میتوانید برای حفظ حریم خصوصیتان از دکمه "مزاحم نشوید" استفاده کنید.
در طول تمام پرواز، مهماندارها تقریبا هر ۳ دقیقه بدون ایجاد مزاحمت و آزار، به شما سر میزنند. آنها فقط بهسرعت و با نگاهی سریع و لبخند زنان رد میشوند.
بازدیدی هم از دستشویی برای تعویض لباس خواب داشتم.
این یک سرویس بهداشتی است، چه چیز دیگری انتظار داشتید؟
صندلیای تاشو در آنجا وجود دارد که در واقع خیلی راحتتر از صندلیهای کلاس اقتصادی است. و بعد از آن خوابیدم. البته نه در دستشویی!
هنگامی که بیدار شدم، نگاهی به ساعت کردم و قلبم فرو ریخت. کمی بیش از ۳ ساعت به فرانکفورت مانده بود. ۶ ساعت خوابیده بودم، در واقع ۶۰۰۰ دلار از قیمت بلیط! برای اینکه خودم را شاد کنم، یک شکلات خواستم و به طور سخاوتمندانهای دو شکلات دیگر پاداش گرفتم.
برای توقفی دو ساعته در فرانکفورت پیاده شدیم و ما سه نفر که در سوئیت کلاس بودیم برای گرفتن دوش و حمام آبگرم به سالن سناتورهای لوفتهانزا هدایت شدیم. پس از بازگشت به هواپیما، در پرواز به نیویورک خدمهی جدید وجود داشت. ساعت ۸ صبح بود و تصمیم گرفتم که روز را با نوشیدنی سنگاپوری شروع کنم.
برای صبحانه، از سرویس غذای هواپیمایی سنگاپور استفاده کردم. به شما اجازه میدهند که غذای خاصی را از قبل سفارش دهید و بهصورت ویژه برای شما به هواپیما خواهند آورد.
من ترمیدور خرچنگ با کره مارچوبه، گوجه فرنگی رسیده نیمپخته و برنج زعفرانی سفارش دادم. و دسری که به یاد ندارم چه بود.
وقت استراحت و چرتزدن، من دیگر نخواستم که خدمه را برای چیدن تخت دونفره بهزحمت بیاندازم، بنابراین تخت یک نفره درخواست کردم.
پارتیشن بین دو سوئیت برای تشکیل دیوار به بالا کشیده میشود. تخت یک نفره هم در نوع خودش بسیار جادار است.
پس از بیدار شدن بلافاصله دومین غذایی که از منوی هواپیمایی سفارش داده بودم، حاضر شد.
کباب فیله گوشت گاو آمریکایی که اولین بار توسط آشپز مشهور Alfred Portale طراحی شده است.
سرانجام همینکه در نیویورک فرود آمدیم، مشکل بزرگی ایجاد شد – من نمیخواستم که هواپیما را ترک کنم. باید بگویم، بعد از لذتی که من در اتاق دوتخته در ارتفاع ۳۶،۰۰۰ فوتی بردم، مطمئن هستم که تجربه پروازی بهتر از این وجود نخواهد داشت. اما در نهایت هواپیما را ترک کردم، چون نیویورک چندان هم بد نیست.
منبع: