کعبه زرتشت در نقش رستم؛ بنایی جالب با کاربرد نامشخص
کعبه زرتشت که در دوران باستان بنایی محترم و ارزشمند بوده، امروزه به معمایی تبدیل شده است که گردشگران و علاقهمندان بسیاری را به سازه مرموز خود جذب میکند.
در محوطه نقش رستم که در کنار روستای زنگیآباد از شهرستان مرودشت استان فارس واقع شده است، آثار تاریخی زیادی وجود دارد. این محل حدود ۵ کیلومتر با شهر پارسه یا همان تختجمشید فاصله دارد. در این محوطه یادمانهایی از عیلامیان، هخامنشیان و ساسانیان وجود دارد که از سال ۱۲۰۰ پیش از میلاد تا ۶۲۵ میلادی همیشه مورد توجه بوده است. دلیل این موضوع نیز قرارگیری آرامگاه چهار تن از پادشاهان بزرگ هخامنشی و نقشبرجستههای مختلف از وقایع ساسانیان و بنای کعبه زرتشت است. البته باید توجه داشت که اهمیت این محل در کنار ارزش ملی آن، بهارزش دینیاش نیز مربوط میشود و بنای کعبه زرتشت پیشینهای مذهبی دارد.
هرآنچه باید درباره کعبه زرتشت بدانید:
- کعبه زرتشت کجاست؟
- معرفی کعبه زرتشت
- علت نامگذاری کعبه زرتشت
- معماری کعبه زرتشت
- کاربری کعبه زرتشت
- کتیبه های کعبه زرتشت
کعبه زرتشت کجاست؟
- آدرس: استان فارس، شهر مرودشت، مجاور روستای زنگیآباد، محوطه تاریخی نقش رستم (نمایش روی نقشه)
مسیر دسترسی به کعبه زرتشت
کعبه زرتشت در استان فارس واقع شده و گردشگران میتوانند در یک روز از این مکان و تخت جمشید بازدید کنند؛ زیرا فاصله کمی با یکدیگر دارند. دسترسی به این محل از طریق جاده شیراز به اصفهان میسر است و برای دسترسی بهمحل نیز میتوان از جاده قدیمی حاجیآباد - زنگیآباد و جاده تخت جمشید-نقش رستم استفاده کرد.
معرفی کعبه زرتشت
کعبه زرتشت نام سازهای سنگی در نقش رستم است که روبهروی آرامگاه شاهان هخامنشی قرار دارد. در این بنا از تکه سنگهای مختلف از جمله سنگهای آهکی سیاهوسفید استفاده شده است که برخی از این سنگهای سیاه شباهت زیادی به سنگهای بهکاررفته در تخت جمشید دارند. بنابراین با توجه به شواهد میتوان گفت این بنا به دوره هخامنشیان تعلق دارد.
علت نامگذاری کعبه زرتشت
درباره اینکه در زمان هخامنشیان به کعبه زرتشت چه میگفتند، اطلاعی در دست نیست؛ اما از روی کتیبه جبهه شرقی بنا که متعلق به دوره ساسانی است، روشن میشود که در آن دوره به آن بنخانک میگفتند.
در قرن چهاردهم میلادی که موجی از شناسایی و نامگذاری ویرانههای ایران قدیم آغاز شد، همانند دیگر موارد که برای نامگذاری ویرانهها از شخصیتهای قرآنی و شاهنامهای استفاده میکردند، اینجا را نیز به زرتشت نسبت دادند و نامش را کعبه زرتشت گذاشتند؛ هرچند واضح است که هیچگاه اینجا زیارتگاه زرتشتیان نبوده است. نامی هم که محلیها به آن میدادند کرنایخانه یا نقارهخانه بود؛ همچنین باید گفت که هیچ آثاری از ساز و آلات موسیقی از آن به دست نیامده است.
از آنجایی که بخشی از داخل این بنا با دود پوشیده شده، اروپاییان آن را مکانی برای پرستش آتش معرفی کردهاند و از آنجایی که بهاشتباه زرتشتیان را آتشپرست میدانستند و محل عبادت مسلمانان نیز ساختار مکبی و نسبتا مشابهی دارد، این بنا را کعبه زرتشت نامیدهاند. البته از دیدگاه اروپاییان سنگهای سیاهی که در زمینه سفید این بنا قرار دارد یادآور حجرالاسود در کعبه مسلمانان است و همین موضوع نیز در کعبه زرتشت دانستن این بنا تاثیرگذار بوده است.
از دیدگاه دانشنامه ایرانیکا، کعبه زرتشت از قرن چهاردهم میلادی این نام را بهخود گرفته است؛ یعنی پس از حمله ی اعراب به ایران اعراب این مکان را کعبه نامیدند. اما باید توجه داشت که این محل مقبره زرتشت نیست.
درون این بنای چهارگوشه کلمه کعبه بهچشم میخورد و در کتابهای زرتشت آمده است که زاراتشترا (زرتشت) در این محل نیایش میکرده است. ابن بلخی محوطه نقش رستم و کوه آن را "کوهنبشت" نامگذاری کرده است و دلیل وی برای انتخاب این نام استدلالش برای نگهداری کتاب اوستا در این محل بوده است.
معماری کعبه زرتشت
کارشناسان تقریبا با اطمینان معتقد هستند که کعبه زرتشت حدود ۵۲۰ سال قبل از میلاد یعنی تقریبا همزمان با شروع ساخت تخت جمشید، بنا شده است. این را شباهت معماری سازه و طرز چفت و بست سنگها نشان میدهد. کعبه زرتشت ساختاری مکعب مستطیلی دارد و فقط یک ورودی برای آن در نظر گرفته شده است که پلههای ورودی آن نیز از جنس سنگ هستند. در ساخت این بنا از سنگ آهک سفید مرمرنما استفاده شده است و در دیوارههای آن نیز شاهد طاقچههای دندانهداری از جنس سنگ سیاه هستیم. گفته میشود این سنگها از کوه سیوند در مکانی بین نعلشکن تا نقش رستم آورده شده است. این سنگها بهصورت مستطیلی تراش خوردهاند و در ساخت بنا نیز از ملاط استفاده نشده و سنگها روی یکدیگر قرار دارند. اما در بخشهایی نظیر سقف کعبه زرتشت از روش دُم چلچلهای برای اتصال سنگها بهیکدیگر استفاده کردهاند.
اندازه سنگهای استفاده شده در این بنا بین ۲.۹۰ در ۲.۱۰ در ۰.۴۸ متر تا ۱.۱۰ در ۱.۰۸ در ۰.۵۶ متر متغیر است اما در دیوار غربی آن شاهد سنگی بهبزرگی بیش از ۴.۴۰ متر هستیم. سقف کعبه زرتشت توسط چهار تکه سنگ مستطیلی شکل پوشیده شده که هرکدام از آنها ۷.۳۰ متر طول دارند و شیوه اتصالشان نیز دُم چلچلهای است. با وجود اینکه برای روی هم قرار دادن سنگها در این بنا از شیوه همترازسازی استفاده شده، ولی در ردیفبندی سنگها شاهد نظم دقیقی نیستیم و در بخشی از این بنا ۲۰ ردیف سنگ قرار دارد و در بخشی دیگر ۲۲ سنگ قرار گرفته است تا به سقف برسد. سعی شده بخشهای ایراددار سنگها نیز با وصلههای ظریف پر شوند و در حال حاضر نیز برخی از این وصلهها باقی ماندهاند.
همان طور که گفته شد بنای مذکوراز سنگ آهک مرمر مانند ساخته شده است و همین موضوع باعث میشد که کعبه زرتشت تکرنگ باشد. معماران بنا برای از بین بردن این تکرنگی از سنگهای سیاه و خاکستری در طاقچههای دولبه بیرونی استفاده کردهاند تا ترکیب رنگی را در این بنا شاهد باشیم. در هر چهار طرف از این بنا نیز چهار گودی وجود دارد که در واقع پنجرههایی کور برای ساختمان است و ظاهر بهتری به بنا بخشیده است. بقایایی از در زندان سلیمان پاسارگاد به دست آمده است که معماری مشابه کعبه زرتشت دارد و دارای نقش گل و گیاه است؛ بنابراین میتوان حدس زد که در ورودی کعبه زرتشت احتمالاً چنین نقش و نگاری داشته است. با حساب تورفتگیهای کور پنجرهمانند و در سنگی سنگین میتوان تصور کرد که در حالت عادی به درون کعبه زرتشت هیچ نوری نمیتابیده است.
ورودی بنا در دیواره شمالی دارای ۳۰ پله است که درازی هرکدام ۲ متر است. بخش بالایی این پلهها تنها ورودی کعبه زرتشت است. بر اساس آثاری که در بخش زیرین این قسمت باقی مانده، میتوان دریافت که دری سنگین در این مکان وجود داشته که چرخش آن آثاری را در بخش زیرینش باقی گذاشته است. بر این اساس بنای مذکور محفظهای بسته بوده است. با گذر از این در وارد اتاقی چهارگوش میشوید که ابعادی در حدود ۳.۷۴ در ۳.۷۲ متر دارد و ارتفاعش نیز ۵.۵ متر است. بنای اصلی روی سه سکو واقع شده که فاصله سکوی نخست با سطح زمین ۲۷ سانتیمتر است. با احتساب این سکوها بنای مذکور ارتفاعی در حدود ۱۴.۱۲ متر دارد.
گفتنی است که تا سال ۱۳۱۵ تنها دو سوم از این بنا قابلمشاهده بود و یک سوم بعدی زیر خاک دفن شده بود. در جریان اکتشافات بخش پایینی نیز از خاک بیرون آمد و مورخان به کتیبههای موجود در این بنا دست یافتند. در حال حاضر بخشی که در گذشته مدفون بوده بهطور کامل قابلمشاهده است و زمینهای اطراف همچنان چند متر بالاتر از سطح اصلی بنا است.
بهکار بردن سنگهای سیاه در زمینه سفید، بستهای دُم چلچلهای، درب ورودی و چیدن سنگها بدون ملاط، همگی نشان از دوران هخامنشی دارد و در معماریهای پاسارگاد نیز شاهد موارد اینچنینی هستیم.
کعبه زرتشت در عین برخورداری از معماری منحصربهفرد، نمونههای موردی مشابهی در دیگر نقاط فارس دارد؛ از جمله بنایی در پاسارگاد که به زندان سلیمان و آرامگاه کمبوجیه نیز شناخته میشود و پیش از کعبه زرتشت یعنی همزمان با ساخت کاخهای پاسارگاد (حدود ۵۴۰ ق.م) ساخته شد. دری همانند در اتاقک کعبه زرتشت در جلوی آرامگاه اردشیر سوم در تخت جمشید نیز کشف شده است که نشان میدهد روبهروی آرامگاههای شاهان در تخت جمشید نیز احتمالا چنین سازهای وجود داشته است. مورد دیگر را میتوان برج نورآباد در حدفاصل کازرون و فهلیان دانست که با نام آتشکده میلاژدها نیز شناخته میشود. قدمت این برج به دوره اشکانی میرسد.
کاربری کعبه زرتشت
با وجود تحقیقات بسیاری که تاکنون روی کعبه زرتشت انجام شده است، فعلا اطلاعات دقیقی در خصوص کاربرد این بنا ارائه نشده است. از دیدگاه برخی افراد این مکان محل نگهداری مومیایی پادشاهان تا زمان ساخت مقبره اصلی آنها بوده است و برخی دیگر نیز آن را مکانی برای نگهداری اسناد و پرچمهای سلطنتی میدانند. آتشگاه، آرامگاه و سایر دیدگاهها مواردی هستند که در خصوص کاربرد این بنا ارائه شدهاند که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت.
گنج خانه
از دیدگاه افرادی نظیر راولینسون و والتر هنینگ کعبه زرتشت مکانی برای نگهداری منشورها، پرچمها و اسناد دینی بوده است و ابن بلخی نیز مکان مذکور را محلی برای نگهداری اوستا دانسته است. اما باید توجه داشت که بخش داخلی این بنا بسیار کوچک است و تنها دو یا چند نفر میتوانند درون آن قرار بگیرند و نگهداری اسناد و منشورهای دولتی نیاز به مکان بزرگتری داشته است. از طرفی با وجود کاخهای شاهنشاهی و ساختمان سازمانهای اداری، نمیتوان پذیرفت که در آن دوران از کعبه زرتشت که مکان دوری نسبت به کاخها بوده، برای نگهداری اسناد استفاده میشده است.
آرامگاه
از دیدگاه بسیاری از پژوهشگران این بنا مربوط به آرامگاه یکی از شاهان هخامنشی بوده است. از لحاظ ساختار کلی و داشتن اتاقی کوچک با دری سنگین به آرامگاه کروش، لیکیه و کاریا شباهت دارد. باید توجه داشت که کعبه زرتشت فاصله اندکی با آرامگاههایی دارد که در اطراف آن و محیط نقش رستم واقع شدهاند. این آرامگاهها زمان ساخت یکسانی دارند و بعدها توسط زنجیری از استحکامات از بقیه بخشهای نقش رستم جدا شدهاند. این جداسازی میتواند نشان از این باشد که اصل همه آنها از یک نوع بوده است، اما باید به این نکته نیز توجه داشت که تحقیقات انجام شده این موضوع را تایید نمیکند و کتیبههای موجود در دیوار این بنا هیچ اشارهای بهآرامگاه بودن آن ندارد.
آنها که از مقبره بودن کعبه زرتشت دفاع میکنند، میگویند در و درگاه ورودی بنا همانند در و درگاه ورودی آرامگاههای شاهان هخامنشی است. ساختار بنا هم سنگی و بدون تماس با خاک است که از جمله خصوصیات مقبره زرتشتی است. ضمن آنکه سنت آرامگاههای برجمانند، برگرفته از سنت زرتشتی، بعدها هم ادامه داشته است که در مکانهایی مثل برج لاجیم، برج رسکت و برج گنبد قابوس مشاهده میشوند. با این حال هیچکدام از نظریات تابهحال کاملا متقاعدکننده نبوده و معما همچنان حلنشده باقی مانده است.
آتشکده
انگلبرت کمپفر اولین فردی بود که موضوع آتشکده بودن این بنا را مطرح کرد و بعد از آن نیز افراد دیگری بر این موضوع مهر تایید زدند. دلیل چنین ادعایی به وجود دوده سیاه در گوشه جنوب غربی اتاق مربوط میشود. با این حال احتمال میرود که در آنجا آتش مقدس را نگهداری میکردند. مدتی بعد نیز این موضوع تاحدودی توسط کتیبه بیستون تایید شد. در این کتیبه گفته شده که «من (داریوش) پرستشگاههایی را که مغ ویرانشان کرده بود بازسازی کردم». با این اوصاف در زمان کمبوجیه و داریوش، گئومات مغ معابدی را ویران کرده که داریوش معبدی مثل خودشان را بازسازی کرده است. گفتنی است که روی سکه برخی از شاهان فارسی نیز بنایی مثال کعبه زرتشت وجود داشت که آتش پادشاهی روی آن یا درون آن قرار میگرفت، اما باید توجه داشت که تصویر روی سکهها مربوط به کعبه زرتشت نبوده است؛ زیرا بنا موجود روی سکه ارتفاعی بیشتر از ۲ متر نداشت. در آن تصویر سکوی بنا دو پلهای بود و پلکانی برای آن دیده نمیشد. اما باید به این نکته نیز توجه داشت که درون کعبه زرتشت نمیتوان آتش روشن کرد؛ زیرا فضای آن محفوظ است و حتی یک چراغ روغنی نیز تنها چند ساعت میتواند در آن روشن بماند و عملا نیاز به اکسیژن بیشتر دارد. درون این بنا شاهد خروجی برای دود نیستیم و درب ورودی آن نیز همیشه بسته بوده است.
تقویم آفتابی
حدود هفت هزار سال پیش، اقوام آریایی در نزدیکی سیبری امروزی زندگی میکردند که بهدلیل سرد شدن هوا مهاجرت بزرگی را آغار کردند و این مهاجرت چند صد سال طول کشید. عدهای از این اقوام بهسمت اروپا حرکت کردند و عدهای دیگر نیز جنوب را مقصد خود قرار دادند و بهفلات ایران و شبهقاره هندوستان رسیدند. این مکان بهدلیل آب و هوای نسبتا خوبی که داشت مناسب برای کشاورزی بود. از آنجایی که اقوام مذکور دامدار بودند، با سکونت در فلات ایران و شبهقاره هندوستان، کشاورزی را پیشه خود قرار دادند. بهدلیل اینکه برای کشاورزی نیاز بهاطلاع دقیق از زمان و روزهای سال است، ایرانیان از همان زمان اطلاعات زیادی در این خصوص بهدست آورند و این موضوع را از تقویم ایرانی خیام میتوان فهمید. این تقویم با وجود اینکه بیش از هزار سال پیش بازنگری شده اما همچنان یکی از دقیقترین تقویمهای جهان است. کعبه زرتشت بنابر تحقیقاتی که آقای رضا مرادی غیاثآبادی انجام داده است، مکانی برای پی بردن به روزهای سال بوده است. از دیدگاه وی پنجرههای کور و پلههای متقابل درب ورودی و ساختار بنا زمانسنجی برای سنجش روزهای سال و گردش خورشید بوده و از آن برای سالشماری، انقلابهای تابستانی و اعتدال بهاری و پاییزی استفاده میشده است. البته دلایلی اندکی برای رد این فرضیه نیز وجود دارد. بر این اساس گفته میشود جهت شمال جغرافیایی در هر منطقه ممکن است با جهت شمال مغناطیسی متفاوت باشد و در این محل نیز این انحراف وجود دارد. گفته میشود انحراف این بنا نسبت بهشمال جغرافیایی ۱۵.۵ درجه است که آقای غیاثآبادی آن را ۱۸ درجه در نظر گرفته است.
کتیبه های کعبه زرتشت
تا اوایل قرن ۱۴ خورشیدی، کعبه زرتشت تا نیمه در تلی از خاک فرو رفته بود؛ بهطوری که گردشگران بهراحتی میتوانستند وارد اتاقک ۳٫۷۲ در ۳٫۷۴ و ارتفاع ۵٫۵ متری آن شوند. این سازه تاریخی در سالهای ۱۳۱۲ تا ۱۳۱۸ شمسی بهطور گسترده کاوش و خاکبرداری شد. در تحقیقاتی که در ۱۱ خرداد ۱۳۱۵ توسط گروه موسسه خاورشناسی دانشگاه شیکاگو صورت گرفت (و بخشهای زیرین این بنا نیز بیرون آورده شد)، در کعبه زرتشت کتیبههایی یافت شد که مربوط به شاپور یکم و موبد کرتیر میشد. کتیبه شاپور به سه زبان یونانی، پهلوی اشکانی و پهلوی ساسانی نوشته شده است که در سهطرف بنا قرار دارد و کتیبه کرتیر با زبان پهلوی ساسانی در زیر کتیبه شاپور قرار گرفته است.
کتیبه شاپور که به قطعنامه دودمان سامانی نیز مشهور است، اطلاعاتی راجع به معرفی شاپور و مناطق حکمرانی وی در بر دارد و سپس در آن موضوع جنگ با رومیان مطرح میشود. شاپور در این کتیبه مدعی شده است که والریانوس قصیر را خودش بهشخصه دستگیر کرده است. وی از قدرت خدا برای این پیروزیها سپاسگذاری میکند و مدعی شده برای خوشنودی خدا آتشکدههای زیادی را ایجاد میکند تا نام کسانی که در ایجاد دولت ساسانی نقش داشتند در برابر آتش یاد شود. در پایان نیز شاپور سفارش کرده تا مردم در کارهای ایزدان و امور خیریه بکوشند. اینجا آخرین باری است که از خط و زبان یونانی در کتیبههای ایرانی استفاده میشود.
نزدیک به ۲۰ سال پس از شاپور، موبد کرتیر در زمان بهرام دوم کتیبهای بر کعبه زرتشت نگاشت که بیسابقه بود؛ از این لحاظ که یک روحانی بر محوطهای سلطنتی کتیبه مینوشت. کتیبه کریتر در حوالی سال ۲۸۰ میلادی و در دوران پادشاهی بهرام دوم نگاشته شده است. وی ابتدا بعد از معرفی خود و القابش، بهذکر فعالیتهای دینی خود مانند مبارزه با ادیانی مثل مسیحیت، مانوی، یهودی، بودایی و مرتدین زرتشتی میپردازد. تشکیل آتشکدهها و اصلاح موبدانی که دچار انحراف شده بودند از جمله سایر موارد مطرح شده در این کتیبه است و در ادامه فهرستی از ایالات مورد تصرف در زمان شاپور اول ذکر شده و در انتها نیز دعایی نگاشته شده است.
منبع تصاویر: بهتور| sirana
دیدگاه