عاشقانه گمشده بین ایران و کره؛ ماجرای شاهزاده آبتین و شاهدخت شیلا چیست؟
یک حماسه فارسی با قدمت حدود ۱۵۰۰ سال، از داستانی شگفتانگیز پرده برداشته که مضمون آن، روایت عشق و ازدواج یک شاهزاده ایرانی با شاهدختی از امپراتوری شیلا در کره است. این موضوع که در سالهای اخیر مورد توجه مورخان قرار گرفته، میتواند درک ما را از تاریخ روابط جهان شرق و غرب به کلی دگرگون کند و نشان میدهد ارتباط ایران و کره بسیار عمیقتر از یک تبادل تجاری ساده در مسیر جاده ابریشم بوده است. (Ancient Origins)
معمای کوشنامه: گنجینه هزار خطی که پادشاهی شیلا را توصیف میکند
داستان در دل یکی از حماسههای محبوب ایرانی به نام «کوشنامه» (Kushnameh)، که در حدود قرن ششم میلادی نوشته شده، پنهان بود. تا مدتها تصور میشد که بخش مربوط به سرزمین «چین» در این کتاب، به کشور چین اشاره دارد؛ اما بررسیهای دقیقتر نشان داد که توصیفهای ارائهشده، با جزییاتی حیرتانگیز، با جغرافیای پادشاهی شیلا در کره باستان مطابقت دارد. این بازنگری افقهای جدیدی را در تاریخنگاری گشوده است.
داستان کوشنامه بر محور شخصیتی به نام شاهزاده آبتین میچرخد که از دست هیولایی به نام «کوش پیلدندان» فرار میکند. او طبق راهنمایی یک کتاب جادویی، به سرزمین شیلا پناه میبرد و در آنجا مورد استقبال پادشاه قرار میگیرد. نویسنده حماسه بیش از هزار بیت شعر را به توصیف زیباییها و ثروت این سرزمین اختصاص میدهد؛ جایی که آن را «پر از طلا» توصیف میکند، تا حدی که حتی قلاده سگها هم از طلا ساخته شده است. آبتین در این سرزمین دلباخته شاهدخت «فرارنگ» (Frarang) میشود و با او ازدواج میکند.
پیروزی ایران با رهبری یک قهرمان دورگه
نقطه اوج نمادین این داستان، تولد فرزند آنهاست. در حالی که آبتین، شاهزاده تمامایرانی، در نهایت کشته میشود، این فرزند دورگه ایرانی-کرهای او است که به قهرمان اصلی داستان بدل میشود. او ارتشی را رهبری میکند و سرانجام ایران را از شر اهریمن آزاد میسازد. این روایت، فقط یک داستان عاشقانه نیست؛ بلکه نمادی از یک اتحاد قدرتمند و تحسین عمیق ایرانیان نسبت به تمدن شیلا است؛ اتحادی که پیروزی نهایی را برایشان به ارمغان میآورد.
کشف کوشنامه، نگاه ما به تاریخ را به چالش میکشد. اولین کاوشگر اروپایی در سال ۱۰۳۲ شمسی (۱۶۵۳ میلادی) به کره رسید؛ یعنی بیش از ۱۱۰۰ سال پس از نگارش کوشنامه. این حماسه نشان میدهد که ایران و کره نهتنها یکدیگر را میشناختند، بلکه روابطی مبتنی بر اعتماد و اتحاد داشتهاند.
یافتهها همچنین به آثار باستانی دیگر معنای جدیدی میبخشد؛ برای مثال، اکنون بعضی از مورخان معتقدند مجسمه یک جنگجوی باستانی با ظاهری کاملا پارسی که در مقبرهای در «گیونگجو» (Gyeong-Ju)، پایتخت باستانی شیلا، پیدا شده، ممکن است یادبود یک قهرمان فراموششده ایرانی باشد که برای کره جنگیده است. این داستان، فراتر از یک قصه عاشقانه میان دو فرد، قصه پیوند عمیق میان دو ملت بزرگ است.
نظر شما درباره این پیوند تاریخی شگفتانگیز چیست؟ دیدگاه خود را با ما و دیگر خوانندگان کجارو در میان بگذارید.
منبع عکس کاور: هوش مصنوعی