حقیقت پشت افسانهها؛ ۱۰ اشتباه رایج درباره تمدنهای باستانی
تاریخ اغلب شبیه کتابی داستانی، سرشار از تصاویر نمایشی و روایتهای افسانهای به نظر میرسد؛ اما بسیاری از آنچه بهعنوان «واقعیت» درباره تمدنهای باستانی شناخته میشود، ریشه در برداشتهای نادرست، فرهنگ عامه یا منابع قدیمی دارد. از کلاهخودهای شاخدار وایکینگها گرفته تا تقویمهایی که بهاشتباه تفسیر شدهاند، این باورها بر نگاه ما به گذشته تاثیر گذاشتهاند. اکنون زمان آن رسیده که مرز میان افسانه و واقعیت را روشن کنیم. در ادامه، ۱۰ باور رایج درباره جوامع باستانی را میخوانید که حقیقت ندارند (MSN).
- اهرام مصر را بردگان ساختند
- وایکینگها کلاهخود شاخدار داشتند
- مایاها پایان دنیا را پیشبینی کرده بودند
- کلئوپاترا مصری بود
- مردمان باستان، زمین را تخت میدانستند
- جنگ تروآ کاملا افسانه بود
- آزتکها زبان نوشتاری نداشتند
- مردمان باستان به دلیل ضعف سلامت، زود میمردند
- تمدنهای باستانی دانش پزشکی نداشتند
- گلادیاتورها همیشه تا پای مرگ میجنگیدند
اهرام مصر را بردگان ساختند
فیلمهای هالیوودی این تصور را رواج دادهاند که اهرام مصر را بردگان ساختهاند؛ اما شواهد باستانشناسی خلاف آن را نشان میدهد. سازندگان اهرام کارگرانی ماهر بودند که بهصورت دورهای کار میکردند. قبرهای کشفشده نزدیک محل ساخت نشان میدهد که این افراد تغذیه مناسب داشتند و مورد احترام بودند. آنها در جوامعی سازمانیافته زندگی میکردند و احتمالا دستمزد یا مزایای اجتماعی داشتند. ساخت اهرام یک پروژه ملی بود؛ نه نتیجه کار بردگان.
وایکینگها کلاهخود شاخدار داشتند
تصویر کلاهخود شاخدار وایکینگها از طراحی لباس در قرن نوزدهم آمده است؛ نه از تاریخ واقعی. کلاهخودهای واقعی ساده، کاربردی و برای حفاظت در نبرد ساخته شده بودند. وجود شاخ، جنگیدن را دشوار میکرد؛ چون ممکن بود به سلاحها گیر کند یا حرکت را محدود سازد. هیچ مدرک باستانشناسی از طراحی شاخدار کلاهخودها پشتیبانی نمیکند. ماندگاری این افسانه بیشتر به دلیل جذابیت بصری آن است تا واقعیت تاریخی.
مایاها پایان دنیا را پیشبینی کرده بودند
نظریه پایان دنیا در سال ۲۰۱۲ ناشی از سوءبرداشت از تقویم مایایی بود. این تقویم چرخههایی به نام «باکتون» (baktun) داشت و سال ۲۰۱۲ پایان یک چرخه، نه پایان زمان را نشان میداد. مایاها پیشبینی نابودی جهان را نکرده بودند؛ بلکه تقویم آنها وارد دورهای تازه میشد. ترسهای مدرن و برداشتهای نادرست، این روایت آخرالزمانی را ایجاد کردند.
کلئوپاترا مصری بود
«کلئوپاترا» (Cleopatra)، یکی از ملکههای مشهور باستان، در مصر حکومت میکرد؛ اما تبار او به یونانیان بازمیگشت. او از دودمان «بطلمیوس» (Ptolemaic) بود که از نسل یکی از سرداران اسکندر مقدونی محسوب میشد. گرچه کلئوپاترا آداب و رسوم مصری را پذیرفت و به زبان بومی سخن گفت، از نظر فرهنگی و نژادی، مقدونی و یونانی بود. نقش سیاسی او در مصر اغلب واقعیت تبارش را پنهان و داستانش را پیچیدهتر کرده است.
مردمان باستان، زمین را تخت میدانستند
بسیاری از تمدنهای باستانی میدانستند که زمین گرد است. دانشمندان یونانی مانند «اراتوستن» (Eratosthenes)، حتی با دقت قابلتوجهی محیط زمین را محاسبه کردند. دریانوردان مشاهده کرده بودند که کشتیها هنگام دور شدن از افق ناپدید میشوند که تاییدی بر کروی بودن زمین بود. باور رایج به زمین تخت، افسانهای است که بیشتر در قرونوسطا شکل گرفت و در دوران باستان دیدگاه غالب نبود.
جنگ تروآ کاملا افسانه بود
قرنها دانشمندان بر سر افسانه بودن جنگ تروآ بحث داشتند تا این که ویرانههایی در ترکیه امروزی کشف شد که با توصیفات «هومر» (Homer) از تروآ همخوانی داشت. گرچه جزئیات حماسه «ایلیاد» (Iliad) شاعرانه و اغراقآمیز به نظر میرسد، احتمالا بر اساس رویدادهای واقعی شکل گرفته است. این جنگ بهاحتمال زیاد در ابعادی کوچکتر و بین قدرتهای رقیب در منطقه اژه رخ داده بود. افسانه و واقعیت در داستانهای باستانی، اغلب در هم آمیختهاند.
آزتکها زبان نوشتاری نداشتند
آزتکها الفبایی مانند ما نداشتند؛ اما به سیستم پیچیدهای از ارتباط نوشتاری مجهز بودند. آنها با استفاده از تصویرنگاری و نمادها، تاریخ، قوانین، خراج و داستانهای مذهبی را ثبت میکردند. این نسخهها که بر پوست درخت یا پوست گوزن تهیه میشد، رویدادهای مهم را به تصویر میکشید. فتوحات اسپانیاییها بسیاری از این آثار را نابود کرد؛ اما نمونههای باقیمانده نشان میدهد که آزتکها روشی پیشرفته برای حفظ دانش داشتند.
مردمان باستان به دلیل ضعف سلامت، زود میمردند
میانگین امید به زندگی در دوران باستان پایینتر بود؛ اما این آمار به دلیل مرگومیر بالای نوزادان کاهش یافته است. افرادی که از کودکی جان سالم به در میبردند، میتوانستند تا ۵۰ سالگی یا بیشتر زندگی کنند. بقایای باستانی افراد مسن با مفاصل فرسوده، استخوانهای جوشخورده و درمانهای دندانپزشکی دیده شده است. زندگی دشوار بود؛ اما همه زود نمیمردند و طول عمر بیشتر، با اندکی شانس و مقاومت ممکن بود.
تمدنهای باستانی دانش پزشکی نداشتند
پزشکی باستان، علمی مدرن نبود؛ اما از جهل کامل نیز فاصله داشت. مصریان از ابزارهای جراحی استفاده میکردند و بخیه زدن زخمها را میدانستند. هندیهای باستان دندانپزشکی انجام میدادند و پزشکان چینی طب سوزنی را ابداع کردند. یونانیها با مشاهده بیماران به تشخیص بیماری میپرداختند. گرچه برخی درمانها اشتباه بودند، بسیاری از آنها نیز پیشرفته به نظر میرسند. همچنین، کشف جمجمهای باستانی در «شهر سوخته» ایران، از انجام یک عمل جراحی موفق روی آن حکایت دارد؛ شاهکاری پزشکی که گواهی بر دانش پیشرفته جراحان ۵ هزار سال پیش است.
پزشکان باستانی بر اساس مشاهده، آزمون و خطا کار میکردند و این تجربهها پایهگذار پزشکی امروز شد.
گلادیاتورها همیشه تا پای مرگ میجنگیدند
نبردهای گلادیاتوری در روم باستان خشن بودند؛ اما اغلب به مرگ ختم نمیشدند. آموزش این جنگجویان پرهزینه بود و بسیاری از آنان به شهرت میرسیدند. اغلب مبارزات با اعلام برنده پایان مییافت؛ نه با ضربه مرگبار. این تصور که هر نبرد گلادیاتورها تا پای جان ادامه داشت، از داستانها و نمایشهای اغراقآمیز آمده است؛ نه از واقعیت تاریخی.
از شنیدن روایت راستین کدامیک از این واقعیات تاریخی غافلگیر شدید؟ آیا روایتهای نادرست دیگری را از گذشته میشناسید که به باوری متداول تبدیل شدهاند؟ دانستههای خود را با ما و سایر کاربران کجارو در میان بگذارید.
منبع عکس کاور: Britannica | عکاس: نامشخص (معبد ونوس در رم)