آرمان شهرهایی که آرمان شهر نشدند؛ دراپ سیتی
گاهی اوقات قوانین سختگیرانه و محدودیتهای شدید مسئولان یک شهر باعث نارضایتی مردم یک شهر و در نتیجه نابودی آن میشود؛ اما از سویی دیگر آزادی مطلق ساکنان یک شهر و عدم وجود هیچ قانونی برای کنترل آنها نیز میتواند باعث انحطاط و از هم فروپاشی آن شود؛ درست مانند همان اتفاقی که برای جامعه روستایی دراپ سیتی (Drop City) با معماری زیبایش رخ داد.
دراپسیتی در سال ۱۹۶۷ به دست چهار فارغالتحصیل رشته هنر در یک ملک خصوصی با وسعتی حدود ۲۸٫۳ کیلومتر مربع در ایالت کلرادوآمریکا ساخته شد. دراپ سیتی که بیشتر بهعنوان نخستین جامعه روستایی هیپیها (افرادی با ظاهر نامتعارف و موهای بلند که غالبا به مصرف مواد مخدر اعتیاد دارند) در آمریکا مطرح و شناخته میشود، بر پایه اصولی همچون مسئولیت مشترک، عدم مجازات و رفتار خوب افراد نسبت به یکدیگر ایجاد شد.
ساکنان این شهر با کارهایی مثل پرورش سبزیجات و طیور و ساخت صنایع دستی و آثاری هنری مختلف امرارمعاش میکردند و با آغوش باز از بازدیدکنندگان استقبال میکردند. رفتار ساکنان این شهر با غریبهها بهقدری خوب بود که بهتدریج شهره عام و خاص شدند.
در دراپسیتی سازههای گنبدیشکل زیبایی جهت سکونت با الهام از سبک معماری معمار آیندهگرایی به نام بوک مینیستر فولر ساخته شد که بعدها جوایزی به سازندگان آنها به جهت زیبایی و ساختار سازهها اعطا شد. موسسان این شهر اعلام کرد که همه افراد بدون پرداخت هیچ هزینهای میتوانند ساکن این شهر شوند و همین امر بهتدریج باعث نابودی شهر شد.
در سال ۱۹۶۷ یکی از ساکنان این شهر زمینه برپایی جشنوارههای موسیقی و هنر مختلفی تحتعنوان «جشنواره لذت» را فراهم کرد که باعث جذب هزاران فرد بیبند و بار و معتاد به مواد مخدر به این شهر شد که هرگز آن شهر را ترک نکردند.
حضور چنین افرادی در دراپ سیتی بهتدریج موجب قانونشکنی و تقابل شخصیتها شد و در مدت کوتاهی به مکانی شبیه محل حکمرانی شیطان تبدیل شد. با گسترش هرج و مرج در این شهر مشخص شد که ایده مجازات نکردن افراد اصلا ایدهال نیست و به آرمان شهر شدن دراپ سیتی هیچ کمکی نمیکند. فراگیر شدن بیبند و باری موجب شد ساکنان اصلی دراپ سیتی تسلیم شوند و آن را ترک کنند. چند سال بعد دراپ سیتی به مکانی غیر قابلتحمل تبدیل شد و تعداد اندکی از افراد باقیمانده در شهر نیز آن را ترک کردند.
سرنوشت تلخ دراپ سیتی این درس را به ما میدهد که وجود برخی از قوانین واقعا الزامی است و آزادی محض میتواند یک شهر زیبا و رویایی را به مکانی متروکه تبدیل کند.