گردشگری سیاه: زندان نلسون ماندلا در جزیره روبن
کجارودر قالب مجموعه مطالب جدید «گردشگری سیاه»، شما را به بازدیدی متفاوت دعوت میکند؛ بازدید از دنیایی تیره و تار و آمیخته با بوی مرگ و میر. در این گشتوگذار، هدف آن است که با بزرگنمایی فصول سیاه تاریخ بشر و نمایش تلخ درد و رنج همنوع، به انسان گوشزد شود که باید به هر شکل ممکن از تکرار حوادثی از این دست جلوگیری کند.
در تاریخ بشر معدود افرادی هستند که با نیروی اراده و البته با تحمل رنج و مشقتهای فراوان، موفق به ایجاد تغییراتی بنیادین و مثالزدنی شدند، افرادی همچون «مهاتما گاندی» که دست خالی و تنها به مدد نیروی اتحاد و همراهی، موفق به بیرون راندن استعمار از کشور شد. اینسوتر و در قارهی آفریقا، بزرگ مرد دیگری چنین مسیری را در پیش گرفت. مردی که رنج دوری از همسر و فرزندانش را پذیرفته و سالهای جوانی را یکی پس از دیگری پشت میلههای زندان گذراند، اما گامی از مواضع و حقوق مردمش کوتاه نیامد و سرانجام نیز به مدد همین ارادهی خستگیناپذیر به سالها ظلم و ستم و تبعیض پایان داد. بله «نلسون ماندلا» (Nelson Mandela) قهرمانی است که همواره چه برای مردم آفریقای جنوبی و چه بسا برای تمامی مردم جهان، بهعنوان نمادی از تلاش در راستای نیل به ارزشهای انسانی شناخته شده و قابل ستایش بوده و خواهد ماند.
ماندلا بخش قابلتوجهی از زندگی خود را در زندان گذراند و زندانی که امروز همراه شما عزیزان به بازدیدش میرویم، برای بیش از دو دهه میزبان او بود؛ میزبانی که الحق در حق مهمان خود از بذل هیچ سختی و مشقتی کوتاهی نکرد. از این زندان با نام «آلکاتراز آفریقای جنوبی» یاد میشود. زندانی که روی جزیرهای سنگی در نزدیکی سواحل شهر کیپ تاون ساخته شده است.
جزیرهی روبن (Robben Island) که در زبان آفریقایی «Robbeneiland» نامیده میشود، جزیرهای است واقع در «خلیج تیبل» (Table Bay) که در ۶/۹ کیلومتری ساحل «بلابیرگسترند» (Bloubergstrand) شهر کیپ تاون (Cape Town) واقع شده است. نام این جزیره در زبان هلندی به معنی «جزیرهی فک دریایی» است. این جزیره تخممرغی شکل از شمال تا جنوب ۳/۳ کیلومتر امتداد داشته و نزدیک به ۱/۹ کیلومتر هم پهنا دارد و درمجموع وسعت آن ۵/۰۷ کیلومتر است. این جزیرهی مسطح که تنها چند متر بالاتر از سطح دریا واقع شده، ظاهرا در اثر فرسایشهای باستانی به وجود آمده است. در کنار ماندلا، رئیسجمهوری فقید آفریقای جنوبی، «جیکاب زوما» (Jacob Zuma) رئیسجمهوری فعلی این کشور نیز مدتی را در این جزیره بهعنوان زندانی سیاسی در اسارت گذرانده است. این جزیره همچنین جایی را در فهرست میراث ملی این کشور نیز به خود اختصاص داده است.
ظاهرا فردی به نام «Autshumato» نخستین کسی بوده که از سوی کلنی هلندینشین این ناحیه بهعنوان زندانی به این جزیره فرستاده شده است. در واقع شاید بهتر است بگوییم بهجز معدود دفعات، ساکنان جزیرهی روبن را زندانیان سیاسی تشکیل میداد که ناگزیر از تحمل دوران محکومیت خود در زندان این جزیره بودند. در این میان چهرههای معروفی همچون نلسون ماندلا، «والتر سیسولو» (Walter Sisulu)، «رابرت سوبوکوه» (Robert Sobukwe) و دیگر مبارازان جنبش مبارزه با آپارتاید مدتی مدید را در این زندان فوق امنیتی گذراندند.
امروزه این جزیره یکی از جاذبههای گردشگری و البته در کنار آن، راوی درسی تاریخی و ارزشمند است. شاید بهدلیل همین ویژگی است که این جزیره را باید یک چشمانداز دلفریب دانست که به خاطر ارزش تاریخی و انسانی خود هر ساله از سوی هزاران نفر از اقصی نقاط جهان مورد بازدید قرار میگیرد. از سوی دیگر این زندان بهدلیل پارهای از مشخصاتش، سهمی هم در دنیای گردشگری سیاه به خود اختصاص داده است، هر چند باید اذعان کرد که شاید پیشینهی این زندان بهاندازهی دیگر مقاصد گردشگری این شاخه، با مرگ انسانها در ارتباط نبوده است.
تاریخچهی ساخت این زندان به اواخر قرن هفدهم بازمیگردد، وقتی که هلندیها شروع به فرستادن محکومان خود به این جزیره کردند. در طول سالها فعالیت، این جزیره در نقشهای مختلفی ظاهر شد. زمانی بهعنوان یک بیمارستان فعال بود، در فاصله سالهای ۱۸۶۴ تا ۱۹۳۱ تغییر کاربری داده و بهعنوان محل نگهداری افراد مبتلا به جزام و نیز به عنوان آسایشگاه و محل نگهداری بیماران مبتلا به اختلالات روانی مورد استفاده قرار گرفت. از سوی دیگر در جریان جنگ جهانی دوم، نیروهای ارتش آفریقای جنوبی از این جزیره بهعنوان خطوط دفاعی خود در برابر نیروهای آلمان نازی استفاده میکردند. اما در سال ۱۹۵۹ بار دیگر بهعنوان زندانی امنیتی مورد استفاده قرار گرفت و پیش از آن که مخالفان موفق به براندازی رژیم آپارتاید شوند، بیش از سه هزار زندانی سیاسی در این جزیره نگهداری میشدند. در حقیقت زندانیان سیاسی که شاید معروفترین آنها نلسون ماندلا بود، در شرایطی امنیتی در این زندان ساکن بودند. ماندلا خود نزدیک به ۲۷ سال از زندگی خود را در این زندان سپری کرد.
ماندلا طی دو دوره در این زندان اقامت داشت، یک اقامت کوتاه بعد از محکومیت سال ۱۹۶۲ و اقامتی بلند مدت به قدمت دو دهه، آن هم در سال ۱۹۶۴ که به اتهام خرابکاری مجرم شناخته شده و ناگزیر از گذراندن دوران محکومیتش در این زندان بود. البته بهزودی شماری از یاران باوفا و همراهانش از اعضای ملی کنگرهی آفریقا و البته دیگرانی که با آنها و آرمان آنها همقسم بودند نیز روانه این زندان مخوف شده و به او پیوستند.
سلول کوچک او در یکی از ساختمانهای مجهز و فوق امنیتی این زندان واقع شده بود که هنوز هم سرپا است و گواهی بر رنج سالها سختی و مرارتی است که ماندلا بر خود هموار کرد تا یک ملت را از یوغ بردگی رها کند. این سلول که به نام سلول شماره چهار شناخته میشود در بخش «B» این زندان واقع شده بود. در این فضای تنگ و فشرده یک تختخواب و میز هم به زور جا شده بودند. در همین سلول بود که او مینشست و کپی در حال پوسیدگی کتاب «مجموعه آثار ویلیام شکسپیر» را مطالعه میکرد و در همین جا بود که او کتاب خود تحت عنوان «راه سخت آزادی» (Long Walk To Freedom) را به رشتهی تحریر درآورد.
در طول دوران زندان، ماندلا رنجهای فراوانی را متقبل شد. اینجا بود که او از مرگ پسر بزرگتر خود مطلع شده و در ادامه دریافت که اجازهی شرکت در مراسم تدفین او را ندارد. در واقع ماندلا در طول معدود ملاقاتهایی که دولت اجازهی انجام آنها را صادر میکرد، از هرگونه تماس فیزیکی با همسر و فرزندانش منع شده بود. تمام زندانیان این زندان لاغر و نحیف بودند و در ضمن بسیاری از آنها ناگزیر بودند در معدن سنگ آهک زندان نیز به بیگاری بپردازند. انعکاس نور خورشید روی این سنگهای سفید به سوی چشم بسیاری از زندانیان، به چشم آنها صدمه وارد کرده بود، چراکه هیچ چیزی برای محافظت از این درخشش آزاردهنده و همچنین ذرات غبار سنگ در اختیار آنها قرار داده نمیشد. ماندلا نیز همچون بقیه با این قبیل مشکلات دست به گریبان بود، مشکلی که در نهایت به چشمان او نیز صدمه زد؛ بهطوری که برای تمام طول عمر از نور فلش دوربینها آزرده میشد.
اما اوضاع هر روز سختتر و سختتر میشد. زندانیان سیاسی در سلولهای انفرادی کوچکی نگهداری شده و در عین حال معمولا از سایر زندانیان عادی نیز تا حد امکان دور نگه داشته میشدند. از سوی دیگر اینجا هم شاهد همان قوانین خشک و جدی تبعیض نژادی بود. جیرهی غذایی اندک و رفتار زندانبانان خشن و نامناسب بود. اجازهی ملاقات یا دریافت نامه تنها هر شش ماه یک بار صادر میشد.
اما در این میان استقامت ماندلا مثالزدنی و قابل ستایش بود، همان ایستادگی که در نهایت برای او و اکثریت سیاهپوستان این کشور آزادی را به ارمغان آورد.
در سال ۱۹۸۲ او به زندان «پولسمور» (Pollsmoor) منتقل شد که البته در آن زمان هنوز مشغول به فعالیت بود. در طول دههی ۱۹۸۰ فشارهای خارجی نیز رفته رفته رو به فزونی نهاد و صداهایی که خواهان آزادی ماندلا بودند، با گذشت هر روز رساتر و رساتر شدند؛ بهطوری که در نهایت کار به جایی کشید که این اعتراض بهصورت گسترده و علنی بیان میشد. در سال ۱۹۸۸ درست قبل از سالگرد هفتاد سالگی ماندلا، یک کنسرت راک خیریه برگزار شد تا آگاهی جامعهی جهانی را در این زمینه افزایش دهد، کنسرتی که هنرمندان و گروههای شناخته شده و معروفی همچون «پیتر گابریل» (Peter Gabriel)، «سیمپل مایندز» (Simple Minds) و گروه راک انگلیسی «دایر استریتس» (Dire Straits) در آن به اجرا پرداختند.
تحت این فشارها و بعد از آنکه رئیسجمهوری سختگیر و قدیمی مسلک رژیم آپارتاید «پیتر بوتا» (Pieter Botha) کنار رفته و «فردریک دی کلرک» (Frederik de Klerk) جایگزین او شد، تغییرات، سرعتی باورنکردنی به خود گرفتند و ماندلا سرانجام در ۱۱ فوریه سال ۱۹۹۰ آزاد شد. در سال۱۹۹۳ ماندلا بههمراه کلرک مشترکا جایزهی صلح نوبل را دریافت کردند. هر چند هنوز این کشور تا برقراری صلح و آرامشی دیرپا فاصله داشت، اما در این میان یک نکته حائز اهمیت بود و آن اینکه این جایزه همچون یک تشویق و دلگرمی بود، بهخصوص برای آنهایی که در مسیر دستیابی به صلح و آرامش گام برمیداشتند. این جایزه آنها را در ادامهی مسیرشان مصممتر میکرد، امری که در نهایت توانست کشور را به صلحی بادوام رهنمون شود.
در نخستین انتخابات دموکراتیک و چند نژادی که در ۲۷ آوریل سال ۱۹۹۴ برگزار شد، ماندالا به پیروزی چشمگیری دست یافته و بهعنوان رئیسجمهوری این کشور انتخاب شد. او در سال ۱۹۹۹ بازنشسته شد در حالی که بسیاری او را یک قهرمان میدانستند، قهرمانی ملی که خاطره فداکاریهایش به این سادگی از اذهان مردم این کشور و بهویژه جمعیت سیاهپوستان زدوده نمیشود. این احترام و علاقه را بهویژه به شکلی روشن و واضح میتوان در نمایشگاههایی دید که در دروازهی نلسون ماندلا (Nelson Mandela Gateway) قرار دارند، جایی که تورهای گردشگری از آنجا روانهی جزیرهی روبن میشوند.
در سال ۱۹۹۱ همه زندانیان سیاسی دیگر این جزیره را ترک کرده بودند و ۵ سال بعد از این تاریخ، آخرین ساکن این جزیره نیز بهجای دیگری رفت در سال ۱۹۹۷ زمانی که ماندلا سرانجام بهعنوان رئیسجمهوری آفریقای جنوبی انتخاب شد، این جزیره بهعنوان سندی از یادبودی تاریخی به یک موزه و مکان ارزشمند گردشگری تبدیل شد. راهنمایان تورهای گردشگری این جزیره همگی از زندانیان سابق همین زندان هستد که در جریان این تورهای روزانه از تلخی دوران اسارت خود میگویند.
گردشگران تنها میتوانند از این جزیره در معیت یک راهنمای تور بازدید کنند. ابتدا باید سوار یک قایق کوچک شد که از اسکلهای در شهر کیپ تاون حرکت کرده و با گذر از میان آبهای خروشان بعد از سی دقیقه به جزیره میرسد. این مسافرت کوتاه دریایی نیز جاذبه و زیبایی خاص خود را دارد، از جمله تماشای چشمانداز دلفریب این شهر و همین طور نمایی تماشایی از «کوهستان تیبل» (Table Mountain). بهمحض رسیدن، اتوبوسها در انتظار گردشگران هستند و بعد از سوار کردن به گشت و گذاری در جزیره میپردازند. این اتوبوسهای گردشی در مسیر خود در همان معدن سنگ معروف نیز توقفی خواهد داشت، جایی که روزگاری ماندلا و یارانش ناگزیر از انجام کارهای سخت بودهاند. بهعلاوه در ادامه بازدیدکنندگان را به تماشای تعدادی از تسلیحات باقیمانده از جنگ جهانی دوم برده و سری هم به قبرستان متعلق به بیماران جذامی میزند که در این جزیره جان باختند.
این زندان سابق دقیقا بازدیدکننده را به همان حال و هوای یک زندان فوق امنیتی و خاص میبرد. از سوی دیگر حضور زندانیان در مقام راهنمای تور ارزشی فراتر به این تورها بخشیده است. چون این بار گردشگر شنوندهی داستانی است که خود راوی با پوست و گوشت خود تجربه کرده؛ دردی که کشیده است. او از مصائب و مشکلاتی با خبر میشود که تنها برای آزاد بودن و آزاد زیستن به جان خریده شده است. البته از آن جایی که هر تور دارای راهنمای جداگانهای است، پس هر بار داستان، رنگ و بویی متفاوت به خود گرفته و نقاط تیره و روشن آن بر اساس تجربیات هر فرد تغییر میکند. اما در نهایت این داستان رنجهایی است که برای برابری نژادی و آزادی یک ملت کشیده شده و در جای خود تأمل برانگیز و قابل ستایش است.
در این میان و در بخش گشتوگذار در زندان، شاید جالبترین و مهیجترین بخش بازدید از سلول نلسون ماندلا باشد، هر چند سلولهای دیگر و حیاط زندان نیز در جای خود وحشتناک و ناخوشایند هستند. بهعلاوه در گوشه و کنار زندان تصاویری نصب شده که از حال و هوای آن روزهای این مکان خبر داده و تصویر روشنتری در اختیار گردشگران قرار میدهند.
ظاهرا حتی میتوان از قبل نیز برای این تورها جا رزرو کرد. امکانات کلی این تورها شامل بازدید از زندان و گشتی در باقی جزیره است. در این میان حتی شاید فرصتی هم فراهم شود تا گردشگران سری هم به بندر «خلیج مورای» (Murray Bay) بزنند، جایی که بهعنوان یک موزه - فروشگاه شناخته شده و کتاب، دی وی دی، بروشور و مواردی از این دست را به گردشگران ارائه میکند. در پایان سفر به جزیره نیز بازدیدکنندگان به اسکله بازگشته و از طریق قایق به کیپ تاون بازمیگردند.
پس از بازگشت میتوان باز هم این گشتوگذار را ادامه داد؛ منتهی این بار باید سری به نمایشگاههای دایر در دروازه ماندلا زد. همچنین عکس و پوسترهایی از این جزیره تاریخی نیز در این محل برای فروش ارائه شده است. نمایشگاههای موجود به طرق مختلف، اطلاعاتی از زندانیان سابق و دیگر فعالیتهای این زندان را در اختیار توریستها قرار میدهند. یک موزه و فروشگاه دیگر هم در اینجا دایر شده است که تنوع گستردهتری از محصولات را در اختیار بازدیدکنندگان قرار میدهد.
درمجموع این تورها که با همراهی راهنمایانی مطلع برگزار میشوند، نهتنها ارزان قیمت هستند بلکه در مقابل چیزی که به دست میآورید هم قطعا ارزشمند و قابلتوجه هستند. مبدا حرکت تورها معمولا دروازه نلسون ماندلا و ترمینال کشتیهای مسافربری آن در اسکلهی «ویکتوریا و آلفرد» واقع شده است. یک برج ساعت تاریخی و زیبا که در قلب این مجموعه واقع شده، بهترین راهنما برای آن دسته از مسافرانی است که نگران گم شدن هستند. در اینجا روزانه ۴ تور در ساعت ۹ و ۱۱ صبح و ۱ و ۲ بعد از ظهر برگزار میشود. قیمت بلیط برای کل این گشتوگذار ۲۲۰ است که برای افراد زیر ۱۸ سال، نصف این مبلغ محاسبه میشود.
این تورها معروف و قابلاطمینان هستند، اما اگر کسی مایل به امتحان گزینههای دیگر بود، تورهای قایقی مختلفی در این ناحیه حضور دارند که میتوان در آنها ثبت نام کرد. حتی میتوان با مراجعه به سایتهای معتبر و از طریق آنلاین نیز در این تورها نامنویسی کرده و بلیط خریداری کرد.
از سوی دیگر درمجموع بازدید از نقاط دیدنی اطراف و این جزیره، به شکلی بیواسطه با وضعیت آب و هوایی منطقه در ارتباطند، بهخصوص اگر دریا طوفانی و مواج باشد که در نتیجه سفرها ناگزیر لغو خواهند شد، البته در اینگونه مواقع پول بلیط به مسافران عودت داده میشود و این هم دلیل دیگری برای آسودگی خاطر در سفر به این منطقه است. اگر برای چندین روز در کیپ تاون ساکن باشید، فرصت کافی برای بازدید از جزیره روبن هم مهیا میشود. اخبار هواشناسی این منطقه چندان معتبر و قابلاطمینان نیست، دستکم این چیزی است که معمولا به اثبات رسیده است.
البته در کنار این گشتوگذار، خود جزیرهی کیپ تاون هم جایی زیبا برای گشتوگذار و بازدید است که معمولا گشت هوایی با هلیکوپتر بهترین گزینه است. البته گاهی به خاطر وزش بادهای سهمگین و البته باران شدید، سفر هوایی لغو میشود و این مسئله روی تورهای گردشگری جزیره روبن هم بیتاثیر نبوده و آنها را هم به تعطیلی میکشانند.
به هر روی اگرچه این زندان نیز جایی در گردشگری سیاه را به خود اختصاص داده اما با توجه به دستاورد نهایی یک ملت، باید گفت که آن قدرها هم تاریک و سیاه نیست. شاید روزهای سختی بر زندانیان ساکن آن گذشته باشد، اما در نهایت شمیم آزادی و رهایی از بند قانونهای ضد بشری، حال و هوایی دیگر به آن بخشیده است.
امیدوارم از سفر امروز نیز لذت برده باشید.