غذاهای قرون وسطائی که هرگز دوست ندارید آنها را بخورید
آشپزهای قرون وسطائی تنها موادی را برای غذا استفاده میکردند که دسترسی محلی برای آن وجود داشت. این بدان معناست که مجبور میشدند غذاهای خلاقانهای درست کرده و از ترکیباتی استفاده کنند که شاید امروزه کمی مسخره به نظر برسد. در ادامه با کجارو همراه باشید.
کبوتر
به کبوترها در خیابان نگاه کنید، شاید برایتان باورپذیر نباشد اگر بدانید آشپزهای قرون وسطا از آنها برای غذاهایشان استفاده میکردند. برای افراد سطح بالای جامعه، کبوتر و توکای سیاه اغلب برای پر کردن کیک گوشت مورد استفاده قرار میگرفت، در حالی که روستاییان کبوتر را همراه با هر نوع گوشت و سبزی قابل پختن استفاده میکردند.
ماهی مکنده
این ماهی که گاهی آن را با مارماهی اشتباه میگیرند، بر خلاف ظاهرش که اصلا باعث تحریک اشتها نمیشد، یکی از گزینههای اصلی مهمانی در قرون وسطا بود. گفته میشود شاه هنری اول، پادشاه انگلستان، در سال ۱۱۳۵ به خاطر مصرف زیاد این ماهی جان خود را از دست داد. ماهی مکنده را اغلب طبقه اشرافی و مرفه جامعه مصرف میکردند و نسبت به سایر ماهیها پرگوشتتر بود. از دیگر امتیازهای این ماهی، صید راحت آن بود که با توجه به امکانات قرون وسطا، یک امتیاز تلقی میشد. ماهی مکنده هنوز در بسیاری از کشورها مانند لتونی و پرتغال طرفداران زیادی دارد.
پنجه خرس
در قرون وسطا وقتی برای نجیبزادگان مهمان میآمد، اکثر اوقات سور و سات و مهمانی حول محور غذا میگذشت. قطعه معروف «چهار تا و بیست تا توکای سیاه، پخته شده در کیک گوشت» اشاره دارد به پختن کبوترهای زنده که وقتی کیک گوشت در قالب نمایشی شکوهمند برای مهمانان وسطائی بریده میشد، به بیرون میپریدند. پنجهی خرس غذایی معروف بود که با هدف برانگیختن حیرت و بهبه و چهچه مهمانان پخته میشد و در عین حال که غذایی عجیب بود، اما قدرت صاحبخانه را نشان میداد. علاوه بر این، گوشت خوبی هم داشت.
طاووس
طاووس هم از دیگر غذاهایی است که در بین نجیبزادگان بسیار رایج بود. در شرایطی که شاید امروز ایدهی خوردن چنین پرندهای برایمان خوشایند نباشد و از آن سر باز بزنیم، اما در آن زمان زیبایی طاووس بخشی از افسون و اغوای او برای سرآشپزهای وسطائی در زمان طبخ بود. این غذا را برای شامهایی باشکوه آماده و بعد رویش را با پرهای او تزئین میکردند تا بیشتر خودش را نشان دهد. البته طاووس مزهی چندان خوبی ندارد، اما با این حال از پرهای آن برای پوشاندن و تزئین غذاها هم استفاده میشد.
قو
قو هم پرنده دیگری بود که برای سفرههای قرون وسطائی، چندان دلپذیر و باوقار نبود. دستورات غذایی مربوط به دوران قرون وسطا اغلب حاوی پرندهای بود تا بتوان آن را به سیخ زد و بریان کرد و در همان حال آن را به سسی از رودهی پختهشده، نواع ادویهها و لایهای از خرده نان آغشته کرد. برای آنکه رنگ این سس کمی جذابتر شده و بیشتر به چشم بیاید، کمی خون این حیوان را به آن اضافه میکردند.
جوجه تیغی
برای درمان جذام و کسی که مشکل نگه داشتن ادرار داشته باشد بسیار مفید بود، چرا که ادرارآور است. البته دستور غذایی آن، با حرکتی سهمناک به پایان میرسد: اگر دیدید که جوجه تیغی خودش را باز نمیکند، آن را در آب داغ قرار دهید و بعد متوجه میشوید که خودش را صاف میکند.
سمور دریایی
شاید تصور خوردن غذای فوقالعادهای به اندازهی سمور آبی کمی دشوار باشد، اما سمور دریایی بریانشده بیشک یکی از غذاهای رایج دریانوردان در قرون وسطا بود. این غذا تا حدودی غذای معروفی بود، چرا که آن را نوعی «غذای دریایی» میدانستند که بر خلاف محدودیتهای غذایی کلیسای کاتولیک میشد روزهای جمعه خورد. سسهای خوشمزهی این غذا بسیار معروف بود، چرا که گوشت سمور، طعم و ادویه را خیلی سریع جذب نمیکرد.
مجرای گوسفند
مجرای گوسفند که امروز در بخشهایی از آسیا هم خورده میشود، خوراکی تند و شور در بین غذاهای قرون وسطایی بود. یکی از دستورالعملهای طبخش این است که نخست خوب باید آن را تمیز کنید، سپس شکمش را پر کرده، بعد در آب جوش انداخته و در انتها بریانش کنید. بعد میتوانید ترکیبی از دارچین، زنجبیل و فلفل به آن بیافزایید، یعنی کاملا تلفیقی از طعمها را داریم.
نان کپکزده
نجیبزادهها از مهمانانشان در ظرفهای مقدس نان بیات پذیرایی میکردند که نامش رامگا بود. این نان بیات (و اغلب کپکزده) بیشتر به روستاییانی داده میشد که با وجود کپک از آن لذت میبردند. از طرفی کپکزدگی برای محصولات غلات هم در زمینهای کشاورزی امری عادی و به این معنا بود که از این کپک میشد در آردها و نانهایی استفاده کرد که روستاییان هر روز میخوردند.
گربه بریان
بله درست است، این دوست کوچک پشمالوی شما در قرون وسطا به عنوان غذا سرو میشد. گربههای وحشی در قرون وسطا مزاحمت و دردسر ایجاد میکردند، بنابراین به منبع غذایی تبدیل شدند. برای درست کردن آن، اول سرش را میبریدند و جدا میکردند، چرا که گفته میشد «کسی که مغز گربه را بخورد حواس و قدرت قضاوت خود را از دست میدهد»، سپس پوستش را میکندند، تمیزش میکردند و بیهیچ توضیحی به مدت یک روز و یک شب در زیر زمین چال میکردند. بعد با روغن و سیر، آن را بریان میکردند.
دیدگاه