راز تارت ماکائو چیست؟

عاطفه کماسی
عاطفه کماسی یکشنبه، ۲۶ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۰۰
راز تارت ماکائو چیست؟

تارت تخم‌مرغی ماکائویی را می‌شناسید؟ این تارت یکی از آن شیرینی‌هایی است که هر گردشگر و حتی خود محلی‌ها در ماکائو هرگز طعم آن را از دست نمی‌دهند. می‌خواهید داستانش را بدانید؟

پیش از آنکه آن را ببینید، می‌توانید بویش را استشمام کنید. بوی شیرین شکر، تخم‌مرغ و کاستارد که آنقدر می‌پزند تا زمان سرو و خوردنش فرا رسد. خمیر ورقه‌ورقه از بیرون، کاستارد نرم در داخل، و شکر ترد و حرارت‌داده‌شده روی شیرینی. این بو امضای کافه Margaret’s Café e Nata است؛ یکی از محبوب‌ترین مکان‌ها در ماکائو که زمانی مستعمره پرتغال بود. این داستان، داستان تولد این مغازه و این شیرینی خاص است. اگر به آشنایی با این دست داستان‌ها یا شیرینی‌های سراسر دنیا علاقه‌مند هستید کجارو شما را به هر کجا بخواهید می‌برد.

این کافه به‌طور مخصوص به‌خاطر یک چیز بسیار معروف است: تارت تخم‌مرغی ماکائویی. این یک شیرینی خوشمزه و الهام‌گرفته از شیرینی پرتغالی‌ها و چینی‌ها است که خانم مارگارت وونگ (Margaret Wong) هر روز درست می‌کند.

خانم وونگ پس از سه دهه کار در تجارت غذا، همچنان هر روز سرزنده و پرجنب‌وجوش در کافه سخت کار می‌کند؛ یا او را در صندوق حساب می بینید یا در حال این ور و آن ور رفتن در آشپزخانه.

یک تجارت خانوادگی

تارت تخم مرغی ماکایو

افراد کمی تارت تخم‌مرغی ماکائویی را بهتر از وونگ می‌شناسند، خانمی که ۳۰ سال پیش این تجارت را با همسر سابقش اندرو استو (Andrew Stow) آغاز کرد. این زوج تجارتشان را برای اولین بار با نام Lord Stow’s در سال ۱۹۸۹ راه‌اندازی کردند. امروزه Lord Stow’s را دخترشان و خواهر اندرو، الین، اداره می‌کنند.

کافه‌ی مارگارت، که آن را خود در سال ۱۹۹۲ تاسیس کرد، کاملا به دست خود خانم وونگ اداره می‌شود.

برخی گزارشات آنلاین چنین نوشته‌اند که خانم وونگ تجارتش را به قصد رقابت با Lord Stow’s تاسیس کرد. شهروندان اینترنتی چنین ادعا می‌کنند که این کار در نتیجه دشمنی بعد از طلاقش بود.

خانم وونگ با اینکه همیشه در ملا عام از روزهای خوش اول رابطه‌شان صحبت می‌کند؛ اما به شایعات پاسخی نمی‌دهد. او می‌گوید:

ما سه بار ازدواج کردیم؛ یک بار در هنگ‌هنگ، یک بار در انگلیس و یک بار هم در کلیسا.

براساس حرف‌های وونگ آن‌ها در کلیسایی همدیگر را ملاقات کرده‌ بودند که او در آنجا ارگ می‌زد.

یک روز که با دایه‌ام بودم با اندرو روبه‌رو شدیم و او با من احوال‌پرسی کرد و من از خجالت قرمز شدم. او با همه دوست بود و من فکر نمی‌کردم که برای او فرد خاصی محسوب شوم. تا اینکه مادرم گفت: مارگارت، فکر می‌کنم این همان نیمه گمشده‌ی تو است.

آن دو در سال ۱۹۸۸ با یکدیگر ازدواج کردند.

بیش از ۱۰٬۰۰۰ تارت در روز

تارت

آن‌ها با هم تارت تخم‌مرغی مخصوص خود را درست کردند که امروزه به ماکائوی نمادین تبدیل شده است.

برخی اعتقاد دارند این تارت نه شبیه به نوع پرتغالی و نه چینی‌اش است. براساس حرف‌های وونگ این همان نکته مهم است.

زمانی که شیرینی‌فروشی‌مان را باز کردیم یک نفر از ما خواست تا شیرینی de nata درست کنیم؛ زیرا در پرتغال این شیرینی بسیار محبوب است. اولین سینی سوخته و خراب از آب درآمد و اندرو می‌خواست که آن‌ها را دور بریزد. من گفتم صبر کن، آن‌ها قابل خوردن هستند؛ پس بگذار مردم آن‌ها را امتحان کنند. آن‌ها یکی را امتحان کردند، سپس سراغ دومی رفتند و وقتی سومی را سفارش دادند به اندرو گفتم: باید تو را دعوا کنم، چون این‌ها خیلی خوب هستند!

این همان دستور پختی است که پس از سه دهه همچنان داریم در ماکائو می‌فروشیم.

کافه ی مارگارت

امروزه صدها توریست و افراد محلی برای یک گاز از این شیرینی معروف دم در مغازه او صف می‌کشند. مغازه وونگ به تنهایی می‌تواند روزانه بیشتر از ۱۰٬۰۰۰ تارت درست کند که همه آن‌ها به فروش می‌رسند.

گاهی مردم وارد می‌شوند و می‌گویند، می‌شود فقط یک تارت داشته باشیم؟ و من می‌گویم حتی به اندازه یک گاز هم نداریم.

مثل تارت، من نیز هرگز تغییر نخواهم کرد

مارگارت وونگ

هر ظرف تارت به دستان جادویی وونگ تزیین می‌شود. منوی این مغازه علاوه بر تارت شامل براونی، کیک و کروسان است. همچنین در کافه یک بخش سالاد و ساندویچ نیز وجود دارد.

او، با وجود ساعت کار طولانی و کار فیزیکی سخت، همچنان تمام روز را در مغازه بین آشپزخانه و سالن مغازه در رفت و آمد است. وونگ می‌گوید:

برخی کارمندانم ۱۵ سال است که با من کار می‌کنند و همه چیز را می‌دانند؛ اما هنوز گاهی باید برخی مسائل را چک کنم تا همه چیز روبه‌راه باشد. به هرحال من رئیسم.

تارت

او رئیس است؛ اما یک سلبریتی محلی نیز محسوب می‌شود. طی مصاحبه‌مان، مدام دوستان و طرفداران وونگ حرف‌هایمان را قطع می‌کردند تا با او صحبت و برایش آرزوی سلامتی کنند.

من مغازه را ساعت ۸:۳۰ صبح باز می‌کنم و تا ساعت ۴:۳۰ بعد از ظهر که مغازه را می‌بندیم اینجا هستم. یک ساعت زمان برای نهار دارم. دوستم به من می‌گوید که من دیوانه و بینهایت خسته هستم.

سپس با لبخند ادامه می‌دهد:

و من می‌گویم من فقط دارم پیر می‌شوم. همین!

وونگ که قلب جوانی دارد خیلی سریع مصاحبه را کوتاه می‌کند و به ما می‌گوید که باید به کلاس رقص راک اند رولش برود اما پیش از آن یک جمله‌ی خردمندانه به ما می‌گوید و ما را تنها می‌گذارد:

این روزها، نوجوانان، مدام می‌خواهند شغلشان را تغییر دهند؛ اما ما هرگز تغییر نمی‌کنیم. مانند تارتم، هرگز دستور پختم را تغییر نمی‌دهم، هرگز نمی‌خواهم این کار را انجام دهم.

مطالب مرتبط:

منبع cnn

دیدگاه