من فکر میکنم در بیشتر موارد، کلیشههایی که درباره سفر کردن آمریکاییها وجود دارد منصفانه نیستند. بطور کلی ما بهتر یا بدتر از دیگر گروههای مسافرتی نیستیم. ما در کل مردمان مودبی هستیم بنابراین در خارج از کشور هم ذات خوب خود را حفظ میکنیم. تنها کلیشهای که متاسفانه میپذیرم این است که آمریکاییها خیلی بلند صحبت می کنند درواقع انگار بلندترین صدا را روی کره زمین دارند.
آمریکاییها بلند حرف می زنند
بارها شده که در کافهها، هاستلها و رستورانها با دوستانم صحبت کردهام و به گمانم میزان بلندی صدایم کاملا عادی بوده، اما زمانی که از گوشه چشم به اطراف نگاهی انداختم متوجه شدم که میز کناری حسابی اخمش درهم رفته است. در آن لحظه واقعا شرمنده میشوم و سعی میکنم آرامتر صحبت کنم اما این آرامش فقط تا وقتی دوام میآورد که یک نفر یک چیز خندهدار تعریف کند.
حتی افرادی هم که از آمریکایی ها متنفر نیستند میگویند: «آره، شما آمریکاییها واقعا بلند حرف میزنید.» این یک حمله نیست بلکه واقعیت صادقانه و دقیقی است. یک سری باندهای برنجی هستند که تحمل آنها از تحمل صدای آمریکاییها در یک رستوران شلوغ راحتتر است.
حالا به آمریکا بیایید تا متوجه شوید همه ما همینطوری صحبت میکنیم و اینکه صدای بلند در رستورانها واقعا مشکل خاصی نیست مگر اینکه حرفهای زشت بزنند. حرف زدنهای عمومی ما تازه بلندتر هم هست. اما دلیل آن چیست؟
شنیدهام که برخی میگویند این طبیعت آمریکاییها است که بلند حرف میزنند که البته کاملا اشتباه است. در تقابل بین طبیعت و تربیت من طرف تربیت هستم، زیرا از طرفی آمریکاییها ملتی آنچنان باقدمت فراوان نیستند که بگوییم تن صدای بالا حتما طبیعت آنها و در خون آنها است، و از طرف دیگر من در مسابقات فوتبال با انگلیسیها برخورد داشتهام. انگلیسیها دارای تن صدای به مراتب پایینتری از ما هستند اما در مسابقات فوتبال دست ما را هم از پشت بستهاند. به طور جدی فوتبال آمریکایی طرفداران پر سروصدای خودش را دارد اما واقعا در برابر طرفداران پرهیجان شمال انگلیس کم میآورند. بنابراین من یک تئوری کاملا غیرعلمی دارم که توضیح میدهد چرا آمریکاییها نسبت به انگلیسیها، آزیها، آلمانیها و تقریبا دیگر مردم دنیا دارای تن صدای بلندتری هستند. در ادامه با دلایل من آشنا می شوید.
فضاهای شخصی
فضای شخصی به معنای فاصلهای است که شخص هنگام صحبت با دیگران رعایت میکند. آمریکاییها فضای بیشتری را به عنوان فضای شخصی برای خود درنظر میگیرند. من چند دلیل برای این کار دارم، یکی اینکه ما به عنوان یک ملت تمایل داریم تا حریم خود را بسیار حفظ کرده و تاکید بخصوصی روی فضای شخصی داشته باشیم و دیگر اینکه حقیقت این است که تراکم جمعیت ما نسبت به دیگر کشورها کمتر است که البته من هیچ مدرک مستندی برای هیچ کدام ندارم. چیزی که بطور حتم میتوانم بگویم این است که بطور کلی آمریکاییها ترجیح میدهند حدود یک متر با کسی که صحبت میکنند فاصله داشته باشند. فضای شخصی اروپاییها نیم تا یک متر است. این فاصله خیلی هم دور نیست. چیزی که شما در نیم متری میشنوید در یک متری هم شنیده میشود. اما شاید به طور واضح شنیده نشود و همین باعث میشود تا شما بلندتر صحبت کنید.
سرو صدای زیاد در کافهها
چیزی که من خیلی راجع به انگلیسیها دوست دارم این است که وقتی در یک مکان عمومی مینشینم صدای دوستم را به راحتی میشنوم. فرهنگ کافهها بیشتر به مکالمات اهمیت میدهد تا صدای موسیقی. اکثر کافهها موسیقی پخش میکنند اما با این منطق که مشتریهایشان طبیعتا میخواهند صدای طرف مقابل خود را به راحتی بشنوند، صدای آن را روی سطح معقول و معمولی تنظیم میکنند.
کافههای آمریکایی از یک طرف میزان صدا را تا عدد ۱۱ بلند میکنند. یک روز که در یک کافه ورزشی در حال دیدن افتتاحیه جام قهرمانی بسکتبال بودم، یعنی دقیقا زمانی که آدم با دوستانش گرم صحبت میشود، کافه یک موسیقی پاپ وحشتناک با صدای بلند پخش میکرد. بله، این دقیقا لحظهای است که میخواهید بسکتبال را تا آخرین حد صدا گوش دهید.
من هیچوقت در تمام طول عمرم نفهمیدم چرا آمریکاییها اینگونه رفتار میکنند. شاید به این خاطر است که ما مرز مشخص و ثابتی بین مکانهای عمومی، مانند کشورهای دیگر قائل نیستیم به همین خاطر هم هست که معلوم نیست کافهها در آمریکا مکانهایی برای شادی هستند یا نشستن و گپ زدن. نتیجه این است که اگر من بخواهم با کسی در کافه صحبت کنم باید بیشتر از موسیقی فریاد بزنم. این کار دو نتیجه دارد. اول اینکه باعث میشود صدای شما کمی قویتر شود. این اتفاق هفته به هفته و سال به سال تکرار میشود و صدای شما مدام قویتر میشود. دوم اینکه شنوایی ما نیز آسیب میبیند. من ۲۷ سال دارم اما چند وقت دیگر حتما به سمعک نیزا پیدا میکنم. خب حالا نتیجه نهایی؟ من در مکانها و موقعیتهای عمومی بلندتر حرف میزنم. برخلاف انگلیسیهایی که همراه آنها فوتبال دیدم، یاد گرفتهام که بلندتر فریاد بزنم تا اینکه بلندتر صحبت کنم.
مطمئنم که عوامل فرهنگی دیگری هم موثر هستند اما چیزی که میدانم این است که این بار که یک آمریکایی را میبینید که با صدای بلند مشغول حرف زدن است، فرقی نمیکند کجای این کره خاکی باشید، لطفا درک کنید که آنها بیملاحظه یا بیادب نیستند بلکه فرهنگ آنها است که آنها را متفاوت کرده است.