درس‌هایی از گردشگری دونده زن سوئدی در ایران

علی زمانی | شنبه, ۱۲ دی ۹۴ ساعت ۱۶:۰۰

چندی پیش در کجارو، به سفر یک خانم دونده سوئدی به ایران اشاره کردیم که گردشگری وی در نوار شمالی کشور، بازتاب‌ گسترده‌ای پیدا کرد. خانم کریستینا پالتن (Kristina Palten)‌، دونده زن سوئدی که در طول سفر ۳ ماهه خود در ایران، بیش از ۱۸۰۰ کیلومتر از نوار شمالی کشور را بی‌وقفه دوید، ماه گذشته به سفر پرماجرا و  پرخبر خود در ایران خاتمه داد و به کشورش بازگشت.

 پالتن در فرودگاه آرلاندا استکلهم، با استقبال گسترده ایرانیان مقیم سوئد و همچنین دوستان و آشنایانش مواجه شد که برای استقبال از این ایرانگرد مشهور سوئدی به فرودگاه آمده بودند. وی در گفت و گو با رسانه‌های سوئد، ترک لحظات شیرینش در ایران را پس از سه ماه زندگی با توده‌های مختلف مردم در مسیر دویدن پرفراز و نشیب‌اش، بسیار سخت دانست و از بازگشت مجدد به ایران در آینده نزدیک خبر داد. در این گفتار، به بازشناسی این سفر و آنچه پالتن به صنعت گردشگری ایران یادآوری کرد، می‌پردازیم.

 داستان سفر سوئدی‌ها به ایران، داستانی چندصد ساله است و روابط فرهنگی، اقتصادی و صنعتی دو کشور، از قرن نوزدهم تاکنون، در وضعیت مطلوبی به سر می‌برد و تقریبا ایران با این کشور شمال اروپا، با چالش‌های سیاسی متعددی مانند دیگر کشورهای غربی، روبه‌رو نبوده است. اما، برخلاف ایرانی‌ها که ظرف نیم قرن اخیر، سفر‌های بسیار تحصیلی و مهاجرتی به سوئد داشته‌اند، برای مردمان سرزمین‌های شمالی قاره سبز، کشور ایران‌، سرزمین کاملا ناشناخته‌ای به شمار می‌رود. مخصوصا به واسطه تبلیغات منفی غرب علیه ایران و رواج ایران‌هراسی در کشور‌های اروپایی، اشتیاق سفر به سرزمین ناشناخته‌ها، اگرچه آرزوی بسیاری از گردشگران است، اما تبلیغات دروغین علیه فرهنگ و کشور ایران در چنددهه اخیر، زمینه را برای افزایش موج سفر مردم اسکاندیناوی به شهرهای کشورمان، فراهم نکرده است. اما پالتن، دونده پرجنب و جوش سوئدی، با شجاعت تمام و برای فهم واقعیت‌های اقلیم و فرهنگ ایرانیان، ۹۰ روز به ایران آمد و همچون ورزشکاری پرتلاش، نوار شمالی کشور را دوید و با مردم کوچه و بازار تعامل کرد و به زغم وبلاگش، چیزهای زیادی آموخت. زندگی روزانه پالتن در ایران، از طریق وبلاگ و مصاحبه‌های مختلف با رسانه‌های سوئدی و غربی، بازتاب پیدا می کرد و این بازتاب، باعث فهم بهتر نوع نگاه ایشان در سفر به شهرهای مختلف می‌شد.

کریستینا

( کریستینا پالتن )

همراه با پالتن

کریستینا پالتن چهل و چهار ساله که رکوردار ۴۸ ساعت دویدن بی‌وقفه روی تردمیل است و به همین خاطر رکورددار گینس محسوب می‌شود و بارها مسافت‌هایی را در اروپا و آسیا دویده و پیاده‌روی کرده است، در مدت ۳ ماه حضور در ایران، بیش از ۱۸۰۰ کیلومتر را دوید که تاکنون در کشورمان بی‌سابقه بود. تاکنون هیچ گردشگر خارجی، در مدت اقامت در کشورمان، صدها کیلومتر را در گرما و سرما، طی نکرده و این اتفاق خوش‌یمن، برای نخستین بار در سال‌های اخیر توسط گردشگری از سوئد اتفاق افتاد و امیدواریم، صنعت گردشگری ایران به‌خصوص در عرصه گردشگری ورزشی (sport tourism) و گردشگری روستایی (Rural tourism)، شاهد رویدادهای بزرگ ورزشی در قالب گردشگری میان شهرهای مختلف کشور شود.

به هر حال، حضور این دونده زن سوئدی در ایران، بازتاب رسانه‌ای گسترده‌ای در رسانه‌های ایرانی و اروپایی به‌همراه داشت به‌گونه‌ای که وی، هر روز با نشریه یا خبرگزاری و حتی تلویزیون‌های ایرانی و سوئدی، مصاحبه می‌کرد. آن‌ چه در ایرانگردی جالب این دونده سوئدی در شهرهای شمالی کشورمان از همه چیز پررنگ‌تر بود، اذعان مکرر خانم پالتن بر میهمان‌نوازی عالی ایرانیان، امنیت کامل در مسیرهای حرکت وی (در جاده و بیابان) و همچنین، تاکید بر تصور غلط غربی‌ها درباره سبک زندگی و منش ایرانیان عنوان شد که برای او جالب توجه بود و دست‌مایه ساخت فیلمی مستند از سفر ۹۰ روزه‌اش را فراهم کرده است. قرار بر این شده که این فیلم،  در ماه‌های آینده در استکهلم اکران شود.

پالتن

برای یک شهروند اسکاندیناوی که رسانه‌های گروهی و مکتوب آن، همواره در نشان دادن چهره منفی، خشونت‌مدار و غیر آزاد ایران، فعالیت وسیعی دارند و از همه مهم‌تر، رسانه‌های غربی، تصویر کاملا وارونه از واقعیت‌های ایران به دنیا مخابره می‌کنند، گردش آزادانه و راحت در ایران به یک رویا شبیه بود. رویایی که اکنون به حقیقتی غیرقابل‌انکار تبدیل شده است و کریستینا را به سفیری برای ایران در سوئد مبدل کرده است. سفیری که از اشتباهات و تصویر نادرستی که غرب علیه ایران و ایرانی به وجود آورده، سخن می‌گوید. پالتن، همچنان به انتشار تصاویر و نکاتی از سفر جذابش به ایران در صفحات اجتماعی‌اش مشغول است و با صدها دوستی که در این سفر پیدا کرده، تعامل اینترنتی دارد.

پیداشدن گردشگری اروپایی و عاشق ایران که بخواهد ۳ ماه در ایران به‌تنهایی بدود، امری استثنایی است. البته کریستینا تنها سوئدی نامداری نبود که به ایران سفر کرد. از زمان ناصرالدین شاه قاجار تاکنون، دوستان سوئدی بسیاری برای بررسی تاریخ، فرهنگ و اقلیم کشور مان به ایران سفر کرده‌اند و همواره روابط سیاسی و فرهنگی دو کشور در سطوح عالی قرار داشته است.

برگزاری مراسم تجلیل و نکوداشت از ایران‌شناسان شهیر سوئدی مانند پروفسور بوتاس و هرملین در ایران و سوئد در چند سال اخیر، خود نشان‌دهنده اهمیت روابط فرهنگی و تاریخی چند قرن اخیر دو کشور بوده است. وجود قریب به صدهزار ایرانی در این کشور، در تعمیق روابط تهران و استکهلم تاثیر بسزایی داشته است. به‌هرحال، دوران پساتحریم، فرصت خوبی برای توسعه صنعت گردشگری کشور خواهد شد و باید از سفر چنین گردشگران مشهور و فعالی به ایران که در کشور خود چهره هستند، استفاده کرد و از یافته‌های گردشگری و سفرشان در ایران، به آسیب‌شناسی پرداخت. این وظیفه مهم فعالان گردشگری کشور و مدیران این عرصه است که بتوانند زمینه و بستر مطلوبی را برای سفر میلیون‌ها گردشگری که در سال‌های پیش روی به ایران خواهند آمد، فراهم کنند.

دونده

 روزنگاری حضور این دونده زن سوئدی در ایران، در پرتال وی به نشانی palten.se صورت می‌گرفت و قرار شده است چند ماه دیگر مستندی از گردشگری ماجراجویانه خانم پالتن در نوار شمالی ایران ساخته و در استکهلم به نمایش عمومی درآید که جزییات بیشتر آن در سرویس خبری کجارو منعکس خواهد شد.

 درس‌هایی از پالتن

با بررسی اجمالی نوشته‌ها و گفته‌های پالتن در وبلاگ و مصاحبه‌‌هایش، می‌توان به نکات جالبی دست یافت. قطعا، توحه منطقی به این موارد، می‌تواند فعالان دولتی و خصوصی را که به‌ طور مستقیم و غیرمستقیم در توسعه گردشگری کشورمان نقش بسزایی دارند، در برنامه‌ریزی‌های آینده در حوزه‌های بالادستی و پایین‌دستی گردشگری ایران یاری کند. خانم پالتن نکات جالبی را در پرتال خود ارائه کرد که بخشی از آن‌ها عبارت بود از :

۱-میهمان‌نوازی و میزبانی عالی و غیرقابل‌تصور ایرانیان در شهرهای مختلف

۲-امنیت فوق‌العاده بالای شهرهای ایران برای گردشگران خارجی.

۳-روحیه محترمانه پلیس و نیروهای امنیتی کشور با گردشگران.

۴-فرهنگ همیاری و همکاری خودجوش ایرانیان.

۵-غذاهای سنتی خوشمزه خطه‌های شمال کشور.

۶-عدم آگاهی پلیس به زبان انگلیسی و بعضا فقدان کارت شناسایی غیر فارسی‌زبان.

۷-پوشش اینترنت خوب در مسیر حرکت ۱۸۰۰ کیلومتری.

۸-به روزبودن جوانان ایرانی در مسائل بین‌المللی.

۹-فرهنگ روستایی جالب در مناطق غیرشهری کشور.

۱۰-انگلیسی نبودن برخی از تابلوهای راهنما در جاده‌های شمالی کشور.

۱۱-نبود پلیس گردشگری مسلط به زبان انگلیسی برای تعامل گردشگران خارجی با بدنه اجرایی پلیس.

۱۲-آگاهی نسل جوان ایران به زبان انگلیسی.

۱۳- مشکلات اطلاع‌رسانی فارسی‌زبان در فروشگاه‌های مراکز گردشگری کشور برای گردشگران خارجی.

این سیزده موضوع، بخشی از صدها مسئله‌ای است که پالتن در صدها صفحه‌ای که به‌صورت اینترنتی هر روز از خاطرات سفر خود می‌نوشت، منعکس کرد. اینکه یک دونده معروف سوئدی از میهمان نوازی ما ایرانی‌ها به‌عنوان تجربه‌ای تکرار نشدنی سخن می‌گوید، امتیازی بزرگ برای گردشگری کشور به شمار می‌رود. این فرهنگ و ظرفیت را باید حفظ و توسعه داد. امنیت بالای ایران برای گردشگران خارجی، بهترین پیام پالتن به اروپا به شمار می‌رود. اروپایی که امروزه با چالش گروه‌های تروریستی مواجه شده و گردش در ایران، می‌تواند تجربه‌ای دلچسب را در محیطی زیبا و امن به‌جای ترس و دلهره از مقاصد گردشگری قاره سبز به ارمغان آورد.

ارزش غذاهای سنتی، آشنایی با فرهنگ و رسوم اقوام مختلف و همچنین، فرهنگ روستایی که پالتن با آن مواجه بود، اهمیت گردشگری روستایی در ایران را دو چندان می‌کند. پالتن هیچ موزه ای را در ایران بازدید نکرد، اما عاشق فرهنگ روستایی مناطق نوار شمالی ایران از بازرگان تا سرخس شد. این فرصت عالی را باید قدر دانست و برای درآمدزایی بهتر، از آن استفاده کرد. گردشگری روستایی ایران، اگر برای ما ایرانی‌ها خیلی جذاب نیست، بیشترین سطح جذابیت را برای گردشگران خارجی به‌خصوص اروپایی‌ها به‌دنبال دارد. بررسی نوشته‌های گردشگران خارجی در شبکه‌های اجتماعی فعال گردشگری جهان به‌خصوص درگاه‌های گردشگری مشهوری مانند tripadvisor.com درباره بیابان‌ها و روستاهای ایران، نشان‌دهنده جذابیت این مناطق، برای گردشگر خارجی است. باید در کنار مناطق باستانی و تاریخی کشورمان، توجه خاصی به توسعه گردشگری روستایی کشور، معطوف شود.

ما باید بتوانیم، بسته‌های گردشگری در ایران به‌خصوص در روستاهای کشور را برای گروه‌های هدف گردشگری خود در خارج از کشور، طراحی و برنامه‌ریزی کنیم. تجربه عباس برزگر در استان فارس و هتل‌های کپری کرمان در سال ۹۴، گواهی آشکار بر اهمیت گردشگری روستایی در توسعه این صنعت در کشور به شمار می‌رود.

اینکه نیروهای زحمت‌کش پلیس باید تا حدودی به زبان انگلیسی برای تعامل با گردشگران خارجی که سیل عظیمی از آنان در سال‌های آتی به کشور می‌آیند، آشنایی داشته باشد، یک ضرورت غیرقابل‌انکار است. تجهیز پلیس به کارت‌های شناسایی انگلیسی زبان نیز در تعامل بهتر گردشگران با این نیروها، از اهمیت خاصی برخوردار است که باید به آن توجه داشت و البته هزینه زیادی را به ناجا تحمیل نخواهد کرد.

تلاش برای ارائه اینترنت وسیع پرسرعت در همه نقاط حتی نقاط بیابانی و روستایی که می‌تواند مقصد گردشگری غربی‌ها در ایران باشد، وظیفه وزارت ارتباطات و فعالان اینترنت در ایران است که باید به آن توجه خاص داشت.

بعید است گردشگری به ایران بیاید و مجهز به گوشی هوشمند نباشد. اینترنت پرسرعت در سراسر ایران، باید از طریق اپراتورهای خصوصی و دولتی فراهم شود. همچنین مجهز کردن اتوبوس‌های بین شهری به اینترنت پرسرعت و راهنماهای چندزبانه به‌صورت بروشور، کار سختی نیست اما تاثیر زیادی در تعامل بهتر با گردشگران و فرصت‌آفرینی برای تجربه خوب گردش در ایران و ترغیب آنان برای سفر مجدد خواهد داشت. خیلی از این رفتارها، هزینه زیادی طلب نمی‌کند اما اجرای آن، زمینه حداکثرسازی درآمد و جذب گردشگر را برای اقتصاد ما به ارمغان خواهد آورد.

تجهیزکردن کلیه تابلوهای راهنما در جاده‌های ایران به دو زبان فارسی و انگلیسی هم، راهکاری برای هدایت بهتر گردشگران خارجی در سفرهای زمینی شخصی به سراسر ایران پهناور است که سازمان راهداری کشور باید به آن توجه کند. نباید در جاده‌های ایران، تابلوهایی تک‌زبانه وجود داشته باشد تا گردشگران در استفاده از تابلوهای راهنما برای رسیدن به مقصد، با مشکلی روبه‌رو نشوند.

این‌ها، تجاربی است که از سفر ۳ ماهه پالتن و سه‌چرخه اش به ایران می‌توان دریافت. تجاربی که بررسی هوشمندانه آن، باید در دستور کار تئوریسین‌های توسعه گردشگری کشور و فعالان آن باشد تا شرایط برای ورود گردشگر بین‌المللی به ایران روز به روز بهتر و حرفه‌ای تر شود. برای فرار از اقتصاد نفت‌بنیان به‌سمت اقتصاد دانش‌بنیان هوشمند که در آن، صنعت کشاورزی و صنعت گردشگری، محور رشد و بالندگی کشور باشد، باید فکر کرد و این فکر، بهتر است از طریق تجارب بین‌المللی کسب شود.فعالان آکادمیک گردشگری ایران در داخل و خارج از کشور نیز، باید بتوانند در این مسیر، تئوریسین‌ها و طراحان صنعت گردشگری ایران را یاری دهند. صنعت گردشگری، صنعت میان‌رشته‌ای به شمار می‌آید و برای حصول به آرمان‌های آن، عزم ملی و همیاری همه متخصصان عرصه‌های صنعتی، ضروری احساس می‌شود.

امیدواریم سفر پالتن‌ها به ایران در کنار رویدادهای مفرح مانند برگزاری رالی‌ها و تورهای بیابان‌گردی و ماراتن، سال ۹۵ را که نقطه شروع برنامه ششم توسعه ۵ ساله کشور نیز محسوب می‌شود، سالی پرنشاط در عرصه گردشگری کند. ما توانایی میزبانی میلیون‌ها گردشگر از سراسر جهان را داریم و کشور نیز پتانسیل‌های لازم را در تشویق گردشگران در کشورهای هدف گردشگری ایران دارد. صنعت گردشگری کشورمان، باید صنعتی یادگیرنده باشد.

دنیای گردشگری ایران و جهان را هر روز با کجارو دنبال کنید.

تهیه شده درکجارو

مطالب مرتبط:

دیدگاه