استوانه های صدا، تجربهای از فضا-صوت در طبیعت
برنارد لیتنر (Bernhard Leitner) نویسنده، آهنگساز و معمار اتریشی یكی از معدود افرادی است كه ارتباطات بین تعامل و تركیب پیوسته را دنبال كرد تا فضاهای ما را با جذابیت معماری و صدادار تكمیل کند. وی بهعنوان یک معمار و آهنگساز به این امر واقف است كه ادراک شامل عوامل صوتی است و خطوط پویا باعث میشوند ما ببینیم و وارد فضای ساخته شده شویم.
معماری، فضایی انعطافپذیر و متغیر را به واسطه منظومهای از عناصر سهبعدی در کنار هم پدید میآورد. آنها قلمروها و محدودههایی نامحسوس را خلق میکنند که بهوسیلهی موانع فیزیکی محدود نمیشود. البته مباحث و مشاجراتی پیرامون این موضوع، وجود دارد ولی معماری یک امر قابل رویت و بصری است اما این تصور که بتوان آن را با مفاهیم دیگری چون صوت تلفیق کرد کمی به نظر پیچیده و نشدنی است. اما امروزه بهوسیله تکنولوژی و هوش سرشار بشری مسائل غیرقابلحل در معماری بهندرت باقی میماند.
با وجود اینکه اینگونه موانع مشکل و حالتی ابتدایی دارند، هرگز نمیتوانند اهمیت معماری را تحت شعاع قرار دهند یا بیان کنند. بهطور خلاصه میتوان گفت در معماری فضای درون، فضای بیرون را میسازد؛ و شکل و صورت خارجی و ظاهری ساختمان، فواصل اطراف را میسازد و به شهرها امکان رشد و گسترش میدهد و هرگونه ارتباط درونی که به توسعه و گسترش و غنی شدن شهر کمک کند، به وجود میآورد.
برطبق قوانین معماری، صوت قابل اندازهگیری است، خط میكشد، دیوار میسازد و نفوذ میكند. فضایی كه ما خود را در آن مییابیم، مشاهدات، حركات و توانایی ما برای رمزگشایی آن تحتتاثیر فرهنگهای مختلف تفسیرهای متفاوتی را به وجود آورده و آن را تعیین میکند.
برنارد لیتنر یکی از معدود افرادی است که در این زمینه نقش مهمی ایفا میکند. وی بهدنبال رابطههایی ثابت در معماری بود. هدف او از کشف این روابط پر کردن فواصل میان معماری و صدا، بهطور همزمان است. او بهعنوان یک معمار و یک پدید آورندهی صدا میداند که بررسی قدرت درک، در برگیرندهی بروز صدا است و شامل خطوط متحرکی است که ما را قادر میسازد فضای داخلی خانه را مشاهده کنیم و به آن وارد شویم. صدا، پوشش تعریف نشدهای که ما را مطیع حکم طبیعت سازد یا راه فراری از آن نباشد، نیست؛ بلکه صدا قابل اندازهگیری و جداسازی است، و میتواند بر اساس قواعد معماری دیوارهایی بسازد.
ما خود را در فاصلهای مییابیم که بدنمان تعیین میکند و احساسات ما را متحد و یکپارچه میکند، حرکتهایمان را هماهنگ میکند و میتواند ادراک ما را رمز گشایی کند، همان ادراکی که نشانههای گوناگونی که از فرهنگها در آن وجود دارند. فضا و صدا محدودهی زمانی مشخصی ندارند، آنها برای معرفی موقعیت و شرایطی انتخابی و مستمر و بینهایت به کار گرفته میشوند.
برنارد لیتنر به ما نشان میدهد که فاصله برای دیدن و شنیدن استفاده میگردد؛ وی این فاصله و فضا را که در آن قرار داریم و در آن تغییر میکنیم به ما نشان میدهد. حتی تنفس ما هم بخشی از فضای معماری پویا (متحرک) است.
ترکیب معماری و نیروی وابسته به حرکت او میتواند جوانبی گوناگون از دنیا را آشکار کند. پتانسیل معماری جدید که تجارب همه معماریها را در کنار هم جمع میکند و هنر سازندگان و تحلیلگران را با هم ترکیب میکند، حالت یک مجسمهساز را به خود گرفته است. نمونههای استوانهای که در باغ درختان بامبو جا داده شده است، مکانی است شبیه به یک دهکده در دور نمای Parc de la Villette در پاریس. پیش از رسیدن به استوانه باید پلههای زیادی را پشت سر بگذارید.
صدایی که از بیرون شنیده میشود توجه عابرین را جلب میکند و آنها را به ایستادن و متمرکز شدن روی ظاهر ایستا و استوار ساختمان تشویق میکند. معماری بسته، که تنها پوشش آن آسمان است، بهعنوان یک محدوده هوشمند و آگاه در طبیعت پارک عمل میکند.
فاصلهی استوانهای که باعث شنیدن صدای متمرکز در فضا میشود، تفکری ماورای فضا ارائه میدهد. دیامتر درونی هر دو استوانه، ۱۰ متر با ارتفاعی معادل ۵ متر است. در پشت آن بخش خاص هشت حفرهای و سه بلندگو، بهصورت یک ستون عمودی قرار گرفته است. فضایی دایره مانند میان دو دیوار حفرهدار بهمنظور نگهداری بلندگوها قرار داده شده است. این بخشهای دایرهای، فضایی برای اتاق کنترل را شکل میدهند. حفرهای نیز در این بخش وجود دارد که صداها را در خود یکی میکند؛ به این منظور که زیر و بم، و حجم صدا را درون خود حفظ کند.
از هر یک از بتونها آب همانند جویباری باریک بهسمت آبگیر حرکت میکند که فضا را مانند یک جزیره دورن خود جای داده است. صدای آرام و آرامش بخش، صداهای ناشی از فضای شهری را خنثی میسازد. شنیدن صدای جویبارها، فضای داخلی را دلنشین و متعادل میکند. آنها در واقع پیشنیازی هستند برای گیرندههای مربوط به سلولهای شنوایی، گوشها، پوست، بدن و مغز، که انسان را قادر میسازد آنها را در مسیری خاص و متمرکز بشنود.
فضاها و فواصل صدایی، ساخته و توسعه داده میشود، تغییر میکنند و این رخدادها در نمونهها و گیرندههای استوانهای میان ستونهای موازی صدا، پشت ابزارهای خاص روی میدهند، برای مثال میان ۲۴ بلندگو با صدای بلند.
اینها فضاهایی زودگذر هستند. جریان آهسته و مداوم، اتاقهای مملو از بافت صدا، خطوط دایرهای، صداهایی است که شکل ابزارهای معماری را دنبال میکند، پرحجم بودن، سنگین یا سبک بودن "زیر و بم صدا" صداها را در طول دیوارهای پشتی با ایتسایی کهنه و قدیمی بتونهای استوانهایی مغایرت دارد. حجیم بودن و سبکی یا سنگینی فواصل، فضایی نیرو بخش و آرامبخش بههمراه صدای گیتار بهعنوان یک ابزار یا مادهی پرکننده، عمل میکند؛ موادی که متصل کنندهی دیوارههای بتنی است.
همین که عابران همیشه تحتتاثیر این فضا هستند خود عاملی است که این فضا پویا و هویتدار شود. استوانههای صدا در خاطرات فردی و جمعی نقش پررنگی ایفا میکند.